۴۱- وعَنْ أَنَسٍ رضي الله عنه قال: قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : «لا يتَمنينَّ أَحدُكُمُ الْمَوْتَ لِضُرٍّ أَصَابَه، فَإِنْ كَانَ لا بُدَّ فاعلاً فليقُل: اللَّهُمَّ أَحْيني ما كَانَت الْحياةُ خَيراً لِي وتوفَّني إِذَا كَانَتِ الْوفاَةُ خَيْراً لِي». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: انس رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هيچيك از شما بهخاطر مصيبتي كه به آن گرفتار ميشود، آرزوي مرگ نكند؛ اما اگر چارهي دیگری ندارد، بگويد: يا الله! تا زماني كه زندگي به نفع من است، مرا زنده نگه دار و آنگاه که مرگ به نفع من است، مرا بميران».
شرح
مؤلف رحمه الله، دو حدیث دربارهی پاداش صبر و احتساب (امیدواری به پاداش الهی) آورده است؛ حدیثی از ابوهریره و حدیثی دیگر از انس بن مالک رضي الله عنهم که هردو، بیانگر وجوب صبر و شکیبایی و تحمل مصیبتها و سختیهاست.
اما حدیث ابوهریره رضي الله عنه که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْراً يُصِبْ مِنْهُ». واژهی «یصب»، به دو صورت آمده است: به فتحِ «صاد» و به کسر آن؛ و هردو، صحیح است. به فتح صاد، بدین معناست که الله عزوجل او را به مصیبتها و سختیها گرفتار میکند تا او را بیازماید که صبر میکند یا بیصبری. اما «يُصِبْ مِنْهُ»، مفهومِ فراگیرتری دارد؛ یعنی از سوی الله یا دیگران، گرفتار مصیبت میشود. این حدیثِ مطلق، مقیّد به احادیث دیگریست که نشان میدهد: کسی که الله، خیرِ او را بخواهد، او را گرفتار مصیبت میکند و او نیز به امید و نیت ثواب، صبر میکند؛ ولی اگر صبر نکند، هیچ خیری در آن نیست و در حقیقت، الله، برای او ارادهی خیر نکرده است. کافران به مصیبتها و سختیهای فراوانی دچار میشوند، ولی بر کفرشان میمانند و در حالِ کفر میمیرند؛ شکی نیست که الله، برای اینها ارادهی خیر نکرده است. لذا منظور، این است که هر کس بر سختیها صبر کند، برای او خیر است؛ زیرا همانگونه که پیشتر بیان شد، هر مصیبتی کفارهی گناهان است و چه خوبی و خیری بالاتر از اینکه گناهان انسان بخشیده شود؛ چراکه سختیها هرچه باشند، حداکثر، دنیوی هستند و با گذشت ایام، پایان مییابند و یا سبکتر میشوند؛ اما عذاب آخرت، ماندگار است. از اینرو هر مصیبتی که کفارهی گناهانت باشد، به نفع توست.
و اما حدیث انس رضي الله عنه؛ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از اینکه انسان در سختی یا مصیبت آرزوی مرگ کند، منع فرمود. چه بسا انسان، به مصیبتی گرفتار میشود که چون تاب تحمل آن را ندارد، آرزوی مرگ میکند و میگوید: خدایا! مرا بکُش. گاهی این را به زبان میآورد و گاهی در قلب، آرزوی مرگ میکند. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از این نهی فرموده است؛ زیرا همین مصیبت، میتواند به خیر و صلاح او باشد. بنابراین اگر به مصیبتی گرفتار شدیم، باید از الله بخواهیم که به ما توفیق صبر عنایت نماید و این، به خیر ماست؛ اما اگر آرزوی مرگ کنیم، نمیدانیم؛ شاید مرگ به زیان ما باشد و با مردن نیز راحت نشویم؛ زیرا به دنبال هر مرگی، آرامش و راحتی نیست. به گفتهی شاعر:
لیسَ مَن مات فاستراح بمیِّتٍ إنّمـا المّیِـتُ مَیِّـتُ الأحیــاء
«کسی که بمیرد و راحت شود، مرده نیست؛ مرده، زندهنماهایی هستند که راحت نیستند».
آری! چه بسا مرگ انسان، به مجازات و عذاب قبر بینجامد؛ ولی تا وقتی که زنده است، فرصت توبه دارد و شاید توبه کند و به سوی الله بازگردد. واضح است که این، به نفع اوست. بههر حال، اگر به مصیبتی گرفتار شدید، آرزوی مرگ نکنید. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از آرزوی مرگ در سختیها، منع فرموده است؛ اما کسی که در سختیها خودکشی میکند چه حالی خواهد داشت؟ آدمهای نادانی پیدا میشوند که وقتی در تنگنا قرار میگیرند، خود را حلقآویز میکنند یا با چاقو و یا با خوردن سَم، خود را میکُشند و در حقیقت، به عذاب دردناکتری گرفتار میگردند و راحت نمیشوند؛ بلکه از یک عذاب، به عذاب بزرگتر و سختتری انتقال مییابند؛ زیرا کسی که خودکشی میکند با همان وسیلهای که خود را میکُشد، در دوزخ مجازات میشود. اگر با چاقو خودکشی کند، در آخرت، به همان شکل به خود، چاقو میزند. همینطور اگر با سَم خودکشی نماید یا خودش را از بالای کوه بیندازد و یا به هر روشی که خود را بکشد، به همان روش عذاب میشود.
عادت رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بود که وقتی از چیزی منع میکرد، در صورتی که جایگزین مباحی برای آن وجود داشت، آن را بیان میفرمود و بهپیروی از الله عزوجل امر مباح را ذکر میکرد؛ نمونهاش را میتوانیم در آیهی ۱۰۴ سورهی بقره ببینیم که الله جل جلاله از گفتن واژهی «راعنا» منع فرموده و واژهی «انظرنا» را به عنوان جایگزین، بیان نموده است؛ میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَٰعِنَا وَقُولُواْ ٱنظُرۡنَا﴾ [البقرة: ١٠٤]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (خطاب به پیامبر) نگویید: راعنا (مراعتمان را بکن که این لفظ در زبان عبری، اهانتآمیز است)؛ بلکه بگویید: أُنظرنا (که به همان معناست و اهانتآمیز نیست).
در اینباره به نمونهای از سنت نبوی اشاره میکنم: خرماي مرغوبی نزد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم آوردند. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم پرسيد: «آيا همهی خرماهاي خيبر، اينگونه مرغوبند»؟ گفتند: خير. ما، يك صاع از اين خرما را در مقابل دو صاع، و دو صاع را در مقابل سه صاع از خرماهاي ديگر، خریداری میکنیم. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چنين نكنيد؛ بلکه ابتدا خرمايی را که کیفیت پایینتری دارد، بفروشيد و از پول آن، خرماي مرغوب خریداری کنید». میبینیم که اگر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از یکسو از معاملهی خرما بهخرما منع نمود، از سوی دیگر، راهکار و جایگزینی برای خریداری خرمای مرغوب ارائه فرمود.
در حدیث انس رضي الله عنه نیز رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ضمن اینکه از آرزوی مرگ منع نموده، راهِ درست و سالمی نیز فراروی ما قرار داده است؛ زیرا آرزوی مرگ، نشاندهندهی بیصبری و نارضایتی انسان در برابر قضا و قدر الهیست؛ ولی با دعایی که در حدیث آمده، انسان، کارش را به خدا میسپارد و بیآنکه تمنای مرگ نماید، از الله عزوجل میخواهد که تا زمانی که زندگی، برای او بهتر است، او را زنده بدارد و هرگاه مرگ، به خیر اوست، او را بمیراند؛ چراکه انسان، غیب نمیداند و از اینرو کارش را به دانای نهان و آشکار واگذار میکند.
آرزوی مرگ، در واقع این است که انسان از خدا میخواهد که هرچه زودتر او را بمیراند و بدینسان، از خوبی و خیر فراوانی محروم میگردد؛ از خوبیهایی مثل توبه و انجام هرچه بیشتر کارهای نیک. در حدیث آمده است: «هرکسی که میمیرد، پشیمان میشود؛ اگر نیکوکار باشد، پشیمان میگردد که نیکیهای بیشتری انجام نداده است و اگر بدکار باشد، از اینکه توبه و عذرخواهی نکرده، پشیمان میشود». شاید کسی بگوید: چه معنایی دارد که دعا کنیم: خدایا! تا زمانی که زندگی، به نفع ماست، ما را زنده بدار و آنگاه که مرگ، به نفع ماست، ما را بمیران؟
میگوییم: اینطور نیست؛ بلکه الله عزوجل از آینده و فرجام انسان، بهطور مطلق آگاه میباشد و این، انسان است که از یک لحظهی بعد نیز خبر ندارد. الله جل جلاله میفرماید:
﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ﴾ [نمل:۶۵]
بگو: جز الله هیچیک از موجودات آسمانها و زمین، غیب نمیداند.
همچنین میفرماید:
﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ﴾
[لقمان: ٣٤]
و هیچکس نمیداند که فردا چه دستآوردی خواهد داشت و هیچکس نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد.
آری، هیچیک از ما نمیداند که زندگی، به نفع اوست یا مردن. بنابراین وقتی برای کسی دعای طول عمر میکنیم، باید این را هم قید کنیم که خداوند عزوجل، عمرِ او را در اطاعت و بندگی خویش، طولانی بگرداند تا بدینسان در طول عمرش، خیر و خوبی باشد. شاید کسی اعتراض کند که چرا مریم بنت عمران رضي الله عنها آرزوی مرگ کرد؛ چنانکه در آیهی ۲۳ سورهی مریم آمده است:
﴿قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا ٢٣ ﴾
گفت: ای کاش قبل از این مرده و از یادها رفته بودم.
پاسخش، این است که:
اولاً: آنچه برای امتهای گذشته مشروع بوده و در آیین ما ممنوع شده است، برای ما حجت نیست؛ زیرا دین ما، آیینهای گذشته را منسوخ کرده است.
ثانیاً: مریم آرزوی مرگ نکرد؛ بلکه آرزو نمود که ای کاش پیش از این آزمون، از دنیا میرفت؛ اگرچه مثلاً هزار سال هم عمر کرده بود. این، آرزوی مرگ زودهنگام نیست.
شخصی بهخاطر گرفتاریها و تنگناهای زندگیاش آرزوی مرگ میکند و شخصی دیگر، بر پایهی مسایلی تمنای مرگ مینماید که الله عزوجل آن را میپسندد؛ باید میان این دو فرق بگذاریم. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از مورد نخست منع کرده و مورد دوم، جایز است؛ زیرا هنگامی که انسان بهخاطر سختی یا مصیبتی آرزوی مرگ میکند، به سبب بیصبریست؛ حال آنکه بر انسان واجب است که در برابر سختیها صبر نماید و به اجر و پاداش الهی امیدوار باشد. هر رنج، سختی، بیماری و غم و اندوهی که به انسان میرسد، کفارهی گناهانش خواهد بود و اگر به امید اجر و ثواب، صبر و شکیبایی پیشه کند، سبب رفع درجاتش میگردد و بدینترتیب همان مصیبت ناگوار، به نفع انسان میشود؛ همانگونه که در حدیث آمده است: «عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ لَهُ خَيْر، وَلَيْسَ ذَلِكَ لأِحَدٍ إِلاَّ للْمُؤْمِن: إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَه، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خيْراً لَهُ»؛([۲]) یعنی: «شگفتا از حال مؤمن که همهی اوضاع و احوالش، برای او خیر است و کسی جز مؤمن، چنین وضعی ندارد: اگر مسألهی خوشایندی به او برسد، شکر میکند و اگر زیان و مسألهی ناگواری به او برسد، صبر مینماید؛ و این، به خیرِ اوست».