دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۱۸ – چگونه با وسوسه‌های شیطان در مسائل مربوط به الله متعال مقابله کنیم؟

۱۸ – از شیخ رحمه الله در مورد شخصی سوال شد که شیطان در مورد مسائلی که متعلق به الله است، او را بسیار وسوسه می‌کند. چنین شخصی باید چه کند؟

جواب دادند: از جهت مشکل شخص سوال کننده که از نتایج آن می‌ترسد، به او می‌گویم: بشارت بده که این موضوع چیزی جز نتایج خوب در بر ندارد. زیرا شیطان با چنین وسوسه‌هایی به مومنان حمله می‌کند تا عقیده‌ی سالم در قلب‌هایشان را از بین ببرد و آنها را در اضطرابات نفسی و فکری بیندازد تا صفای ایمانشان را و حتی صفای زندگیشان را مکدر کند.

حالت او اولین حالتی نیست که برای اهل ایمان رخ می‌دهد، و آخرینش هم نخواهد بد. بلکه تا زمانی که در دنیا مومنی وجود داشته باشد، این حالت نیز وجود خواهد داشت. این حالت حتی برای صحابه رضی الله عنهم نیز رخ می‌داد. از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که گفت: «مردانی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد ایشان صلی الله علیه وسلم آمده و پرسیدند: ما در نفس خود چیزهایی حس می‌کنیم که هیچ کداممان جرئت بر زبان آوردنش را نداریم. گفت: «آیا چنین چیزی را حس کرده‌اید»؟ گفتند: بله. فرمود: این همان صریحِ ایمان است». روایت مسلم. همچنین در صحیحین از ابوهریره از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است که فرمود: «شیطان نزد یکی از شما آمده و می‌گوید: چه کسی خلق کرد؟ و چه کسی چنان خلق کرد؟ تا اینکه می‌گوید: چه کسی پروردگارت را خلق کرد؟! پس هر کس به این مرحله رسید، به الله پناه برده و دست بکشد».

از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که مردی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده و گفت: من با خودم فکرهایی می‌کنم که اگر تبدیل به خاکستر شوم، برایم بهتر از این است که آنها را به زبان آورم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «سپاس الله را که امر او را به وسوسه باز گرداند». روایت ابو داود.

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در کتاب الإیمان می‌گوید: ( مومن به وسوسه‌های شیطان مبتلا می‌شود. وسوسه‌های کفر آمیزی که سینه‌اش را تنگ می‌کند؛ چنان که صحابه به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند که برخی از ما در نفس خود چیزی می‌یابد که اگر از آسمان به زمین افتد، باز هم دوست ندارد آنها را به زبان آورد. فرمود: «این صریحِ ایمان است». و در روایتی آمده که گفتند: جرئت نمی‌کند آن را بر زبان آورد. فرمود: «سپاس الله را که نیرنگ او را به وسوسه باز گرداند». یعنی حصول این وسوسه‌ها همراه با کراهت زیادی که از آنها دارد و سعی می‌کند آنها را از قلب خود دفع کند، ایمان صریح است، مانند مجاهدی که دشمن به طرفش می‌آید و آن قدر با او مقابله می‌کند تا اینکه بر او غلبه کند. این جهاد بزرگی است )، تا جایی که می‌گوید: ( به همین خاطر است که وسوسه‌ها و شبهاتی متوجه طلاب علم و عابدان می‌شود که نزد دیگر مردمان وجود ندارند. زیرا آنها «یعنی دیگران»، شرع الهی و منهج او را نپیموده‌اند، بلکه به دنبال هوای نفس خود بوده و نسبت به ذکر پروردگارش غفلت دارند و این چیزی است که شیطان می‌خواهد. اما کسانی که با علم و عبادت در راه رفتن به سوی الله هستند، شیطان دشمنشان بوده و می‌خواهد آنها را از الله تعالی باز دارد ).

پس به این سائل می‌گویم: زمانی که فهمیدی این وسوسه‌ها از طرف شیطان است، با آن مبارزه کرده و سختی آن را تحمل کن، و بدان که در صورت جهاد با این وساوس و رویگردانی از آنها، و دست کشیدن از پیروی آن، وسوسه‌ها به تو ضرری نخواهند رساند؛ چنان که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: ( به درستی که الله از وسوسه‌هایی که در سینه‌های امتم می‌گذرد، گذشت کرده است، تا زمانی که به آنها عمل نکند یا آن را بر زبان نیاورد ). متفق علیه.

