۵۳۱- وعن عمرو بن تَغْلِب بفتح التاءِ المثناةِ فوقَ وإِسكان الغين المعجمة وكسر الَّلام رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم أُتِيَ بمالٍ أَوْ سبْيٍ فَقسَّمَهُ، فَأَعْطَى رجالاً وتَرَكَ رِجالاً، فَبَلَغَهُ أَنَّ الَّذِينَ تَرَكَ عَتَبُوا، فَحَمِدَ اللَّه، ثُمَّ أَثْنَى عَلَيه، ثُمَّ قال: «أَمَا بَعد، فَوَاللَّه إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ وَأَدَعُ الرَّجُل، والَّذِي أَدَعُ أَحَبُّ إلیَّ مِنَ الَّذِي أُعْطِي، وَلكِنِّي إِنَّمَا أُعْطِي أَقوَامًا لِما أَرى في قُلُوبِهِمْ مِن الجَزَعِ والهَلَع، وَأَكِلُ أَقْوامًا إِلى ما جعَلَ اللَّه في قُلُوبِهِمْ مِنَ الغِنَی والخَيْر، مِنْهُمْ عَمْروُ بنُ تَغلِبَ». قال عمرُو بنُ تَغْلِب: فَواللَّهِ ما أُحِبُّ أَن لي بِكلِمةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حُمْرَ النَّعَم. [روایت بخاري]([۱])
ترجمه: عمرو بن تَغلب رضي الله عنه میگوید: مقداری غنیمت يا تعدادی اسیر، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را تقسیم نمود؛ از این مال به برخی از مردم داد و به بعضی هم نداد. پس از اندکی به ایشان خبر رسید آنان که سهمی نبردهاند، ناراحتند و گلایه دارند. لذا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم حمد و ثنای الله را گفت و فرمود: «اما بعد: به الله سوگند، من به برخی از مردم از این اموال میدهم و به برخی هم نمیدهم؛ اما کسانی که سهمی به آنها ندادهام، از کسانی که سهمی به آنها دادهام، نزد من محبوبترند؛ زیرا من، – این اموال را- به کسانی میدهم که در قلوبشان حرص و طمع وجود دارد و برخی دیگر را به بینیازی و خیری میسپارم که الله متعال در قلوبشان گذاشته است که عمرو بن تغلب یکی از آنهاست». عمرو بن تغلب رضي الله عنه میگوید: به الله سوگند دوست ندارم که این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با شتران سرخمو عوض کنم.
([۱]) صحیح بخاری، ش: (۹۲۳، ۷۵۳۵).
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی بدین مضمون نقل کرده است که حکیم بن حزام رضي الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مالی درخواست کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او عطا نمود؛ بار دوم و سوم نیز درخواست نمود و هر بار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او کمک کرد. این، روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بلکه از بخشندگی و بزرگواری ایشان بود که درخواست هیچکس را رد نمیکرد و هرچه از او در رابطه با اسلام خواسته میشد، دریغ نمینمود. سرانجام، به حکیم رضي الله عنه فرمود: «این مالِ دنیا، شیرین و دلفریب است. هرکس آن را سخاوتمندانه – و بدون طمع- دریافت کند، برایش بابرکت خواهد بود؛ و هرکس از روی حرص و طمع آن را بهدست بیاورد، برایش برکتی نخواهد داشت». پس کسی که از روی طمع، دست نیاز پیش این و آن، دراز میکند، بهمراتب از این برکت، دورتر خواهد بود. از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عمر بن خطاب رضي الله عنه فرمود: «مَا جَاءَكَ مِنْ هَذَا الْمَالِ وَأَنْتَ غَيْرُ مُشْرِفٍ وَلا سَائِلٍ فَخُذْهُ وَمَا لا فَلا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ». یعنی: «هرگاه مال و ثروتی بدون چشمداشت یا درخواست، به تو رسید، بپذیر و گرنه، در پیِ آن مباش».
سپس رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به حکیم رضي الله عنه فرمود: «دستِ بالا از دستِ پایین بهتر است». منظور از دست بالا، دست بخشنده میباشد و دست پایین، همان دست گیرنده یا درخواستکننده است. حکیم رضي الله عنه عرض کرد: ای رسولخدا! سوگند به ذاتی که شما را بهحق مبعوث کرده است، پس از شما تا زنده باشم، از هیچکس چیزی نخواهم خواست.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و ابوبکر صدیق رضي الله عنه مسؤولیت خلافت را بر عهده گرفت و چون حکیم رضي الله عنه را فرامیخواند تا سهمش از بیتالمال را به او بدهد، حکیم رضي الله عنه قبول نمیکرد. آنگاه ابوبکر رضي الله عنه درگذشت و عمر رضي الله عنه به خلافت رسید. عمر رضي الله عنه نیز حکیم را فرامیخواند تا چیزی به او بدهد، ولی حکیم رضي الله عنه نمیپذیرفت. لذا عمر رضي الله عنه فرمود: ای مسلمانان! من شما را گواه میگیرم که من، سهم حکیم را از بیت المال بر او عرضه میکنم، ولی او از پذیرش آن خودداری مینماید. عمر رضي الله عنه این کار را انجام داد تا مردم را گواه بگیرد که به وظیفهاش عمل کرده و سهم حکیم رضي الله عنه از بیتالمال را به او عرضه کرده است تا حکیم رضي الله عنه روز قیامت ادعایی دربارهی حقش نداشته باشد؛ اما حکیم رضي الله عنه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تا زمانی که زنده بود، از هیچکس چیزی قبول نکرد.
در روایتی دیگر که مؤلف رحمه الله ذکر کرده، آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دست بالا (بخشنده) از دست پایین (گیرندهی صدقه) بهتر است و ابتدا به کسی صدقه بده که تحت تکفل و سرپرستی توست». بنابراین، بذل و بخشش بر خانواده، بر صدقه دادن بر فقرا، برتری دارد؛ زیرا تأمین مخارج خانواده، هم صدقه است و هم ادای حقّ خویشاوندی (صلهی رحم) و هم حفظ حرمت و عزت خانواده و بینیازی آنان از دیگران. و رسیدگی به نیازهای شخصی از این هم برتر میباشد؛ چنانکه در حدیث آمده است: «اِبْدَأْ بِنَفْسِك فَتَصَدَّقْ عَلَيْهَا؛ فَإِنْ فَضَلَ شَيْء فَلأَهْلِك». یعنی: «ابتدا از خود آغاز کن و از مال خویش استفاده ببَر؛ آنگاه مازاد آن را برای خانوادهات، خرج نما».
مؤلف رحمه الله حدیث عبدالله بن عمر رضي الله عنهما را ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «شخصی از شما همواره- از مردم- خواهش و گدایی میکند تا اینکه در حالی الله متعال را ملاقات مینماید که هیچ گوشتی در چهرهاش نیست».
این، هشداری جدیست که نشان میدهد کثرت خواهش یا درخواست کمک از دیگران، حرام است. از اینرو علما گفتهاند: برای هیچکس جایز نیست که جز در شرایط اضطراری، چیزی از مردم بخواهد. لذا اگر درخواست کمک مالی از دیگران، از روی چشم و همچشمی و برای دستیابی به تجملات و زندگی مجمل باشد، پس در حرام بودنش هیچ شکی نیست و برای کسی، دریافت چنین کمکهایی با چنین اهدافی جایز نمیباشد؛ حتی گرفتن زکات هم به قصد هزینه کردن در تجملات یا کارهای غیرضروری، جایز نیست. البته درخواست کمک مالی از دیگران در شرایط اضطراری، اشکالی ندارد. و الله، داناتر است.