دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۴۹۶) حكم توسل به جاه و مقام پیامبر ﷺ

(۴۹۶) سوال: حكم توسل به جاه و مقام  پیامبر ﷺ و توسل به پیامبران و انسان‌های صالح چیست؟ فرق توسل به مرده و زنده چیست؟ توسل جایز، کدام است؟

جواب:

این سؤال در حقیقت، سؤال بسیار مهمی است و شایسته است به طور مفصل بدان پاسخ داده شود.
توسّل، گرفتن یک وسیله برای رسیدن به هدف و مقصود است. این واژه به واژه‌ی توصّل (رسیدن به چیزی با استفاده از یک وسیله) نزدیک است. وسیله باید فرد را از نظر حسی یا شرعی به هدف برساند و در غیر این صورت پرداختن به آن بیهوده است.
اگر وسیله در زمینه‌ی عبادت باشد، بدعت است و گرنه بیهوده است. همه‌ی انواع توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ عبادت است زیرا هدف، رسیدن به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و خشنودی او است و هر چه وسیله‌ای برای این منظور باشد، عبادت است؛ پس حدود آن ‌را فقط شرع، تعیین می‌کند و جایز نیست که وسیله‌ای برای توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نوآوری کنیم که در شرع، وارد نشده باشد.
بنابراین می‌گوییم: توسل دو نوع است: توسل ممنوع و توسل جایز و مشروع.
ضابطه‌ی توسل ممنوع این است که انسان با چیزی به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ متوسل شود که از نظر شرعی به عنوان وسیله ثابت نشده باشد؛ مانند: توسل به مردگان که حرام است و چه بسا شرک اکبر و موجب خروج از اسلام گردد. توسل به جاه و مقام پیامبر ﷺ نیز بنا بر قول راجح از نوع ممنوع است زیرا مقام پیامبر ﷺ از بزرگ‌ترین و ارزشمندترین مقام‌ها در نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و اگر موسى عَلَيْهِ‌السَّلَام و عيسى عَلَيْهِ‌السَّلَام از مقام‌داران نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هستند، محمد ﷺ از آن‌ها بهتر و شایسته‌تر است اما جاه و مقام، فقط برای کسی سودمند است که استحقاق و شایستگی آن ‌را دارد اما شخصی که دعا می‌کند از مقام دیگران بهره‌مند نمی‌شود. جایگاه پیامبر ﷺ در نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فقط برای خودش سودمند است اما دیگران، تنها چیزی که به آنان سود می‌رساند این است که به ایشان به عنوان رسول الله و به دینش ایمان بیاورند و چیزهایی که از نظر شرعی وسیله هستند.
توسل جایز، دارای چند نوع است:
اول: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با نام‌هایش؛ مانند: “اللّهُمَّ إنِّي أسألُكَ بِأسمَائِكَ الحُسنَى وَصِفَاتِكَ العُليَا أن تَغفِرَ لِي”: (ای الله! با نام‌های پسندیده‌ات و صفات والایت از تو می‌خواهم که مرا ببخشی) این جایز است زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَلِلَّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا} [الاعراف: ۱۸۰]: (الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نام‌های بسیار نیکو دارد؛ او را با آن‌ها فرا بخوانید) در حديث مشهور ابن مسعود رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ که برای دفع اندوه و ناراحتی است چنین آمده: «اللَّهُمَّ إنِّي عبدُكَ، ابنُ عبدِكَ، ابنُ أَمتِكَ، ناصيَتي بيَدِكَ، ماضٍ فيَّ حُكمُكَ، عَدلٌ فيَّ قَضاؤكَ، أسأَلُكَ بكلِّ اسمٍ هو لك، سمَّيتَ به نفْسَكَ، أو علَّمتَه أحدًا مِن خلْقِكَ، أو أنزَلتَه في كتابِكَ، أو استَأثَرتَ به في عِلمِ الغَيبِ عندَك، أنْ تجعَلَ القُرآنَ رَبيعَ قلبي»: (ای الله! من بنده، فرزند بنده و فرزند كنیز تو هستم؛ پیشانی من در دست تو است؛ حكم و قضای تو درباره‌ی من قطعی و محقق است و قضا و تقدیر تو در مورد من، عدالت است؛ به هر نامی كه از آنِ تو است که خود را به آن خوانده‌ای یا به کسی از آفریدگانت آموخته‌ای یا در كتابت فرستاده‌ای یا علم آن را نزد خود نگاه داشته‌ای؛ از تو می‌خواهم که قرآن را بهار قلبم قرار دهی) این جا گفت: «أسأَلُكَ بكلِّ اسمٍ هو لك، سمَّيتَ به نفْسَكَ»: (به هر نامی كه از آنِ تو است که خود را به آن خوانده‌ای از تو می‌خواهم…) بنابراین توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با نام‌هایش صحيح و مشروع است؛ تفاوتی ندارد که به ظور عموم به تمام نام‌هایش باشد؛ مثل: “أسألك بأسمائك الحسنى، أسألك بكل اسم هو لك”؛ یا با نام معينی باشد؛ مثل: “اللهم أنت الغفور الرحيم، فاغفر لي وارحمني”.
دوم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با صفات وی؛ مانند حديث: «اللَّهمَّ بعِلمِكَ الغيبَ وقدرتِكَ على الخلقِ أحيني ما عَلِمتَ الحَيَاةَ خَيراً لِي وتَوَفَّني إذا عَلِمتَ الوَفَاةَ خَيرٌ لي»: (ای الله! با دانشت به غیب و قدرتت بر آفریدگان، مرا تا زمانی که ‌می‌دانی برایم بهتر است، زنده بدار و زمانی که می‌دانی مرگ برایم بهتر است، بمیران) در این دعا با صفتی از صفاتش از وی خواست. همچنین توسل در دعای استخاره: «اللهُمَّ إنِّي أستخيرُكَ بِعلمِكَ وأسْتقدِرُكَ بقُدرتِكَ وأسألُكَ من فضلِكَ العظيمِ»: (ای الله! از تو با توسل به علمت، درخواست خیر دارم و با توسل به قدرتت توانایی می‌خواهم و از بخشش فراوانت درخواست دارم).
سوم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با افعال و کارهایش؛ یعنی به کاری از کارهایی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای دیگران انجام داده، متوسل شوید تا برای شما نیز انجام دهد؛ مثال: «اللَّهمَّ صلِّ علَى محمَّدٍ وعلَى آلِ محمَّدٍ، كما صلَّيتَ علَى إبراهيمَ وعلَى آلِ إبراهيمَ إنَّكَ حميدٌ مجيدٌ»: (ای الله! بر محمد و بر پیروان محمد درود بفرست آن‌گونه که بر ابراهیم و بر پیروان ابراهیم درود فرستادی؛ که تو ستوده‌ی بزرگوار هستی) در این دعا به فعل الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ یعنی درود فرستادن الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر ابراهيم عَلَيْهِ‌السَّلَام و پیروان وی متوسل شدیم تا بر محمد ﷺ و پیروانش درود بفرستد.
چهارم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با ايمان داشتن به او؛ مانند: {رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ} [آل عمران: ۱۹۳]: (پروردگارا! ما شنیدیم که منادی به ایمان، ندا می‌دهد که به پروردگارتان ایمان آورید؛ پس ایمان آوردیم؛ پس گناهان ما را ببخش و اشتباهاتمان را بپوشان و ما را با نیکوکاران بمیران). همچنین می‌گویی: “اللّهُمَّ إنِّي أسألُكُ بِإيمَانِي بِكَ وَبِرَسُولِكَ أن تَغفِرَ لِي وَأن تُؤمِنَّنِي مِنَ الفَزَعِ الأكبَرِ يَومَ الدِّينِ”: (ای الله! با ایمان به تو و پیامبرت از تو می‌خواهم که مرا ببخشی و مرا در روز قیامت از وحشت فراگیر، در امان نگاه داری) و… .
پنجم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با اعمال صالح؛ یعنی انسان با عمل نیکی که انجام داده است، به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ متوسل شود تا آن ‌چه می‌خواهد را به وی عطا نماید؛ مثال این نوع، ماجرای سه نفری است که وقتی وارد غار شدند، دهانه‌ی غار با تخته سنگ بزرگی بسته شد و نتوانستند آن ‌را تکان دهند؛ لذا با کارهای خوبی که انجام داده بودند به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ متوسل شدند: نفر اول با خوبی کردنش به پدر و مادر، نفر دوم با عفت و پاکدامنی از زنا و نفر سوم به پرداخت کامل حق کارگرش به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ متوسل شد که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیز از آنان پذیرفت، تخته سنگ کنار رفت و از آن غار نجات یافتند.
ششم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با دعای افراد صالح؛ مانند صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم که از پیامبر ﷺ خواستند تا برایشان دعا نماید. روزی پیامبر ﷺ در حال خطبه‌ی جمعه بود که مردی آمد و گفت: «يَا رَسُولَ اللهِ، هَلَكَتِ الْمَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيثُنَا. فَرَفَعَ النَّبِيُّ ﷺ يَدَيْهِ وَدَعَا. فَأغاثَهم اللهُ»: (ای رسول الله! چارپایان هلاک شده و راه‌ها قطع و تباه گردیده‌اند، از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بخواه که بر ما باران ببارد؛ لذا رسول الله ﷺ دستانش را بالا برد و دعا نمود سپس الله بر آنان باران باراند) همچنین روزی پیامبر ﷺ درباره‌ی هفتاد هزار نفری سخن می‌گفت که بدون حساب و عذاب، وارد بهشت خواهند شد؛ عكاشة بن مِحصَن گفت: ‌ای رسول الله! از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بخواه که مرا جزو آنان قرار دهد. فرمود: «أنتَ مِنهُم»۱ : (تو جزو آنان هستی) این توسل مشروع به نسبت صالحان است که از آنان بخواهید برایتان دعا کنند و با دعای آنان به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ متوسل شوید؛ اما توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با ذات و شخصیت آن افراد، مشروع نیست و از جمله توسل ممنوع است.

هفتم: توسل به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با بیان حال و وضعیت خود؛ که این در حقیقت، درخواست مهر و شفقت از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است؛ مانند موسى عَلَيْهِ‌السَّلَام که فرمود: {رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ} [القصص: ۲۴]: (پروردگارا! به آن‌ چه از خیر که بر من نازل ‌کنی، فقیر و نیازمند هستم) پس می‌گویی: “اللّهُمَّ إنِّي فَقِيرٌ عَاجِزٌ مُعدِم ضَعِيفٌ“: (ای الله! من فقیر، ناتوان، ندار و ضعیف هستم) و… این نوع از شکوه و زاری نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ وسيله‌ای برای رسیدن به رحمت، مهربانی، آمرزش و منت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است.

آن چه گذشت انواع توسل مشروع بود اما توسل به چیزهایی که وارد نشده است، ممنوع می‌باشد، والله أعلم.

***


  1. صحیح بخاری: كتاب الرقاق، باب يدخل الجنة سبعون ألفا بغير حساب، شماره (٦٥٤١) / صحیح مسلم کتاب الإيمان، باب الدليل على دخول طوائف من المسلمين الجنة بغير حساب ولا عذاب، شماره (٢١٦). ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل من المدينة المنورة: ما حكم التوسل بجاه النبي ، وكذلك التوسل بالأنبياء والصالحين؟ وما الفرق بين التوسل بالأحياء وبين التوسل بالأموات؟ وما التوسل الجائز؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: الحقيقة أن هذا السؤال -كما ذكرت – سؤال مهم، ينبغي البسط في الإجابة عليه. فأقول: التوسل هو: اتخاذ وسيلة لبلوغ الغاية المقصودة، وهو قريب من معنى التوصل، أي: أن الوسيلة للشيء الذي يُوصل إلى المقصود، ولا بد أن تكون الوسيلة مُوصِلةً إلى المقصود حِسا أو شرعًا، فإن لم تكن كذلك كان التشاغل بها من العبث.

ثم إن كانت في مقام التعبد كانت بدعة، وإلا كانت لغوا وعبثا، والتوسل إلى الله عز وجل – كله من باب العبادة؛ لأن المقصود الوصول إلى الله -عز وجل – وإلى مرضاته، وما كان وسيلة لهذا فهو عبادة، وإذا كان عبادة فإنه يتوقف على ما جاءت به الشريعة ولا يجوز أن نحدث وسيلة لم تأت بها الشريعة -أي: لا يجوز أن نحدث وسيلة إلى الله -عز وجل- لم تأت بها الشريعة.

وعلى هذا نقول: التوسل نوعان: توسل ممنوع، وتوسل جائز مشروع. فأما التوسل الممنوع فضابطه: أن يتوسل الإنسان إلى الله بما لم يثبت شرعًا أنه وسيلة؛ ومن ذلك التوسل بالأموات، فإنه محرم، وربما يكون شركا أكبر مخرجا عن الملة، ومن ذلك أيضًا أن يتوسل الإنسان بجاه النبي صلى الله عليه وسلم على القول الراجح؛ وذلك لأن جاه النبي يا الله من أعظم الجاهات عند الله -عز وجل-، فإذا كان موسى وعيسى من الوجهاء عند الله فمحمد صلى الله عليه وسلم أفضل وأولى بالجاه من غيره، ولكن الجاه لا ينتفع به إلَّا من استحقه، وأما الداعي فلا ينتفع به؛ لأنه لا يستفيد منه شيئًا، والنبي -عليه الصلاة والسلام- منزلته عند الله إنما تكون نافعةً له وحده، أما غيره فلا ينفعه عند الله إلا الإيمان بالرسول -عليه الصلاة والسلام – وبما جاء به، وما كان وسيلة شرعية.

وأما التوسل الجائز فإنه أقسام :

١ – التوسل إلى الله بأسمائه: مثل أن تقول: اللهم إني أسألك بأسمائك الحسنى، وصفاتك العليا، أن تغفر لي. مثلا، فهذا جائز، قال الله تعالى: ﴿ وَلِلَّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا ﴾ [الأعراف: ۱۸۰]. وفي حديث ابن مسعود رضي الله عنه المشهور في دفع الهم والغمِ: «أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ، أَوْ أَنْزَلْتُهُ فِي كِتَابِكَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي» إلى آخره. فهنا قال: «أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك». الحديث. فالتوسل إلى الله بأسمائه توسل صحيح مشروع، سواء توسلت بأسمائه عموما؛ مثل أن تقول: أسألك بأسمائك الحسنى، أسألك بكل اسم هو لك. أو باسم معين من أسمائه، كما لو قلت: اللهم أنت الغفور الرحيم، فاغفر لي وارحمني.

2- التوسل إلى الله بصفاته: كما جاء في الحديث: «اللَّهُمَّ بِعِلْمِكَ الْغَيْبَ، وَقُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ، أَحْيِنِي مَا عَلِمْتَ الْحَيَاةَ خَيْرًا لِي، وَتَوَفَّنِي إِذَا عَلِمْتَ الْوَفَاةَ خَيْرًا لي». فهنا سأل الله بصفة من صفاته: «بعلمك الغيب، وقدرتك على الخلق». ومنه توسُّل الاستخارة: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، وَأَسْتَقْدِرُكَ بِقُدْرَتِكَ، وَأَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ العَظِيمِ».

٣- التوسل إلى الله بأفعاله: بأن تتوسل بفعل من أفعال الله تعالى فَعَله في غيرك؛ ليجعل لك مثل ما فعل في غيرك؛ ومن ذلك: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ، وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ عَجِيدٌ». فهنا توسَّلْنا إلى الله بفعل من أفعاله – وهو: صلاته على إبراهيم وعلى آل إبراهيم – أن يصلي على محمد وعلى آل محمد.

4- التوسل إلى الله بالإيمان به ومن ذلك قوله تعالى: ﴿ رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْإِيمَيْنِ أَنْ وَامِنُوا بِرَبِّكُمْ فَتَامَنَّا رَبَّنَا فَأَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴾ [آل عمران ۱۹۳]. فتقول: اللهم إني أسألك بإيماني بك، وبرسولك، أن تغفر لي، وأن تُؤمنَني من الفزع الأكبر يوم الدين. وما أشبه ذلك.

5- التوسل إلى الله بالأعمال الصالحة: بأن يتوسل الإنسان بعمله الصالح إلى الله -عز وجل- ليعطيه ما أراد، ومن ذلك قصة أصحاب الغار الثلاثة الذين انطبقت عليهم صخرة، وهم في الغار، ولم يستطيعوا زحزحتها، فتوسلوا إلى الله تعالى بأعمالهم الصالحة؛ فتوسل أحدهم ببر والديه، وتوسل الثاني بعفته عن الزنى وتوسل الثالث بوفائه بأجر صاحبه أي بأجرة صاحبه – فقبل الله منهم، وانفرجت الصخرة، وخرجوا يمشون.

6- التوسل إلى الله -عز وجل- بدعاء الصالحين: ومن ذلك طلب الصحابة رضي الله عنهم من النبي صلى الله عليه وسلم  و أن يدعو لهم؛ مثل طلب الرجل الذي دخل، والنبي صلى الله عليه وسلم يخطب يوم الجمعة، فقال: يَا رَسُولَ الله هَلَكَتِ الْمَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيثُنَا. فَرَفَعَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم يَدَيْهِ وَدَعَا. فَأَغَاثَهِمُ اللَّهُ. وكذلك قول عكاشة بن محصن رضي الله عنه حين تحدث النبي صلى الله عليه وسلم عن السبعين ألفا، الذين يدخلون الجنة بغير حساب ولا عذاب، فقال: يا رسول الله، ادع الله أن يجعلني . قال: «أَنْتَ مِنْهُمْ». هذا هو التوسل المشروع بالنسبة للصالحين أن تتوسل إلى الله بدعائهم، أما أن تتوسل إلى الله بذواتهم فهذا من التوسل غير المشروع، بل من التوسل الممنوع.

7- أن يتوسل إلى الله -عز وجل- بذكر حاله وهذا هو التعطف والتحنن – أي: طلب العطف وطلب الحنان- ومن ذلك قول موسى -عليه الصلاة والسلام – : ﴿ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَى مِنْ خَيْرٍ فَقِيرُ ﴾ [القصص: ٢٤]. فتقول: اللهم إني فقير عاجز معدم ضعيف. وما أشبه ذلك، فتشكو حالك إلى الله، فهذه الشَّكَايَة تُعتبر وسيلةً إلى رحمة الله ومغفرته ومنته.

هذه هي الأقسام المشروعة في التوسل، وأما التوسل بغير ما ورد فإنه من التوسل الممنوع. والله أعلم.

مطالب مرتبط:

(۵۰۷) آیا گفتن این عبارت در دعا جایز است: “اللّهُمَّ شَفِّع فِينَا مُحَمَّداً ﷺ”

اگر از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بخواهید که پیامبر محمد ﷺ را شفاعت‌گر شما قرار دهد، هیچ اشکال و ایرادی ندارد.

ادامه مطلب …

(۴۹۸) حكم دعا با جاه و مقام رسول الله ﷺ و قرآن كريم

حکم توسل به جاه و مقام پیامبر ﷺ؛ دیدگاه و قول راجح از اقوال اهل علم در این زمینه، این است که جایز نیست و توسل به جاه و مقام پیامبر ﷺ حرام می‌باشد.

ادامه مطلب …

(۵۰۱) ضابطه‌ی توسل مشروع

برك جستن به لباس، مو، عرق و... یک شخص، توسل نیست مگر تبرک جستن به پیامبر ﷺ زیرا صحابه به آثار پیامبر ﷺ تبرک می‌جستند؛ اما هیچ کس از آنان به دیگری تبرک نجسته است؛ لذا به ابوبکر، عمر، عثمان و علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم چنین تبرک نجسته‌اند.

ادامه مطلب …

(۵۰۰) حكم توسل به افراد صالح

توسل به صالحان پس از مرگ آنان، جایز نیست زیرا به کسانی که به آن‌ها متوسل شده‌اند، سودی نمی‌رسانند و هرگز توانایی دعا و شفاعت نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را نخواهند داشت مگر به فرمان و اجازه‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ.

ادامه مطلب …

(۴۹۹) حکم بیان سيادت رسول الله ﷺ (لفظ سیدنا) در صلوات بر ایشان

افزودن واژه‌ی "سَيِّدِنا" در صلوات بر رسول الله ﷺ: اگر منظور، الفاظی است که در نص شرعی وارد شده است، این لفظ از جمله الفاظی نیست که در نصّ شرعی وارده شده است، لذا شایسته نیست گفته شود.

ادامه مطلب …

(۵۰۴) حکم توسل به جاه و مقام اولیاء و صالحان

شایسته است بدانیم که یک وسیله، زمانی به عنوان وسیله گرفته می‌شود که وسیله بودن آن حقیقتا از نظر شرعی یا در واقعیت، اثبات شده باشد؛ اما گرفتن امری که در شرع به عنوان وسیله اثبات نشده، کاری لغو و بلکه نوعی شرک است؛ زیرا اثبات سببی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن ‌را سبب قرار نداده است.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه