۱۷۳- عن عائشةَ رضي الله عنها قَالَت: قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ أَحْدثَ في أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فهُو رَدٌّ». [متفقٌ عليه]([۱])
وفي رواية لمسلم: «مَنْ عَمِلَ عمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُو ردٌّ».
ترجمه: عایشه رضي الله عنها میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که در دینمان، چیزی ایجاد کند که از آن نیست، بداند که عملش مردود است».
و در روایتی از مسلم آمده است: «هرکس عملی انجام دهد که امر (دین) ما بر آن نیست، عملش مردود است».
شرح
حدیث عایشه رضي الله عنها نیمی از علم و دانش است؛ زیرا اعمال، دو دستهاند: ظاهری و باطنی. معیار درست بودن اعمال باطنی، همان حدیثی است که عمر بن خطاب رضي الله عنه روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى»؛([۲]) یعنی: «اعمال به نيتها بستگي دارند و دستآوردِ هر کسی، همان چیزیست که نیت کرده است». اما میزان اعمال ظاهری، حدیث عایشه رضي الله عنها میباشد که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَنْ أَحْدثَ في أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فهُو رَدٌّ»؛ یعنی: «کسی که در دینمان، چیزی ایجاد کند که از آن نیست، بداند که عملش مردود است». یعنی آن عمل به خودش بازمیگردد و غیر قابل قبول است. واژهی «أَمْرِنَا» که در حدیث عایشه رضي الله عنها آمده، به معنای دین و شریعت الاهیست؛ چنانکه الله عزوجل میفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَا﴾ [الشورى: ٥٢]
و همانگونه (که بر پیامبران گذشته وحی کردیم) شریعت حیاتبخش خویش را بر تو نازل نمودیم.
لذا همانطور که در این حدیث آمده است، هرکس چیز جدیدی در دین و شریعت الاهی ایجاد کند، عملش باطل و غیرقابل قبول است. این، بهروشنی نشان میدهد که هر عبادتی که جزو دین و شریعت الله عزوجل نیست، باطل است. بنابراین، آگاهی از اینکه کدامین عبادت، اصل و ریشهی شرعی دارد، بسیار ضروریست؛ زیرا هر عبادتی، شروط و ارکانی دارد و حداقل باید گمان غالب انسان دربارهی عبادتی که انجام میدهد، این باشد که آن عبادت، شرعیست. لذا علم یا ظن غالب دربارهی درستی هر عملی، ضروریست. به عنوان مثال: اگر نمازگزار دربارهی تعداد رکعتهایی که خوانده است، شک کند، باید به گمان غالب خود عمل نماید؛ یعنی باید تعداد رکعتهایش را بر همان مبنا یا تعدادی قرار دهد که گمان غالب اوست. همچنین اگر طوافکننده، دربارهی تعداد دورهایش دچار شک و تردید شود، گمان غالب او در اینباره اعتبار دارد. وضو نیز همین حکم را دارد؛ یعنی اگر کسی، ظن غالبش این بود که وضویش را کامل کرده است، همین کافیست و وضو دارد. در هر حال، علم یا ظن غالب دربارهی هر عبادتی، ضروریست و باید نصوص کافی دربارهی هر عملی وجود داشته باشد؛ و گرنه، آن عبادت، باطل است و پرداختن به عبادتهای باطل و بیاساس، حرام میباشد؛ زیرا انسان، عمل یا روشی را وسیلهی عبادت قرار داده که الله عزوجل آن را نمیپسندد یا آن را برای بندگانش مشروع نگردانیده است؛ لذا چنین عبادتی، مسخره کردن الله متعال میباشد. (پناه بر الله.) حتی برخی از علما گفتهاند: اگر انسان بهعمد و دانسته، در حالی نماز بخواند که وضو ندارد، از دایرهی اسلام خارج میشود؛ اما اگر کسی، از روی فرمواشی، بیوضو نماز بخواند، گناهی بر او نیست و باید نمازش را اعاده کند.
در حدیث دوم، آمده است: «مَنْ عَمِلَ عمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُو ردٌّ»؛ یعنی: «هرکس عملی انجام دهد که امر (دین) ما بر آن نیست، عملش مردود است». این حدیث، شدیدتر از حدیث اول است؛ زیرا این حدیث، هم شامل عبادتها و هم شامل معاملات میشود؛ از اینرو باید بدانیم که صحت و درستی هر عملی، چه عبادتها و چه معاملات، به این بستگی دارد که امر الله و رسولش بر آن باشد؛ در غیر این صورت، آن عمل مردود یا باطل است. بنابراین اگر انسان، معاملهی نادرستی انجام دهد یا در «رهن» و «وقف» و امثال آن، شرایط شرعی را رعایت نکند، معامله، رهن، وقف و دیگر کارهایی که بدون رعایت اصول و ضوابط شرعی انجام میدهد، باطل و بیاعتبار است.