۱۹۳- الخامِس: عَنْ أُمِّ المُؤْمِنِينَ أُمِّ سَلَمَة هِنْدٍ بنتِ أَبِي أُمَيَّةَ حُذيْفَةَ رضي الله عنها، عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم أنَّهُ قال: «إِنَّهُ يُسْتَعْملُ عَليْكُمْ أُمَراءُ فَتَعْرِفُونَ وتنُكِرُونَ فَمِنْ كَرِه فقَدْ بَرِىءَ وَمَنْ أَنْكَرَ فَقَدْ سَلِم، وَلَكِنْ منْ رَضِيَ وَتَابَعَ» قالوا: يا رَسُولَ الله أَلاَ نُقَاتِلُهُم؟ قال: «لاَ، مَا أَقَامُوا فِيكُمْ الصَّلاَةَ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: مادر مؤمنان، امسلمه، هند دختر ابوامیه حذیفه رضي الله عنها روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «فرمانروایانی بر شما گماشته خواهند شد که برخی از اعمالشان را نیک (و موافق شرع) میبینید و برخی از اعمالشان را ناپسند (و مخالف شرع). پس هرکس آن را بد بداند، از گناهش پاک و بریست و هرکس، (بهاندازهی تواناییاش) با آن مخالفت کند، از آن سالم مانده است؛ ولی کسی که از عمل ناپسندشان راضی باشد و از آنها پیروی کند (مانندِ آنان، گنهکار میشود). صحابه رضي الله عنهم گفتند: آیا با آنها نجنگیم؟ فرمود: «خیر؛ تا زمانی که در میان شما نماز را برپا میدارند».
شرح
پیش از این، حدیثی را مرور کردیم که در آن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسانی را که حدود الهی را رعایت میکنند و نیز گروهی را که رعایت نمیکنند، به همسفرانی تشبیه کرده بود که با هم سوار یک کشتی میشوند و به قید قرعه، برخی از آنها در طبقهی بالای کشتی قرار میگیرند و برخی نیز در طبقهی پایین آن. مسافران طبقهی پایین برای تأمین آبِ مورد نیاز خود ناگزیرند به سطح کشتی یا طبقهی بالا رفت و آمد کنند و از اینرو تصمیم میگیرند در طبقهی پایین سوراخی ایجاد نمایند و از دریا آب بردارند تا مزاحم همسفران خود در طبقهی بالا نشوند! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر مسافران طبقهی بالا مانع آنها نشوند و آنها را با تصمیمی که گرفتهاند، آزاد بگذارند، همگی هلاک (غرق) میگردند و اگر مانع آنها شوند، همهی آنان نجات مییابند». لذا این نکته را دریافتیم که ذکر مثال یکی از بهترین شیوههای آموزشیست و چه خوبست که معلمان، مطالب را با ذکر مثال آموزش دهند؛ زیرا این امر به درک مطلب کمک میکند.
