چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۲۱) رسیدن به درجه‌ی ایمان

(۲۱) سوال: چگونه انسان می‌داند که به درجه‌ی ایمان رسیده است؟ زیرا یکی از خواهران می‌گوید مؤمن هستم  و ایمانم قوی است، چگونه انسان می‌داند ایمانش قوی است؟ شروطی که ایمان مؤمن را قوی می‌سازد چیست؟ آیا انسان اگر ایمانش قوی یا ضعیف شود می‌تواند تشخیص دهد؟ لطفا این مسأله را توضیح دهید، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شما را اجر دهد.

جواب:

شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُ‌الله جواب دادند:

ایمان مرتبه‌ای بالاتر از اسلام است. انسان بر اساس آنچه در قلبش از جمله اقرار جازم به آنچه ایمان بدان واجب است وجود دارد می‌داند مؤمن است که همان: ایمان به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر می‌باشد؛ همچنین نتایج این ایمان که همان بازگشت و انابت به ‌سوی الله متعال با انجام طاعات و توبه‌ کردن از گناهان به درگاه وی می‌باشد، همچنین دوست داشتن نیکی‌ها برای مؤمنین، دوست داشتن پیروزی اسلام و دیگر چیزهایی که مقتضای ایمان هستند و دلالت آشکاری دارند بر این‌ که این انسان مؤمن است. همچنین دانستن این ‌که انسان، مؤمن است با تطبیق حالت‌ها و اعمالش با آموزه‌های سنّت امکان‌پذیر است مانند حدیث: «لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ»۱ : (ایمان هیچ کدام از شما کامل نمی‌شود تا این‌ که هر آنچه برای خود می‌پسندد برای برادرش نیز بپسندد).

باید بنگرد: آیا آنچه را برای خود می‌پسندد برای برادرش نیز می‌پسندد یا خودش را بر وی ترجیح داده و اهمیتی به او نمی‌دهد، یا هر چیز دیگری؟ همچنین در معامله: آیا در معامله‌اش خیرخواه برادرانش است یا تقلب کرده و آن‌ها را فریب می‌دهد؟ زیرا رسول‌ الله ﷺ فرموده‌اند: «الدِّينُ النَّصِيحَةُ، الدِّينُ النَّصِيحَةُ، الدِّينُ النَّصِيحَةُ» : (دین، ادای حق است؛ دین، ادای حق است؛ دین، ادای حق است) پرسیدند: ای رسول ‌الله! برای چه کسی؟ فرمود: «لِلَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ» : (برای الله، کتابش، پیامبرش، امامان مسلمانان و عموم آن‌ها)۲ همچنین از ایشان ﷺ ثابت است که فرموده‌اند: «مَنْ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا»۳

 همچنین باید بنگریم: آیا نسبت به همسایگانش همسایه‌ی خوبی است یا خیر؟ زیرا همسایه‌ی خوب بودن از نشانه‌های ایمان است! رسول ‌الله ﷺ فرموده‌اند: «وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ مَنْ لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ»۴ (به الله سوگند ایمان ندارد، به الله سوگند ایمان ندارد، به الله سوگند ایمان ندارد کسی که همسایه‌اش از بدی و آزارش در امان نیست) همچنین فرموده‌اند: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جَارَهُ»۵ : (هر کس به الله و روز آخرت ایمان دارد باید همسایه‌اش را گرامی بدارد) همچنین احادیث دیگری نیز روایت شده که انسان می‌تواند بر اساس آن، قوت و ضعف ایمان خود را بسنجد.

بنابراین انسان عاقل و دارای بینش، ایمانش را بر اساس آنچه از طاعت الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ، خودداری از نافرمانی وی و دوست‌ داشتن نیکی‌ها برای خود و مسلمانان می‌سنجد.

اما این که کسی بگوید: من مؤمن هستم و ایمانم قوی است، اگر این سخن را از روی تزکیه‌ی خویش بگوید مرتکب کار بدی شده است زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {فَلَا تُزَكُّوۤا۟ أَنفُسَكُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰۤ}[النجم ۳۲] : (خودتان را پاک نشمارید، او به کسانی ‌که پرهیزکاری نمودند داناتر است) اما اگر این سخن را از روی یادآوری نعمت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و تشویق دیگری برای تقویت ایمانش بگوید گناه و اشکالی ندارد.

– همان طور که کمی قبل نیز گفتیم – انسان قوّت ایمانش را به وسیله‌ی آثاری که بر آن مترتب می‌شود می‌شناسد، هرگاه ایمانش قوی شود به درجه‌ای می‌رسد که گویا علم غیب را که خداوند از آن خبر داده می‌بیند، به ‌طوری که هیچ‌ شکی نسبت به آنچه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و پیامبرش ﷺ از امور غیبی خبر داده‌اند ندارد.

***


  1. [صحیح بخاری: كتاب الإيمان، باب من الإيمان أن يحب لأخيه ما يحب لنفسه، رقم١٣ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب الدليل على أن من خصال الإيمان أن يحب لأخيه ما يحب لنفسه من الخير، رقم ٤٥] ↩︎
  2. [صحیح بخارى: كتاب الإيمان، باب قول النبي ﷺ : الدين النصيحة، رقم ٥٧ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب بيان أن الدين النصيحة، رقم ٥٥] ↩︎
  3. [صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب قول النبي ﷺ : (من غشنا فليس منا)، رقم ١٠٢] : (هر کس تقلب کند از ما نیست -یعنی بر راه و روش ما نیست-) . ↩︎
  4. [صحیح بخاری: كتاب الأدب، باب إثم من لا يأمن جاره بوائقه، رقم ٦٠١٦ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب بيان تحريم إيذاء الجار، رقم ٤٦] ↩︎
  5. [صحیح بخاری: كتاب الأدب، باب من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر فلا يؤذ جاره، رقم ٦٠١٩ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب الحث على إكرام الجار و الضيف، رقم ٤٧] ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: كيف يعلم الشخص أنه وصل إلى درجة الإيمان؟ لأن عندي إحدى الأخوات تقول بأنها مؤمنة وإيماني قوي، كيف يعلم الإنسان بأن إيمانه قوي؟ وما هي الشروط التي تجعل المؤمن قوي الإيمان؟ وهل يعلم الإنسان إذا كان إيمانه قويًا أو ضعيفًا ؟ أرجو توضيح ذلك مأجورين؟

فأجاب رحمه الله تعالى: الإيمان أعلى مرتبة من الإسلام، والإنسان يعلم أنه مؤمن بما يكون في قلبه من الإقرار الجازم بما يجب الإيمان به، وهو: الإيمان بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر، والقدر خيره وشره، وبما يكون لهذا الإيمان من النتائج وهي الإنابة إلى الله -عز وجل- بفعل الطاعات، والتوبة إليه من المعاصي ومحبة الخير للمؤمنين، ومحبة النصر للإسلام، وغير ذلك من موجبات الإيمان التي تدل دلالة واضحة على أن الإنسان مؤمن.

ويمكن أن يعلم الإنسان أنه مؤمن بأن يطبق أحواله وأعماله على ما جاءت به السنة مثل: «لا يؤمن أحدكم حتى يحب لأخيه ما يحب لنفسه».

فلينظر: هل هو يحب لأخيه ما يحب لنفسه، أو يحب أن يستأثر على أخيه ولا يهتم بشأنه، أم ماذا؟

و في المعاملة: هل هو ناصح في معاملته لإخوانه، أو غاش لهم؟ لأن النبي – صلى الله عليه وآله وسلم – قال:« الدين النصيحة، الدين النصيحة، الدين النصيحة» قالوا لمن يا رسول الله؟ قال: «لله ولكتابه، ولرسوله ولأئمة المسلمين وعامتهم». وثبت عنه أنه قال: «من غش فليس منا».

ولننظر أيضًا: هل هو حَسَنُ الجوار بجيرانه، أو على خلاف ذلك؟ لأن حُسْنَ الجوار من علامات الإيمان؟ قال النبي : «والله لا يؤمن، والله لا يؤمن، والله لا يؤمن من لا يأمن جاره بوائقه». وقال : «من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فليكرم جاره»، إلى غير ذلك من الأحاديث التي يعرف بها الإنسان ما عنده من الإيمان قوة وضعفًا.

فالإنسان العاقل البصير يَزِنُ إيمانه بما يقوم به من طاعة الله واجتناب معصيته، ومحبة الخير لنفسه وللمسلمين.
وأما قول القائل أنا مؤمن وإيماني قوي، فهذا إن قاله على سبيل التزكية لنفسه فقد أساء، لقول الله -تعالى-: ﴿فَلَا تُزَكُوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾ [النجم: ٣٢]، وإن قالها على سبيل التحدث بنعمة الله، وتشجيع غيره على تقوية إيمانه، فلا حرج عليه في ذلك، ولا بأس به.

والإنسان يعرف قوة الإيمان -كما ذكرنا آنفا – بآثاره التي تترتب عليه، ومتى قوي إيمانه صار الإنسان كما أنه يشاهد علم الغيب الذي أخبر الله عنه، بحيث لا يكون عنده أدنى شك فيما أخبر الله به ورسوله من أمور الغيب.

مطالب مرتبط:

(۲۹) علاقه به مال و تاثیر آن بر عقیده

دوست داشتن مال اگر انسان را از واجبات و مستحبات باز ندارد تأثیری بر عقیده و دین نخواهد داشت، اگر انسان را از عمل واجبی باز داشت پس مشغول شدن بدان حرام است....

ادامه مطلب …

(۱۶) اركان ايمان

ارکان ایمان شش رکن دارد: این ‌که به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز آخرت و - خیر و شر - قضا و قدر ایمان داشته باشی.

ادامه مطلب …

(۲۴) کدام بهتر است: اسلام یا ایمان؟

ایمان کامل‌تر است، اگر ایمان نیز به ‌تنهایی ذکر شده و گفته شود: مؤمن و کافر، ایمان شامل اسلام می‌شود اما اگر با هم ذکر شوند - همانند آیه‌ی سوره‌‌ی حجرات - ایمان در قلب و اسلام در جوارح است و ایمان کامل‌تر است....

ادامه مطلب …

(۱۸) معنی “عُروَة الوُثْقى”

"عُروَة الوُثْقى" همان اسلام است.

ادامه مطلب …

(۲۵) اکتفا نمودن به پرداخت کمک‌های مالی به مستمندان

چه گناهی بزرگ‌تر از ترک نماز و شعائر اسلام وجود دارد؟ هرآنچه نیز بر مردم انفاق کنند از جمله رفع نیازمندی‌ها، یاری مستمند، اصلاح راه‌ها و... هیچ کدام از این کارها بدیشان سودی نخواهد رساند و همه‌اش پوچ خواهد بود...

ادامه مطلب …

(۲۸) خواندن قرآن سبب ازدیاد قوّت ایمان

مادامی‌که بر دین اسلام ثابت ‌قدم هستی حیرتی که در ابتدای دعوتِ آنان بدان دچار شده‌ای ضرری برایت ندارد....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه