۲۶۹- وعنه قال: قال رسولُاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «لَيْسَ المِسْكِينُ الَّذِي تَرُدُّهُ التَّمْرةُ وَالتَّمْرتَانِ، ولا اللُّقْمةُ واللُّقْمتانِ إِنَّمَا المِسْكِينُ الذي يتَعَفَّفُ». [متفقٌ عليه]([۱])
وفي رواية في «الصحيحين»: «لَيْسَ المِسْكِينُ الَّذِي يطُوفُ علَى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمةُ واللُّقْمتَان، وَالتَّمْرةُ وَالتَّمْرتَان، ولَكِنَّ المِسْكِينَ الَّذِي لا يَجِدُ غِنًى يُغنْيِه، وَلا يُفْطَنُ بِهِ فيُتصدَّقَ عَلَيه، وَلا يَقُومُ فَيسْأَلَ النَّاسَ».
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مسکین (بینوا)، کسی نیست که یک یا دو دانهی خرما، و یک یا دو لقمه، او را (از درب خانهها) برمیگرداند؛ مسکین، در حقیقت کسیست که مناعت دارد (و گدایی نمیکند)».
در روایتی دیگر در «صحیحن» آمده است: «مسکین، کسی نیست که در میان مردم میگردد و یک یا دو لقمه، و یک یا دو دانهی خرما، (او را درِ خانهها) برمیگرداند؛ مسکین، کسیست که ثروتی برای رفع نیازش ندارد و کسی هم از حالش باخبر نیست که به او صدقه بدهد و خود نیز به گدایی از مردم نمیپردازد».
شرح
مؤلف رحمه الله، حدیثی بدین مضمون نقل کرده است که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم اندکی میان انگشت اشاره و میانهاش، فاصله انداخت و فرمود: «من و سرپرستِ یتیم در بهشت، اینگونه خواهیم بود». انگشتِ اشاره، همان انگشت سبابه است که میانِ انگشت شست و میانه قرار دارد و بدان سبب انگشت «اشاره» نامیده شده که وقتی میخواهند به کسی اشاره کنند، این انگشت را به سوی او میگیرند. به انگشت اشاره، «سبّاحه» نیز گفته میشود. زیرا انسان، هنگام تسبیح و تعظیم الله عزوجل، آن را بالا میبرد و با آن، به سوی آسمان اشاره میکند. از اینرو وقتی نمازگزار در میان دو سجده دعا میکند و میگوید: «رب اغفر لي وارحمني»، یا هر بار که دعا میکند، با انگشت اشارهاش به آسمان اشاره مینماید؛ زیرا الله عزوجل در آسمان است. و در هر یک از دعاهای تشهد نیز این انگشت را بالا میگیرند؛ هنگام گفتن: «السلام علیك أیُّها النَّبیُّ»، و آن گاه که میگویند: «السَّلام علينا»، و نیز در ابتدای درود و سلامی که در نماز، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان او میفرستند.([۲]) یعنی در هر جملهی دعایی، انگشت اشاره را به نشانهی توحید و بالا بودن الله عزوجل بالا میگیرند. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم انگشت اشاره و میانهاش را با اندکی فاصله در کنار هم قرار داد و این نکته را بیان فرمود که او و سرپرست یتیم، در بهشت، اینگونه خواهند بود. یعنی در کنار هم یا نزدیک به هم. این، بیانگر اهمیت والای سرپرستی از یتیمان است. منظور از سرپرستی یتیم، اینست که انسان، به تربیت دینی و دنیوی او و نیز به تحصیل و آموزش او رسیدگی کند و نیازهای مادی و معنوی او را تأمین نماید.
یتیم، به کسی گفته میشود که قبل از بلوغ، پدرش را از دست بدهد؛ یعنی یتیم، همینکه بالغ شد، دیگر یتیم نیست. مادرمرده یا کودکی که مادرش را از دست داده است، یتیم محسوب نمیشود.
حدیث بعدی، یعنی حدیث ابوهریره رضي الله عنه نیز بیانگر اجر و پاداشیست که به سرپرست یتیم میرسد.
و اما در حدیث سوم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مسکین (بینوا)، کسی نیست که یک یا دو دانهی خرما، و یک یا دو لقمه، او را (از درب خانهها) برمیگرداند؛ مسکین، در حقیقت کسیست که مناعت دارد (و گدایی نمیکند)».
آری؛ مسکین حقیقی، کسیست که دست گدایی پیش این و آن دراز نمیکند. همانطور که الله متعال، میفرماید:
﴿يَحۡسَبُهُمُ ٱلۡجَاهِلُ أَغۡنِيَآءَ مِنَ ٱلتَّعَفُّفِ﴾ [البقرة: ٢٧٣]
از بس مناعت دارند، افراد بیخبر آنان را ثروتمند میپندارند.
لذا مسکین حقیقی، گدایی نمیکند و مردم نیز از حالش باخبر نیستند که به او کمک کنند. لذا باید مستمندان واقعی را شناسایی نماییم و مهر و کمکِ خود را از آنها دریغ نکنیم.
در این حدیث بدین نکته اشاره شده که هر مستمندی باید صبر و شکیبایی پیشه سازد و چشم به راهی گشایشی از سوی الله عزوجل باشد و دست گدایی، پیشِ مردم دراز نکند؛ معلوم نیست که کمکش کنند یا نه؛ زیرا اگر انسان، دل به مخلوق ببندد، به مخلوقی چون خود واگذار میشود. همانطور که در حدیث آمده است: «هرکس، به چیزی تعلق خاطر پیدا کند، به آن وابسته و واگذار میشود».([۳]) هرکس، دل به مخلوق ببنند، خالق را از یاد میبرد؛ لذا همواره بر الله توکل کنید و امور خود را به او بسپارید و بیم و امید شما به او باشد. بهیقین اگر بر الله توکل کنید، الله برای شما کافیست. همانطور که میفرماید:
﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ﴾ [الطلاق : ٣]
و هر کس بر الله توکل کند، الله برایش کافیست.
هرچه الله برای ما مقدّر کرده باشد، به ما میرسد و چیزی مانعش نمیشود. از اینرو هر مسکین و بینوایی، باید صبر و شکیبایی پیشه نماید و بر او واجب است که دستِ نیاز پیش مردم، دراز نکند؛ مگر اینکه حالتی اضطراری پیش آید. زیرا در شرایط اضطراری، خوردن مردار جایز است، پس چه رسد به دراز کردن دست نیاز پیش دیگران. ولی تا زمانی که با خوردن تکهای نان یا دانهای خرما، قوت لایموت فراهم میشود، نباید دست نیاز پیش مردم دراز نماید. زیرا این امر، برای او عادی میشود و به گدایی عادت میکند؛ در نتیجه روز قیامت در حالی برانگیخته میشود که گوشتی بر سیمای او وجود ندارد. پس وای به حالِ کسانی که به گدایی عادت کردهاند؛ آنها که خود ثروتمندند و وقتی میمیرند، گنجینهای از طلا و نقره و پولهای قدیمی و جدید از خود به جا میگذارند! ولی وقتی آنها را در زمان حیاتشان میبینیم، گمان میکنیم کسی از آنها فقیرتر نیست. چون با ادا و اطوارِ خویش، خود را فقیر نشان میدهند و مردم را با گدایی کردن، اذیت میکنند. برخی هم توقع زیادی دارند؛ هیچ ندارند، ولی میخواهند مانند ثروتمندان زندگی کنند و خانه و ماشین آنها، مانند خانه و ماشین ثروتمندان باشد و مانند ثروتمندان، لباس بپوشند! این، سبکسری و بیخردیست: «الْمُتَشَبِّعُ بِمَا لَمْ يُعْطَ كَلابِسِ ثَوْبَيْ زُورٍ».([۴]) یعنی: «هرکس بهدروغ چنین وانمود کند که از نعمتی برخوردار شده، مانند کسیست که پیراهن و شلواری دروغین به تن کرده (که اندازهاش نیست)». لذا به آنچه که خداوند عزوجل به شما داده است، قانع باشید؛ یعنی دخل و خرج شما، با هم مطابقت داشته باشد.
لذا این، اشتباه است که کسی، چشمبسته و بدون واقعنگری یا بدون در نظر گرفتنِ وضعیت مالیاش، بخواهد زندگیاش را در سطح زندگی ثروتمندان قرار دهد و برای این منظور، دستِ نیاز پیش کسی دراز کند تا خانه و ماشینی چون خانه و ماشین ثروتمندان، خریداری کند یا همه چیز زندگیاش را بهنسیه بخرد و سپس نزد فروشندگان برود و عذرخواهی نماید و بگوید: چه کنم؟ کفِ دستم مو ندارد. چرا از اول، فکرش را نکرد؟! این، اشتباهِ بزرگیست که آدم، بدینشکل خود را زیرِ بارِ قرض ببرد. به آنچه دارید و به آنچه الله عزوجل به شما داده است، قانع باشید و از الله متعال بخواهید آنقدر از مال دنیا به شما بدهد که شما را از دیگران، بینیاز کند و باعث طغیان و سرکشی شما نشود. الله متعال، به همهی ما توفیق و عافیت عنایت نماید.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۴۵۳۹؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۳۹.
([۲]) بخاری، ش: (۸۳۱، ۸۳۵، ۱۲۰۲، ۶۰۶۵، ۷۳۸۱)؛ و مسلم، ش: (۴۰۲، ۴۰۳، ۴۰۴) بهنقل از ابنمسعود رضي الله عنه.
([۳]) البته در این حدیث به تعویذهایی اشاره شده که برخی از مردم، بر خود میآویزند. ولی این حدیث، مفهومی فراگیر دارد و بیانگر این است که هرکس، به چیزی تعلق خاطر پیدا کند، به آن واگذار میشود. [مترجم]
([۴]) بخاری، ش: ۵۲۱۹؛ و مسلم، ش: ۲۱۳۰ بهنقل از اسماء بنت ابیبکر رضي الله عنهما. و نیز روایت: مسلم، ش: ۲۱۲۹ بهنقل از امالمؤمنین عایشه رضي الله عنها.