دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۸) تصحیح بعضی شبهات در فهم آیات قرآن

(۱۲۸سوال: الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ» [نساء: ۱۴۲] : «الله را فریب می‌دهند در حالی ‌که او، آن‌ها را فریب می‌دهد» بعضی از تفاسیر را خواندم و ترسیدم که در آن‌ها خلاف مذهب اهل سنت و جماعت باشد؛ همچنین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» [بقره: ۱۵] : «الله آنان‌ را مسخره می‌کند» تفسیر این ‌گونه آیات چگونه است؟

جواب:

پیش از پاسخ به سؤال، نکته‌ای را یادآور می‌شوم. در سؤال مطرح شد: الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ» [نساء: ۱۴۲] ظاهر سخن این است که «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» جزء فرمایش الله است. شایسته است زمانی ‌که انسان استعاذه می‌کند، آن را بر فرموده‌ی الله مقدم نماید؛ مثلا بگوید: از این آیه سوال می‌کنم؛ سپس عبارت استعاذه را بگوید یا این‌گونه مطرح نماید: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، معنای این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ چیست.

در مورد سؤالی که مطرح شد: مذهب اهل سنت و جماعت بر این است که الله را همان‌ گونه که خودش یا رسول اللهﷺ توصیف نموده بدون تحریف، وصف می‌نمایند بلکه کلام بر معنای ظاهری آن فهم و تفسیر می‌شود چون کسی که آن کلام را بیان نموده (الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ) به ذات خودش آگاه‌تر از دیگران است. همچنین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ راست‌گوترین گویندگان، کلامش فصیح‌ترین و روشن‌ترین کلام و هدفش هدایت بندگان است؛ همچنین رسول اللهﷺ آگاه‌ترین مردم به پروردگارش می‌باشد و کلامش راست‌ترین و فصیح‌ترین کلام مخلوقات و هدفش هدایت بندگان است و نه گمراهی آنان. اگر صفات چهارگانه: علم، صدق، فصاحت و خیرخواهی در یک کلام محقق شود، آن کلام در واجب بودن فهم و تفسیر مدلولش بر معنای ظاهری به کمال رسیده است لذا جایز نیست معنایش به غیر از ظاهر آن تحریف گردد.

بنا بر این قاعده‌ی بزرگ و مهم می‌گوییم: همه‌ی آنچه از صفات که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را بدان وصف نموده بر معنای ظاهری‌اش حق و حقیقت است. در آیه‌ی اولی که ذکر نمود، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد منافقان می‌فرماید: «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ» [نساء: ۱۴۲] : «الله را فریب می‌دهند؛ در حالی ‌که او، آن‌ها را فریب می‌دهد» الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ این را فرمود تا بیان نماید که مکر و فریب آن‌ها، ضعیف‌تر از فریب و مکر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر آن‌ها است مانند فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: «وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» [انفال:۳۰] : «آنان مکر می‌کنند و الله مکر می‌کند؛ و الله بهترین مکر کنندگان است» فریب، وصف مطلقی برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست؛ بلکه این وصف در مقابل کسانی است که می‌خواهند او را فریب دهند تا بیان نماید که او در مکر و فریب، تواناتر از آنان است. این بیان، بدون شک به معنای قوت و همچنین ضعف و ناتوانی طرف مقابل می‌باشد و هیچ‌ گونه نقصی را در بر ندارد تا متوجه ذات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شود؛ به همین دلیل است که اگر مردم بخواهند شخصی را فریب دهند سپس آن شخص متوجه فریب آنان شود و او آنان را فریب دهد، می‌دانند که او از آن‌ها قوی‌تر است پس فریب در مقابل فریب، صفت کمال است و صفت نقص نیست.

نقل می‌شود زمانی که علی بن ابی طالب رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ آماده‌ی مبارزه با عمرو بن وُدّ شد و عمرو به سوی او آمد؛ علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ گفت: من نیامده‌ام که با دو نفر مبارزه کنم. عمرو که گمان کرد کسی به او ملحق شده، صورتش را به پشت برگرداند که  در همین حال، علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ به او ضربه زد و او را هلاک نمود. این از جمله فریب جایز است. چون عمرو بن وُدّ روانه شد تا علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ را به قتل برساند و جنگ نیز نیرنگ است؛ بنابراین علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ با این سخن، او را فریب داد تا هلاکش کند. این بیان‌گر قدرت و توان علی رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ در فریب دادن دشمن است.

به همین دلیل می‌گوییم: فریب، استهزاء و مکری که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را به آن وصف نموده، در مقابل کسی است که چنین کاری انجام می‌دهد و به صورت مطلق، به آن وصف نمی‌شود.

در مورد سخن بعضی از عوام باید تذکر دهیم که می‌گویند: الله به کسی که خیانت ‌کند خیانت می‌کند. گمان می‌کنند که خیانت، مثل فریب است که البته این درست نیست؛ چون خیانت، فریب دادن به ظلم و به غیر حق است لذا جایز نیست که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بدان وصف شود؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: «وَإِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُم» [انفال: ۷۱] : «اگر بخواهند به تو خیانت کنند، پیش از این به الله هم خیانت کرده‌اند که الله بر آن‌ها پیروز گردید» الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نفرمود: به آن‌ها خیانت نمود چون صفت خیانت در هیچ صورتی، شایسته‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست و در هر حالتی نکوهیده است.

سؤال: الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» [بقره: ۱۵] : «الله آنان‌ را مسخره می‌کند» ؟

جواب: همانند آیه‌ی نخست است: «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ» [نساء: ۱۴۲] : «الله را فریب می‌دهند؛ در حالی ‌که او آن‌ها را فریب می‌دهد» و مانند آیه‌ی سوم: «وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» [انفال:۳۰] : «آنان مکر می‌کنند و الله مکر می‌کند؛ و الله بهترین مکر کنندگان است» و آیه چهارم: «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا وَأَكِيدُ كَيْدًا» [طارق: ۱۵-۱۶] : «بی‌گمان آن‌ها پیوسته حیله و نیرنگ می‌کنند و من حیله می‌کنم».

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أسأل عن قوله -تعالى- أعوذ بالله من الشيطان الرجيم: ﴿يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُمْ﴾ [النساء: ١٤٢] لأنني قرأت بعض التفاسير، وخشيت أن يكون في بعضها ما يخالف مذهب أهل السنة والجماعة، وكذلك في قوله تعالى: ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ﴾ [البقرة: ١٥] نريد الجواب الشافي؟

فأجاب رحمه الله تعالى : أحب أن أنبه على قول السائل: إنه يسأل عن قوله تعالى أعوذ بالله من الشيطان الرجيم: ﴿يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُمْ﴾ [النساء: ١٤٢]، فإن ظاهر لفظه أن أعوذ بالله من الشيطان الرجيم من مقول الله والذي ينبغي إذا أراد أن يستعيذ الإنسان بالله من الشيطان الرجيم أن يقدمها على قول الله، فيقول مثلا: أسأل عن هذه الآية ثم يذكرها، أو يقول: أعوذ بالله من الشيطان الرجيم ما معنى قوله -تعالى- كذا وكذا.

وأما بالنسبة لسؤاله: فإن مذهب أهل السُّنَّة والجماعة أن يوصف الله -تعالى- بما وصف به نفسه وبما وصفه به رسوله صلى الله عليه وسلم، بدون تحریف، بل يُجرى الكلام على ظاهره، لأن المتكلم به – وهو الله -عز وجل- أعلم بنفسه من غيره، ولأنه تبارك وتعالى أصدق القائلين، وكلامه أفصح الكلام وأبينه ومراده -عز وجل- من عباده أن يهتدوا ولا يضلوا، وكذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم هو أعلم الناس ،بربه وكلامه أصدق كلام الخلق وأفصحه، ومراده هداية الخلق دون ضلالهم، وهذه الصفات الأربع: العلم، والصدق، والفصاحة، وإرادة الخير، إذا توافرت في كلام فقد بلغ الغاية في وجوب الأخذ بمدلوله على ظاهره، ولا يجوز أن يحرف إلى غير الظاهر.

وبناء على هذه القاعدة العظيمة نقول: إن كل ما وصف الله به نفسه من الصفات فهو حق على ظاهرها، ففي الآية الأولى التي ذكرها قال الله -تبارك وتعالى عن المنافقين: ﴿يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُمْ﴾ [النساء: ١٤٢] قال الله -عز وجل- ذلك ليبين أن خداعهم ومكرهم دون خداع الله -تعالى- لهم ومكره بهم، فهو كقوله: ﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَكِرِينَ﴾ [الأنفال: ٣٠] والخداع ليس وصفًا مطلقا بالنسبة الله، ولكنه وصف في مقابلة من يخادعونه، ليبين أنه -عز وجل- أقدر منهم على الخداع والمكر، وهذا لا شك يدل على القوة وعلى ضعف المقابل، وليس به أي نقص يتوجه إلى الله -عز وجل، ولهذا نرى الناس إذا أرادوا أن يخدعوا شخصًا فعرف خَدَاعهم وخادعهم علموا أنه أقوى منهم وأشد فالخداع في مقابلة المخادع صفة كمال

و ليست صفة نقص.

و يُذكر أن علي بن أبي طالب رضي الله عنه لما بارز عمرو بن ود وخرج إليه عمرو قال علي: إني لم أخرج لأبارز رجلين. فالتفت عمرو يظن أنه قد لحقه آخر، فلما التفت ضربه علي حتى أهلكه ، فهذا من الخداع الجائز، لأن عمرو بن ود إنما خرج من أجل أن يقتل عليا رضي الله عنه، والحرب خدعة، فخدعه علي رضي الله عنه بهذه الكلمة حتى قضى عليه ويعد هذا من قدرة علي رضي الله عنه وقوته في خداع خصمه.

ولهذا نقول: إن الخداع والاستهزاء والمكر والكيد الذي وصف الله به نفسه إنما يوصف الله به في مقابل من فعل ذلك، لا على سبيل الإطلاق. ولهذا ننبه على مسألة يقولها بعض العامة، يقولون: خان الله من يخون فيظنون أن الخيانة مثل الخداع وهذا ليس بصحيح، لأن الخيانة خداع في غير موضعه، ومكر في غير موضعه، فلا يجوز أن يوصف الله بها، ولهذا قال الله تعالى: ﴿وَإِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَافُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ﴾ [الأنفال: ۷۱] ولم يقل: فخانهم، لأن الخيانة وصف لا يليق بالله -تعالى- مطلقا، لأنه مذموم على كل حال.

يقول السائل فضيلة الشيخ: قوله تعالى: ﴿اللهُ يَسْتَهْزِئُ بهم﴾ [البقرة: ١٥]؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذه الآية كما قلنا في الآية الأولى: ﴿يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُمْ﴾ [النساء: ١٤٢]، وكما أشرنا إلى آية ثالثة: ﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ الله وَاللهُ خَيْرُ الْمَكِرِينَ﴾ [الأنفال: ٣٠]، وإلى آية رابعة: ﴿إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيد * وأَكِيدُ كَيْدًا﴾ [الطارق: ١٥-١٦].

مطالب مرتبط:

(۱۰۴) مذهب اهل سنت درباره‌ی اثبات صفات برای الله

برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همان چیزی را اثبات می‌کنند و اعتقاد دارند که الله برای خود اثبات نموده است هر چند که عقل‌ها پیرامونش متحیر بمانند و چیزهایی که الله از خود نفی کرده را نیز نفی می‌کنند هر چند که عقل‌ها ثبوتش را گمان کنند....

ادامه مطلب …

(۱۰۸) دیدگاه اهل سنت و جماعت در مورد صفات الله

هر ویژگی و صفتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را با آن توصیف نموده یا رسول اللهﷺ ذاتش را با آن توصیف نموده مذهب اهل سنت و جماعت آن را می‌پذیرد، به آن ایمان دارد و معتقد است که آن وصف، حق و حقیقت است.

ادامه مطلب …

(۱۲۳) تفسیر آیه «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»

این سؤال بزرگ و مهمی است زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خودش را چنین معرفى نموده که «العلیّ» ، « الأعلي»، بر بندگانش از بالای آنان چیره است امور از جانب او فرود می‌آید و به‌ سوی او بالا می‌رود، او در آسمان (بلندی) است....

ادامه مطلب …

(۱۱۲) تعلیم مسائل توحید اسماء و صفات به مردم

دیدگاه صحیح و راجح همین است که چیزی را در این باب به مردم تعلیم دهیم که به آن نیاز دارند و نباید چیزی که بدان علم نداریم را بیان نکنیم بلکه از آن روی بگردانیم. وقتی مذهبی مخالف مذهب سلف در بین مردم شایع شد، ناگزیر باید مذهب سلف را در این باب تبیین کنیم.

ادامه مطلب …

(۱۲۲) اثبات صفت علو برای الله عَزَّوَجَلَّ

علوّ و برتری الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر مخلوقاتش از قرآن، سنت، اجماع، عقل و فطرت ثابت است و ادله‌ی آن نیز متنوع است. تمام ادله‌ای که می‌توان با آن چیزی را اثبات نمود، بر این حقیقت دلالت دارد که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برتر و بالای بندگانش است.

ادامه مطلب …

(۱۱۸) حکم نام‌گذاری به اسم‌هایی که از اسماء و صفات الله است

هرگاه هدف از اسم، معنای صفت نباشد اشکالی ندارد. اما در اسم‌هایی مانند جبار، شایسته نیست شخص به آن نام‌گذاری شود هر چند که معنای صفت مدّ نظر نباشد...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه