دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۴) بیان مکان الله عَزَّوَجَلَّ

(۱۲۴) سوال: سؤال کننده در همین برنامه پاسخ این سؤال که (الله کجا است؟) را شنیده که چنین پاسخ داده شده است: (در آسمان) و به برخی آیات از قرآن کریم استناد شده است؛ از جمله: «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» [طه: ۵] اما ظاهرا در مورد جواب دچار اشکال و شبهه شده‌ زیرا این جواب با اعتقادش مطابقت نداشته است؛ لذا درخواست کرده در این مورد توضیح داده شود. لطفا حقیقت را درباره‌ی این موضوع بیان کنید.

جواب:

حقیقت این است که مؤمن باید معتقد باشد که الله در آسمان است؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد خودش فرمود: «أَأَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ أَن يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ أَمْ أَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ» [ملك: ۱۶-۱۷] : «آیا خود را از کسی که در آسمان است، در امان می‌دانید که زمین شما را فرو برد، پس ناگهان به لرزش درآید؟ یا خود را از کسی که در آسمان است در امان می‌دانید که تند بادی همراه با سنگریزه بر شما بفرستد؟ پس به ‌زودی خواهید دانست که هشدار من چگونه است».
رسول اللهﷺ نیز در حدیثی، به این اعتقاد شهادت داد؛ از کنیزی سوال نمود: الله کجا است؟ کنیز گفت: در آسمان. فرمود: او را آزاد نمایید که مؤمن است. رسول اللهﷺ در بزرگ‌ترین گردهمایی امتش، در روز عرفه، به این مسأله اشاره نمود؛ در ضمن خطبه‌ی مشهورش فرمود: «ألا هل بلغت؟ قالوا: نعم. قال: اللهم اشهد» : «آیا ابلاغ نمودم؟ گفتند: بله. فرمود: ای الله! گواه باش» و انگشتش را به سمت آسمان بالا برد و سپس به سمت مردم پایین آورد.
این ادله از قرآن و سنت، بدین معنا است که الله در آسمان است. از نظر عقلی نیز باید گفت: آسمان در جهت بالا و علوّ است که علوّ و بالا بودن نیز صفت کمال است. از سوی دیگر، صفت کمال برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ثابت است. بنابراین علوّ از جمله کمال الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است. بدین ترتیب، علوّ از لحاظ عقل ثابت می‌شود.
فطرت: همه‌ی مردم از نظر فطری چنین سرشته شده‌اند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آسمان است. به همین دلیل، قلب انسان ضرورتا و بدون اختیار زمانی ‌که چیزی را از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درخواست می‌کند به سمت بالا رو می‌کند. وقتی می‌گوید: یا رب، قلبش فقط متوجه علو و بالا است نه جهات دیگر. این ‌همه به مقتضای فطرت سالمی است که توسط شیطان منحرف نشده است. هر نمازگزاری در سجودش می‌گوید: (سبحان ربی الأعلی) احساس می‌کند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آسمان است. سلف نیز بر این قضیه اجماع نموده‌اند چنان چه اوزاعی و دیگر علما بدان تصریح نموده‌اند.
بنابراین ادله‌ی قرآن، سنت، اجماع، عقل و فطرت، اتفاق دارند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آسمان است و با ذات و صفاتش در علو قرار دارد؛ اما باید دانست که وجود الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آسمان، به این معنا نیست که آسمان بر او سایه افکنده و احاطه دارد زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بزرگ‌تر از آن است که مخلوقاتش بر او سایه افکنند؛ الله ازسُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همه بی‌نیاز است و همه به او نیازمند هستند؛ او ذاتی است که آسمان و زمین را از انحراف نگه می‌دارد؛ آسمان بر زمین نمی‌افتد مگر با اجازه‌اش. پس امکان ندارد آسمان بر او سایه افکند؛ گمان می‌کنم با این بیان، شبهه‌ای که برای شما پیش آمده از بین برود که (لازمه‌ی این که الله در آسمان باشد این است که آسمان بر او سایه بیفکند) که چنین نیست. اگر کسی بگوید: از (فی السماء) برداشت می‌شود که آسمان بر او احاطه دارد؛ چون «فی» برای ظرفیت و مکان است و ظرف مکان بر چیزی که درون آن است، احاطه دارد.
جواب: این سخن صحیح نیست چون «السماء» به معنای علوّ است؛ این معنا در قرآن نیز وجود دارد. مانند فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» [بقرة: ۲۲] : «از آسمان، آبی فرو فرستاد» اما آب از ابرها فرود می‌آید و ابر‌ها در بین آسمان و زمین قرار دارند. پس «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» یعنی: از بالا فرود آورد. آیه‌ی: «أَأَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ» [ملك:۱۶ و ۱۷] یعنی: کسی که در بالا و علوّ است.
حالت دیگر این است که «فی» را به معنای «علی» گرفته و «السماء» را همان سقف محفوظ بگیریم که در این ‌صورت «من فی السماء» یعنی «کسی که بر آسمان است» و اگر الله بر آسمان علوّ داشته باشد بدین معنا نیست که آسمان بر او احاطه دارد و اصلا امکان ندارد که بر او احاطه داشته باشد.
«فی» به معنای «علی» می‌آید؛ مانند: «و أَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ» [نحل:۱۵] یعنی: بر روی زمین، کوه‌های استوار افکند. همچنین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سخن فرعون را چنین فرمود: «وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ» [طه:۸۱] یعنی: شما را بر تنه‌های نخل به دار می‌آویزم. با این ادله، اشکال و وهم کسانی که در قرآن و سنت تدبر نمی‌کنند، در این مسأله‌ی بزرگ از بین می‌رود.
بدون شک کسی که منکر شود الله بر آسمان است، قرآن، سنت و اجماع سلف امت را دروغ پنداشته است. پس باید به‌ سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه نماید و در معانی قرآن و سنت، بدون هوای نفسانی و به دور از تقلید، تدبر نماید تا حق بر او آشکار گردد. باید درک کند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بزرگ‌تر از آن است که چیزی از مخلوقاتش به او احاطه داشته باشد.
الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: «ثمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» [اعراف: ۵۴] : «سپس بر عرش مستقر شد». استواء به ‌معنای علوّ است. مانند: «لتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ» [زخرف: ۱۳] : «تا بر پشتشان قرار گیرید، آن‌گاه که بر آن‌ها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان‌ را یاد کنید» و مانند این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: «فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ» [مومنون: ۲۸] : «وقتی تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید» یعنی: بالای آن رفتید. بنابراین استواء در لغت عرب به ‌معنای علو است و به معنای استیلاء، چیره شدن و مسلّط شدن نیست که اگر به این معنا بود، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را در قرآن بیان می‌نمود. استواء بر عرش در هفت موضع از قرآن ذکر شده است که حتی یک مورد هم به استیلاء تعبیر نشده است. اگر به معنای استیلاء بود، در برخی مواضع از آن تعبیر می‌شد تا دیگر آیات نیز بر همان معنا حمل شود.
در سنت رسول اللهﷺ نیز حتی یک حرف وجود ندارد که دلالت دهد استواء الله بر عرش به معنای استیلاء بر آن است. در کلام سلف صالح و ائمه نیز وجود ندارد که استواء الله بر عرش به معنای استیلاء بر آن باشد بلکه آنچه از آنان نقل شده و از کلامشان می‌دانیم این است که استواء به معنای علو، استقرار، ارتفاع و صعود است. بنابراین معنای صحیح فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» [طه: ۵] و آیه‌های مشابه آن، این است که الله رحمان بر عرش، علوّ یافته و بالا رفته است آن‌گونه که لایق شأن الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد. البته این بدین معنا نیست که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ محتاج عرش باشد؛ زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ غنی و بی‌نیاز از غیر خود است و همه محتاج و نیازمند او هستند.
برادری که جواب را می‌شنود لطفا این جواب را به او برساند تا حق برایش آشکار گردد تا قبل از هر چیز خود را از بند تقلید آزاد کند تا این که قلبش چنان که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فطرت مردم را سرشته است سالم باشد.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: إنه سمع إجابة عن سؤال في برنامجنا هذا: أين الله؟ فأجيب بأنه في السماء، واستشهد المجيب على ذلك بآيات من القرآن الكريم، منها قوله تعالى: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى [طه: 5]، ولكن يبدو أن هذا الأخ قد استشكل هذه الإجابة، ولم تطابق مفهومه الذي كان يعتقده، فأرسل يستفسر حول ذلك، فهل توضحون له الحقيقة حول هذا الموضوع؟

