دوشنبه 21 ربیع‌الثانی 1447
۲۱ مهر ۱۴۰۴
13 اکتبر 2025

(۱۶) اركان ايمان

(۱۶) سوال: ارکان ایمان و حکم ایمان داشتن به‌ آن چیست؟

جواب:

شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُ‌الله جواب دادند: ارکان ایمان همان است که رسول الله ﷺ از آن به جبرئیل خبر داد، زمانی‌ که از ایشان پیرامون ایمان پرسید فرمود: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَالْقَدَرِ، خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»۱ : (این ‌که به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی). هر کس به همه‌ی این ارکان، ایمان نداشته باشد – یعنی به قسمتی ایمان بیاورد و به قسمت دیگری کفر بورزد – کافر است زیرا کسی که به قسمتی از شریعت ایمان آورده و به قسمت دیگری کفر ورزد به همه‌اش کافر شده و کسی که به بعضی از پیامبران ایمان آورده و به بعضی دیگر کفر ورزد به همه‌ی آن‌ها کافر شده است، همان‌گونه که الله متعال در توبیخ بنی‌اسرائیل می‌فرماید: {أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَـٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضࣲۚ}[البقرة ۸۵] : (آیا به قسمتی از کتاب ایمان آورده و به قسمتی دیگر کافر می‌شوید؟!) همچنین می‌فرماید: {إِنَّ ٱلَّذِینَ یَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُوا۟ بَیۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضࣲ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضࣲ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُوا۟ بَیۡنَ ذَ ٰ⁠لِكَ سَبِیلًا * أو۟لَـٰئكَ هُمُ ٱلۡكَـٰفِرُونَ حَقࣰّاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَـٰفِرِینَ عَذَابࣰا مُّهِینࣰا}[النساء ۱۵۰-۱۵۱] :(همانا کسانی‌که به الله و پیامبرانش کفر می‌ورزند و می‌خواهند میان الله و پیامبرانش جدایی بیندازند؛ و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم؛ و بعضی را انکار می‌کنیم» و می‌خواهند بین این -و آن- راهی -برای خود- برگزینند * آن‌ها در حقیقت کافر هستند) این‌گونه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تبیین می‌نماید افرادی که به بعضی از پیامبران ایمان آورده و به بعضی ایمان نیاورده‌اند؛ حقیقتا کافر هستند.

بنابراین ایمان شش رکن دارد: این ‌که به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی.

ایمان به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ این است که انسان ایمان داشته باشد که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: زنده، دانا و توانمند است، در ربوبیت، الوهیت و اسماء و صفاتش یگانه است، هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوای بینا است، همچنین ایمان داشته باشد که او بر هر کاری قادر و توان‌مند است و هرگاه چیزی را اراده کند امر و دستورش این است که می‌گوید: “کن فیکون” یعنی: باش پس می‌شود.

ایمان به ملائکه: این است که به این دسته از مخلوقات که ملائکه هستند ایمان داشته باشی، جهانی غیبی است که ما آن را نمی‌بینیم مگر این ‌که الله بخواهد به‌ خاطر حکمتی مشاهده‌اش کنیم که اتفاق می‌افتد، ملائکه از نور آفریده شده‌اند، آنها همیشه فرمان‌بردار الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هستند، شبانه‌روز تسبیح می‌گویند و خسته نمی‌شوند، از آنها: جبرئیل، میکائیل و اسرافیل را می‌شناسیم.

جبرئل: فرشته‌ی موکَّل وحی است که وحی را از نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر هر کس الله بدو وحی کند فرو می‌آورد.

اسرافیل فرشته‌ی موکَّل به دمیدن در صور -شیپور- است.

میکائیل نیز فرشته‌ی موکَّل به باراندن باران و رویاندن گیاهان است.

بعضی از ملائکه موکَّل به حفاظت از فرزندان آدم هستند، همان‌گونه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درباره‌ی آنان می‌فرماید: {لَهُۥ مُعَقِّبَـٰتࣱ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ }[الرعد ۱۱] : (برای او -انسان- فرشتگانی است که پی در پی از پیش رویش و از پشت سرش او را به امر الله حفظ می‌کنند).

بعضی از ملائکه نیز موکَّل به شمارش اعمال فرزندان آدم هستند که اعمالش را بنویسند، همان‌گونه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَـٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ * إذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدࣱ}[ق ۱۷-۱۶] : (به راستی ما انسان را آفریده‌ایم و چیزی را که نفسش به او وسوسه می‌کند می‌دانیم، و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تر هستیم * هنگامی‌که دو -فرشته- فراگیرنده بر جانب راست و چپ نشسته‌اند، -و اعمالش را- فرا می‌گیرند)

این‌ها در سمت راست و چپ ما هستند ولی ما آن‌ها را نمی‌بینیم، اما -مثلا- گاهی فرشته به شکل انسان دیده می‌شود همان‌گونه که جبرئل عَلَيْهِ‌السَّلَام نزد رسول الله ﷺ آمد ، به شکل مردی بسیار سفید، با مویی بسیار سیاه، اثر سفر بر وی دیده نمی‌شد و هیچ‌یک از صحابه او را نمی‌شناختند، مؤدبانه نزد رسول ‌الله ﷺ نشسته و زانویش را به زانوی وی چسباند، دو کف دستش را نیز بر دو ران ایشان گذاشت، سپس از رسول‌ الله ﷺ پیرامون اسلام، ایمان، احسان، قیامت و نشانه‌های آن پرسید. ملائکه  Âنمی‌خورند و نمی‌نوشند، تعداد آنان بسیار است که فقط الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را می‌داند، همان‌گونه که در حدیث آمده است: «أَطَّتِ السَّمَاءُ وَحُقَّ لَهَا أَنْ تَئِطَّ، مَا فِيهَا مَوْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ إِلَّا وَمَلَكٌ وَاضِعٌ جَبْهَتَهُ سَاجِدًا لِلَّهِ»۲ (آسمان -بر اثر سنگینی- به صدا در آمد و حق دارد که به صدا در آید، هیچ جای چهار ‌انگشتی وجود ندارد مگر این ‌که در آن ‌جا، فرشته‌ای برای الله در حال قیام، رکوع یا سجود است) رسول ‌الله ﷺ از بیت ‌المعمور نیز خبر داده‌اند که: «يَدْخُلُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ لَا يَعُودُونَ إِلَيْهِ»۳

: (هر روز هفتاد هزار فرشته بدان وارد می‌شوند سپس بدان باز نمی‌گردند) که این دلالت بر زیاد بودن آنها دارد.

رکن سوم از ارکان ایمان: ایمان به کتاب‌های الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، از کتاب‌های الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ که نازل نموده: تورات، انجیل، زبور، صحف ابراهیم و موسی و آخرینِ این کتاب‌ها یعنی قرآن کریم که بر محمد ﷺ نازل شده را می‌شناسیم.

“و رسله” : رسل جمع رسول است، کسانی هستند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن‌ها را به‌سوی بشر فرستاده است، آن‌ها فرزندان آدم هستند، عوارض جسمی که فرزندان ‌آدم بدان دچار می‌شوند آن‌ها نیز بدان دچار می‌شوند، چه بسیار هستند فرزندان‌ آدم که به‌خاطر نبوت، اخلاق و صفات ‌نیکویی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بدیشان بخشیده است برتری یافته‌اند، تعداد زیادی از آنان را می‌شناسیم، بعضی از آنان را نیز نمی‌شناسیم که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از آنان برایمان حکایتی نیاورده است، اما کافی است که به‌ طور کلی به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش و پیامبرانش ایمان داشته باشی، و هر کسی را که عیناً بشناسیم عیناً به او ایمان داریم.

روز آخرت: همان روز قیامت است، “روز آخرت” نامیده شده زیرا بعد از آن هیچ روزی وجود ندارد.

شیخ ‌الاسلام ابن‌تیمیه رَحِمَهُ‌الله می‌فرماید: هرآنچه از رسول ‌الله ﷺ از آنچه پس از مرگ واقع می‌شود مانند فتنه‌ی قبر- سؤال قبر – و عذاب یا نعیم ‌آن به ثبوت رسیده باشد شامل ایمان به روز آخرت می‌شود زیرا هر کس بمیرد قیامتش بر پا شده و به روز آخرت انتقال یافته است.

