۸۶ ـ وَعَنْ أبي عمرو، وقيل أبي عمْرة سُفْيانَ بنِ عبد اللَّه رضي الله عنه قال: قُلْت: يا رسول اللَّهِ قُلْ لِي في الإِسلامِ قَولاً لا أَسْأَلُ عنْه أَحداً غيْرك. قال: «قُل: آمَنْتُ باللَّهِ: ثُمَّ اسْتَقِمْ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: ابوعمرو یا ابوعمره، سفیان بن عبدالله رضي الله عنه میگوید: گفتم: ای رسولخدا! دربارهی اسلام سخنی به من بگو که غیر از تو، از کسی دیگر نپرسم. فرمود: «بگو: به الله ایمان آوردم، سپس استقامت کن».
شرح
سفیان بن عبدالله رضي الله عنه به رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «سخنی به من دربارهی اسلام بگو که غیر از تو از کسی نپرسم»؛ یعنی: سخن واضح و جامعی که دیگر به پرسیدن از کسی نیاز نباشد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: «بگو: ایمان آوردم، سپس استقامت کن». منظور، فقط ادعای ایمان یا بر زبان آوردن آن نیست؛ چون برخی از مردم ادعا میکنند که به الله و آخرت ایمان آوردهاند، اما در حیقیت ایمان ندارند. منظور، این است که در کنار ایمانِ زبانی یا ادعای ایمان، ایمان قلبی نیز ضروریست؛ یعنی بهزبان ایمان بیاورد و بهقلب تصدیق کند و باورش بهگونهای راسخ باشد که شک و تردید به آن، راه نیابد؛ زیرا فقط ایمان قلبی و یا ایمان زبانی، بهتنهایی کافی نیست؛ بلکه باید با دل و زبان، یعنی با هر دو باشد.
از اینرو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که مردم را به اسلام فرامیخواند، میفرمود: «یَا أیُّهَا النَّاسُ قُولُوا لا إله إلا الله تُفلِحُوا»؛([۲]) یعنی: «ای مردم! لاالهالاالله بگویید تا رستگار شوید»؛ یعنی بهزبان این کلمه را بگویید و بهقلب، تصدیق کنید.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به سفیان رضي الله عنه فرمود: «بگو: به الله ایمان آوردم». این، شامل ایمان به وجود الله عزوجل و ایمان به ربوبیت و اسمها و صفاتش و نیز ایمان به احکام و فرمودههای او و همهی چیزهایی میشود که از سوی الله عزوجل آمده است. پس از اینکه به اینها ایمان آوردی، بر دین و شریعت الله استقامت نما و از آن منحرف نشو و چیزی به آن نیفزا یا چیزی از آن کم نکن. بر شهادتین استقامت و پایداری نما؛ بدینسان که بندهی مخلص الله عزوجل و پیرو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم باش.
به نماز، زکات، روزه و حج و دیگر دستورهای دینی پايبندی کن. این رهنمود رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به سفیان بن عبدالله رضي الله عنه نشان میدهد که جایگاه استقامت و پایداری، پس از ایمان است و شرط قبول شدن کارهای نیک و شایسته، این است که بر پایهی ایمان باشد؛ لذا اگر کردار ظاهری انسان، نیک و شایسته باشد، اما باطنش خراب، و یا در شک و تردید بهسر برد و باور دورنی نداشته باشد، کردارش نفعی به او نمیرساند. علما رحمهمالله ایمان به الله را اساسیترین شرط پذیرش عبادتها و اعمال نیک دانستهاند؛ یعنی برای اینکه عمل نیک کسی قبول شود، باید به وجود الله عزوجل و همهی چیزیهایی که از سوی او آمده است، ایمان داشته باشد.
از این حدیث چنین برداشت میشود که انسان باید هر عملی را با این احساس انجام دهد که آن را برای الله، به توفیق الله و مطابق فرمان الله به انجام میرساند؛ زیرا پس از ایمان به الله عزوجل تنها به یاری و توفیق اوست که میتواند بر دینیش استقامت کند. لذا سه نکته شد: عمل را خالصانه برای الله انجام دهد؛ توفیق عمل را از سوی الله بداند و مطابق شریعت الله، عمل کند. و این، از رهنمود الله عزوجل برداشت میشود که:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾ [الفاتحة: ٥، ٦]
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. ما را به راه راست، هدایت فرما.
لذا هر عملی علاوه بر داشتن ایمان، دو شرط اساسی دارد:
اول اینکه خالص برای الله باشد.
و دوم اینکه مطابق فرمان و شریعت الله، انجام شود.
از اینرو منظور از راه راست، همان شریعت الهیست که انسان را به الله عزوجل میرساند.
([۲]) صحیح است؛ روایت: ابن خزیمه در صحیحش (۱۵۹)؛ ابن حبان در صحیحش (۶۵۶۲)؛ حاکم در المستدرک (۲/۶۶۸)؛ بیهقی در الکبری (۳۶۳، ۱۰۸۷۹)؛ دارقطنی در سنن خود (۱۸۶)؛ لالکائی در أصول الإعتقاد (۱۴۱۳)؛ و نیز روایت مروازی در زوائد الزهد (۱۱۶۴) از طریق یزید بن زیاد بن ابیالجعد از جامع بن شداد از طارق محاربی رضي الله عنه که سندش، صحیح است. همچنین روایت: احمد در مسند (۳/۴۹۲)، ابن ابیعاصم فی الآحاد و المثانی (۹۶۴)، ابن معین در تاریخش (تاریخ الدروی) بهشمارهی ۱۱۱۶ از طریق عبدالرحمن بن ابی الزناد از پدرش از ربیعه بن عباد که میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در بازار «ذیمجاز» دیدم که میفرمود:… و سپس همین حدیث را نقل میکند. سند این روایت، ضعیف است و سبب ضعفش، ابن ابیالزناد میباشد. نگا: الإصابه از حافظ ابن حجر (۲/۴۶۹). حدیث، طرق دیگری هم دارد.