(۱۱) سوال: منظور از (میانهروی) در دین یا (وسطیّت) چیست؟
جواب:
شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُالله جواب دادند:
(میانهروی) در دین یا (وسطیّت) این است که انسان بین غلوّ و جفا قرار گیرد که این مسأله شامل امور علمی- اعتقادی و امور عملی- تعبّدی میشود.
در امور اعتقادی در آنچه متعلق به اسماء و صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میشود مردم به سه گروه تقسیم شدهاند: دو طرف و وسط؛ گروهی در تنزیه غلوّ کردند تا این که هرآنچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خود را بدان نامیده و وصف کرده بود را نفی کردند، همچنین گروهی در اثبات غلوّ کردند تا اینکه هرآنچه را الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از اسماء و صفات برای خویش اثبات کرده را – با اعتقاد به مماثلت آن صفات با صفات مخلوقات – اثبات نمودند و گروهی نیز وسط هستند که هرآنچه را الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از اسماء و صفات برای خویش اثبات نموده را – بدون اعتقاد به مماثلت – اثبات کردند بلکه معتقد به مخالفت آن با صفات مخلوقات هستند و این که هیچ چیز از مخلوقاتش مثل و مانند او نیست.
گروه اول: کسانی هستند که در تنزیه غلوّ نمودهاند و میگویند: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فقط با صفات مشخصی – كه خودشان که خودشان مشخص کردهاند – وصف میشود و ادعا کردند که عقل بر آنها دلالت دارد، اما سایر صفات اثبات نمیشود زیرا – بهگمان آنها – عقل بر آن دلالت ندارد؛ مثلا صفت اراده را برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اثبات کرده و گفتند الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مرید است، اما صفت رحمت را از وی نفی کردند و گفتند: (معنای رحمت، احسان یا ارادهی احسان است و وصفی برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیست، لذا در مییابی اینها زمانی که آنچه را الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خود را بدان وصف نموده بود نفی کردند، دچار اشتباه شدند بلکه چیزهایی را نفی کردند که دلالتِ عقل بر آن آشکارتر از چیزهایی است که خودشان اثبات کردهاند، روش آنان در اثبات اراده از طریق عقل این است که گفتهاند: تخصیص مخلوقات به آنچه به وسیلهی آن متمایز شدهاند – مانند این که: این زمین است و این آسمان، این شتر است و این اسب، این نر است و این ماده – دلالت بر ارادهی خالق میدهد که او اراده کرده همه چیز این گونه باشد پس این گونه شده است.
به آنها میگوییم: دلالت نعمتهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و دفع عقوبتش از بندگان بر رحمت وی بیشتر از دلالتِ تخصیص بر اراده است اما با این وجود بر اساس شبههای که دارند رحمت را نفی کرده و اراده را اثبات کردهاند.
گروه دوم: کسانی هستند که در اثبات غلوّ کردهاند که اینان اهل تمثیل هستند؛ میگویند: صفات را برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اثبات میکنیم اما بر وجهی که مانند مخلوق باشد. اینان گمراه شده و از این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ غافل گشتهاند که میفرماید: {لَیۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَیۡءࣱۖ}[الشورى ۱۱] : (هیچ چیز همانند او نیست.)
گروه سوم که (وسط) هستند گفتند: هرآنچه از اسماء و صفات را که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در کتابش برای خود اثبات نموده یا از پیامبرش ﷺ به طور صحیح نقل شده را – بدون اعتقاد مماثلت – برای وی اثبات میکنیم و هرآنچه از اسماء و صفات برای خالق اثبات میشود با آنچه برای مخلوق اثبات میشود فرق و اختلاف دارد، زیرا آنچه برای خالق اثبات میشود کاملترین و والاترین است، همان گونه که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَكِیمُ}[النحل ۶۰] : (برای الله صفت برتر – و عالی – است). در عقیده چنین است.
اما در اعمالِ بدنی: برخی غلوّ و زیادهروی کرده و بر خود سخت میگیرند و برخی سستی و کوتاهی کرده و بسیاری از امور را ضایع میکنند اما (میانهروی) بهترین کار است.
ضابطهی (میانهروی) : هرآنچه شریعت آورده میانه است و هرآنچه مخالف شریعت باشد میانه نیست، بلکه مایل و منحرف – بهسوی افراط یا تفریط – است.
شیخ الإسلام ابن تیمیة رَحِمَهُالله در (عقیدهی واسطیه) پنج اصل را ذکر نموده و بیان میکند که اهل سنت در این اصول – به نسبت گروههای اهل بدعت – وسط و میانه هستند؛ بسیار خوب است که سؤالکننده بدان مراجعه کند زیرا بسیار مفید است.
***