همچنین ایمان به آنچه در آن روز رخ می‌دهد از جمله: حشر؛ همه‌ی جهانیان در یک سرزمین که ندا زننده صدایشان را شنیده و همه‌ی آن‌ها را می‌بیند، همچنین آنچه درباره‌ی ترازو، حوض رسول ‌الله ﷺ ، صراط -پل- که بر فراز جهنم کشیده شده، بهشت و جهنم و تمام چیزهایی که در قرآن وارده شده و از سنت به ثبوت رسیده‌ است.

(ایمان به قدر – خیر و شرش-) قَدَر یعنی تقدیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و این ‌که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همه چیز را مقدّر نموده، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَخَلَقَ كُلَّ شَیۡءࣲ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرࣰا}[الفرقان ۲] : (همه چیز را آفرید، پس اندازه‌ی هر چیز را چنان که می‌باید؛ معین کرده است.)

مراتبِ‌ چهارگانه‌ی قدر:

مرتبه‌ی ‌اول: به علم الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ایمان داشته ‌باشی  که به همه چیز – به‌طور مجمل و مفصل – احاطه دارد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به همه چیز دانا است، موجود باشد یا نباشد، هیچ چیزی در زمین و آسمان بر وی مخفی نمی‌ماند، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید:

{وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَاۤ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةࣲ فِی ظُلُمَـٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبࣲ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی كِتَـٰبࣲ مُّبِینࣲ}[الأنعام ۵۹] : (کلیدهای غیب نزد او است که جز او کسی آن‌ها را نمی‌داند، آنچه را در خشکی و دریا است می‌داند، هیچ برگی -از درختی- نمی‌افتد؛ مگر این که آن را می‌داند و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی -و جود دارد- مگر این که در کتابی آشکار -لوح محفوظ، ثبت- است).

مرتبه‌ی دوم: کتابت است؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ مقدار و اندازه‌ی هر چیز تا برپایی قیامت را در لوح ‌محفوظ، نوشته است، دلیلش: {أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَ ٰ⁠لِكَ فِی كِتَـٰبٍۚ إِنَّ ذَ ٰ⁠لِكَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرࣱ}[الحج ۷۰] : (آیا ندانسته‌ای که الله آنچه را در آسمان و زمین است می‌داند؟! بی‌گمان -همه‌ی- این‌ها در کتابی -ثبت- است، مسلماً این بر الله آسان است.) همچنین می‌فرماید: ({مَاۤ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیۤ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِی كِتَـٰبࣲ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَاۤۚ إِنَّ ذَ ٰ⁠لِكَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرࣱ}[الحديد ۲۲] : (هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد مگر پیش از آن که آن را پدید آوریم در کتاب -لوح محفوظ، نوشته- است) لذا هرآنچه در لوح ‌محفوظ، نوشته شده می‌بایست به ‌وقوع بپیوندد، همان‌ گونه که در حدیث آمده: «رُفِعَتِ الْأَقْلَامُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ» [تخریج احمد: (۳۰۷/۱) / ترمذی: كتاب صفة القيامة، باب، رقم٢٥١٦] : (قلم‌ها برداشته شده و صحیفه‌ها خشک شده‌ است).

مرتبه ی سوم: این است که به عموم مشيئت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ایمان بیاوری و این که هیچ موجود و معدومی در جهان نیست مگر به خواست الله؛ بنابراین او ذاتی است که زنده می‌کند و می‌میراند ، عزت می‌دهد و ذلیل می‌کند ، به هر کس بخواهد پادشاهی می‌دهد و از هر کس بخواهد پادشاهی را پس می‌گیرد و حتی کارهای ما نیز با مشيئت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است.

مرتبه‌‌ی چهارم: ایمان‌داشتن به خلق و آفرینش الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ؛ یعنی ایمان به این‌ که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آفریدگار همه چیز است، کلید‌های آسمان‌ها و زمین برای او است و حتی اعمال بندگان نیز مخلوق الله متعال هستند، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَخَلَقَ كُلَّ شَیۡءࣲ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرࣰا}[الفرقان ۲] : (همه چیز را آفرید، پس اندازه‌ی هر چیز را چنان که می‌باید؛ معین کرده است) و فرمود: {وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ}[الصافات ۹۶] : (در حالی‌که الله شما و آنچه را انجام می‌دهید آفریده است).