در این حدیث که اینک به شرح آن میپردازیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از روی کار آمدن مسؤولان و فرمانروایانی خبر داده است که از سوی والاترین مقام سیاسی مسلمانان، به کار گماشته میشوند و برخی از اعمالشان، نیک و پسندیده یا موافق شرع است و برخی هم ناپسند و مخالفِ شرع. به عبارت دیگر، افرادی روی کار میآیند که حدود و شریعت الهی را آنگونه که باید و شاید، رعایت نمیکنند. اینها، همان کارگزاران انتصابی از سوی حاکمی هستند که مسلمانان با او بیعت کردهاند و به حکومتش تن دادهاند؛ لذا هرکس اعمالشان را ناپسند بداند یا در حد توانایی خود با اعمال زشتشان مخالفت کند، از گناه و معصیت، پاک و سالم میماند. و هرکس به اعمال ناپسند آنها راضی شود یا از آنان پیروی کند، همانند آنها گنهکار میگردد. صحابه رضي الله عنهم از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: آیا با آنها نجنگیم؟ فرمود: «خیر؛ تا زمانی که نماز را در میان شما برپا میدارند». لذا درمییابیم که هرگاه عمل زشت و ناپسندی از مسؤولان و کارگزاران حکومت دیدیم، باید آن را بد بدانیم یا در صورت امکان و در حد توانایی خود، در رفع آن بکوشیم و به آنها تذکر دهیم. اگر پذیرفتند و به راه آمدند، به نفع آنها و ماست؛ ولی اگر قبول نکردند، ما به وظیفهی خود عمل کردهایم و آنها، گنهکارند. لذا جنگیدن با مسؤولان و فرمانروایانی که مرتکب کارهای ناپسند میشوند، جایز نیست؛ زیرا جنگیدن با آنها، خسارتها و پیآمدهای جبرانناپذیری در پی دارد و این امر، بر جسارت و شرارتِ آنها میافزاید؛ زیرا خود را در موقعیت و جایگاهی میبینند که بر مردم تسلط دارند. لذا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از جنگیدن با آنها منع نمود و فرمود: «تا زمانی که نماز را در میان شما برپا میدارند، با آنان نجنگید»؛ از اینرو درمییابیم که اگر نماز را برپا ندارند، میتوانیم با آنها بجنگیم. البته با رعایت شرایطی که پیشتر ذکر شد. همچنین درمییابیم که ترک نماز، کفر است؛ زیرا تنها در صورتی جنگیدن با حکام، جایز است که کفر آشکاری از آنها ببینیم که دلیلی از سوی الله بر کفرِ آن وجود داشته باشد. لذا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ترک نماز را با کفر آشکار، برابر دانسته است؛ و دیدگاه درست، همین است که ترک نماز، کفر میباشد و هرکس نماز نخواند، بهطور مطلق کافر است. لذا کسی که نه در خانهاش نماز میخواند و نه در نماز جماعت شرکت میکند، از دایرهی اسلام خارج میباشد و هیچ دلیل یا روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ثابت نیست که نشان دهد آدمِ بینماز، مؤمن است یا به بهشت خواهد رفت یا از دوزخ، نجات خواهد یافت. لذا باید مفاهیم عمومی نصوص یا متون و دادههای دینی را دربارهی کافر بودنِ بینماز، در محلش نگه داریم و از تأویلهای نابهجا در این زمینه بپرهیزیم. هیچکس دلیل قانعکنندهای نیاورده است که بیانگر مسلمان بودنِ بینماز یا تارِکِ نماز باشد و دلایلی که برخیها در اینباره ذکر میکنند، بر پنج گونه است یا از پنج حال، خارج نیست:
- پارهای از این نصوص، هیچ ربطی به ادعایشان مبنی بر عدم کافر بودن بینماز، ندارد.
- همچنین به احادیث مقیّدی استناد کردهاند که امکان ندارد در توصیف کسانی باشد که نماز نمیخوانند.
- برخی از احادیث مورد استناد آقایان، مقیَّد به حالت عذر برای ترک نماز است؛ یعنی گاه به احادیثی استناد میکنند که در آنها ترک نماز، بنا بر عذری مانند عدم شناخت اسلام بوده است.
- همچنین به احادیثی استناد کردهاند که «عام» است؛ بنا بر قواعد موجود در اصول فقه، «عام» بهوسیلهی «خاص» تخصیص مییابد. لذا احادیث عام دربارهی بهشتی بودن گویندهی لاإلهإلاالله و دیگر احادیث عام، با احادیث دیگری همچون کافر بودن بینماز، تخصیص مییابند.
- و نیز به احادیث ضعیفی استناد نمودهاند که در برابر احادیث صحیح مبنی بر کافر بودن بینماز، هیچ اعتباری ندارند.
در نتیجه، دلایل شرعی، حاکی از آن است که تارِک نماز، کافر میباشد و دلیلی برای ردّ این دیدگاه وجود ندارد. لذا آدمِ بینماز، از دایرهی اسلام خارج میباشد و از یهود و نصارا نیز بدتر است؛ زیرا یهود و نصارا در رابطه با دین خود آزادند، ولی کسی که نماز نمیخواند، مرتد میباشد؛ ابتدا از او میخواهند که توبه کند و نماز بخواند و اگر قبول نکرد، اعدامش میکنند.