(۱۶) سوال: ارکان ایمان و حکم ایمان داشتن به آن چیست؟
جواب:
شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُالله جواب دادند: ارکان ایمان همان است که رسول الله ﷺ از آن به جبرئیل خبر داد، زمانی که از ایشان پیرامون ایمان پرسید فرمود: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَالْقَدَرِ، خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»۱ : (این که به الله، ملائکهاش، کتابهایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی). هر کس به همهی این ارکان، ایمان نداشته باشد – یعنی به قسمتی ایمان بیاورد و به قسمت دیگری کفر بورزد – کافر است زیرا کسی که به قسمتی از شریعت ایمان آورده و به قسمت دیگری کفر ورزد به همهاش کافر شده و کسی که به بعضی از پیامبران ایمان آورده و به بعضی دیگر کفر ورزد به همهی آنها کافر شده است، همانگونه که الله متعال در توبیخ بنیاسرائیل میفرماید: {أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَـٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضࣲۚ}[البقرة ۸۵] : (آیا به قسمتی از کتاب ایمان آورده و به قسمتی دیگر کافر میشوید؟!) همچنین میفرماید: {إِنَّ ٱلَّذِینَ یَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُوا۟ بَیۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضࣲ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضࣲ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُوا۟ بَیۡنَ ذَ ٰلِكَ سَبِیلًا * أو۟لَـٰئكَ هُمُ ٱلۡكَـٰفِرُونَ حَقࣰّاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَـٰفِرِینَ عَذَابࣰا مُّهِینࣰا}[النساء ۱۵۰-۱۵۱] :(همانا کسانیکه به الله و پیامبرانش کفر میورزند و میخواهند میان الله و پیامبرانش جدایی بیندازند؛ و میگویند: «به بعضی ایمان میآوریم؛ و بعضی را انکار میکنیم» و میخواهند بین این -و آن- راهی -برای خود- برگزینند * آنها در حقیقت کافر هستند) اینگونه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ تبیین مینماید افرادی که به بعضی از پیامبران ایمان آورده و به بعضی ایمان نیاوردهاند؛ حقیقتا کافر هستند.
بنابراین ایمان شش رکن دارد: این که به الله، ملائکهاش، کتابهایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی.
ایمان به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ این است که انسان ایمان داشته باشد که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ: زنده، دانا و توانمند است، در ربوبیت، الوهیت و اسماء و صفاتش یگانه است، هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوای بینا است، همچنین ایمان داشته باشد که او بر هر کاری قادر و توانمند است و هرگاه چیزی را اراده کند امر و دستورش این است که میگوید: “کن فیکون” یعنی: باش پس میشود.
ایمان به ملائکه: این است که به این دسته از مخلوقات که ملائکه هستند ایمان داشته باشی، جهانی غیبی است که ما آن را نمیبینیم مگر این که الله بخواهد به خاطر حکمتی مشاهدهاش کنیم که اتفاق میافتد، ملائکه از نور آفریده شدهاند، آنها همیشه فرمانبردار الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هستند، شبانهروز تسبیح میگویند و خسته نمیشوند، از آنها: جبرئیل، میکائیل و اسرافیل را میشناسیم.
جبرئل: فرشتهی موکَّل وحی است که وحی را از نزد الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بر هر کس الله بدو وحی کند فرو میآورد.
اسرافیل فرشتهی موکَّل به دمیدن در صور -شیپور- است.
میکائیل نیز فرشتهی موکَّل به باراندن باران و رویاندن گیاهان است.
بعضی از ملائکه موکَّل به حفاظت از فرزندان آدم هستند، همانگونه که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دربارهی آنان میفرماید: {لَهُۥ مُعَقِّبَـٰتࣱ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ }[الرعد ۱۱] : (برای او -انسان- فرشتگانی است که پی در پی از پیش رویش و از پشت سرش او را به امر الله حفظ میکنند).
بعضی از ملائکه نیز موکَّل به شمارش اعمال فرزندان آدم هستند که اعمالش را بنویسند، همانگونه که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَـٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ * إذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدࣱ}[ق ۱۷-۱۶] : (به راستی ما انسان را آفریدهایم و چیزی را که نفسش به او وسوسه میکند میدانیم، و ما از رگ گردن به او نزدیکتر هستیم * هنگامیکه دو -فرشته- فراگیرنده بر جانب راست و چپ نشستهاند، -و اعمالش را- فرا میگیرند)
اینها در سمت راست و چپ ما هستند ولی ما آنها را نمیبینیم، اما -مثلا- گاهی فرشته به شکل انسان دیده میشود همانگونه که جبرئل عَلَيْهِالسَّلَام نزد رسول الله ﷺ آمد ، به شکل مردی بسیار سفید، با مویی بسیار سیاه، اثر سفر بر وی دیده نمیشد و هیچیک از صحابه او را نمیشناختند، مؤدبانه نزد رسول الله ﷺ نشسته و زانویش را به زانوی وی چسباند، دو کف دستش را نیز بر دو ران ایشان گذاشت، سپس از رسول الله ﷺ پیرامون اسلام، ایمان، احسان، قیامت و نشانههای آن پرسید. ملائکه Âنمیخورند و نمینوشند، تعداد آنان بسیار است که فقط الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را میداند، همانگونه که در حدیث آمده است: «أَطَّتِ السَّمَاءُ وَحُقَّ لَهَا أَنْ تَئِطَّ، مَا فِيهَا مَوْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ إِلَّا وَمَلَكٌ وَاضِعٌ جَبْهَتَهُ سَاجِدًا لِلَّهِ»۲ (آسمان -بر اثر سنگینی- به صدا در آمد و حق دارد که به صدا در آید، هیچ جای چهار انگشتی وجود ندارد مگر این که در آن جا، فرشتهای برای الله در حال قیام، رکوع یا سجود است) رسول الله ﷺ از بیت المعمور نیز خبر دادهاند که: «يَدْخُلُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ لَا يَعُودُونَ إِلَيْهِ»۳
: (هر روز هفتاد هزار فرشته بدان وارد میشوند سپس بدان باز نمیگردند) که این دلالت بر زیاد بودن آنها دارد.
رکن سوم از ارکان ایمان: ایمان به کتابهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است، از کتابهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که نازل نموده: تورات، انجیل، زبور، صحف ابراهیم و موسی و آخرینِ این کتابها یعنی قرآن کریم که بر محمد ﷺ نازل شده را میشناسیم.
“و رسله” : رسل جمع رسول است، کسانی هستند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آنها را بهسوی بشر فرستاده است، آنها فرزندان آدم هستند، عوارض جسمی که فرزندان آدم بدان دچار میشوند آنها نیز بدان دچار میشوند، چه بسیار هستند فرزندان آدم که بهخاطر نبوت، اخلاق و صفات نیکویی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بدیشان بخشیده است برتری یافتهاند، تعداد زیادی از آنان را میشناسیم، بعضی از آنان را نیز نمیشناسیم که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از آنان برایمان حکایتی نیاورده است، اما کافی است که به طور کلی به الله، ملائکهاش، کتابهایش و پیامبرانش ایمان داشته باشی، و هر کسی را که عیناً بشناسیم عیناً به او ایمان داریم.
روز آخرت: همان روز قیامت است، “روز آخرت” نامیده شده زیرا بعد از آن هیچ روزی وجود ندارد.
شیخ الاسلام ابنتیمیه رَحِمَهُالله میفرماید: هرآنچه از رسول الله ﷺ از آنچه پس از مرگ واقع میشود مانند فتنهی قبر- سؤال قبر – و عذاب یا نعیم آن به ثبوت رسیده باشد شامل ایمان به روز آخرت میشود زیرا هر کس بمیرد قیامتش بر پا شده و به روز آخرت انتقال یافته است.
همچنین ایمان به آنچه در آن روز رخ میدهد از جمله: حشر؛ همهی جهانیان در یک سرزمین که ندا زننده صدایشان را شنیده و همهی آنها را میبیند، همچنین آنچه دربارهی ترازو، حوض رسول الله ﷺ ، صراط -پل- که بر فراز جهنم کشیده شده، بهشت و جهنم و تمام چیزهایی که در قرآن وارده شده و از سنت به ثبوت رسیده است.
(ایمان به قدر – خیر و شرش-) قَدَر یعنی تقدیر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ همه چیز را مقدّر نموده، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَخَلَقَ كُلَّ شَیۡءࣲ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرࣰا}[الفرقان ۲] : (همه چیز را آفرید، پس اندازهی هر چیز را چنان که میباید؛ معین کرده است.)
مراتبِ چهارگانهی قدر:
مرتبهی اول: به علم الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ایمان داشته باشی که به همه چیز – بهطور مجمل و مفصل – احاطه دارد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به همه چیز دانا است، موجود باشد یا نباشد، هیچ چیزی در زمین و آسمان بر وی مخفی نمیماند، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید:
{وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَاۤ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةࣲ فِی ظُلُمَـٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبࣲ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی كِتَـٰبࣲ مُّبِینࣲ}[الأنعام ۵۹] : (کلیدهای غیب نزد او است که جز او کسی آنها را نمیداند، آنچه را در خشکی و دریا است میداند، هیچ برگی -از درختی- نمیافتد؛ مگر این که آن را میداند و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و نه هیچ تر و خشکی -و جود دارد- مگر این که در کتابی آشکار -لوح محفوظ، ثبت- است).
مرتبهی دوم: کتابت است؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مقدار و اندازهی هر چیز تا برپایی قیامت را در لوح محفوظ، نوشته است، دلیلش: {أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَ ٰلِكَ فِی كِتَـٰبٍۚ إِنَّ ذَ ٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرࣱ}[الحج ۷۰] : (آیا ندانستهای که الله آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! بیگمان -همهی- اینها در کتابی -ثبت- است، مسلماً این بر الله آسان است.) همچنین میفرماید: ({مَاۤ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیۤ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِی كِتَـٰبࣲ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَاۤۚ إِنَّ ذَ ٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرࣱ}[الحديد ۲۲] : (هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر پیش از آن که آن را پدید آوریم در کتاب -لوح محفوظ، نوشته- است) لذا هرآنچه در لوح محفوظ، نوشته شده میبایست به وقوع بپیوندد، همان گونه که در حدیث آمده: «رُفِعَتِ الْأَقْلَامُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ» [تخریج احمد: (۳۰۷/۱) / ترمذی: كتاب صفة القيامة، باب، رقم٢٥١٦] : (قلمها برداشته شده و صحیفهها خشک شده است).
مرتبه ی سوم: این است که به عموم مشيئت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ایمان بیاوری و این که هیچ موجود و معدومی در جهان نیست مگر به خواست الله؛ بنابراین او ذاتی است که زنده میکند و میمیراند ، عزت میدهد و ذلیل میکند ، به هر کس بخواهد پادشاهی میدهد و از هر کس بخواهد پادشاهی را پس میگیرد و حتی کارهای ما نیز با مشيئت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است.
مرتبهی چهارم: ایمانداشتن به خلق و آفرینش الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ؛ یعنی ایمان به این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آفریدگار همه چیز است، کلیدهای آسمانها و زمین برای او است و حتی اعمال بندگان نیز مخلوق الله متعال هستند، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَخَلَقَ كُلَّ شَیۡءࣲ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرࣰا}[الفرقان ۲] : (همه چیز را آفرید، پس اندازهی هر چیز را چنان که میباید؛ معین کرده است) و فرمود: {وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ}[الصافات ۹۶] : (در حالیکه الله شما و آنچه را انجام میدهید آفریده است).
انسان باید به این مراتب چهارگانه ایمان داشته باشد، هر کس یک مرتبه از آن را کم کند ایمانش به قَدَر کامل نیست.
فرمودهی رسولالله ﷺ (خیر و شر آن):
اگر کسی بگوید: اگر قدر از جانب الله است پس چگونه شر در آن راه دارد؟ جواب: شر در تقدیر الله نیست بلکه در آنچه الله مقدَّر نموده – یعنی در مقدورات – است ، اما این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شر را مقدَّر نموده بر اساس حکمت والای وی میباشد که بدین اعتبار، خیر است.
۱۷-سؤال: عقیدهی اسلامی صحیح که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با وجود آن، نمازِ نمازگزاران را قبول میکند کدام است؟
شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُالله جواب دادند:
عقیدهی صحیح برای مسلمانان که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با وجود آن، نمازِ نمازگزاران را قبول میکند همان عقیده ای است که رسول الله ﷺ به جبرئیل در هنگام پرسش وی پیرامون ایمان پاسخ داد و فرمود: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَالْقَدَرِ، خَيْرِهِ وَشَرِّهِ» : (اینکه به الله، ملائکهاش، کتابهایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی).
این همان اعتقاد صحیح است که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به همین وسیله اعمال مسلمانان را از آنان میپذیرد، همچنین این عقیده کمالِ “قبول” و “انقیاد” (فرمانبرداری) را در بر میگیرد که با شهادت به “لا إله إلا الله” (یعنی: هیچ معبودی – به حقّ – مگر الله وجود ندارد) و “محمد رسول الله” تحقّق مییابد، این گونه شخص مسلمان شده و نماز و سایر عبادات از او پذیرفته میشود.
***
- [صحیح بخاری: كتاب الإيمان، باب سؤال جبريل النبي ﷺ، رقم٥٠ / صحیح مسلم: كتاب الايمان، باب الإيمان ما هو، رقم٩] ↩︎
- [احمد: (١٧٣/٥) / ترمذي: كتاب الزهد، باب قول النبي ﷺ لو تعلمون ما أعلم، رقم ٢٣١٢] ↩︎
- [صحیح بخاري: كتاب بدء الخلق، باب ذكر الملائكة، رقم ٣٢٠٧ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب الإسراء برسول الله ﷺ ، رقم ١٦٢] ↩︎