۷۷- الثَّالِث: عن ابْنِ عَبَّاس رضي الله عنهما أيضاً قال: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ قَالَهَا إبْراهِيمُ صلی الله علیه و آله و سلم حينَ أُلْقِى في النَّار، وَقالهَا مُحمَّدٌ صلی الله علیه و آله و سلم حيِنَ قَالُوا: ﴿إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ [روایت بخارى]([۱])
وفي رواية له عن ابْنِ عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال: «كَانَ آخِرَ قَوْل إبْراهِيمَ صلی الله علیه و آله و سلم حِينَ ألْقِي في النَّارِ: «حسْبي اللَّهُ وَنِعمَ الْوَكِيلُ».
ترجمه: ابنعباس رضي الله عنهما ميگويد: هنگامي كه ابراهيم صلی الله علیه و آله و سلم را در آتش انداختند، گفت: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ و هنگامی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم (و یارانش) گفتند: از دشمنان بترسید که برای نبرد با شما جمع شدهاند، این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند:﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ یعنی: «الله، برای ما کافیست و او، بهترین کارساز است».
در روایت دیگری از بخاری، آمده است که ابن عباس رضي الله عنهما میگوید: هنگامی که ابراهیم صلی الله علیه و آله و سلم را در آتش انداختند، آخرین سخنش، این بود که: «حسْبي اللَّهُ وَنِعمَ الْوَكِيلُ»؛ یعنی: «الله برای من کافیست و او، بهترین کارساز است».
شرح
ابراهیم و محمد علیهماالصلاة والسلام، هر دو خلیلِ الله عزوجل هستند. الله جل جلاله میفرماید:
﴿وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٰهِيمَ خَلِيلٗا ١٢٥﴾ [النساء : ١٢٥]
الله، ابراهیم را به دوستی برگزید.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «إنَّ اللهَ قد اتَّخَذَنِی خلیلاً کما اتَّخذَ إبراهیمَ خَلیلاً»؛([۲]) یعنی: «الله همانطور که ابراهیم را بهدوستی گرفته، مرا نیز به دوستی برگزیده است». خلیل، به دوستِ بسیار خاصی و ویژهای گفته میشود که بیشترین محبت و دوستی را دارد و تنها ابراهیم و محمد علیهماالصلاة والسلام به این مقام از دوستی رسیدهاند. گاه میشنویم که برخی از مردم میگویند: ابراهیم خلیلالله، محمد حبیبالله و موسی، کلیمالله. در سخنِ کسی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را «حبیبالله» مینامد، این اشکال وجود دارد که خُلّت از محبت، بلیغتر است؛ یعنی مقام خلیل، از مقام حبیب بالاتر میباشد. لذا اگر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را حبیبالله بدانیم، نه «خلیلالله»؛ در آن نوعی نقص یا کاستی نسبت به حق رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم وجود دارد؛ زیرا خیلیها از چنین مقامی برخوردارند؛ مؤمنان، نیکوکاران و افراد عادل، همه دوستان خدا هستند و الله، آنها را دوست دارد. اما دوست خاص و ویژهی الله، فقط ابراهیم و محمد علیهماالصلاة والسلام، هستند؛ لذا درست، این است که بگوییم: ابراهیم خلیلالله، محمد خلیلالله و موسی، کلیمالله. ضمن اینکه الله عزوجل هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بالای هفت آسمان برد، با او بدون واسطه و بهطور مستقیم، سخن گفت.
هنگامي كه ابراهيم صلی الله علیه و آله و سلم را در آتش انداختند، ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ گفت. آری؛ ابراهیم عليه السلام را در آتش انداختند؛ زیرا قومش را به عبادت الله یکتا و بیشریک، فراخواند؛ اما قومش قبول نکردند و بر کفر و شرک پافشاری نمودند. روزی ابراهیم عليه السلام همهی بتهایشان، جز بت بزرگ را شکست و آنها را تکهتکه کرد. وقتی از سور و جشن خویش بازگشتند، دیدند که چه بر سرِ معبودانشان آمده است؛ لذا تصمیم گرفتند ابراهیم عليه السلام را مجازات کنند. گفتند: حال با ابراهیم، چه کنیم؟
﴿قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَكُمۡ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ ٦٨﴾ [الأنبياء: ٦٨]
گفتند: اگر میخواهید کاری بکنید، او را بسوزانید و معبودانتان را یاری دهید.
آتش بزرگی برافروختند و ابراهیم عليه السلام را در آن انداختند. گفته میشود: آتش بهاندازهای بزرگ بود که نمیتوانستند به آن نزدیک شوند و ناگزیر شدند که ابراهیم عليه السلام را از دور، با منجنیق در آتش بیندازند. وقتی او را در آتش انداختند، گفت: «حسْبي اللَّهُ وَنِعمَ الْوَكِيلُ». یعنی: «الله برای من کافیست و او، بهترین کارساز است». چه اتفاقی افتاد؟ الله جل جلاله میفرماید:
﴿قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ ٦٩﴾ [الأنبياء: ٦٩]
گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش.
سرد باش، نه گرم یا داغ؛ سلامت باش، نه بهگونهای که ابراهیم هلاک شود؛ زیرا آتش، داغ و سوزان است و خداوند عزوجل به آتش دستور داد که بر ابراهیم عليه السلام سرد و سلامت باشد و همینطور هم شد.
برخی از مفسران بهنقل از بنیاسرائیل آوردهاند که وقتی خداوند متعال به آتش دستور داد که بر ابراهیم عليه السلام، سرد و سلامت باشد، همهی آتشهای دنیا خاموش شد.
این، روایت درستی نیست؛ زیرا الله عزوجل همان آتشی را خطاب قرار داد که ابراهیم عليه السلام را در آن انداختند. کارشناسان زبان عربی و علمای نحو میگویند: چنین خطابی با این ترکیب و ساختار، این را میرساند که خطاب، شامل هر آتشی نمیشود؛ بلکه خطاب فقط متوجه آتشیست که ابراهیم عليه السلام را در آن انداختند و از اینرو سایر آتشهای دنیا خاموش نشد.
الله متعال به دنبال اینکه به آتش، امر نمود که بر ابراهیم عليه السلام سرد شود، دستور داد که بر او سلامت نیز باشد؛ از اینرو علما گفتهاند: اگر فقط فرمان میداد که سرد باشد، آتش بهاندازهای سرد میشد که ابراهیم عليه السلام را هلاک میکرد؛ زیرا همه چیز از الله فرمانبرداری میکند. ببینید که خدای متعال میفرماید:
﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ ١١﴾ [فصلت: ١١]
سپس به آفرینش آسمان که به صورت دود بود، پرداخت؛ به آسمان و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته (برای اجرای فرمانم، پیش) آیید. گفتند: به دلخواه آمدیم و فرمانبرداریم.
دومین خلیل، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نیز ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ گفت. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم و صحابه رضي الله عنهم پس از آنکه از غزوهی احد بازگشتند، به آنها گفته شد: مردم، دوباره برای نبرد با شما جمع شدهاند و میخواهند به مدینه حمله نمایند و کارتان را تمام کنند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش گفتند: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ یعنی: «الله برای ما کافیست و او بهترین کارساز است». الله جل جلاله میفرماید:
﴿فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ ١٧٤﴾ [آل عمران: ١٧٤]
مؤمنان، به نعمت و فضل الله بازگشتند؛ هیچ آسیبی به آنان نرسید و در پی رضایت الله برآمدند. و الله، دارای فضل بزرگ و بیکرانیست.
پسندیده است که انسان هنگام رویارویی با دشمنانش بگوید: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ ؛ لذا خدای متعال، او را از شرّ دشمنانش مصون میدارد؛ همانگونه که ابراهیم و محمد علیهماالصلاة والسلام را کفایت و محافظت نمود.