انسان باید به این مراتب‌ چهارگانه ایمان داشته باشد، هر کس یک مرتبه از آن را کم کند ایمانش به قَدَر کامل نیست.

فرموده‌ی رسول‌الله ﷺ (خیر و شر آن):

اگر کسی بگوید: اگر قدر از جانب الله است پس چگونه شر در آن راه دارد؟ جواب: شر در تقدیر الله نیست بلکه در آنچه الله مقدَّر نموده – یعنی در مقدورات – است ، اما این ‌که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شر را مقدَّر نموده بر اساس حکمت والای وی می‌باشد که بدین اعتبار، خیر است.

۱۷-سؤال: عقیده‌ی اسلامی صحیح که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با وجود آن، نمازِ نمازگزاران را قبول می‌کند کدام است؟

شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُ‌الله جواب دادند:

 عقیده‌ی صحیح برای مسلمانان که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با وجود آن، نمازِ نمازگزاران را قبول می‌کند همان عقیده ای است که رسول ‌الله ﷺ به جبرئیل در هنگام پرسش وی پیرامون ایمان پاسخ داد و فرمود: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَالْقَدَرِ، خَيْرِهِ وَشَرِّهِ» : (این‌که به الله، ملائکه‌اش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز آخرت و – خیر و شر – قضا و قدر ایمان داشته باشی).

این همان اعتقاد صحیح است که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  به همین وسیله اعمال مسلمانان را از آنان می‌پذیرد، همچنین این عقیده کمالِ “قبول” و “انقیاد” (فرمان‌برداری) را در بر می‌گیرد که با شهادت به “لا إله إلا الله” (یعنی: هیچ معبودی – به حقّ – مگر الله وجود ندارد) و “محمد رسول ‌الله” تحقّق می‌یابد، این ‌گونه شخص مسلمان شده و نماز و سایر عبادات از او پذیرفته می‌شود.

***


  1. [صحیح بخاری: كتاب الإيمان، باب سؤال جبريل النبي ﷺ، رقم٥٠ / صحیح مسلم: كتاب الايمان، باب الإيمان ما هو، رقم٩] ↩︎
  2. [احمد: (١٧٣/٥) / ترمذي: كتاب الزهد، باب قول النبي ﷺ لو تعلمون ما أعلم، رقم ٢٣١٢] ↩︎
  3. [صحیح بخاري: كتاب بدء الخلق، باب ذكر الملائكة، رقم ٣٢٠٧ / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب الإسراء برسول الله ﷺ ، رقم ١٦٢] ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما هي أركان الإيمان؟ وما حكم الإيمان بها؟

فأجاب رحمه الله تعالى أركان الإيمان هي ما أخبر به النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – جبريل حين سأله عن الإيمان فقال: «أن تؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله، واليوم الآخر، والقدر خيره وشره، ومن لم يؤمن بها جميعا فهو كافر، يعني: لو آمن ببعض وكفر ببعض فهو كافر، لأن الذي يؤمن ببعض الشريعة ويكفر ببعضها فهو كافر بالجميع، والذي يؤمن ببعض الرسل ويكفر ببعضهم كافر بالجميع كما قال الله -تعالى- موبخًا بني إسرائيل: (أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ﴾ [البقرة: ٨٥] وقال -تعالى-: ﴿ ِانَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا أَوَلَيْكَ هُمُ الْكَفِرُونَ حَقًّا﴾ [النساء: ١٥٠-١٥١]، فبين الله – تعالى – أن هؤلاء الذين يؤمنون ببعض الرسل دون بعض هم الكافرون حقا.

فأركان الإيمان إذا ستة: أن تؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله، واليوم الآخر، والقدر خيره وشره.

فأما الإيمان بالله أن يؤمن الإنسان بأن الله -تعالى- حي عليم قادر، منفرد بالربوبية، والألوهية، وبأسمائه وصفاته، ليس كمثله شيء وهو السميع البصير، ويؤمن بأنه على كل شيء قدير، وأن أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له: كن فيكون.

والإيمان بالملائكة: أن تؤمن بهذا العالم من الخلق وهم الملائكة، عالم لا نشاهده إلا إذا أراد الله أن نشاهده لحكمة فهذا يقع، فقد خلقت الملائكة من نور وهم مطيعون الله -تعالى- دائمًا، يُسَبِّحُون الليل والنهار لا يفترون، نعلم منهم: جبريل وميكائيل، وإسرافيل.

أما جبريل فهو موكل بالوحي يأتي به من الله -عز وجل- إلى من أوحاه الله إليه. وأما إسرافيل فإنه موكل بالنفخ في الصور.

وأما ميكائيل فإنه موكل بالقطر والنبات. ومن الملائكة من وكلوا بحفظ بني آدم كما قال -تعالى- عنهم: (لَهُ مُعَقِّبَتُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ، يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ﴾ [الرعد: ١١].

ومنهم من هو موكل بإحصاء أعمال ابن آدم يكتبها عليه، كما قال الله -تبارك وتعالى-: ﴿ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ، وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ فَعِيدٌ مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رقِيبٌ عَتِيدٌ﴾[ق:١٦-١٨] هم عن أيماننا وعن شمائلنا لكن لا نراهم، وقد يُرى الْمَلَكُ بصورة إنسان مثلا، كما جاء جبريل علم إلى النبي ﷺ في صورة رجل شديد بياض الثياب، شديد سواد الشعر ، لا يرى عليه أثر السفر ولا يعرفه أحد من الصحابة، جلس إلى النبي لال الجلسة المتأدب، وأسند ركبتيه إلى ركبتيه، ووضع كفيه على فخذيه، ثم سأل النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- عن الإسلام، والإيمان، والإحسان، والساعة، وأشراطها.

والملائكة – عليهم الصلاة والسلام – لا يأكلون ولا يشربون، وهم عدد لا يحصيهم إلا الله – عز وجل – كما جاء في الحديث: «أَطَّتِ السماء وحق لها أن تَيْط، ما من موضع أربع أصابع إلا وفيه ملك قائم الله، أو راكع أو ساجد،

و أخبر النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- عن البيت المعمور أنه يدخله كل يوم سبعون ألف ملك ثم لا يعودون إليه، وهذا يدل على كثرتهم العظيمة.

و الركن الثالث من أركان الإيمان الإيمان بكتب الله هذا، كتب الله المنزلة نعرف منها التوراة والإنجيل والزبور، وصحف إبراهيم  موسى، و خاتمها القرآن الكريم المنزل على محمد – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-. و رسله جمع رسول، وهم الذين أرسلهم الله تبارك وتعالى- إلى البشر، وهم من بني آدم يلحقهم من العوارض الجسدية ما يلحق بني آدم، وكم من بني آدم فضلوا بما أعطاهم الله من النبوة والأخلاق والشمائل، نعرف منهم عددًا كبيرا، ومنهم من لم نعلم لم يقصه الله علينا، لكن يَكْفِينَا الإجمال أن نؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله، ومن علمناه بعينه آمنا به بعينه.
واليوم الآخر هو يوم القيامة، وسُمِّيَ آخرًا لأنه لا يوم بعده. قال شيخ الإسلام رحمه الله: ويدخل في الإيمان باليوم الآخر كل ما صح عن النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- مما يكون بعد الموت كفتنة القبر وعذابه أو نعيمه، لأن كل من مات فقد قامت قيامته. انتقل إلى اليوم الآخر. ويدخل في ذلك: الإيمان بما يكون في ذلك اليوم من حشر العالم كلهم في صعيد واحد، يسمعهم الداعي وينفذهم البصر، وما ذكر في ذلك اليوم من الميزان، وحوض النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-، والصراط المنصوب على جهنم، والجنة والنار، وغير ذلك مما جاء به القرآن وصحت به السنة. والقدر خيره وشره القدر يعني تقدير الله عز وجل، والله تبارك وتعالى قَدَّرَ كل شيء، قال الله -تعالى-: ﴿ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ نَقدِيرًا له﴾[الفرقان:٢].
ومراتب القدر أربع: المرتبة الأولى: أن تؤمن بعلم الله تعالى- المحيط بكل شيء جملة وتفصيلا، فإن الله -تعالى- عالم بكل شيء كان أم لم يكن، لا يخفى عليه شيء في الأرض ولا في السماء، قال الله -تعالى-: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّافِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾[الأنعام:٥٩].
المرتبة الثانية: الكتابة، فإن الله -تعالى- كتب في اللوح المحفوظ مقادير كل شيء إلى قيام الساعة، ودليل ذلك أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَبٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرُ ﴾ [الحج: ٧٠]، وقال -تعالى-: (مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَبْرَاهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾ [الحديد: ۲۲]، فما كتب في اللوح المحفوظ فلا بد أن يقع، كما جاء في الحديث: «رُفِعَتِ الأَقْلَامُ وَجَفَّتْ الصُّحُفُ».
المرتبة الثالثة: أن تؤمن بعموم مشيئة الله عز وجل، وأنه ما في الكون من موجود ولا معدوم إلا بمشيئة الله فهو الذي يحيي ويميت، ويعز ويذل ويؤتي الملك من يشاء وينزع الملك ممن يشاء، حتى أفعالنا نحن كائنة بمشيئة الله.
المرتبة الرابعة: الإيمان بخلق الله، أي بأن الله -تعالى- خالق كل شيء، وأن له مقاليد السماوات والأرض، حتى أعمال العباد مخلوقة لله -عز وجل-، قال الله -تعالى-: ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَرَهُ تقدِيرًا﴾ [الفرقان: ٢]. وقال – تعالى -: ﴿ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴾ [الصافات: ٩٦].

هذه المراتب الأربع لا بد من الإيمان بها، فمن نقص منها مرتبة واحدة لم يتم إيمانه بالقدر. وقوله: خيره وشره إذا قال قائل: إذا كان القدر من الله كيف يكون فيه شر؟ فالجواب أن الشر ليس في تقدير الله، ولكن فيما قدره الله، أي: في المقدورات، أما قدر الله لها بالشر فإنه لحكمة بالغة، وبهذا الاعتبار يكون خيرا.

مطالب مرتبط:

(۲۵) اکتفا نمودن به پرداخت کمک‌های مالی به مستمندان

چه گناهی بزرگ‌تر از ترک نماز و شعائر اسلام وجود دارد؟ هرآنچه نیز بر مردم انفاق کنند از جمله رفع نیازمندی‌ها، یاری مستمند، اصلاح راه‌ها و... هیچ کدام از این کارها بدیشان سودی نخواهد رساند و همه‌اش پوچ خواهد بود...

ادامه مطلب …

(۲۴) کدام بهتر است: اسلام یا ایمان؟

ایمان کامل‌تر است، اگر ایمان نیز به ‌تنهایی ذکر شده و گفته شود: مؤمن و کافر، ایمان شامل اسلام می‌شود اما اگر با هم ذکر شوند - همانند آیه‌ی سوره‌‌ی حجرات - ایمان در قلب و اسلام در جوارح است و ایمان کامل‌تر است....

ادامه مطلب …

(۱۸) معنی “عُروَة الوُثْقى”

"عُروَة الوُثْقى" همان اسلام است.

ادامه مطلب …

(۱۷) عقیده‌ی اسلامی صحیح

عقیده‌ی صحیح برای مسلمانان که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با وجود آن، نمازِ نمازگزاران را قبول می‌کند همان عقیده ای است که رسول ‌الله ﷺ به جبرئیل در هنگام پرسش وی پیرامون ایمان پاسخ داد...

ادامه مطلب …

(۲۳) تفاوت بین مسلم و مومن

اسلام و ایمان اگر در لفظ، جداگانه آیند در معنا یکسان خواهند بود، بدین معنا که اگر جایی یکی بدون دیگری ذکر شود شامل دیگری نیز می‌شود و اگر در یک سیاق با هم آیند هر کدام معنای خودش را خواهد داشت....

ادامه مطلب …

(۱۹) نقض يكی از ارکان شش گانه‌ی ایمان

اگر از روی "جحود" و "تکذیب" یکی از ارکان شش‌ گانه‌ی ایمان را نقض کند کافر است اما اگر بر اساس تأویل باشد - همانند کسانی که مسائلی را در باب قدر انکار کردند - کافر نمی‌شود.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه