۶۵۴- وعن أبي مسعود عقبة بن عمرو البدريِّ رضي الله عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: إنِّي لأتَأَخَّر عَن صَلاةِ الصُّبْحِ مِن أجْلِ فلانٍ مِما يُطِيل بِنَا، فمَا رَأَيْتُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم غَضِبَ فِي موعِظَةٍ قَطُّ أَشدَّ ممَّا غَضِبَ يَومئِذٍ، فقال: «يَا أَيهَا النَّاس! إنَّ مِنكم مُنَفِّرين؛ فأَيُّكُمْ أَمَّ النَّاسَ فَليُوجِزْ، فإنَّ مِنْ ورائِهِ الكَبيرَ والصَّغيرَ وذا الحَاجَةِ». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: ابومسعود، عقبه بن عمرو بدری رضي الله عنه میگوید: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: من دیرتر به نماز صبح میآیم؛ زیرا فلانامام، نماز را طول میدهد. – ابومسعود رضي الله عنه میگوید:- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در خطابهی آن روز چنان خشمگین دیدم که پیشتر او را در هیچ خطابهای اینهمه خشمگین ندیده بودم. فرمود: «ای مردم! برخی از شما دیگران را از دین گریزان میکنید. لذا هرکس از شما پیشنمازِ مردم میشود، نماز را کوتاه بخواند؛ زیرا در میان نمازگزاران، افرادِ سالخورده، خردسال و کسانی هستند که کارِ فوری دارند».
شرح
حافظ نووی رحمه الله در کتابش ریاضالصالحین، میگوید: «باب: خشم و غضب برای دفاع از دین الله متعال در هنگامی که نسبت به شریعت، حرمتشکنی شود (و احکام الهی رعایت نگردد)».
خشم و غضب، چندین سبب دارد؛ از جمله انتقام برای خویشتن. یعنی کسی کاری میکند که خشم و عصبانیت انسان را برمیانگیزد و در نتیجه انسان، برای خود انتقام میگیرد. این این خشم و غضب نهی شده است؛ زیرا شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: مرا نصیحت کن. فرمود: «خشمگین مشو». او چندین بار درخواست نصیحت کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خشمگین مشو».
یکی دیگر از اسباب خشم و غضب، خشمگین شدن بهخاطرِ الله عزوجل میباشد. بدینسان که انسان، شاهدِ حرمتشکنی نسبت به دینِ الله عزوجل یا شاهد پایمال شدنِ احکام الهی باشد؛ در نتیجه از روی غیرت دینیاش یا برای حمایت از دین الله، خشمگین شود. چنین خشمی، نیک و پسندیده است و اجر و ثواب دارد. زیرا این، سنّتِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و در مفهوم این آیه نیز میگنجد که الله متعال میفرماید:
﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ حُرُمَٰتِ ٱللَّهِ فَهُوَ خَيۡرٞ لَّهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ﴾ [الحج : ٣٠]
(حُکم) اینست و هر کس، نشانهها و شعایر الاهی را بزرگ بدارد، بیگمان این عمل برایش نزد پروردگارش نیک است.
و نیز میفرماید:
﴿وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ ٣٢﴾ [الحج : ٣٢]
و هر کس، نشانهها و شعایر الاهی را بزرگ و گرامی بدارد، بیگمان این امر از تقوای دلهاست.
گرامیداشت شعایر و نشانههای الهی، اینست که انسان آنها را بزرگ بدارد و نسبت به توهین به این شعایر، بیتفاوت نباشد؛ بلکه خشمگین شود و به دفاع از شعایر الاهی برخیزد و با امر به معروف و نهی از منکر و دیگر روشهای شرعی، دین الله عزوجل را یاری دهد.
سپس مؤلف رحمه الله این آیه را ذکر کرده است که الله متعال میفرماید:
﴿إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ ٧﴾ [محمد : ٧]
اگر (دین) الله را یاری کنید، (الله) شما را یاری میکند. و گامهایتان را استوار میسازد.
منظور از نصرت الله در این آیه، یاری دین اوست؛ زیرا الله عزوجل از همه، بینیاز است و نیازی به نصرت و یاری ندارد. نصرت و یاری دین، به معنای دفاع و حمایت از دین و خشم و غضب در زمانیست که نسبت به دین حرمتشکنی میشود. البته گزینهها یا نمونههای دیگری نیز در رابطه با نصرت دین وجود دارد؛ از جمله جهاد در راه الله متعال؛ یعنی پیکار برای اینکه دین و کلمهی الله برتر و والاتر باشد. این هم در مفهوم نصرت و یاریِ الله عزوجل میگنجد و الله به ناصرانِ دینش دو نوید داده است: ﴿يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ ٧﴾؛ یعنی: «الله، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میسازد». به عبارت دیگر در برابرِ دشمنانتان به شما یاری میرساند و گامهای شما را بر دین خود استوار میگرداند تا نلغزید. خوب دقت کنید؛ اگر یک بار دین الله را یاری کنیم، الله عزوجل دو پاداش بزرگ به ما میدهد: ﴿يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ ٧﴾ و در ادامه میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَتَعۡسٗا لَّهُمۡ وَأَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٨﴾ [محمد : ٨]
و هلاکت و نابودی بر کافران است و الله اعمالشان را نابود و تباه کرد.
یعنی کافران در برابر مؤمنانی که الله نصرتشان میکند، نابود یا خوار و زبون میشوند؛ ﴿وَأَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٨﴾ و الله متعال، تدابیر کافران را بینتیجه میگرداند و هر تدبیری که میاندیشند، به زیان آنها تمام میشود و اعمالشان از میان میرود و هیچ سودی از کارهای خود نمیبرند.
سپس مؤلف رحمه الله حدیث عقبه بن عمرو بدری رضي الله عنه را ذکر کرده است؛ عقبه رضي الله عنه میگوید: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: من دیرتر به نماز صبح میآیم؛ زیرا فلانامام، نماز را طول میدهد. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خشمگین شد؛ بهگونهای که ابومسعود رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در خطابهی آن روز چنان خشمگین دیدم که پیشتر او را در هیچ خطابهای اینهمه خشمگین ندیده بودم. فرمود: «ای مردم! برخی از شما دیگران را از دین گریزان میکنید». پیشنمازِ جماعت، به مردم نگفته بود که نماز نخوانید؛ اما از بس که در امامتش نماز را بیش از حدّ سنت طول میداد، در عمل مردم را از نماز جماعت گریزان کرده بود. از اینرو درمییابیم که گریزان کردن مردم از دین حتماً بهزبان نیست؛ بلکه هر عملی که مردم را از دین متنفر و گریزان کند، در این رویکرد میگنجد. از اینرو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در مسایل شرعی مدارا میکرد؛ یعنی گاه برای پیشگیری از فتنه و زیان، از انجامِ پارهای از کارهای نیک و پسندیده خودداری مینمود. چنانکه تصمیم گرفت خانهی کعبه را بر همان شالوده یا زیربنایی بازسازی کند که ابراهیم علیه السلام آن را بنا نهاده بود؛ اما از ترس اینکه شاید مردم دچار فتنه شوند، این کار را انجام نداد. همچنین رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در سفر روزه میگرفت؛ ولی وقتی اصحابش را دید که در سفر روزه میگیرند و اذیت میشوند، افطار کرد تا یارانش دچار مشکل نشوند.
لذا باید سعی کنیم در چارچوب شریعت بهگونهای عمل کنیم که مردم با اطمینان و رضایت به دین الله عزوجل روی بیاورند؛ و این، روشِ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم است.
شاهدِ موضوع از حدیث ابومسعود رضي الله عنه اینست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از عملکرد آن امام که نماز را طول میداد و مردم را گریزان میکرد، خشمگین شد. در این حدیث همچنین بدین نکته اشاره شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سخنرانیهایی که دربارهی حرمتشکنی نسبت به دین ایراد میکرد، خشمگین میشد؛ همانگونه که جابر رضي الله عنه میگوید: هنگامی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم سخنرانی میکرد، چشمانس سرخ و صدایش، بلند میشد و خشمش شدید میگشت؛ مانند شخصی که دربارهی نزدیک شدن لشکر دشمن هشدار میدهد و میگوید: صبح و شام به شما حمله خواهند کرد.([۲])
سپس رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لذا هرکس از شما پیشنمازِ مردم میشود، نماز را کوتاه بخواند»؛ یعنی مطابق سنت. «زیرا در میان نمازگزاران، افرادِ سالخورده، خردسال و کسانی هستند که کارِ فوری دارند». مثلاً در میان نمازگزاران کسی هست که با کسی دیگر قرار دارد که نزدش برود یا منتظرش باشد. لذا برای امام جماعت جایز نیست که نماز را بیش از حدّ سنت، طول دهد. ائمهی جماعات در اینباره سه دستهاند:
برخی از ائمهی جماعات نماز را بهقدری کوتاه یا بهسرعت میخوانند که مقتدیها فرصت نمییابند سنتهای نماز را انجام دهند. این دسته از ائمه، خطاکار و بلکه گنهکارند و امانتی را که بر عهده دارند، درست انجام نمیدهند.
عدهای دیگر نماز را طولانی میخوانند؛ بهگونهای که گویا تنها نماز میگزارند. یعنی قیام و قرائت، رکوع، سجده، قیامِ پس از رکوع و نشستن در میان دو سجده را طول میدهند. اینها نیز بر خطا هستند.
و گروه سوم، پیشنمازانی هستند که مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امامت میدهند؛ اینها بهترین ائمه بهشمار میآیند و امانتی را که بر عهده دارند، بهخوبی ادا میکنند.