اگر به خودت بگویند: آیا به وسوسه‌هایی که می‌شوی اعتقاد داری؟ و آیا آن را حق می‌دانی؟ و آیا ممکن است که الله سبحانه و تعالی به چنین چیزی وصف شود؟ خواهی گفت: شایسته نیست که ما چنین چیزی به زبان آوریم. الله منزه از هر عیبی است، و این بهتانی بس بزرگ است، و آن را با قلب و زبانت رد خواهی کرد، و از همه بیشتر از چنین چیزی نفرت خواهی داشت. پس اینها فقط مجرد وسوسه‌ها و افکاری است که به ذهنت خطور می‌کند، و دامی شرک آمیز از جانب شیطان است که همانند خون در بنی آدم حرکت می‌کند، تا تو را به شک انداخته و دینت را بر تو ملبّس کند.

به همین خاطر، شیطان به مسائل بی ارزش توجهی نمی‌کند که در مورد آن مسائل در تو شک قلبی به وجود آورد. مثلا تو شنیده‌ای که در مشرق و مغرب زمین شهرهای مهم و بزرگی وجود دارد که مملو از سکان و آباد است، و حتی یک روز هم به ذهن تو خطور نکرده است که ممکن است این شهرها وجود نداشته باشند، یا ممکن است خراب و ویران بوده و قابلیت سکنی گزیدن را نداشته باشند یا هیچ کس در آن زندگی نکند. چون شیطان هیچ هدفی از ایجاد تشکیک در چنین مسائلی ندارد. اما برای به فساد کشاندن ایمان مومن، غرض زیادی دارد. او با همه‌ی توانش سعی می‌کند که نور علم و هدایت را در قلب مومن خاموش کرده و او را در تاریکی‌های شک و حیرت بیندازد. رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما داروی شفا بخشی را معرفی نموده است. آنجا که می‌فرماید: «پس به الله پناه برده و از آن دست بکشد». هنگامی که انسان از آن دست کشیده و برای رسیدن و رغبت به آنچه نزد الله است، بر عبادت خود استمرار ورزد، به حول و قوه‌ی الهی، این وساوس نیز از بین خواهند رفت. پس از همه‌ی وسوسه‌هایی که در این زمینه بر قلب وارد می‌شوند، روی گردانی کن. این تو هستی که الله را عبادت کرده و او را می‌خوانی و تعظیمش می‌کند، و اگر زمانی از کسی بشنوی که آنچه به عنوان وسوسه در قلب تو خطور می‌کند را بر زبان آورد، چه بسا که اگر امکانش را داشته باشی، او را به خاطر این سخن، به قتل برسانی. بنا بر این وسوسه‌هایی که در قلبت به وجود می‌آیند، فقط وسوسه و فکر هستند و هیچ اصلی ندارند، کما اینکه اگر شخصی که لباس پاک دارد و همان لحظه هم لباسش را شسته است، به ذهنش خطور کند که ممکن است لباسش نجس باشد و نماز خواندن در آن جایز نباشد؛ به چنین وسوسه‌ای هیچ توجهی نمی‌شود.

نصیحتم در مواردی که ذکر می‌کنم خلاصه می‌شود:

اول: پناه بردن به الله و دست کشیدن کامل از چنین وسوسه‌ها و افکاری؛ چنان که رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به این دستور داده‌اند.

دوم: یاد کردن الله تعالی و نگه داشتن نفس از استمرار در چنین وسوسه‌هایی.

سوم: تلاش جدی در عبادت و عمل، برای به جای آوردن دستور الله سبحانه و تعالی و خواستن رضایت او. پس هر وقت که به صورت جدی و واقعی، به عبادت روی آوری، مشغول شدن به این وسوسه‌ها را ان شاءالله از یاد خواهی برد.

چهارم: به کثرت رجوع کردن به الله و از او خواستن تا اینکه تو را از این مساله در امان نگه دارد.

از الله تعالی برای تو عافیت و سلامتی از هر بدی و مکروهی را خواهانم.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(18) سئل الشيخ : عن رجل يوسوس له الشيطان بوساوس عظيمة فيما يتعلق بالله عَزَّوَجَلَّ وهو خائف من ذلك جداً ؟

فأجاب فضيلته بقوله : ما ذكر من جهة مشكلة السائل التي يخاف من نتائجها، أقول له : أبشر بأنه لن يكون لها نتائج إلا النتائج الطيبة، لأن هذه وساوس يصول بها الشيطان على المؤمنين، ليزعزع العقيدة السليمة في قلوبهم، ويوقعهم في القلق النفسي والفكري ليكدر عليهم صفو الإيمان، بل صفو الحياة إن كانوا مؤمنين .

وليست حاله بأول حال تعرض لأهل الإيمان، ولا هي آخر حال، بل ستبقي ما دام في الدنيا مؤمن . ولقد كانت هذه الحال تعرض للصحابة رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم فعن أبي هريرة رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ قال : جاء أناس من أصحاب رسول الله ﷺ إلى النبي ﷺ فسألوه : إنا نجد في أنفسنا ما يتعاظم أحدنا أن يتكلم به، فقال : ” أو قد وجدتموه ؟ ” قالوا : نعم، قال : ” ذاك صريح الإيمان ” . رواه مسلم، وفي الصحيحين عنه أيضاً أن النبي ﷺ قال : ” يأتي الشيطان أحدكم فيقول : : من خلق كذا ؟من خلق كذا ؟ حتى يقول : : من خلق ربك ؟ ! فإذا بلغه فليستعذ بالله ولينته ” .

وعن ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما أن النبي ﷺ جاءه رجل فقال : إني أحدث نفسي بالشيء لأن أكون حممة أحب إلى من أن أتكلم به، فقال النبي ﷺ : ” الحمد لله الذي رد أمره إلى الوسوسة ” . رواه أبو داود .

وقال شيخ الإسلام ابن تيمية رحمة الله في كتاب الإيمان : والمؤمن يبتلى بوساوس الشيطان بوساوس الكفر التي يضيق بها صدره . كما قالت الصحابة : يا رسول الله إن أحدنا ليجد في نفسه ما لأن يخر من السماء إلى الأرض أحب إليه من أن يتكلم به . فقال : ” ذاك صريح الإيمان “وفي رواية ما يتعاظم أن يتكلم به . قال ” الحمد لله الذي رد كيده إلى الوسوسة ” . أي حصول هذا الوسواس مع هذه الكراهة العظيمة له، ودفعه عن القلب هو من صريح الإيمان، كالمجاهد الذي جاءه العدو فدافعه حتى غلبه، فهذا عظيم الجهاد،إلى أن قال:” ولهذا يوجد عند طلاب العلم والعبادة من الوساوس والشبهات ما ليس عند غيرهم ، لأنه ( أي الغير ) لم يسلك شرع الله ومنهاجه، بل هو مقبل على هواه في غفلة عن ذكر ربه، وهذا مطلوب الشيطان بخلاف المتوجهين إلى ربهم بالعلم والعبادة، فإنه عدوهم يطلب صدهم عن الله تعالى ” أ . هـ . المقصود منه ذكره في ص 147 من الطبعة الهندية .

فأقول لهذا السائل : إذا تبين لك أن هذه الوساوس من الشيطان فجاهدها وكابدها، واعلم أنها لن تضرك أبداً مع قيامك بواجب المجاهدة والإعراض عنها، والانتهاء عن الانسياب وراءها، كما قال النبي ﷺ: ” إن الله تجاوز عن أمتي ما وسوست به صدورها ما لم تعمل به أو تتكلم ” . متفق عليه .

وأنت لو قيل لك : هل تعتقد ما توسوس به ؟ وهل تراه حقّاً ؟ وهل يمكن أن تصف الله سبحانه به ؟ لقلت : ما يكون لنا أن نتكلم بهذا، سبحانك هذا بهتان عظيم، ولأنكرت ذلك بقلبك ولسانك، وكنت أبعد الناس نفوراً عنه، إذاً فهو مجرد وساوس وخطرات تعرض لقلبك، وشباك شرك من الشيطان الذي يجري من ابن آدم مجرى الدم، ليرديك ويلبس عليك دينك .

ولذلك تجد الأشياء التافهة لا يلقي الشيطان في قلبك الشك فيها أو الطعن، فأنت تسمع مثلاً بوجود مدن مهمة كبيرة مملوءة بالسكان والعمران في المشرق والمغرب ولم يخطر ببالك يوماً من الأيام الشك في وجودها أو عيبها بأنها خراب ودمار لا تصلح للسكنى، وليس فيها ساكن ونحو ذلك، إذ لا غرض للشيطان في تشكيك الإنسان فيها، ولكن الشيطان له غرض كبير في إفساد إيمان المؤمن، فهو يسعى بخيله ورجله ليطفئ نور العلم والهداية في قلبه، ويوقعه في ظلمة الشك والحيرة، والنبي ﷺ بين لنا الدواء الناجع الذي فيه الشفاء، وهو قوله : ” فليستعذ بالله ولينته ” . فإذا انتهى الإنسان عن ذلك واستمر في عبادة الله طلباً ورغبة فيما عند الله زال ذلك عنه، بحول الله، فأعرض عن جميع التقديرات التي ترد على قلبك في هذا الباب وها أنت تعبد الله وتدعوه وتعظمه، ولو سمعت أحداً يصفه بما توسوس به لقتلته إن أمكنك، إذاً فما توسوس به ليس حقيقة واقعة بل هو خواطر ووساوس لا أصل لها، كما لو انفتح على شخص طاهر الثوب قد غسل ثوبه لحينه ثم أخذ الوهم يساوره لعله تنجس لعله لا تجوز الصلاة به، فإنه لا يلتفت إلى هذا .

ونصيحتي تتلخص فيما يأتي :

  1. الاستعاذة بالله، والانتهاء بالكلية عن هذه التقديرات كما أمر بذلك النبي ﷺ .
  2. ذكر الله تعالى وضبط النفس عن الاستمرار في الوساوس .
  3. الانهماك الجدي في العبادة والعمل امتثالاً لأمر الله . وابتغاء لمرضاته، فمتى التفت إلى العبادة التفاتاً كلياً بجد وواقعية نسيت الاشتغال بهذه الوساوس إن شاء الله .
  4. كثرة اللجوء إلى الله والدعاء بمعافاتك من هذا الأمر .

وأسأل الله تعالى لك العافية والسلامة من كل سوء ومكروه .

مطالب مرتبط:

۱۷ – آیا تقسیم‌بندی ایمان به این پنج قسم درست است: ایمان مطبوع، ایمان معصوم، ایمان مقبول، ایمان مردود و ایمان موقوف؟

آیا این تقسیم برای ایمان صحیح است: «ایمان مطبوع که ایمان ملائکه است، و ایمان معصوم که ایمان پیامبران است، و ایمان مقبول که ایمان مومنان است، و ایمان مردود که ایمان منافقان است، و ایمان موقوف که ایمان اهل بدعت است»؟

ادامه مطلب …

۱۵ – حدیث بازگشت ایمان به مدینه

در حدیثی، رسول الله ﷺ می‌فرمایند: «یقینا ایمان به مدینه باز گشته و در آن جمع می‌شود، چنان که مار به خانه‌اش باز می‌گردد». منظور رسول الله ﷺ از این حدیث چیست؟

ادامه مطلب …

۱۶ – آیا مردی که همیشه به مسجد می‌رود، گواهی به ایمانش داده می‌شود؟

هر کس برای نمازها در مسجد حاضر شود، و حضورش در مسجد فقط برای ادای نماز باشد، این دلیل بر ایمان اوست. اما آیا حدیثی که در این باب نقل می‌کنند صحیح است یا ضعیف؟

ادامه مطلب …

۱۹ – شخصی که شیطان او را وسوسه می‌کند که: «چه کسی الله را خلق کرده است؟»

این وسوسه تاثیری بر او ندارد و رسول الله ﷺ خبر داده‌اند که شیطان نزد انسان آمده و به او می‌گوید چه کسی این را خلق کرد؟ و چه کسی آن را خلق کرده؟ تا جایی که می‌پرسد: چه کسی الله را خلق کرده است؟ رسول الله ﷺ دوای این بیماری را نیز به ما معرفی کرده‌اند.

ادامه مطلب …

۱۲ – تعریف ایمان نزد اهل سنت و جماعت چیست؟ آیا ایمان کم و زیاد می‌شود؟

ایمان در نزد اهل سنت به چه معناست؟ تعریف ایمان در نزد اهل سنت و جماعت چیست و آیا ایمان در شخص مومن کم و زیاد می‌شود؟

ادامه مطلب …

۲۰ – آیا بر کافر واجب است که اسلام را بپذیرد؟

بر هر کافری واجب است به دین اسلام گردن نهد. حتی اگر یهودی یا نصرانی باشد. زیرا الله تعالی در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «بگو ای مردم، من فرستاده‌ی الله به سوی همگی شما هستم. کسی که ملک آسمان‌ها و زمین متعلق به اوست. هیچ معبود – برحقی – جز او وجود ندارد، زنده می‌کند و می‌میراند. پس به الله و فرستاده‌ی امّی او که به الله و کلمات او ایمان دارد، ایمان آورده و از او پیروی کنید، شاید که هدایت شوید»

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه