۹۶- فالأَول: عن أبي هريرة رضي الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنَّ الله تعالى قال: منْ عادى لي وليًّاً فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وَمَا تقرَّبَ إِلَيَّ عبْدِي بِشْيءٍ أَحبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْت عليْهِ، وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِلىَّ بالنَّوافِل حَتَّى أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ الَّذي يسْمعُ به، وبَصره الَّذي يُبصِرُ بِهِ، ويدَهُ الَّتي يَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ الَّتي يمْشِي بها، وَإِنْ سأَلنِي أَعْطيْتُه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لأُعِيذَّنهُ». [روایت بخاري]([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الله متعال میفرماید: هرکس با دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ میکنم؛ و محبوبترین چیز نزد من اين که بندهام بهوسیلهی آن به من تقرب و نزدیکی میجوید، اعمالیست که بر او فرض کردهام. و بندهام همواره با انجام دادن نوافل، به من نزدیک میشود تا آنکه او را دوست میدارم و آنگاه که او را دوست بدارم، گوش او میشوم که با آن میشنود؛ و چشم او میگردم که با آن میبیند؛ و دست و پایش میشوم که با آنها میگیرد و راه میرود. و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا میکنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه میدهم».
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی از ابوهریره رضي الله عنه نقل کرده که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «الله متعال میفرماید: «هرکس با دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ میکنم».
الله عزوجل ویژگیهای اولیا و دوستان خود را بیان فرموده است:
﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٢، ٦٣]
بدانید که بر دوستان الله هیچ ترس و هراسی نیست و آنان غمگین نمیشوند؛ آنان که ایمان آوردند و تقوا و پرهیزکاری پیشه میکردند.
دوستان الله، کسانی هستند که ایمان به همهی چیزهایی که ایمان بدان واجب است، در دلهایشان جای گرفته و با اندام و جوارح خویش کارهای نیک انجام میدهند و از همهی کارهای ممنوع میپرهیزند و در انجام وظایف شرعی خود، کوتاهی نمیکنند؛ یعنی در ظاهر و باطن، نیک و شایستهاند. در باطن، ایمان دارند و در ظاهر، تقوا و نیکوکاری پیشه میکنند.([۲]) دوستی و ولایت الله عزوجل بهادعا نیست؛ آنگونه که برخی از دروغگویان دجالصفت مردم را میفریبند و خود را دوستان پروردگار مینامند؛ حال آنکه در حقیقت، دشمنان الله هستند. گاه کسانی پیدا میشوند که ادعا میکنند که ما، اولیای خدا هستیم و با تظاهر به عبادت و ظاهرسازی، مردم را فریب میدهند تا بتوانند به نان و نوایی برسند و خود را در چشم مردم، عزیز کنند و با سوءاستفاده از احساسات مردم، پولی به جیب بزنند؛ اما الحمدلله که الله عزوجل قاعده و ضابطهی روشنی برای شناخت دوستانش بیان فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣]
آنان که ایمان آوردهاند و تقوا و پرهیزکاری پیشه میکنند.
اینها، دوستان و اولیای خدا هستند و هرکس با دوستان الله دشمنی نماید، الله عزوجل میفرماید: «با او اعلام جنگ میکنم». لذا هرکس به دشمنی با دوستان الله برخیزد، به جنگ با الله برخاسته است و هرکس به جنگ با الله برخیزد، خوار و زبون میگردد و شکست میخورد و کار به جایی نمیبرد.
سپس الله متعال فرمود: «محبوبترین چیز نزد من که بندهام بهوسیلهی آن به من تقرب و نزدیکی میجوید، اعمالیست که بر او فرض کردهام». بنابراین نمازهای پنجگانه، نزد الله از نماز شب و از نمازهای نفل، محبوبتر است. یا روزهی رمضان، بهتر و محبوبتر از روزههای نفلی مانند روزه گرفتن در روزهای دوشنبه و پنجشنبه یا شش روز از ماه «شوال» میباشد. فرایض، نزد الله محبوبتر از نوافل است؛ زیرا الله عزوجل بر فرایض تأکید کرده و بندگانش را به انجام آنها، مکلف نموده است و این، بیانگر اهمیت فرایض و محبت الله متعال به آنهاست؛ ولی در رابطه با نوافل، به خودِ انسان بستگی دارد؛ اگر بخواهد، به انجام اعمال نفل میپردازد و به خیر و نیکی بیشتری دست مییابد؛ اما در هر صورت، فرایض، نزد الله عزوجل محبوبتر است و اهمیت بیشتری دارد؛ البته شگفتآور است که شیطان، برخی از مردم را فریفته و آنها را میبینی که اعمال نفل را بهخوبی انجام میدهند. مثلاً وقتی که نماز شب میخوانند، خضوع و خشوع دارند و با حضور قلب نماز میخوانند؛ اما هنگام ادای نماز فرض، نشانی از خضوع و خشوع در آنها دیده نمیشود و با حضور قلب نماز نمیخوانند! این، فریب شیطان است. اگر اعمال نفل را خوب و کامل انجام میدهید، نباید از یاد ببرید که فرایض، اهمیت بیشتری دارد و باید به انجام درست و صحیح فرایض، توجه بیشتری داشته باشید؛ زیرا فرایض نزد الله عزوجل از نوافل محبوبتر است.
«وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِليَّ بالنَّوافِل حَتَّى أُحِبَّه»؛ یعنی: «و بندهام همواره بهوسیلهی نوافل به من نزدیکی میجوید تا این که او را دوست میدارم». نوافل، مایهی تقرب و نزدیکی بنده به الله عزوجل میباشد و فرایض را کامل میگرداند. کسی که علاوه بر فرایض، به اعمال نفل نیز میپردازد، محبوب الله متعال قرار میگیرد و همانطور که الله عزوجل فرموده است: «و آنگاه که او را دوست بدارم، گوش او میشوم که با آن میشنود؛ و چشم او میگردم که با آن میبیند؛ و دست و پایش میشوم که با آنها میگیرد و راه میرود». به عبارت دیگر، الله عزوجل او را درستکار میگرداند و به اندام چهارگانهی او که در حدیث ذکر شده، توفیق انجام کارهای نیک یا پرهیز از کارهای زشت را عنایت میفرماید؛ لذا گوش او، فقط چیزی را میشنود که الله را راضی میکند و نیک و شایسته است و از شنیدن چیزهایی که مایهی خشم و غضب الهیست، دوری مینماید و بدینسان بنده، در جرگهی کسانی قرار میگیرد که وقتی سخن بیهودهای میشنوند، از آن رویگردان میشوند و میگویند: اعمال ما، از آنِ ماست و اعمال شما، از آن خودتان.
همچنین تنها به چیزی نگاه میکند که مایهی خشنودی الله متعال است و به چیزی که نگریستن به آن حرام است، نمینگرد و با دستش، فقط کاری انجام میدهد که الله میپسندد و همینطور با پایش در جهتی گام برمیدارد که رضایت الله در آن است. این، معنای فرمودهی الهیست که میفرماید: «و آنگاه که او را دوست بدارم، گوش او میشوم که با آن میشنود؛ و چشم او میگردم که با آن میبیند؛ و دست و پایش میشوم که با آنها میگیرد و راه میرود»؛ یعنی الله عزوجل شنوایی، بینایی، گرفتن و راه رفتن بندهاش را در جهت درست قرار میدهد و وقتی الله متعال، کردار انسان را در این چهار مورد، نیک و شایسته بگرداند، آن وقت انسان، قدرِ اوقاتش را میداند و از هر فرصتی بهنیکی استفاده میکند.
این فرمودهی الهی، بدین معنا نیست که الله، عینِ گوش و چشم و دست و پای بندهاش میگردد؛ امکان ندارد؛ زیرا اینها، اندام یک مخلوق هستند و یکی شدن خالق و مخلوق، محال است. همچنین الله متعال در ادامه، ثابت فرموده است که درخواستکننده و پاسخدهنده و پناهجو و پناهدهنده، متفاوتند؛ چنانکه میفرماید: «و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا میکنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه میدهم».
اینکه فرمود: «و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا میکنم»، نشان میدهد که دوست الله عزوجل پس از آنکه با فرایض و نوافل به الله تقرب و نزدیکی میجوید، مستجابالدعوه میگردد و هرچه بخواهد، الله متعال به او عطا میکند؛ البته نه هر چیزی؛ بلکه همانطور که در احادیث دیگر آمده است، اگر درخواست متقاضی، بر پایهی گناه و معصیت یا قطع رابطهی خویشاوندی نباشد، درخواستش را اجابت مینماید. لذا اگر چیزی بخواهد که گناه است، پذیرفته نمیشود؛ گرچه غالباً دوستِ خداوند عزوجل، چیزی درخواست نمیکند که گناه است؛ زیرا ولی یا دوست الله، مؤمن و پرهیزکار میباشد و هیچ مؤمن پرهیزکاری، خواهان گناه و معصیت یا قطع پیوند خویشاوندی نیست.
فرمود: «و اگر به من پناه جوید، به او پناه میدهم»؛ یعنی هرگاه دوست و ولی من به من پناهنده شود و از شرّ چیزی به من پناه بیاورد، ضمن پذیرش خواستهاش، به او پناه میدهم.
نکاتی چند از این حدیث برداشت میشود:
اول: اثبات ولایت و دوستی برای الله عزوجل؛ ولایت الهی، بر دو گونه است: ولایت عمومی و فراگیر که به معنای برتری و چیرگی بر همهی بندگانش میباشد و بدین معناست که الله عزوجل امور بندگانش را تدبیر می کند و به آنها رسیدگی مینماید. لذا ذاتی که امور همهی انسانها را سرپرستی و تدبیر و اداره میکند، الله عزوجل میباشد؛ همانطور که میفرماید:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ ٦١ ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأنعام: ٦١، ٦٢]
و چون مرگ هر یک از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را میگیرند و کوتاهی نمیکنند. سپس به سوی الله، سرور راستینشان بازگردانده میشوند.
لذا الله، سرور و کارساز بندگانش میباشد و این، همان ولایت عام و فراگیر الهیست که همهی مخلوقها و آفریدههایش را دربرمیگیرد.
اما دومین نوع ولایت، یعنی ولایت خاص و ویژهی الله عزوجل؛ میفرماید:
﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ﴾ [البقرة: ٢٥٧]
الله، یاور و کارساز مؤمنان است؛ آنان را از تاریکیها(ی کفر و شرک) به سوی نور هدایت میکند؛ اما اولیای کسانی که کفر ورزند، معبودان باطل و طغیانگرانی هستند که آنها را از نورِ (حق و هدایت) به تاریکیها(ی کفر و تردید) میکشانند.
ولایت عمومی و فراگیر الهی، ربطی به انسان ندارد و الله متعال هر که را بخواهد، بدون تأثیر یا خواست و ارادهی او، یاری میکند یا به دوستی خویش برمیگزیند؛ اما ولایت و دوستی خاص یا ویژهی الهی، به انسان بستگی دارد و انسان، خود برای دستیابی به مقام دوستی با الله، پیشقدم میشود تا اینکه الله عزوجل، دوست و یاور او میگردد و این، با ایمان و تقوا میسر میشود:
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣]
آنان که ایمان آوردهاند و تقوا و پرهیزکاری پیشه میکنند.
از این حدیث به فضیلت و جایگاه والای اولیا و دوستان الله عزوجل، پی میبریم و درمییابیم که الله متعال، دشمن کسانیست که با دوستان او، دشمنی میکنند و بلکه با آنان اعلام جنگ مینماید.
حدیث مذکور، بیانگر این نکته است که اعمال واجب از قبیل: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، فراگیری علم و امثال آن، از اعمال مستحب، بهمراتب برتر میباشد؛ زیرا الله عزوجل در این حدیث قدسی فرموده است: «محبوبترین چیز نزد من که بندهام بهوسیلهی آن به من تقرب و نزدیکی میجوید، اعمالیست که بر او فرض کردهام».
این حدیث، صفت محبت و دوستی را برای الله عزوجل ثابت میکند و بیانگر این است که الله متعال، برخی از اعمال را بیش از سایر اعمال، و برخی از افراد را بیش از دیگران، دوست دارد. الله عزوجل نیکوکاران را دوست دارد و محبتش بهمقتضای حکمتش، متفاوت میباشد.
از این حدیث، چنین برداشت میشود که هرکس، علاوه بر انجام واجبات، بهوسیلهی نوافل به پروردگار متعال، تقرب و نزدیکی بجوید، در همهی کارهایش موفق خواهد بود و رویکرد درستی خواهد داشت؛ همانطور که الله عزوجل در این حدیث قدسی میفرماید: «و بندهام همواره با انجام دادن نوافل به من نزدیک میشود تا آنکه او را دوست میدارم و آنگاه…» تا پایان حدیث.
این حدیث، همچنین نشان میدهد که دستیابی به دوستی و محبت الهی برای کسی که خواهان آن است، در صورتی که الله توفیقش دهد، آسان میباشد و میتواند با ادای واجبات و کثرت نوافل به دوستی و ولایت الله عزوجل دست یابد.
این حدیث، بیانگر عطا و بخشش الهیست و نشان میدهد که پروردگار متعال، دعای دوست خویش را اجابت میکند؛ چنانکه در این حدیث قدسی میفرماید: «و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا میکنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه میدهم».
مؤلف رحمه الله این حدیث را از آن جهت در باب مجاهدت آورده است که ادای واجبات و کثرت نوافل به مجاهدت نفس نیاز دارد. از الله متعال درخواست میکنم که همهی ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد.
([۲]) ولایت و دوستی الله عزوجل، ویژهی گروه خاصی مانند خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست؛ بلکه هرکس ایمان و تقوا داشته باشد، متناسب با ایمان و تقوایش، از دوستی خدا برخوردار است و به نسبت کمبود در ایمان و تقوایش، سهمی از ولایت شیطان دارد.