وفي رواية له: «كنْتُ خلَّفْتُ في الْبيتِ تِبراً من الصَّدقةِ ، فكرِهْتُ أنْ أُبَيِّتَه».
ترجمه: عقبه بن حارث رضي الله عنه ميگويد: نماز عصر را در مدینه، پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواندم. پس از سلام دادن (و پایان نماز) با شتاب برخاست و از روي شانههای مردم، عبور كرد و به خانهی يكي از همسران خود رفت. مردم از شتاب رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شگفتزده و نگران شدند. اندکی بعد، نزد مردم برگشت و ديد كه از تعجیل او، شگفتزده شدهاند. فرمود: «به يادم آمد كه مقداري طلا (نقره) در خانهی ماست و دوست نداشتم كه مرا به خود مشغول سازد؛ لذا دستور دادم آن را تقسيم كنند».
در روایت دیگری آمده است که فرمود: «قطعهای از طلای صدقه، در خانه گذاشته بودم و دوست نداشتم که آن را شب در خانه نگه دارم».
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی از عقبه بن حارث رضي الله عنه نقل کرده که میگوید: روزی نماز عصر را پشت سر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم خواند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از پایان نماز برخاست و با شتاب، از روی شانههای نمازگزاران عبور کرد و به خانهی یکی از همسرانش رفت و پس از اندکی، از خانه بیرون آمد و مشاهده کرد که مردم تعجب کردهاند که چرا با عجله به خانه رفته است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دلیل عجلهاش را برای آنها بیان کرد و فرمود: «به یادم آمد که مقداری طلا در خانهی ماست» که باید آن را تقسیم کنم و «دوست نداشتم که مرا به خود مشغول سازد؛ لذا دستور دادم که آن را تقسیم کنند». این حدیث، بیانگر این است که باید در انجام کارهای نیک، شتاب کرد و درنگ، درست نیست؛ زیرا انسان نمیداند و شاید مرگش فرارسد و نتواند آن کار نیک را انجام دهد. لذا انسان باید زیرک و بانشاط باشد و برای آخرت خود کار کند و سستی و تنبلی به خود راه ندهد. آری! انسان همانگونه که برای کارهای دنیایش، زرنگ است و هر فرصتی را غنیمت میداند، باید برای آخرت خود نیز زیرک و بلکه زرنگتر باشد. الله جل جلاله میفرماید:
﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا ١٦ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ ١٧ إِنَّ هَٰذَا لَفِي ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ ١٨ صُحُفِ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ ١٩﴾ [الأعلى: ١٦، ١٩]
ولی شما زندگی دنیا را ترجیح میدهید؛ حالآنکه آخرت، بهتر و پایدارتر است. این رهنمود، در صحیفههای نخستین نیز بود؛ صحیفههای ابراهیم و موسی.
روایت عقبه رضي الله عنه نشان میدهد که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بیش از همه برای انجام کارهای نیک، شتاب میکرد و مانند دیگران نیازمند انجام کارهای نیک و شایسته بود؛ از اینرو خود، زمانی که فرمود: «هیچکس در برابر عمل خود وارد بهشت نمیشود»، از او پرسیدند: «حتی شما ای رسولخدا؟» فرمود: «ولا أَنَا إلا أنْ يتَغَمَّدني اللَّهُ برَحْمته»؛([۱]) یعنی: «و من نیز (نجات نمییابم) مگر اینکه رحمت الله، شامل حالم شود».
از این حدیث، بدین نکته نیز پی میبریم که پس از پایان نماز، عبور کردن از روی شانههای نمازگزاران، جایز است؛ زیرا برخی از مردم پس از نماز، کار دارند و سرِ جایشان نمینشینند؛ البته پیش از نماز، عبور کردن از روی شانههای مردم، (برای رفتن به صفهای جلو) جایز نیست؛ زیرا باعث اذیت و آزار مردم میشود. باری رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در روز جمعه، در حال ایراد خطبه بود؛ شخصی را دید که از روی شانهها میگذشت. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم خطبهاش را قطع کرد و به آن شخص فرمود: «بنشین که باعث اذیت و آزار دیگران شدی».
حدیث عقبه رضي الله عنه بیانگر این است که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نیز مانند سایر انسانها میباشد و دچار نسیان و فراموشی میگردد؛ زیرا همانطور که از این حدیث برمیآید، چیزی را که پیشتر بهیاد داشت، فراموش کرد؛ لذا از باب اولی، نسبت به چیزی که پیشتر از آن بیاطلاع بوده، بیخبر است و علم غیب ندارد. الله جل جلاله به او فرموده است:
﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ﴾ [الأنعام: ٥٠]
بگو: نمیگویم گنجها و خزانههای الله نزد من است. و من، غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام.
این، ردی صریح و قاطع در برابر کسانیست که در کارها و مشکلاتشان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پناه میبرند و او را بهفریاد میخوانند. بهیقین چنین کسانی دشمنان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هستند، نه دوستان او؛ زیرا اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنده بود، از آنها میخواست که توبه کنند؛ و گرنه، به حسابشان میرسید و آنها را مجازات میکرد؛ زیرا آنها مشرکند. به هیچ عنوان جایز نیست که انسان، کسی جز الله عزوجل را بهفریاد بخواند؛ نه فرشتهی مقرب و نه پیامبری مرسَل. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم برای حمایت و پشتیبانی از توحید و اجرای درست و دقیق عبادت و بندگی الله عزوجل آمده است. او، غیب نمیدانست و چه بسا چیزهایی را که از قبل میدانست، فراموش میکرد و به خوردن و آشامیدن و پوشیدن لباس و محافظت در برابر دشمنان نیاز داشت؛ چنانکه هنگام رویارویی با دشمنان در «احد»، لباس رزم (زره) پوشیده بود تا آسیبی نبیند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مانند سایر انسانهاست و از ویژگیها و محدودیتهای بشری، مستثنا نیست؛ از اینرو الله عزوجل به او فرموده است:
﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ﴾ [الأنعام: ٥٠]
بگو: نمیگویم گنجها و خزانههای الله نزد من است. و من، غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن کریم بدینسان وصف شده که بشری مانند شماست؛ و این، درخور توجه و تدبر میباشد و فقط کافی بود که بگوید: او، بشر است؛ یعنی اگر میگفت که من، انسان یا بشر هستم، خود کافی بود؛ زیرا از طریق قیاس درمییافتیم که او، مانند سایر انسانهاست؛ اما فرمود: مانند شما هستم و هیچ تفاوت یا امتیازی بر شما ندارم و تنها تفاوت من با شما، وحییست که بر من نازل میشود:
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ﴾ [الكهف: ١١٠]
بگو: جز این نیست که من نیز بشری همانند شما هستم و به من وحی میشود که پروردگارتان یگانه معبود برحق است.
این حدیث، بیانگر اهمیت والای ادای امانت است و اگر انسان برای ادای آن درنگ کند، چه بسا از ادای آن باز بماند؛ چنان که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «فكرِهْتُ أن يحبسَنِي»؛ یعنی: «دوست نداشتم که مرا به خود مشغول کند» و در تقسیم آن، درنگ کنم.
دَین یا بدهی نیز، همینگونه است و انسان باید برای ادای بدهیاش عجله کند؛ مگر اینکه صاحب دَین (بستانکار) به او فرصت دهد؛ و گرنه، باید برای ادای آن، شتاب نماید. حتی برخی از علما رحمهم الله گفتهاند: فریضهی حج از کسی که بدهکار است، ساقط میگردد تا آنکه بدهیاش را پرداخت کند؛ زیرا مسألهی بدهکاری، دارای اهمیت است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عادت داشت که وقتی جنازهای میآوردند تا بر آن نماز بخواند، میپرسید: «آیا بدهکار است؟» و اگر پاسخ، منفی بود، جلو میرفت و بر او نماز میخواند؛ اما اگر میگفتند که بدهکار است، خود بر او نماز نمیخواند. چنانکه یک بار جنازهی یکی از انصار را آوردند تا بر او نماز بخواند. چند قدمی جلو رفت؛ آنگاه پرسید: «آیا بدهکار است؟» گفتند: آری؛ سه دینار بدهکار بوده و ادا نکرده است. لذا رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به عقب برگشت و فرمود: «بر رفیقتان نماز بخوانید». رنگ چهرهی حاضران عوض شد که چرا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بر رفیقشان نماز نخواند؟ ابوقتاده رضي الله عنه جلو رفت و عرض کرد: ای رسولخدا! بدهیاش را من میپردازم. لذا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم جلو رفت و بر جنازهی آن شخص، نماز خواند.([۲])
متأسفانه امروزه خیلی از افراد بدهکار، با وجودی که توانایی پرداخت بدهی خود را دارند، در پرداخت آن، تأخیر میکنند؛ حال آنکه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَطْلُ الْغَنِيِّ ظُلْمٌ»؛([۳]) یعنی: «تأخیر نمودن ثروتمند برای ادای بدهیاش، ظلم است».
دَین، شامل هرگونه بدهیای میشود که بر گردن انسان است؛ مانند: وام یا قرض، کرایهی منزل، کرایهی ماشین و هر بدهی دیگری که بر عهدهی انسان میباشد. و باید بلافاصله برای پرداخت آن، اقدام کرد.
این حدیث، دلیلیست بر اینکه تعیین وکیل یا نماینده برای تقسیم اموالی که قسمت کردن آن بر انسان واجب است، جایز میباشد؛ چنانکه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دستور دادم که آن را تقسیم کنند». لذا تعیین نماینده یا وکیل در همهی اموری که امکان اخذ نماینده وجود دارد، جایز است؛ مانند تعیین نایب یا نماینده برای ادای حج و پرداخت زکات، و ادای حقوق مردم در داد و ستدها، یا رهن و دیگر معاملههای شرعی.
نتیجهای که از این حدیث برداشت میکنیم، این است که نباید در کارهای نیک درنگ یا سستی کرد؛ بنابراین به سوی کارهای نیک بشتابید و بدانید که اگر سستی به خود راه دهید، به تنبلی و سستی عادت میکنید؛ اما اگر همت خود را بالا بگیرد و زود، دست بهکار شوید و در انجام کارهای نیک درنگ نکنید، به تصمیمگیری درست و بههنگام عزم و ارادهی استوار عادت مینمایید. از الله متعال درخواست میکنم که همهی ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد.
([۱]) صحیح بخاری، ش: (۵۹۸۲، ۵۲۴۱)؛ و مسلم، ش: (۵۰۳۶، ۵۰۳۷) به نقل از ابوهریره رضي الله عنه و همچنین روایت بخاری، ش: ۵۹۸۶ بهنقل از عایشه رضي الله عنها.
([۲]) صحیح بخاری، ش: (۲۱۳۳، ۴۹۵۲)؛ و مسلم، ش: ۳۰۴۰، بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه.
([۳]) صحیح بخاری، ش: (۲۱۲۵، ۲۱۲۶، ۲۲۲۵) و مسلم، ش: ۲۹۲۴ بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه.