دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۲ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۳۵۲- وعن أبي مسعودٍ عُقبةَ بنِ عمرٍو البدريِّ الأنصاريِّ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواء، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ كَانُوا في السُّنَّةِ سَوَاء، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ كانُوا في الهِجْرَةِ سَوَاء، فَأَقْدَمُهُمْ سِنًّا وَلا يَؤُمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ في سُلْطَانِه، وَلا يَقْعُدُ في بيْتِهِ على تَكْرِمتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ». [روایت مسلم] وفي روايةٍ لَه: «فَأَقْدمهُمْ سِلْمًا» بَدل «سِنًّا» أَيْ إِسْلاما. وفي رواية: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، وأَقْدمُهُمْ قِراءَةً، فَإِنْ كَانَتْ قِراءَتُهمْ سَواءً فَيَؤُمُّهم أَقْدمُهُمْ هِجْرةً، فَإِنْ كَانوا في الهِجْرَةِ سوَاء، فَلْيَؤُمَّهُمْ أَكْبرُهُمْ سِنًّا».

۳۵۲- وعن أبي مسعودٍ عُقبةَ بنِ عمرٍو البدريِّ الأنصاريِّ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواء، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ كَانُوا في السُّنَّةِ سَوَاء، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ كانُوا في الهِجْرَةِ سَوَاء، فَأَقْدَمُهُمْ سِنًّا وَلا يَؤُمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ في سُلْطَانِه، وَلا يَقْعُدُ في بيْتِهِ على تَكْرِمتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ». [روایت مسلم]([۱])

وفي روايةٍ لَه: «فَأَقْدمهُمْ سِلْمًا» بَدل «سِنًّا» أَيْ إِسْلاما.

وفي رواية: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، وأَقْدمُهُمْ قِراءَةً، فَإِنْ كَانَتْ قِراءَتُهمْ سَواءً فَيَؤُمُّهم أَقْدمُهُمْ هِجْرةً، فَإِنْ كَانوا في الهِجْرَةِ سوَاء، فَلْيَؤُمَّهُمْ أَكْبرُهُمْ سِنًّا».

ترجمه: ابومسعود، عقبه بن عمرو بدری انصاری رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و اگر در قرائت قرآن، برابر بودند، هر یک از آن‌ها که نسبت به سنت، داناتر است، پیش‌نماز شود؛ و اگر در دانش سنت مساوی بودند، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت برابر بودند، مسن‌ترین آن‌ها امامت کند؛ و هیچ‌کس در محدوده‌ی تحت اختیارِ شخصی دیگر، برای او امامت نکند و هیچ‌کس در خانه‌ی کسی جز به اجازه‌ی او در محلّ مخصوص صاحب‌خانه ننشیند».

و در روایتی دیگر از مسلم به‌جای «مسن‌ترین آن‌ها»، آمده است: «کسی که زودتر مسلمان شده است».

و در روایتی آمده است: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و سابقه‌ی بیش‌تری در قرائت دارد؛ و اگر قرائت آن‌ها یکسان بود، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت، برابر بودند، مسن‌ترین آن‌ها پیش‌نماز شود».

([۱]) صحیح مسلم، ش:۶۷۳.

شرح

مؤلف رحمه الله، بابی بدین عنوان گشوده است: «باب: گرامی‌داشت علما و سرآمدان دینی و مقدم قرار دادن آنان بر دیگران». منظور مؤلف رحمه الله از علما، عالمان دین و شریعت‌اند که وارثان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستند. آری! علما، وارثان پیامبران الهی هستند؛ زیرا پیامبران، درهم و دیناری از خود به عنوان ارث نمی‌گذارند و آن‌چه از آن‌ها برجای می‌ماند، صدقه است؛ چنان‌که فاطمه و عباس، عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم (و نیز هیچ‌یک از همسران رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ ثروتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به‌ارث نبردند؛ زیرا تنها ارثی که پیامبران از خود برجا می‌گذارند، علم توحید و دانش شریعت است. بنابراین، علم شرعی، همان دانش مربوط به رهنمودهای الهی‌ست که هرکس از این دانش ارزشمند بهره‌مند شود و چیزی کسب کند، بهره‌ی فراوانی از میراث علما نصیبش شده است. وقتی پیامبران مقام و جایگاه والا و شایسته ای دارند، وارثان آن‌ها نیز از این جایگاه والا، بی‌نصیب نیستند و بهره‌ی وافری از این رتبه‌ی عالی دارند و باید حقّ آن‌ها را ادا کرد و احترامشان را نگه داشت. و چون این مسأله، خیلی مهم و حایز اهمیت است، مؤلف رحمه الله بابی درباره‌ی احترام علما گشوده است.

با گرامی‌داشت علماست که جایگاه والای دین و شریعت، حفظ می‌شود؛ زیرا علما، حاملان شریعت‌اند. و برعکس، اهانت به علما، توهین به شریعت است؛ زیرا اگر علمای دین، خوار و زبون شوند و از چشم مردم بیفتند، آیین و شریعتی که علما حمل می‌کنند، جایگاه خود را از دست می‌دهد و دیگر، ارزش و منزلتی در نزد مردم ندارد و هرکس، با دیده‌ی تحقیر به علما می‌نگرد و بدین‌سان دین و آیین، در معرض نابودی و تباهی قرار می‌گیرد.

حفظ حرمت و آبروی مسؤولان و حکام نیز در چارچوب آموزه‌های دینی، واجب است؛ زیرا اگر حکام و مسؤولان اجرایی، از چشم مردم بیفتند و حرمت و احترامی در نزد مردم نداشته باشند، امنیت و آرامش جامعه از میان می‌رود و نابسامانی و هرج و مرج، جای‌گزین امنیت و آسایش می‌گردد و قدرت حاکمیت، ضعیف می‌شود و بدین‌سان سنگ روی سنگ، بند نمی‌آید.

اگر علما و حکام، در برابر مردم تحقیر شوند، آیین و شریعت، رو به تباهی می‌نهد و امنیت و آرامش از میان می‌رود و ناهنجاری‌های فراوانی در جامعه پدیدار می‌گردد؛ بدین‌سان هرکسی، خود را عالِم می‌پندارد و هرکسی، خود را در مقام فرمان‎دار و حاکم می‌بیند و شریعت و جامعه در آستانه‌ی نابودی قرار می‌گیرند. از این‌رو الله متعال، به اطاعت و فرمان‌برداری از صاحبان امور که همان علما و حکام هستند، دستور داده و فرموده است:

﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩﴾ [الزمر: ٩]

ای مؤمنان! از الله اطاعت کنید و از پیامبر فرمان ببرید و نیز از صاحبان امرتان (فرمان‌برداری نمایید).

وقتی به علما و حکام، بی‌حرمتی شود، عوام و توده‌ی مردم با شنیدن فتوا و دیدگاه شرعی یک عالم می‌گویند: زیاد مهم نیست؛ فلان‌عالم دیدگاهِ دیگری دارد. یا می‌گویند: آقای فلانی، چیزی گفته است که خود می‌‌داند؛ ولی ما هم می‌دانیم. چنان‌که گاه شنیده می‌شود که برخی از افراد بی‌خرد و سبک‌سر همین‌که دیدگاه امام احمد حنبل را می‌‌شنوند یا به آن‌ها گفته می‌شود که این، دیدگاه شافعی، یا مالک، یا ابوحنیفه، یا سفیان و امثال آن‌هاست، می‌گویند: آن‌ها، دیدگاه خود را داشته‌اند و ما، دیدگاه خود را داریم! حال، باید از چنین افرادی سؤال کرد: شما کیستید که خود را با این کم‌علمی و ضعف و قصور علمی، هم‌پایه و هم‌‌سان ائمه رحمهم‌الله می‌پندارید؟! وقتی مردم، با دیده‌ی تحقیر به علما بنگرند، هرکسی خود را عالم، بلکه علامه و اهل فتوا می‌پندارد و ادعا می‌کند که من، دریای بی‌کران علم و معرفت هستم! و بدین‌سان هیچ عالمی نمی‌ماند و هرکس، هرگونه که بخواهد، اظهار نظر می‌کند و هرطور که میلش باشد، فتوا می‌دهد و آن‌گاه شریعت، به سبب عمل‌کردِ بی‌خردانه‌ی چنین جاهلانی، پاره‌پاره می‌شود و از میان می‌رود.

همین‌طور اگر مردم نسبت به حکام و مسؤولان خود بدبین شوند، دیگر حاضر نیستند که از آن‌ها اطاعت کنند. وقتی فرمان حاکم یا مسؤولی با رده‌ی پایین‌تر به کسی برسد، می‌گوید: امکان ندارد از او اطاعت کنم؛ زیرا این اشکال و آن اشکال را دارد. باید گفت: اگر مسؤولی، مشکلی دارد، گناهش با خودِ اوست و وظیفه‌ی شهروندان، این‎ست که در چاچوب شریعت از فرمان‎روای خود اطاعت نمایند؛ گرچه حاکم یا فرمان‎روای آن‌ها، شراب‌خوار باشد یا چندین چند فسق و فجور از او سر بزند. زیرا تا زمانی کفر آشکاری از آن‎ها ندیده‌ایم و برای آن، دلیل و برهانی قطعی از سوی الله نداریم، اطاعت و فرمان‌برداری از آنان، واجب است؛ گرچه فاسق و ستم‌گر باشند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ ضَرَبَ ظَهْرَكَ وَأَخَذَ مَالَكَ».([۱]) یعنی: «حرف‌شنوی و فرمان‌برداری نما؛ هرچند تو را بزند و اموالت را غصب کند». هم‌چنین به یارانش درباره‌ی کوتاهی‌های حکام در انجام وظیفه فرمود: «اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِمْ مَا حُمِّلُوا وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ».([۲]) یعنی: «شما حرف‌شنوی و اطاعت نمایید؛ زیرا آن‌ها درباره‌ی وظایف خود مسؤولند و شما درباره‌ی وظایفی که بر دوش شماست، مسؤولید». به عبارت دیگر، شما باید به وظیفه‌ی خود عمل کنید.

اما کسانی که دوست دارند حکام و فرمانروایان ما، همانند ابوبکر، عمر، عثمان و علی رضي الله عنهم باشند، باید بدانند که تحقق چنین ممکن نیست؛ ما باید همانند شهروندان آن زمان باشیم، یعنی صحابه یا مثل صحابه باشیم تا حکام ما مثل خلفای راشدین شوند. ولی متأسفانه بیش‌تر مردم و شهروندان جامعه، نسبت به وظایف خود کوتاهی می‌کنند و حتی مرتکب کارهای حرام می‌شوند؛ با این حال می‌خواهند که کسانی چون خلفای راشدین بر آنان حکومت کنند! این، غیرممکن است. لذا وظیفه‌ی ما، اطاعت و فرمان‌برداری‌ست و اگر حکام، مقصرند و در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کنند، گناهش با خود آن‌هاست و این، دلیل نمی‌شود که از آن‌ها نافرمانی نماییم. بنابراین در صورتی که حرمت علما و حکام، حفظ نشود، دین و دنیا در آستانه‌ی نابودی و تباهی قرار می‌گیرند.

سپس مؤلف رحمه الله به این آیه‌ی قرآن استدلال کرده است که الله عزوجل می‌فرماید:

﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩﴾

[الزمر: ٩]

بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند.

یعنی بی‌گمان برابر نیستند؛ زیرا آدمِ بی‌علم، موصوف به صفت ناپسندیده‌ی جهل است و عالم، دارای صفت پسندیده‌ی علم و دانش. از این‌رو اگر به یک انسان عادی یا به یکی از پایین‌ترین افراد جامعه از لحاظ سواد، بگویید که «تو، جاهلی»، برافروخته و عصبانی می‌شود و به‌سختی واکنش نشان می‌دهد و این را رد می‌کند؛ و این، نشان‌گر این‎ست که جهل، یک عیب یا صفت ناپسندیده محسوب می‌شود و همه از آن گریزان هستند. و در مقابل، علم و دانش، صفت نیک و پسندیده‌ای‎ست که علما را از سایر مردم، متمایز می‌گرداند. عالم، الله را از روی بصیرت و آگاهی عبادت می‌کند؛ می‌داند چگونه وضو بگیرد، چگونه نماز بخواند، چگونه زکات بدهد، چگونه روزه بگیرد، چگونه حج بگزارد، چگونه به پدر و مادرش نیکی کند، و چگونه صله‌ی رحم نماید. عالم، مردم را به سوی حقیقت و راه درست، راهنمایی می‌کند:

﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَا﴾                                                                                       [الأنعام: ١٢٢]

آیا (دل)مرده­ای که زنده­اش کردیم و نوری فرارویش قرار دادیم که در پرتوش در میان مردم راه می­رود، مانند کسی‌ست که در تاریکی­ها به‌سر می‌برد و نمی­تواند از آن بیرون برود؟

امکان ندارد که این دو، برابر باشند؛ عالم، نورِ پرُفروغی‌ست که مردم، راه خود را به‌وسیله‌ی او می‌یابند و بدین‌وسیله الله عزوجل بر درجات آن‌ها می‌افزاید؛ ولی جاهل، بینوایی‌ست که نه به خود سودی می‌رساند و نه به دیگران؛ بلکه نیازمندِ دیگران است؛ تازه اگر از روی جهلی که دارد، فتوا دهد، هم به زیان خود اوست و هم به زیان دیگران. لذا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابر نیستند.