فأجاب رحمه الله تعالى: الحقيقة حول هذا الموضوع أنه يجب على المؤمن أن يعتقد أن الله تعالى في السماء، كما ذكر الله ذلك عن نفسه في كتابه حيث قال -سبحانه وتعالى -: ﴿أَمِنتُم مِّن فِي السَّمَاءِ أَن يَحْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هي تمور أَمْ أَمِنتُم مَن فِي السَّمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبَا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرٍ﴾ [الملك: ١٧] وكما شهد بذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم، حين أقر الجارية التي سألها: «أين الله؟ قالت: في السماء قال: أعتقها فإنها مؤمنة»، وكما أشار إلى ذلك صلى الله عليه وسلم في أعظم مجمع من أمته يوم عرفة، حين خطب الناس خطبته الشهيرة فقال: «ألا هل بلغت؟ قالوا نعم قال اللهم اشهد» وجعل يرفع أصبعه إلى السماء وينكتها إلى الناس.

فهذا دليل من القرآن ومن السنة على أن الله في السماء. وكذلك دليل العقل أن الله في السماء، فإن السماء علو، والعلو صفة كمال، والرب سبحانه وتعالى قد ثبت له صفة الكمال، فكان العلو من كماله -تبارك وتعالى-، فثبت له ذلك عقلا.

كذلك في الفطرة: فإن الناس مفطورون على أن الله -تعالى- في السماء، ولهذا يجد الإنسان من قلبه ضرورة لطلب العلو حينما يسأل الله شيئًا، حينما يقول: يا رب، لا يجد في قلبه التفاتا يمينا ولا يسارًا ولا أسفل، وإنما يتجه قلبه أحد إلى العلو، بمقتضى الفطرة التي سلمت من اجتيال الشياطين وما من أ يصلى فيقول في سجوده: سبحان ربي الأعلى إلا وهو يشعر بأن الله -تعالى- في السماء. وقد انعقد إجماع السلف على ذلك، كما ذكر ذلك الأوزاعي وغيره. وعلى هذا فيكون الكتاب والسُّنَّة والإجماع والعقل والفطرة، كل هذه الأدلة قد تطابقت على أن الله -تعالى- في السماء، وأنه جل وعلا- عال بذاته كما أنه عال بصفاته. ولكن يجب أن يعلم أن كونه في السماء لا يعني أن السماء تظله وأنها محيطة به، فإن الله -تعالى- أعظم من أن يظله شيء من خلقه، وهو سبحانه وتعالى – غني عما سواه، وكل شيء مفتقر إليه سبحانه وتعالى-، وهو الذي يمسك السموات والأرض أن تزولا، ويمسك السماء أن تقع على الأرض إلا بإذنه، فلا يمكن أن تظله السماء، وعلى هذا فيزول المحظور الذي أظن أنه قد شبه على هذا السائل، بأنه إذا قلنا بأن الله في السماء لزم أن تكون السماء مظلة له -عز وجل، وليس الأمر كذلك.

فإن قال قائل: قوله في السماء قد يفهم أن السماء تحيط به، لأن (في) للظرفية، والمظروف يكون الظرف محيطا به.

فالجواب: أن ذلك ليس بصحيح، لأن السماء بمعنى العلو، وأن السماء بمعنى العلو قد ورد في القرآن كما في قوله تعالى -: ﴿وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاء [البقرة: ۲۲]، والماء ينزل من السحاب، والسحاب مسخر بين السماء والأرض، فيكون معنى قوله: ﴿وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ ﴾ [البقرة: ٢٢] أي: أنزل من العلو، ويكون معنى قوله: ﴿أَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ﴾ [الملك: ١٦] أي: من في العلو.

وهناك وجه آخر بأن نجعل (في) بمعنى (على)، ونجعل السماء هي السماء السقف المحفوظ، ويكون معنى ﴿مَن فِي السَّمَاءِ﴾ [الملك: ١٦] أي: من على السماء، وإذا كان عاليا عليها فلا يلزمها أن تكون محيطة به، ولا يمكن أن تكون محيطة به.

(وفي) تأتي بمعنى (على)، كما في قوله تعالى-: ﴿وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ روسى﴾ [النحل: ١٥] أي على الأرض وكما في قوله تعالى عن فرعون: ﴿وَلَأُصَلبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ﴾ [طه: ۷۱] أي: على جذوع النخل، بكل هذا يزول الإشكال والوهم الذي قد يعتري من لم يتدبر دلالة الكتاب والسنة في هذه المسألة العظيمة.

ولا ريب أن من أنكر أن الله في السماء فهو مكذب بالقرآن والسنة وإجماع السلف، فعليه أن يتوب إلى الله -عز وجل-، وأن يتدبر دلالة الكتاب والسُّنَّة على وجه مجرد عن الهوى، ومجرد عن التقليد، حتى يتبين له الحق، ويعرف أن الله -عز وجل- أعظم وأجل من أن يحيط به شيء من مخلوقاته.

أما قوله تعالى -: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ [الأعراف: ٥٤] فإن الاستواء بمعنى العلو، كما في قوله تعالى: ﴿لِتَسْتَوُا عَلَى ظُهُورِهِ، ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ [الزخرف: ١٣] أي: تعلو عليها.

وكما في قوله تعالى -: ﴿فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ﴾ [المؤمنون: ۲۸] أي: علوت. فالاستواء في اللغة العربية بمعنى العلو، ولا يرد بمعنى الاستيلاء والملك أبدا، ولو كان هذا صحيحًا لبَيَّنَهُ الله -عز وجل- في القرآن ولو في موضع واحد، والاستواء على العرش ذكر في القرآن في سبعة مواضع، ما فيها موضع واحد عبر عنه بالاستيلاء أبدًا، ولو كان بمعنى الاستيلاء لعبر عنه في بعض المواضع حتى يحمل الباقي عليه.

و ليس في سنة رسول الله صلى الله عليه وسلم حرف واحد يدل على أن الاستواء -أي: إن استواء الله على عرشه بمعنى استيلائه عليه وليس في كلام السلف الصالح . والأئمة أن استواء الله على العرش بمعنى استيلائه عليه، والمعروف بمعنى العلو والاستقرار والارتفاع والصعود، هكذا نقل عن السلف، وعلى هذا فيكون المعنى الصحيح لقوله – تعالى -: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ [طه: ٥] وما أشبهها من الآيات أي الرحمن على العرش علا علوا خاصا يليق بجلاله تبارك وتعالى ، ولا يستلزم ذلك أن يكون الله -تعالى- محتاجا إلى العرش، بل إنه لا يقتضي ذلك أبدًا، فإنه قد علم أن الله -تعالى- غني عما سواه، وأن كل ما سواه محتاج إليه.

فنرجو من الأخ السامع للجواب الأول أن يرد إليه هذا الجواب حتى يتبين له الحق، بأن يجرد نفسه قبل كل شيء من التقليد، حتى يكون قلبه سليما على الفطرة التي فطر الله الناس عليها.

مطالب مرتبط:

(۱۱۹) دیدگاه اهل سنت درباره‌ی رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در روز قیامت

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در روز قیامت به طور حقیقی با چشم دیده می‌شود هر چند با وجود این رؤیت، امکان ادراک الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  ممکن نیست. چون او بزرگ‌تر از آن است که حواس، فهم‌ها و افکار او را ادراک نمایند.

ادامه مطلب …

(۱۲۹) دیدگاه اهل سنت در مورد اثبات صفات الله جَلَّ‌جَلَالُهُ

دیدگاه سلف صالح که صحابه، تابعین و ائمه‌ی مسلمانان بعد از آن‌ها بر آن هستند چنین است که: هر آن چه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در کتابش خود را بدان وصف نموده یا رسول الله ﷺ او را بدان وصف نموده را بدون هیچ ‌گونه تحریف و تعطیل یا تکییف و تمثیل، اثبات می‌کنند....

ادامه مطلب …

(۱۲۵) حکم تفکر زیاد در ذات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ

فرو رفتن و تفکّر عمیق در ذات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ممکن نیست؛ چون رسیدن به شناخت حقیقت ذات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امری محال است و کسی که وارد این مسأله شود؛ در هلاکت و بدبختی می‌افتد.

ادامه مطلب …

(۱۲۰) آیا پیامبرﷺ پروردگارش را دیده است؟

قول راجح این است که پیامبرﷺ پروردگارش را ندیده است.

ادامه مطلب …

(۱۱۳) آیا «الحق» از اسماء الله است؟

بله، یکی از اسامی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، الحق است.

ادامه مطلب …

(۱۰۷) منهج اهل سنت و جماعت در مورد اسماء و صفات

منهج اهل سنت و جماعت درباره‌ی اسماء و صفات، منهج میانه و وسط بین اهل تعطیل و اهل تمثیل است....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه