سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۹۴- السَّابع: عن أبي هريرة رضي الله عنه أَنَّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال: «بادروا بالأَعْمال سبعاً، هل تَنتَظرونَ إلاَّ فقراً مُنسياً، أَوْ غنيٌ مُطْغياً، أَوْ مرضاً مُفسِداً، أَو هرماً مُفْنداً أَو موتاً مُجهزاً أَوِ الدَّجَّال فشرُّ غَائب يُنتَظر، أَوِ السَّاعة فالسَّاعةُ أَدْهى وأَمر».

۹۴- السَّابع: عن أبي هريرة رضي الله عنه أَنَّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال: «بادروا بالأَعْمال سبعاً، هل تَنتَظرونَ إلاَّ فقراً مُنسياً، أَوْ غنيٌ مُطْغياً، أَوْ مرضاً مُفسِداً، أَو هرماً مُفْنداً أَو موتاً مُجهزاً أَوِ الدَّجَّال فشرُّ غَائب يُنتَظر، أَوِ السَّاعة فالسَّاعةُ أَدْهى وأَمر».([۱])

ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: «رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «پیش از فرارسیدن هفت چیز، به سوی اعمال نیک بشتابید؛ آیا جز این هفت مورد، انتظار یا توقع دیگری دارید؟ فقری نسیان‌آور، یا ثروتی طغیان‌گر، یا بیماری و مرضی تباه‌کننده، یا پیری‌ای که باعث زوال عقل می‌شود، یا مرگی ناگهانی، یا دجال که بدترین غایب مورد انتظار است یا رستاخیز که سخت‌تر و تلخ‌تر می‌باشد».

شرح

پیش‌تر چندین حدیث بیان شد که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به تعجیل در کارهای نیک سفارش نموده است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث به هفت مورد اشاره فرموده که انسان باید پیش از فرارسیدن آن‌ها به انجام کارهای نیک بپردازد. فرمود: «بادروا بالأَعْمال سبعًا»؛ یعنی سرانجام، یکی از این موارد هفت‌گانه، به انسان می‌رسد؛ از جمله: فقر. انسان همیشه در رابطه با رزق و روزی، دو حالت دارد: گاه، الله عزوجل به او مال و ثروت می‌بخشد و او را به پست و مقامی می‌رساند و او را از خانه و خانواده برخوردار می‌سازد و بدین‌سان او را ثروتمند و بی‌‌نیاز می‌گرداند؛ اگر انسان، در این حالت خودبین شود، سر به طغیان و سرکشی می‌گذارد و متکبر و مغرور می‌گردد و از عبادت الله متعال، سرپیچی می‌کند. همان‌گونه که الله عزوجل می‌فرماید:

﴿كَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَيَطۡغَىٰٓ ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ ٧﴾                             [العلق: ٦،  ٧]

حقا که انسان (عجیب است و) سر به طغیان می‌نهد. هنگامی که خود را بی‌نیاز می‌بیند.

آن‌گاه الله عزوجل به انسان هشدار می‌دهد که هر مقام و ثروتی که داشته باشی، سرانجام به سوی الله بازمی‌گردی:

﴿إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ ٨﴾                                                                       [العلق: ٨]

به‌یقین بازگشت، به سوی پروردگار توست.

ثروت و بی‌نیازی، یکی از اسباب و خاستگاه‌های فساد و سرکشی‌ست؛ برخی از انسان‌ها تا زمانی که فقیرند و ثروتی ندارند، همواره متوجه الله عزوجل هستند و آدم‌های فروتنی به‌نظر می‌رسند؛ اما همین‌که الله متعال ثروتی به آن‌ها می‌بخشد، سر به طغیان می‌گذارند و مغرور و متکبر می‌شوند.

و اما حالت دوم، فقر است که باعث می‌شود انسان، خیلی چیزها را از یاد ببرد. فقر و تنگ‌دستی، انسان را به تلاش و تکاپو برای کسب روزی وا می‌دارد و بدین‌سان انسان از کارهای مهم، بازمی‌ماند؛ از این‌رو ثروتِ طغیان‌آور و فقری که باعث از یاد بردن امور مهم می‌شود، هر دو برای انسان، بد است. بنابراین اگر الله عزوجل بر بنده‌اش منت بگذارد و او را از ثروت طغیان‌آور و فقر و تنگ‌دستی نسیان‌آور، مصون بدارد و انسان وضعیت متوسطی داشته باشد و از عبادت الله متعال غافل نشود، این، از سعادت و خوش‌بختی اوست.

سعادت و خوش‌بختی، به مال و ثروت نیست؛ زیرا مال و ثروت، گاه، انسان را به طغیان و سرکشی وا می‌دارد. لذا در این فرموده‌ی الهی بیندیش که:

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧﴾                                                               [النحل: ٩٧]

به هر مؤمن نیکوکاری اعم از مرد و زن زندگی نیک و پاکیزه‌ای می‌بخشیم و به آنان مطابق بهترین کردارشان پاداش می‌دهیم.

می‌فرماید: «زندگی نیک و پاکیزه‌ای به او می‌بخشیم»؛ چه ثروتمند باشد و چه فقیر. در حدیث قدسی آمده است: «إنَّ مِن عِبادِي مَن لَو أغنيتُهُ لأفسَدَهُ الغنى ، وإنَّ مِن عبادي مَن لَو أفقرتُهُ لأفسدَهُ الفقرُ»؛([۲]) یعنی: «در میان بندگانم، کسانی هستند که اگر آن‌ها را ثروتمند سازم، ثروت و بی‌نیازی، آنان را به فساد و تباهی می‌کشاند؛ و بندگانی هم هستند که اگر آن‌ها را فقیر بگردانم، فقر و تنگ‌‌دستی مایه‌ی فساد و تباهی آنان می‌گردد».

آری! واقعیت این است که برای برخی از مردم، فقر بهتر است و برای عده‌ای هم، ثروت و توانگری؛ اما رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به فقری که نسیان‌آور است و ثروتی که باعث طغیان و سرکشی می‌شود، هشدار داده است.

و اما سومین هشدار: «أَوْ مرضاً مُفسِدا»؛ بیماری، وضعیت انسان را نابسامان و تباه می‌گرداند. انسان هنگامی که سالم و تن‌درست است، سرحال و شاداب می‌باشد؛ اما هنگامی که بیمار می‌شود، بی‌حال یا بدحال می‌گردد و احساس خفگی می‌کند و فقط به خود و سلامتی خویش می‌اندیشد و از سایر کارها بازمی‌ماند و حال و حوصله‌ی هیچ‌کس را ندارد؛ چون رنجور و بیمار است.

انسان، همیشه سالم و تن‌درست نیست و همواره در معرض بیماری‌های گوناگون قرار دارد. چه بسیار انسان‌هایی که وقتی از خواب برمی‌خیزند، تن‌درست و سالمند؛ اما بعد از ظهر همان‌روز، در بستر بیماری می‌افتند یا قبل از این‌که بخوابند، سالمند؛ ولی هنگامی که می‌خواهند از خواب برخیزند، احساس کسالت و بیماری می‌کنند. لذا انسان باید نسبت به سلامتی خود، هوشیار باشد و پیش از آن‌که بیمار شود، به کارهای نیک و شایسته بپردازد.

چهارم: «أَو هرماً مُفْنِدًا»؛ یعنی: «پیری‌ای که باعث زوال عقل می‌شود». انسان هرچه پا به سن می‌گذارد و عمری از او می‌گذرد، کم‌حافظه‌تر می‌گردد و گاه به فراموشی و زوال عقل، دچار می‌شود و به فرموده‌ی الله عزوجل به‌حدی از پیری و فرتوتی می‌رسد که هرچه می‌دانسته است، از یاد می‌برد. چه‌بسا از خردمندترین مردم بوده، اما حال که پیر و فرتوت گردیده، مانند بچه‌ها و بلکه بچه‌تر شده است. چون توان درک بچه، پایین می‌باشد؛ اما آدم پیر و فرتوت که دچار زوال عقل یا فراموشی شده، دورانی را پشت سر گذاشته که دانستنی‌های زیادی کسب یا تجربه نموده و حالا آن‌ها را از یاد برده است! و این، خیلی سخت‌تر و دشوارتر می‌باشد؛ از این‌رو می‌بینیم که بسیاری از سالخوردگان فرتوتی که دچار فراموشی شده‌اند، بیش از بچه‌ها، نزدیکان و خانواده‌ی خود را اذیت می‌کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این حالت به الله عزوجل پناه می‌برد.

از الله متعال بخواهیم که همه‌ی ما را از چنین وضعیتی مصون بدارد؛ زیرا پیری توأم با فراموشی و زوال عقل، هم مایه‌ی رنج و اذیت خودِ انسان است و هم دیگران را به رنج و زحمت می‌اندازد و چه بسا نزدیک‌ترین و عزیزترین فرد انسان، در آن زمان آرزو می‌کند که آدم، هرچه زودتر بمیرد و اگر بر زبان نیاورد، چه بسا به زبانِ حال، چنین آرزویی نماید.

و اما پنجمین هشدار: «موتاً مُجهزاً»؛ یعنی: «مرگ ناگهانی و غافل‌گیرکننده». انسان، بدون هشدار قبلی می‌میرد. گاه برای خوابیدن به رختخواب می‌رود و هیچ‌گاه بلند نمی‌شود و گاه روی صندلی کارش نشسته و از دنیا می‌رود و گاه در حال راه رفتن است که مرگش فرامی‌رسد. انسان همین‌که می‌میرد، اعمالش قطع می‌شود؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «إِذَا مَاتَ الإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَنْهُ عَمَلُهُ إِلاَّ مِنْ ثَلَاثَةٍ إِلاَّ مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ»؛([۳]) یعنی: «هنگامی که انسان می‌میرد، پاداش اعمالش قطع می‌گردد؛ مگر از سه عمل: صدقه‌ی جاری، یا علم و دانش سودمندی که از آن استفاده می‌شود، یا فرزند شایسته‌ای که برایش دعا می‌کند».

لذا پیش از آن‌که مرگت فرارسد و تو را غافل‌گیر کند، به سوی کارهای نیک بشتاب.

ششم: «أَوِ الدَّجَّال فشرُّ غَائب يُنتَظر»؛ یعنی: «یا دجال که بدترین غایب مورد انتظار است». «دجال»، یعنی بسیار دروغ‌گو، و کسی‌ست که در آخر زمان ظهور می‌کند و ادعای ربوبیت و خدایی می‌نماید. دجال با آن فتنه‌ی بزرگش، چهل روز در زمین می‌ماند. روز اول، برابر با یک سال است؛ روز دوم، برابر با یک ماه و روز سوم، با یک هفته برابری می‌کند و سایر روزهایش، همانند روزهای عادی‌ست؛ اما الله عزوجل توانایی‌هایی به او می‌دهد که به هیچ‌کس نداده است؛ چنان‌که دجال به آسمان دستور می‌دهد که ببارد و به فرمانش از آسمان، باران می‌بارد. دستور می‌دهد که زمین بروید، و فرمانش تحقق می‌یابد. یا امر می‌کند که زمین بخشکد و بارانی از آسمان نازل نشود و بدین‌سان همه جا خشک می‌گردد. بوستان و آتشی با اوست؛ بوستان یا بهشتی که با خود دارد، در حقیقت دوزخ است؛ و برعکس، آتشی که با اوست، بهشت است.

این دروغ‌گوی کذاب، لوچ و نابیناست و چشمش مانند دانه‌ی انگور، برآمده می‌باشد و میان دو چشمش نوشته شده است: «کافر»؛ (ک، ف، ر) و هر مؤمنی می‌تواند آن را بخواند؛ چه باسواد باشد و چه بی‌سواد؛ اما منافقان و کافران، نمی‌توانند کلمه‌ی کافر را که در میان چشمان دجال نوشته شده است، بخوانند؛ اگرچه باسواد باشند. این، یکی از نشانه‌های الهی‌ست.

الله عزوجل عیسی بن مریم عليه السلام را به زمین می‌فرستد تا رویاروی دجال بایستد و بدین ترتیب عیسی عليه السلام از آسمان، پایین می‌آید و همان‌طور که در برخی از احادیث آمده است، در ناحیه‌ای از فلسطین، با او می‌جنگد و او را شکست می‌دهد و می‌کشد.

به‌هر حال، دجال بدترین غایبی‌ست که ظهور خواهد کرد؛ زیرا فتنه‌ی بزرگی‌ست؛ از این‌رو در همه‌ی نمازهایمان دعا می‌کنیم و می‌گوییم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ»؛([۴]) یعنی: «یا الله! از عذاب دوزخ، عذاب قبر، از فتنه‌ی زندگی و مرگ، و از فتنه‌ی دجال به تو پناه می‌برم».

از آن جهت، فتنه‌ی دجال را به‌طور خاص ذکر کرد که بزرگ‌ترین فتنه‌ در زندگی بشریت به‌شمار می‌رود.

هفتم: «أَوِ السَّاعة»؛ یعنی برپا شدن قیامت که وقتی فرارسد، همه می‌میرند. و رستاخیز (قیامت) سخت‌تر و تلخ‌تر می‌باشد؛ همان‌گونه که الله عزوجل می‌فرماید:

﴿بَلِ ٱلسَّاعَةُ مَوۡعِدُهُمۡ وَٱلسَّاعَةُ أَدۡهَىٰ وَأَمَرُّ ٤٦﴾                                  [القمر: ٤٦]

بلکه رستاخیز، وعده‌گاه آنان است و رستاخیز، سخت‌تر و تلخ‌تر می‌باشد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به این امور هفت‌گانه هشدار داده و به ما فرمان داده است که پیش از فرا رسیدن هر یک از این‌ها، به سوی کارهای نیک بشتابیم؛ لذا ای برادر مسلمان! پیش از آن‌که فرصت از دست برود، به انجام کارهای نیک بپرداز؛ اینک شاداب و توانمند هستی؛ اما روزی فرامی‌رسد که توان و نیرویی برای انجام کار نیک نداری. پس بشتاب و خود را به نیکوکاری عادت بده و وقتی به نیکی کردن عادت کنی، به‌سادگی می‌توانی به انجام کارهای نیک بپردازی؛ ولی اگر خود را به سستی و تنبلی عادت دهی، از پرداختن به کارهای نیک بازمی‌مانی. از الله متعال درخواست می‌کنم که همه‌ی ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد.

([۱]) ضعیف است؛ نک: ضعیف الجامع، ش: ۲۳۱۵؛ و السلسلة الضعیفة، ش: ۱۶۶۶؛ و ضعیف الترمذی، ش: ۴۰۰، از آلبانی رحمه الله

([۲]) نک: ضعیف الجامع از آلبانی رحمه الله، ش: ۷۵.

([۳]) صحیح مسلم، ش: ۳۰۸۴، به‌نقل از ابوهریره رضي الله عنه.

([۴])صحیح مسلم، ش: ۵۸۸ به‌نقل از ابوهریره رضي الله عنه.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۸۹- الثَّاني: عنْ أبي سِرْوَعَةَ بكسرِ السين المهملةِ وفتحها عُقبةَ بنِ الْحارِثِ رضي الله عنه قال: صَلَّيتُ وراءَ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم بالمدِينةِ الْعصْر، فسلَّم ثُمَّ قَامَ مُسْرعاً فَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ إلى بعض حُجَرِ نسائِه، فَفَزعَ النَّاس من سرعَته، فخرج عَليهم، فرأى أنَّهُمْ قدْ عَجِبوا منْ سُرْعتِه، قال: «ذكرت شيئاً من تبْرٍ عندَنا، فكرِهْتُ أن يحبسَنِي، فأمرْتُ بقسْمتِه». [روایت بخاري]

وفي رواية له: «كنْتُ خلَّفْتُ في الْبيتِ تِبراً من الصَّدقةِ ، فكرِهْتُ أنْ أُبَيِّتَه». ترجمه: عقبه بن حارث رضي الله عنه مي‏گويد: نماز عصر را در مدینه، پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواندم. پس از سلام دادن (و پایان نماز) با شتاب برخاست و از روي شانه‌های مردم، عبور كرد […]

ادامه مطلب …

۹۰- الثَّالث: عن جابر رضي الله عنه قال: قال رجلٌ للنَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم يومَ أُحُدٍ: أرأيتَ إنْ قُتلتُ فأينَ أَنَا؟ قال: «في الْجنَّةِ». فألْقى تَمراتٍ كُنَّ في يَدِه، ثُمَّ قاتل حتَّى قُتِلَ. [متفقٌ عليه]

۹۰- الثَّالث: عن جابر رضي الله عنه قال: قال رجلٌ للنَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم يومَ أُحُدٍ: أرأيتَ إنْ قُتلتُ فأينَ أَنَا؟ قال: «في الْجنَّةِ». فألْقى تَمراتٍ كُنَّ في يَدِه، ثُمَّ قاتل حتَّى قُتِلَ. [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: جابر رضي الله عنه می‌گوید: روز جنگ احد، شخصی از پیامبر صلی الله علیه و […]

ادامه مطلب …

۹۳- السَّادس: عن الزُّبيْرِ بنِ عديِّ قال: أَتَيْنَا أَنس بن مالكٍ رضي الله عنه فشَكوْنا إليهِ ما نلْقى من الْحَجَّاجِ. فقال: «اصْبِروا فإِنَّه لا يأْتي زمانٌ إلاَّ والَّذي بعْده شَرٌ منه حتَّى تلقَوا ربَّكُمْ». سمعتُه منْ نبيِّكُمْ صلی الله علیه و آله و سلم. [روایت بخاري]

۹۳- السَّادس: عن الزُّبيْرِ بنِ عديِّ قال: أَتَيْنَا أَنس بن مالكٍ رضي الله عنه فشَكوْنا إليهِ ما نلْقى من الْحَجَّاجِ. فقال: «اصْبِروا فإِنَّه لا يأْتي زمانٌ إلاَّ والَّذي بعْده شَرٌ منه حتَّى تلقَوا ربَّكُمْ». سمعتُه منْ نبيِّكُمْ صلی الله علیه و آله و سلم. [روایت بخاري]([۱]) ترجمه: زبیر بن عدی می‌گوید: نزد انس بن مالک […]

ادامه مطلب …

۸۸- فالأوَّل: عَنْ أبي هريرة رضي الله عنه أن رسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «بادِروا بالأعْمالِ فِتَنًا كقطَعِ اللَّيلِ الْمُظْلمِ يُصبحُ الرَّجُلُ مُؤمنًا ويُمْسِي كافرا، ويُمسِي مُؤْمنًا ويُصبحُ كافرا، يبيع دينه بعَرَضٍ من الدُّنْيا».

۸۸- فالأوَّل: عَنْ أبي هريرة رضي الله عنه أن رسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «بادِروا بالأعْمالِ فِتَنًا كقطَعِ اللَّيلِ الْمُظْلمِ يُصبحُ الرَّجُلُ مُؤمنًا ويُمْسِي كافرا، ويُمسِي مُؤْمنًا ويُصبحُ كافرا، يبيع دينه بعَرَضٍ من الدُّنْيا».([۱]) [روایت مسلم] ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم […]

ادامه مطلب …

۹۵- الثامن: عنه أَنَّ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال يوم خيْبر: «لأعطِينَّ هذِهِ الرايةَ رجُلاً يُحبُّ اللَّه ورسُوله، يفتَح اللَّه عَلَى يديهِ». قال عمر رضي الله عنه: ما أَحببْت الإِمارة إلاَّ يومئذٍ فتساورْتُ لهَا رجَاءَ أَنْ أُدْعى لهَا، فدعا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم عليَ بن أبي طالب رضي الله عنه فأَعْطَاه إِيَّاها، وقالَ: «امش ولا تلْتَفتْ حتَّى يَفتح اللَّه عليكَ». فَسار عليٌّ شيئاً، ثُمَّ وقف ولم يلْتفتْ، فصرخ: يا رسول اللَّه، على ماذَا أُقاتل النَّاس؟ قال: «قاتلْهُمْ حتَّى يشْهدوا أَنْ لا إله إلاَّ اللَّه، وأَنَّ مُحمَّداً رسول اللَّه، فَإِذا فعلوا ذلك فقدْ منعوا منْك دماءَهُمْ وأَموالهُمْ إلاَّ بحَقِّها، وحِسابُهُمْ على اللَّهِ». [روایت مسلم]

۹۵- الثامن: عنه أَنَّ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال يوم خيْبر: «لأعطِينَّ هذِهِ الرايةَ رجُلاً يُحبُّ اللَّه ورسُوله، يفتَح اللَّه عَلَى يديهِ». قال عمر رضي الله عنه: ما أَحببْت الإِمارة إلاَّ يومئذٍ فتساورْتُ لهَا رجَاءَ أَنْ أُدْعى لهَا، فدعا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم عليَ بن […]

ادامه مطلب …

۹۱- الرابع: عن أبي هُريرةَ رضي الله عنه قال: جاءَ رجلٌ إلى النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: يا رسولَ اللَّهِ، أيُّ الصَّدقةِ أعْظمُ أجْرا؟ قال: «أنْ تَصَدَّقَ وأنْت صحيحٌ شَحيحٌ تَخْشى الْفقرَ، وتأْمُلُ الْغنى، ولا تُمْهِلْ حتَّى إذا بلَغتِ الْحلُقُومَ. قُلت: لفُلانٍ كذا ولفلانٍ كَذَا، وقَدْ كان لفُلانٍ». [متفق عليه]

۹۱- الرابع: عن أبي هُريرةَ رضي الله عنه قال: جاءَ رجلٌ إلى النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: يا رسولَ اللَّهِ، أيُّ الصَّدقةِ أعْظمُ أجْرا؟ قال: «أنْ تَصَدَّقَ وأنْت صحيحٌ شَحيحٌ تَخْشى الْفقرَ، وتأْمُلُ الْغنى، ولا تُمْهِلْ حتَّى إذا بلَغتِ الْحلُقُومَ. قُلت: لفُلانٍ كذا ولفلانٍ كَذَا، وقَدْ كان لفُلانٍ». [متفق عليه]([۱]) ترجمه: […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه