۷۴- الْخَامِس: عنْ أبي أُمَامَةَ صُدَيَّ بْنِ عَجْلانَ الْباهِلِيِّ رضي الله عنه قال: سَمِعْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يَخْطُبُ في حَجَّةِ الْودَاع فَقال: «اتَّقُوا اللَّه، وصَلُّوا خَمْسكُم، وصُومُوا شَهْرَكم، وأَدُّوا زكَاةَ أَمْوَالِكُم، وَأَطِيعُوا أُمَرَاءَكُم، تَدْخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُمْ». [ترمذي، این حدیث را در پایان كتاب الصلاة روایت کرده و آن را حسن صحيح دانسته است.]([۱])
ترجمه: ابوامامه، صُدَی بن عَجلان باهلی رضي الله عنه میگوید: از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم که در حج وداع خطبه میخواند، شنیدم که فرمود: «تقوای الله پیشه کنید، نمازهای پنجگانه را بخوانید، ماه رمضان را روزه بگیرید، زکات اموالتان را ادا نمایید و از امیران و کارداران خود، اطاعت کنید تا به بهشت پروردگارتان وارد شوید».
شرح
خطبهها یا سخنرانیهای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بر دو گونه بود؛ سخنرانیهای ثابت و مشخص، و سخنرانیهای اتفاقی و غیرثابتی که بنا بر ضرورت خاصی ایراد میکرد.
خطبههای جمعه و عیدها، از نوع سخنرانیهای ثابت میباشند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر جمعه و در هر عیدی برای مردم، ایراد میفرمود. علما رحمهمالله دربارهی خطبهی نماز کسوف (خورشیدگرفتگی) اختلاف نظر دارند که از کدامین نوع است؛ سبب اختلافشان، این است که خورشیدگرفتگی فقط یک بار در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاد و وقتی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند، برای مردم سخنرانی کرد. برخی از علما این را از نوع اول، یعنی سخنرانیهای ثابت دانسته و گفتهاند: اصل بر این است که هر عملی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشروع قرار داده، ثابت است و از آنجا که خورشیدگرفتگی دیگری در زمان ایشان روی نداد، نمیتوان دلیل گرفت که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطبهی نماز کسوف را ترک کرده یا سخنرانی ایشان در چنین مناسبتی اتفاقی بوده است. برخی دیگر از علما، این خطبه را جزو خطبههای اتفاقی یا عارضی میدانند. صحیحتر، این است که خطبهی نماز کسوف، جزو خطبههای ثابت میباشد و سنت است که انسان وقتی نماز کسوف خواند، برخیزد و برای مردم سخنرانی کند و مانند رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، آنها را از عذاب الهی بترساند.
از خطبههای غیرثابت یا عارضی که به هنگام ضرورت ایراد میشود، میتوان به خطبهای اشاره کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای مالکان «بریره» ایراد نمود؛ بریره، کنیزی بود که عایشه رضي الله عنها او را خرید و در راه خدا آزاد کرد. ماجرا از این قرار بود که مالکان بریره، فقط در صورتی حاضر بودند که بریره را به عایشه رضي الله عنها بفروشند که «ولاء»([۲]) او (یعنی اموالی که پس از مرگش میماند)، از آنِ آنها باشد. عایشه رضي الله عنها این شرط را قبول نکرد و موضوع را با رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در میان گذاشت. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: «خُذِیهَا وَاشْتَرِطِي لَهُمْ الْوَلاءَ»؛ یعنی: «او را خریداری و آزاد کن و شرطشان را دربارهی حق ولای او بپذیر». آنگاه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم برخاست و برای مردم سخنرانی نمود و به آنها خبر داد که: «الْوَلاءُ لِمَنْ أَعْتَقَ»؛([۳]) یعنی: «حق ولاء، از آنِ کسیست که (برده را) آزاد میکند».
همچنین از خطبههای اتفاقی و غیرثابت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میتوان به خطبهای اشاره کرد که دربارهی اجرای حدود و مجازاتها ایراد فرمود؛ زنی از بنیمخزوم، کالاهایی را بهعاریت میگرفت و سپس انکارش میکرد؛ یعنی مرتکب سرقت میشد. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد که دستش را قطع کنند. قریش از بابت آبروی خود، نگران شدند و از اسامه بن زید رضي الله عنه درخواست کردند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سفارش کند تا این حکم را لغو نماید. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به اسامه رضي الله عنه فرمود: «آیا دربارهی حکم و قانون خدا، سفارش میکنی؟» آنگاه برخاست و برای مردم سخنرانی نمود و فرمود: «امتهای پیش از شما (بنیاسرئیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نامداری در میان آنها دزدی میکرد، او را رها میکردند و هرگاه فردِ ضعیفی مرتکب سرقت میشد، دستش را قطع مینمودند».([۴])
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در حج وداع، در روز عرفه و روز عید قربان سخنرانی کرد و مردم را پند و اندرز داد؛ خطبهی عرفه و خطبهی عید قربان، جزو خطبههای ثابت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد و برای سرپرست حج، سنت است که مانند رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم، در این ایام برای مردم سخنرانی کند.
از جملهی مواردی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در سخنرانی حج وداع یادآوری نمود، این بود که فرمود: «ای مردم! تقوای پروردگارتان را پیشه نمایید». همانطور که الله جل جلاله میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ﴾ [النساء : ١]
ای مردم! تقوای پروردگارتان را پیشه نمایید.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به همهی مردم دستور داد که تقوای پروردگاری را پیشه کنند که آنها را آفریده و نعمتهای گوناگونی به آنان داده و آنها را برای پذیرش پیامهای خویش آماده ساخته است.
و فرمود: «و نمازهای پنجگانه را بخوانید»؛ نمازهایی که الله عزوجل بر پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم (و امت او) فرض نموده است.
فرمود: «و ماه رمضان را روزه بگیرید» و «زکات اموالتان را ادا کنید»؛ یعنی زکات اموال خود را به کسانی که مستحق زکاتاند، بدهید و بخل نورزید.
در ادامه افزود: «و از امیران خود، اطاعت کنید»؛ این حکم، شامل امیران و فرمانداران منطقهای و حکومتی، یعنی رئیس حکومت میشود. لذا شهروندان باید در چارچوب اطاعت از الله، از امیران خود اطاعت کنند و اطاعت از امیران، در جهت نافرمانی از خدا جایز نیست؛ هرچند امیران به نافرمانی از خدا دستور دهند یا حکمشان بر خلاف حکم خداوند عزوجل باشد؛ زیرا اطاعت از مخلوق، بر اطاعت از خالق مقدم نیست. الله متعال فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡ﴾
[النساء : ٥٩]
ای مؤمنان! از الله اطاعت کنید و از پیامبر فرمان ببرید و نیز از صاحبان امرتان (فرمانبرداری نمایید).
همانطور که میبینید، اطاعت از امیران و صاحبان امور را به اطاعت از الله و رسولش ربط داد و این، نشان میدهد که اطاعت از امیران، تابع اطاعت از خدا و رسول اوست و اطاعت مستقل و جداگانهای نیست؛ حال آنکه اطاعت از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم را بهطور مستقل، همانند اطاعت از خداوند عزوجل برشمرد و از اینرو اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم مانند اطاعت از الله متعال، واجب است؛ زیرا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمانی جز در جهت رضایت و خشنودی الله صادر نکرده است؛ اما سایر کارداران و صاحبان امور، گاه فرمانهایی صادر میکنند که مورد رضای خدا نیست. لذا اطاعت از آنها فقط در راستای اطاعت از الله و رسولش، واجب است و برای هیچکس جایز نیست که از امیران و زمامداران خویش، در مواردی که نافرمانی از خداوند عزوجل نمیباشد، نافرمانی کند یا نباید با این ادعا که فرمان آنها، دین یا حکم دینی بهشمار نمیرود، سرکشی نماید؛ زیرا برخی از افراد ناآگاه، قوانینی را که از سوی حکام صادر میشود و هیچ تعارضی هم با دین و شریعت ندارد، رد میکنند و میگویند که ما ملزم به رعایت آنها نیستیم؛ چون جزو قوانین شرعی یا دینی نیستند و در کتاب خدا و سنت رسولش وجود ندارند.
این، برخاسته از جهل و ناآگاهی آنهاست؛ زیرا فرمانبرداری از چنین قوانینی در کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وجود دارد. مانند آیهی ۵۹ سورهی نساء. در احادیث زیادی هم بدین نکته تأکید شده است؛ مانند همین حدیث که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «و از امیران خود، اطاعت کنید». اگر ادعا کنیم که فقط در مواردی از آنها اطاعت میکنیم که خدا و رسولش بهطور صریح دستور دادهاند، دیگر نیازی به ذکر اطاعت و فرمانبرداری از امیران نبود؛ زیرا اطاعت از الله و رسولش واجب است؛ چه امیران و حکام مسلمان به آن دستور دهند و چه دستور ندهند. مسایلی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در حج وداع سفارش فرمود، جزو مسایل مهمیست که باید بدان توجه کنیم و فرمان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را دربارهی هر یک از این موارد، اجرا نماییم.
([۱]) صحیح الجامع، ش: ۱۰۹؛ و السلسلة الصحیحة از آلبانی رحمه الله، ش: ۸۶۷.
([۲]) ولاء، همان اموالی بود که پس از مرگِ بردهی آزادشده از او برجا میماند و عربها، پیش از فرمان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، عادت داشتند که آن را از آن خود یا وارثان خویش میدانستند. (مترجم)
([۴]) صحیح بخاری، ش: (۳۲۱۶، ۳۴۵۳، ۶۲۹۰)؛ و مسلم، ش: (۳۱۹۶، ۳۱۹۷).