چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

۸۲- الثَّامِن: عنْ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيق، عبدِ اللَّه بنِ عثمانَ بنِ عامِرِ بنِ عُمَرَ بن كعب بن سعد بْنِ تَيْمِ بْن مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْن لُؤيِّ بْنِ غَالِب الْقُرَشِيِّ التَّيْمِيِّ رضي الله عنه وهُو وأبُوهُ وَأُمَّهُ صحابَةٌ رضي الله عنهم قال: نظرتُ إلى أقْدَامِ المُشْرِكِينَ ونَحنُ في الْغَارِ وهُمْ علَى رؤوسنا فقلتُ: يا رسولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أحَدَهمْ نَظرَ تَحتَ قَدميْهِ لأبصرَنا فقال: «مَا ظَنُّك يا أبا بكرٍ باثْنْينِ اللَّهُ ثالثُِهْما». [متفق عليه]

۸۲- الثَّامِن: عنْ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيق، عبدِ اللَّه بنِ عثمانَ بنِ عامِرِ بنِ عُمَرَ بن كعب بن سعد بْنِ تَيْمِ بْن مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْن لُؤيِّ بْنِ غَالِب الْقُرَشِيِّ التَّيْمِيِّ رضي الله عنه وهُو وأبُوهُ وَأُمَّهُ صحابَةٌ رضي الله عنهم قال: نظرتُ إلى أقْدَامِ المُشْرِكِينَ ونَحنُ في الْغَارِ وهُمْ علَى رؤوسنا فقلتُ: يا رسولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أحَدَهمْ نَظرَ تَحتَ قَدميْهِ لأبصرَنا فقال: «مَا ظَنُّك يا أبا بكرٍ باثْنْينِ اللَّهُ ثالثُِهْما». [متفق عليه]([۱])

ترجمه: ابوبکر صدیق، عبدالله بن عثمان بن عامر بن عمرو([۲]) بن کعب بن سعد بن تَیم بن مره بن کعب بن لُؤَیّ بن غالب قریشی تَیمی رضي الله عنه که خود و پدر و مادرش از اصحاب پیامبرند، می‌گوید: هنگامی که من و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غار بودیم، پاهای مشرکان را دیدم که بالای سرمان ایستاده بودند. گفتم: ای رسول‌خدا! اگر یکی از آن‌ها به پایین نگاه کند، حتماً ما را می‌بیند. فرمود: «ای ابوبکر! درباره‌ی دو نفر که سومین آن‌ها خداست، چه گمانی داری؟»

شرح

«ای ابوبکر! درباره‌ی دو نفر که الله، سومین آن‌هاست، چه می‌پنداری؟» یعنی آیا به نظر تو کسی می‌تواند آسیبی به آن‌ها برساند؟

این ماجرا، زمانی روی داد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه هجرت می‌کرد؛ زیرا از آن زمان که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم دعوتش را آشکار ساخت و مردم دعوتش را پذیرفتند، مشرکان به مقابله با او و دعوتش برخاستند و عرصه را بر او تنگ کردند و با گفتار و کردارشان به اذیت و آزارش پرداختند؛ از این رو الله متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمان داد که از مکه به مدینه هجرت نماید. لذا سیزده سال پس از بعثت، از مکه به مدینه هجرت کرد و کسی جز ابوبکر صدیق رضي الله عنه  و خدمت‌کار و یک راهنما همراهش نبود.

هنگامی که مشرکان از خروج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر صدیق رضي الله عنه اطلاع یافتند، جایزه‌ای برای دست‌گیری آن دو تعیین نمودند و اعلام کردند که هرکس زنده یا مرده‌ی آن‌ها را تحویل قریش دهد، در مقابل هر نفر، یک‌صد شتر جایزه می‌گیرد؛ صد شتر برای دستگیری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و صد شتر برای دستگیری ابوبکر رضي الله عنه.

مردم برای دستگیری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر صدیق رضي الله عنه بسیج شدند و برای یافتن آن‌ها در کوه‌ها، دره‌ها، غارها و هرجا که به ذهنشان می‌رسید، به جستجو پرداختند تا این‌که به غار «ثور» رسیدند؛ همان غاری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر رضي الله عنه سه شب در آن پنهان شدند تا آتش جستجو، فروکش کند.

ابوبکر رضي الله عنه به رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: اگر یکی از مشرکان به پایین نگاه کند، حتماً ما را می‌بیند. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «درباره‌ی دو نفر که سومین آن‌ها خداست، چه گمانی داری؟» در کتاب خدا آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ابوبکر صدیق رضي الله عنه فرمود:

﴿لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾                                                                        [التوبة: ٤٠]

اندوهگین مباش؛ همانا الله با ماست.

اما آیا کسی توانست بر آنان دست یابد؟ چه اتفاقی افتاد؟

هیچ‌کس بر آن‌ها دست نیافت؛ زیرا اراده‌ی خداوندی بود که کسی آن‌ها نبیند و هیچ چیز، مانع از بخشش و عطای الهی نمی‌گردد و هیچ کس نمی‌تواند بر خلاف اراده‌ی الله نفعی به کسی برساند؛ و هرکس که الله گرامی‌اش بدارد، هیچ‌کس نمی‌تواند او را خوار کند و هرکس که الله زبونش بگرداند، هیچ‌کس نمی‌تواند او را عزیز و گرامی بسازد:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦﴾

[آل عمران: ٢٦]

بگو: یا الله! ای مالکَ الملک! به هر که بخواهی، پادشاهی و حکومت می­بخشی و پادشاهی و حکومت را از هر که بخواهی، می­گیری و هر که را بخواهی، عزت می­دهی و هر که را بخواهی، خوار و زبون می­گردانی. خوبی به دست توست و تو، بر همه چیز توانایی.

این ماجرا بیان‌گر کمال توکل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر پروردگارش می‌باشد و نشان می‌دهد که رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر الله عزوجل توکل و اعتماد نمود و کارش را به او سپرد. همین، شاهد موضوع توکل است که مؤلف رحمه الله این حدیث را در باب یقین و توکل ذکر کرده است. هم‌چنین درمی‌یابیم که داستان تنیدن عنکبوت بر دهانه‌ی غار، صحیح نیست. در پاره‌ای از کتاب‌های تاریخی آمده که تار عنکبوت، کبوتر و یک درخت، بر دهانه‌ی غار بود و هنگامی که مشرکان به دهانه‌ی غار رسیدند، گفتند: کبوتر روی شاخه‌ی این درخت که بر دهانه‌ی غار است، نشسته و عنکبوت بر دهانه‌ی غار تنیده است. این‌، روایت بی‌اساس و نادرستی‌ست؛ زیرا آن‌چه که مانع مشرکان از دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر صدیق رضي الله عنه شد، اموری مادی نبود؛ بلکه اموری معنوی و امدادی غیبی بود که جزو نشانه‌های الهی‌ست و شامل حال آن دو گردید؛ همان‌طور که شامل حال بسیاری دیگر از بندگان نیک خدا نیز می‌گردد.

الله عزوجل چشمان مشرکان را از دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یار غارش، ابوبکر صدیق رضي الله عنه بازداشت.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۳۶۵۳؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۳۸۱.

([۲]) صحیح، عامر بن عمرو می‌باشد؛ اما در متن، عامر بن عُمَر ثبت شده است. نگا: الإصابۀ از ابن‌حجر (۴/۱۴۴، ۱۴۵)؛ نسب ابوبکر صدیق رضي الله عنه در پُشت ششم، یعنی در مره بن کعب، به نسب رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌رسد. [مترجم]

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۸۰- السادِس: عنْ عمرَ رضي الله عنه قال: سمعْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يقُولُ: «لَوْ أنَّكم تتوكَّلونَ على اللَّهِ حقَّ تَوكُّلِهِ لرزَقكُم كَما يرزُقُ الطَّيْر، تَغْدُو خِماصاً وترُوحُ بِطَانًا».

۸۰- السادِس: عنْ عمرَ رضي الله عنه قال: سمعْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يقُولُ: «لَوْ أنَّكم تتوكَّلونَ على اللَّهِ حقَّ تَوكُّلِهِ لرزَقكُم كَما يرزُقُ الطَّيْر، تَغْدُو خِماصاً وترُوحُ بِطَانًا». [ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است.]([۱]) ترجمه: عمر رضي الله عنه می‌گوید: از رسول‌خدا صلی الله علیه و […]

ادامه مطلب …

۸۳- التَّاسِع: عَنْ أُمِّ المُؤمِنِينَ أُمِّ سلَمَةَ، واسمُهَا هِنْدُ بنْتُ أبي أُمَيَّةَ حُذَيْفةَ المخزومية رضي الله عنها أنّ النبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كانَ إذَا خَرجَ مِنْ بيْتِهِ قال: «بسم اللَّهِ، توكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أعوذُ بِكَ أنْ أَضِلَّ أو أُضَل، أَوْ أَزِلَّ أوْ أُزل، أوْ أظلِمَ أوْ أُظلَم، أوْ أَجْهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ». [حديث صحيحی‌ست که ابو داود و ترمذي و دیگران، با سندهای صحیح روایتش کرده‌اند. این لفظ ابوداود است و ترمذی گوید: حسن صحیح می‌باشد.]

۸۳- التَّاسِع: عَنْ أُمِّ المُؤمِنِينَ أُمِّ سلَمَةَ، واسمُهَا هِنْدُ بنْتُ أبي أُمَيَّةَ حُذَيْفةَ المخزومية رضي الله عنها أنّ النبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كانَ إذَا خَرجَ مِنْ بيْتِهِ قال: «بسم اللَّهِ، توكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أعوذُ بِكَ أنْ أَضِلَّ أو أُضَل، أَوْ أَزِلَّ أوْ أُزل، أوْ أظلِمَ أوْ أُظلَم، أوْ أَجْهَلَ […]

ادامه مطلب …

۸۴- الْعَاشِر: عنْ أنسٍ رضي الله عنه قال: قال: رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَنْ قَالَ يعنِي إذا خَرَج مِنْ بيْتِهِ: بِسْم اللَّهِ توكَّلْتُ عَلَى اللَّه، ولا حوْلَ ولا قُوةَ إلاَّ بِاللَّه، يقالُ لهُ: هُديتَ وَكُفِيت و وُقِيتَ، وتنحَّى عنه الشَّيْطَانُ». زاد أبو داود: «فيقول: يعْنِي الشَّيْطَانَ لِشَيْطانٍ آخر: كيْفَ لك بِرجُلٍ قَدْ هُدِيَ وَكُفي وَوُقِى»؟

۸۴- الْعَاشِر: عنْ أنسٍ رضي الله عنه قال: قال: رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَنْ قَالَ يعنِي إذا خَرَج مِنْ بيْتِهِ: بِسْم اللَّهِ توكَّلْتُ عَلَى اللَّه، ولا حوْلَ ولا قُوةَ إلاَّ بِاللَّه، يقالُ لهُ: هُديتَ وَكُفِيت و وُقِيتَ، وتنحَّى عنه الشَّيْطَانُ». [روایت ابو داود، ترمذي و نسائی و… ترمذی، این […]

ادامه مطلب …

۷۸- الرَّابع: عَن أبي هُرَيْرةَ رضي الله عنه عن النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أقْوَامٌ أفْئِدتُهُمْ مِثْلُ أفئدة الطَّيْرِ». [روایت مسلم]

۷۸- الرَّابع: عَن أبي هُرَيْرةَ رضي الله عنه عن النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أقْوَامٌ أفْئِدتُهُمْ مِثْلُ أفئدة الطَّيْرِ». [روایت مسلم]( ) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مردمانی وارد بهشت می‌شوند که دل‌هایشان مانند دل‌های پرندگان است». [نووی رحمه […]

ادامه مطلب …

۷۹- الْخَامِس: عنْ جَابِرٍ رضي الله عنه أَنَّهُ غَزَا مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قِبَلَ نَجْدٍ فَلَمَّا قَفَل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قَفَل مَعهُم، فأدْركتْهُمُ الْقائِلَةُ في وادٍ كَثِيرِ الْعضَاه، فَنَزَلَ رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وتَفَرَّقَ النَّاسُ يسْتظلُّونَ بالشجر، ونَزَلَ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم تَحْتَ سمُرَةٍ، فَعَلَّقَ بِهَا سيْفَه، ونِمْنَا نوْمةً، فإذا رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يدْعونَا، وإِذَا عِنْدَهُ أعْرابِيٌّ فقال: «إنَّ هَذَا اخْتَرَطَ عَلَيَّ سيْفي وأَنَا نَائِم، فاسْتيقَظتُ وَهُو في يدِهِ صَلْتًا، قال: مَنْ يَمْنَعُكَ منِّي؟ قُلْت: اللَّه ثَلاثاً». وَلَمْ يُعاقِبْهُ وَجَلَس. [متفق عليه] ( ) وفي رواية: قَالَ جابِر رضي الله عنه : كُنَّا مع رسول اللِّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بذاتِ الرِّقاع، فإذَا أتينا على شَجرةٍ ظليلة تركْنَاهَا لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فَجاء رجُلٌ من الْمُشْرِكِين، وسيف رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مُعَلَّقٌ بالشَّجرةِ ، فاخْترطهُ فقال: تَخَافُنِي؟ قال: «لا». قال: فمَنْ يمْنَعُكَ مِنِّي؟ قال: «اللَّه». وفي رواية أبي بكرٍ الإِسماعيلي في صحيحِه: قال: منْ يمْنعُكَ مِنِّي؟ قال: «اللَّهُ». قال: فسقَطَ السَّيْفُ مِنْ يدِه، فأخذ رسَول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم السَّيْفَ فَقال: «منْ يمنعُكَ مِنِّي؟» فَقال: كُن خَيْرَ آخِذ، فَقال: «تَشهدُ أنْ لا إلَه إلا اللَّه، وأنِّي رسولُ اللَّه؟» قال: لا، ولكِنِّي أعاهِدُك أن لا أقَاتِلَك، ولا أكُونَ مع قوم يقاتلونك، فَخلَّى سبِيله، فَأتى أصحابَه فقال: جِئتكُمْ مِنْ عِندِ خيرِ النَّاس.

۷۹- الْخَامِس: عنْ جَابِرٍ رضي الله عنه أَنَّهُ غَزَا مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قِبَلَ نَجْدٍ فَلَمَّا قَفَل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قَفَل مَعهُم، فأدْركتْهُمُ الْقائِلَةُ في وادٍ كَثِيرِ الْعضَاه، فَنَزَلَ رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وتَفَرَّقَ النَّاسُ يسْتظلُّونَ بالشجر، ونَزَلَ رسولُ […]

ادامه مطلب …

۸۱- السَّابِع: عن أبي عِمَارةَ الْبراءِ بْنِ عازِبٍ رضي الله عنهما قال: قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : «يا فُلان إذَا أَويْتَ إِلَى فِرَاشِكَ فَقُل: اللَّهمَّ أسْلَمْتُ نفْسي إلَيْك، ووجَّهْتُ وجْهِي إِلَيْك، وفَوَّضْتُ أمري إِلَيْك، وألْجأْتُ ظهْرِي إلَيْك. رغْبَة ورهْبةً إلَيْك، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْكَ إلاَّ إلَيْك، آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذي أنْزَلْتَ، وبنبيِّك الَّذي أرْسلت، فَإِنَّكَ إنْ مِتَّ مِنْ لَيْلَتِكَ مِتَّ عَلَى الْفِطْرَةِ، وإنْ أصْبحْتَ أصَبْتَ خيْراً». [متفق عليه]( ) وفي رواية في الصَّحيحين عن الْبرَاء رضي الله عنه قال: قال لي رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : «إذَا أتَيْتَ مضجعَكَ فَتَوَضَّأْ وُضُوءَكَ للصَّلاَةِ، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلَى شِقِّكَ الأيْمَنِ وقُل: وذَكَر نحْوَه ثُمَّ قَالَ وَاجْعَلْهُنَّ آخرَ ما تَقُولُ».

۸۱- السَّابِع: عن أبي عِمَارةَ الْبراءِ بْنِ عازِبٍ رضي الله عنهما قال: قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : «يا فُلان إذَا أَويْتَ إِلَى فِرَاشِكَ فَقُل: اللَّهمَّ أسْلَمْتُ نفْسي إلَيْك، ووجَّهْتُ وجْهِي إِلَيْك، وفَوَّضْتُ أمري إِلَيْك، وألْجأْتُ ظهْرِي إلَيْك. رغْبَة ورهْبةً إلَيْك، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْكَ إلاَّ إلَيْك، آمَنْتُ بِكِتَابِكَ […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه