(۱۹۲) سوال: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در کتابش ذکر نموده که اصحاب کهف بیش از سیصد سال خوابیدهاند، همچنین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ عزیر را نیز صد سال میراند سپس اصحاب کهف و عزیر را بیدار و زنده نمود. آیا مردگان تا زمانی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آنان را در روز قیامت زنده نماید، مدت مرگ خود را احساس نمیکنند؟ لطفا در این مورد برایمان توضیح دهید، جزاکم الله خیرا.
جواب:
به دو داستان اشاره کرد: یکی اصحاب کهف و دیگری داستان مردی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ وی را صد سال میراند و سپس زنده نمود که البته از رسول الله ﷺ ثابت نیست که آن مرد عزیر بوده است. پند و عبرت حاصل از این ماجرا نیز از آیات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برگرفته میشود.
اصحاب کهف نمُردند بلکه خوابیدند. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در این مدت طولانی، خواب را بر آنان افکند که در این مورد میفرماید: {وَلَبِثُوا فِی كَهفِهِم ثَلَـثَ مِائَة سِنِینَ وَٱزدَادُوا تِسعا} [كهف ۲۵]: «آنها سیصد سال در غارشان درنگ کردند و نُه سال بر آن افزودند» وقتی بیدار شدند، از یکدیگر پرسیدند: {كَم لَبِثتُم قَالُوا لَبِثنَا یَومًا أَو بَعضَ یَوم} [كهف ۱۹]: «چه مدت خوابیدید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز» زیرا کسی که در خواب است، متوجه گذر زمان نمیشود؛ گاهی انسان یک یا دو روز میخوابد اما گویا فقط یک یا دو ساعت خوابیده که این مسئله قابل مشاهده است.
ظاهر چنین است که مرگ مانند خواب است که در داستان دوم، مرگ رخ داد؛ مردی از روستایی عبور میکرد که دیوارها بر سقفهایش فرو ریخته بود. در گمان خودش بعید دانست یا سؤال پرسید که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ چگونه زمین این روستا را بعد از مرگش زنده میکند؟ چنین شد که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ این نشانهی بزرگ را به وی نشان داد؛ بدین صورت که وی را صد سال میراند سپس او را از خواب برانگیخت و پرسید: {كَم لَبِثتَ قَالَ لَبِثتُ یَومًا أَو بَعضَ یَوم قَالَ بَل لَّبِثتَ مِائَةَ عَام} [بقرة ۲۵۹]: «چه قدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز را درنگ کردم. فرمود: بلکه صد سال درنگ کردهای» سپس به وی فرمان داد به غذا و نوشیدنیاش بنگرد که با وجود گذشت صد سال، هیچ تغییری نکرده و بر اثر خورشید و باد، خشک نشده بود و غذا بد بو نشده بلکه همان طور باقی مانده بود اما الاغ، مرده بود و پوست و گوشتش از بین رفته و فقط استخوانهایش باقی مانده بود که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: {وَٱنظُر إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجعَلَكَ ءَایَة لِّلنَّاسِ وَٱنظُر إِلَى ٱلعِظَامِ كَیفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكسُوهَا لَحماً} [بقرة ۲۵۹]: «به الاغ خود نگاه کن و تو را نشانهای برای مردم قرار دهیم و به استخوانها نگاه کن که چگونه آنها را به هم پیوند میدهیم سپس گوشت بر آن میپوشانیم» دید که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ استخوانها را به وسیلهی رگ پیوند میدهد. وقتی کامل شد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با گوشت آن را پوشاند که بدین صورت، الاغی کامل شد. این از جمله نشانههای بزرگ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است که بر قدرتش و این که برای انجام هر کاری توانا است دلالت دارد.
خلاصه این که در دو داستان، آیات بزرگ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ وجود دارد که برای عبرتگیرنده آشکار است. اما جواب سؤال که آیا مرده متوجه گذر زمان میشود؟ چنین است که ظاهرا مرده مانند شخص در حال خواب است که وقت بر وی میگذرد و او متوجه سرعت گذر وقت نمیشود.
***