سپس مؤلف رحمه الله به حدیث عقبه رضي الله عنه استدلال کرده است؛ عقبه رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و اگر در علمِ قرائت، برابر بودند، هر یک از آن‌ها که نسبت به سنت، داناتر است، پیش‌نماز شود؛ و اگر در دانش سنت مساوی بودند، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت برابر بودند، کسی که زودتر مسلمان شده است، امامت کند». و در روایتی دیگر آمده است: «مسن‌ترین آن‌ها پیش‌نماز شود».

این، نشان می‌دهد که عالم بر دیگران مقدّم است؛ بدین ترتیب که ابتدا کسی که دانش بیش‌تری نسبت به کتاب دارد، امامت می‌دهد و سپس داناترین فرد نسبت به سنت رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم. یعنی بهترین و برترین فرد، در امور دینی مردم بر دیگران، مقدم است. لذا به ترتیبی که ذکر شد، هرکس برتر و داناتر باشد، پیش‌نماز می‌شود. البته این حکم، درباره‌ی مساجد یا موقعیت‌هایی‌ست که امامِ مشخصی ندارند. اما در مساجدی که امام مشخصی دارند، امام مسجد، خود امامت می‌دهد؛ گرچه در میان مردم (نمازگزاران) افرادی یافت شوند که صلاحیت علمی بیش‌تری داشته باشند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «و هیچ‌کس در محدوده‌ی تحت اختیارِ شخصی دیگر، برای او امامت نکند». لذا مسجدی که امام مشخصی دارد، جزو همین محدوده به‌شمار می‌آید. برخی از علما گفته‌اند: اگر کسی بدون اجازه‌ی امام مسجد، جلو برود و برای مردم امامت دهد، نمازشان باطل است و باید آن را اعاده کنند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این نوع امامت نهی نموده و نهی، مستلزم فساد یا بطلان است.

([۱]) صحیح مسلم، ش: ۱۸۴۷ به‌نقل از حذیفه رضي الله عنه.

([۲]) صحیح مسلم، ش: ۱۸۴۶ به‌نقل از وائل بن حجر حضرمی رضي الله عنه.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۳۵۵- وعن أبي يحْيى وَقيل: أبي مُحمَّد سَهْلِ بن أبي حَثْمةَ بفتح الحاءِ المهملة وإِسكان الثاءِ المثلثة الأَنصاري رضي الله عنه قال: انْطَلَقَ عبْدُ الله بنُ سهْلٍ وَمُحيِّصَةُ ابْنُ مَسْعُودٍ إِلى خَيْبَرَ وَهِيَ يَوْمَئِذ صُلْح، فَتَفَرَّقَا. فَأَتَى مُحَيِّصةُ إِلى عبدِ الله بنِ سَهلٍ وهو يَتَشَحَّطُ في دمهِ قَتيلاً، فدفَنَه، ثمَّ قَدِمَ المدِينَةَ فَانْطَلَقَ عَبْدُ الرحْمنِ بْنُ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةُ وَحُوِّيصةُ ابْنَا مسْعُودٍ إِلى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَهَب عَبْدُ الرَّحْمنِ يَتَكَلَّمُ فقال: «كَبِّرْ، كَبِّرْ» وَهُوَ أَحْدَثُ القَوْم، فَسَكَت، فَتَكَلَّمَا فقال: «أَتَحْلِفُونَ وَتسْتَحِقُّونَ قَاتِلكُم؟» وَذَكَرَ تَمامَ الحدِيث. [متفقٌ عليه]

۳۵۵- وعن أبي يحْيى وَقيل: أبي مُحمَّد سَهْلِ بن أبي حَثْمةَ بفتح الحاءِ المهملة وإِسكان الثاءِ المثلثة الأَنصاري رضي الله عنه قال: انْطَلَقَ عبْدُ الله بنُ سهْلٍ وَمُحيِّصَةُ ابْنُ مَسْعُودٍ إِلى خَيْبَرَ وَهِيَ يَوْمَئِذ صُلْح، فَتَفَرَّقَا. فَأَتَى مُحَيِّصةُ إِلى عبدِ الله بنِ سَهلٍ وهو يَتَشَحَّطُ في دمهِ قَتيلاً، فدفَنَه، ثمَّ قَدِمَ المدِينَةَ فَانْطَلَقَ عَبْدُ الرحْمنِ […]

