۷۳- الرَّابع: عَنْ أبي طَريفٍ عدِيِّ بْنِ حاتمٍ الطائِيِّ رضي الله عنه قال: سمعتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يقُول: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يمِين ثُمَّ رَأَى أتقَى للَّهِ مِنْها فَلْيَأْتِ التَّقْوَى». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: ابوطریف، عدی بن حاتم طایی رضي الله عنه میگوید: از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «هرکس سوگندی یاد کند و خلاف آن را به تقوای الهی نزدیکتر ببیند، همان کاری را انجام دهد که به تقوا نزدیکتر است».
شرح
در حدیث، واژهی «یمین» آمده و به معنای سوگند خوردن به یکی از نامها یا صفات الله عزوجل میباشد؛ سوگند خوردن به نام غیر خدا، جایز نیست؛ نه به نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و نه به نام جبرئیل عليه السلام و نه به نام هیچیک از بندگان خدا؛ زیرا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللَّهِ أَوْ لِيَصْمُتْ»؛([۲]) یعنی: «کسی که میخواهد سوگند یاد کند، به نام الله سوگند بخورد یا سکوت نماید». همچنین فرموده است: «مَن حَلَفَ بِغَیرِ اللهِ فَقَد کفَرَ أو أشرَكَ»؛([۳]) یعنی: «کسی که به نام غیرالله سوگند یاد کند، کفر یا شرک ورزیده است».
کسی که به نام غیر الله سوگند بخورد، گنهکار است و کفارهی سوگند بر او واجب نمیشود؛ چون سوگندش از اساس، باطل میباشد؛ بدین دلیل که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَن عَمِلَ عَمَلاً لَیسَ عَلَیهِ أمرُنا فَهُوُ رَدٌّ»؛([۴]) یعنی: «هرکس عملی انجام دهد که امر (دین) ما بر آن نیست، عملش مردود است».
خوب نیست که آدم، زیاد سوگند بخورد؛ این، بنا بر قول برخی از مفسران، مفهوم فرمودهی الله متعال است که:
﴿وَٱحۡفَظُوٓاْ أَيۡمَٰنَكُمۡ﴾ [المائدة: ٨٩]
و سوگندهایتان را پاس بدارید.
برخی از مفسران، این آیه را بدین مفهوم دانستهاند که زیاد سوگند نخورید و اگر سوگند یاد کردید، حتماً به دنبال آن «انشاء الله» بگویید تا به دو فایدهی مهم دست یابید:
اول اینکه: آنچه برایش سوگند خوردهاید، برایتان میسر گردد.
و دوم اینکه: اگر سوگند خود را بشکنید، کفارهای بر شما واجب نمیشود.
سوگندی که کفاره دارد، این است که انسان در رابطه با مسألهای در آینده سوگند یاد کند؛ و سوگند خوردن دربارهی مسألهای که در گذشته انجام شده، کفاره ندارد؛ اما اگر بهدروغ سوگند بخورد، گنهکار است و چنانکه در سوگندش راستگو باشد، نه گناهی بر اوست و نه کفارهای. به عنوان مثال: کسی بگوید که فلان کار را انجام ندادهام.
در این حالت، کفاره ندارد؛ چه راست بگوید و چه دروغ؛ اما اگر راست گفته باشد، گناهی هم بر او نخواهد بود و اگر دروغ بگوید، گنهکار است؛ اگرچه کفاره ندارد.
سوگندی که کفاره دارد، در رابطه با مسألهایاست که در آینده میباشد؛ مثلاً کسی سوگند بخورد و بگوید که به خدا سوگند فلان کار را انجام نخواهم داد. اگر آن کار را انجام دهد، کفارهی سوگند بر او واجب میشود؛ اما اگر آن کار را انجام ندهد، کفارهی قسم بر او واجب نیست؛ چون سوگندش به قوت خود باقیست. البته آیا بهتر است که آن کار را انجام دهد و سوگندش را بشکند یا اینکه سوگندش را نگه دارد و آن کار را انجام ندهد؟
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث، پاسخ این پرسش را بهروشنی داده و بیان فرموده که اگر سوگند خوردی و سپس خلاف سوگندت را به تقوا نزدیکتر یافتی، همان کاری را انجام بده که به تقوا نزدیکتر است و کفارهی سوگندت را ادا کن.
لذا اگر کسی بگوید که به خدا قسم، با فلان مسلمان سخن نمیگویم، تقوا چنین حکم میکند که با او سخن بگوید؛ زیرا قهر کردن با مسلمان، حرام است؛ لذا با برادر مسلمانش، سخن بگوید و کفارهی سوگندش را بدهد.
همچنین اگر بگویید که به خدا سوگند، به دیدن فلان خویشاوندم نخواهم رفت؛ در اینباره میگوییم: ملاقات خویشاوند، جزو صلهی رحم و پیوند خویشاوندیست و میدانید که صلهی رحم واجب میباشد. لذا با خویشاوند خویش، ارتباط داشته باش و کفارهی سوگندت را ادا کن؛ زیرا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينٍ فَرَأَى غَيْرَهَا خَيْرًا مِنْهَا فَلْيُكَفِّرْ عَنْ يَمِينِهِ وَلْيَأْتِ الَّذِی هُوَ خَیرٌ»؛([۵]) یعنی: «هرکس سوگندی یاد کند و سپس خلاف آن را بهتر ببیند، کفارهی سوگندش را ادا نماید و همان کاری را انجام دهد که بهتر است».
سوگند خوردن دربارهی کار یا چیزی که در گذشته، انجام شده و پایان یافته است، کفاره ندارد؛ البته چنین سوگندی، از دو حالت خارج نیست؛ کسی که سوگند میخورد، راست میگوید و گنهکار نیست، یا دروغ میگوید و گنهکار است.
سوگندی کفاره دارد که در رابطه با مسألهایست که در آینده خواهد بود؛ لذا اگر کسی سوگند یاد کند که در آینده فلان کار را انجام نخواهد داد، اما آن را انجام دهد، کفارهی سوگند بر او واجب میشود؛ مگر آنکه هنگام قسم خوردن، «انشاءالله» گفته باشد که در این صورت اگر سوگندش را بشکند، کفاره بر او واجب نمیگردد.
([۲]) بخاری، ش: (۲۴۸۲، ۵۶۴۳، ۶۱۵۵)؛ و مسلم، ش: ۳۱۰۵ بهنقل از ابنعمر رضي الله عنه.
([۳]) صحیح است؛ روایت: ترمذی (۱۵۳۵)؛ ابن حبان (۴۳۵۸)؛ حاکم در المستدرک (۴/۳۳۰)؛ ابوعوانه در مسندش (۵۹۶۷) و ابوداود (۳۲۵۱)؛ احمد در مسندش (۲/۱۲۵) از طریق حسن بن عبیدالله از سعد بن عبیده از ابنعمر رضي الله عنه.