ادامه مطلب …

۳۵۶- وعن جابرٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كَانَ يَجْمَعُ بيْنَ الرَّجُلَيْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ يَعْني في القَبْر، ثُمَّ يَقُول: «أَيُّهُما أَكْثَرُ أَخْذاً لِلْقُرْآن؟» فَإِذَا أُشِيرَ لَهُ إلى أَحَدِهِمَا قَدَّمَهُ في اللَّحْد. [روایت بخاري]

۳۵۶- وعن جابرٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كَانَ يَجْمَعُ بيْنَ الرَّجُلَيْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ يَعْني في القَبْر، ثُمَّ يَقُول: «أَيُّهُما أَكْثَرُ أَخْذاً لِلْقُرْآن؟» فَإِذَا أُشِيرَ لَهُ إلى أَحَدِهِمَا قَدَّمَهُ في اللَّحْد. [روایت بخاري]([۱]) ترجمه: جابر رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم […]

ادامه مطلب …

۳۶۳- وعن أَنس رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «ما أَكْرَم شَابٌّ شَيْخًا لِسِنِّهِ إِلاَّ قَيَّضَ الله لَهُ مَنْ يُكْرِمُهُ عِنْد سِنِّه». [ترمذي، روایت کرده و گفته است: حديث غريبی‌ست.]

۳۶۳- وعن أَنس رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «ما أَكْرَم شَابٌّ شَيْخًا لِسِنِّهِ إِلاَّ قَيَّضَ الله لَهُ مَنْ يُكْرِمُهُ عِنْد سِنِّه». [ترمذي، روایت کرده و گفته است: حديث غريبی‌ست.]([۱]) ترجمه: انس رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر جوانی، […]

ادامه مطلب …

۳۵۳- وعنه قال: كان رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يَمْسحُ منَاكِبَنَا في الصَّلاةِ وَيَقُول: «اسْتَوُوا وَلا تَخْتلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُم، لِيَلِني مِنكُمْ أُولوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهم، ثُمَّ الذين يلونَهم». [روایت مسلم]

۳۵۳- وعنه قال: كان رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يَمْسحُ منَاكِبَنَا في الصَّلاةِ وَيَقُول: «اسْتَوُوا وَلا تَخْتلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُم، لِيَلِني مِنكُمْ أُولوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهم، ثُمَّ الذين يلونَهم». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابومسعود انصاری رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم هنگامِ نماز، شانه‌های ما […]

ادامه مطلب …

۳۵۴- وعن عبد الله بن مسعودٍ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لِيَلِني مِنْكُمْ أُولُوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» ثَلاثاً «وإِيَّاكُم وهَيْشَاتِ الأَسْواقِ». [روایت مسلم]

۳۵۴- وعن عبد الله بن مسعودٍ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لِيَلِني مِنْكُمْ أُولُوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» ثَلاثاً «وإِيَّاكُم وهَيْشَاتِ الأَسْواقِ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: عبدالله بن مسعود رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «افرادِ بالغ و عاقل، […]

ادامه مطلب …

۳۵۷- وعن ابن عُمرَ رضي الله عنهما أَنَّ النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «أَرَاني في المَنَامِ أَتَسَوَّكُ بِسِوَاك، فَجَاءَنِي رَجُلان، أَحدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَر، فَنَاوَلْتُ السِّوَاكَ الأَصْغَر، فقيلَ لي: كَبِّر، فَدَفَعْتُهُ إِلى الأَكْبَرِ مِنْهُمَا». [روایت مسلم، به صورت «مسند» و روایت بخاری، به صورت «معلّق»]

۳۵۷- وعن ابن عُمرَ رضي الله عنهما أَنَّ النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «أَرَاني في المَنَامِ أَتَسَوَّكُ بِسِوَاك، فَجَاءَنِي رَجُلان، أَحدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَر، فَنَاوَلْتُ السِّوَاكَ الأَصْغَر، فقيلَ لي: كَبِّر، فَدَفَعْتُهُ إِلى الأَكْبَرِ مِنْهُمَا». [روایت مسلم، به صورت «مسند» و روایت بخاری، به صورت «معلّق»]([۱]) ترجمه: ابن‌عمر رضي الله عنهما می‌گوید: […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه