سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۶۹۳- وعن ثابتٍ عن أنس رضي الله عنه قال: أَتى علیَّ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم وأَنا ألْعَبُ مع الْغِلْمان، فسلَّمَ عَلَيْنَا، فَبَعَثَنِي فِي حاجةٍ، فَأبْطأْتُ على أُمِّي، فَلَمَّا جِئتُ قالت: ما حَبَسَك؟ فقلت: بَعَثَنِي رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم لِحَاجَةٍ؛ قالت: ما حَاجته؟ قُلتُ: إِنَّهَا سرٌّ. قالتْ: لا تُخِبرَنَّ بسِرِّ رسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم أَحَدًا. قال أَنَس رضي الله عنه: والله لوْ حدَّثْتُ بِهِ أحَدًا لَحَدَّثْتُكَ بِهِ يَا ثابِتُ. [روایت مسلم؛ بخاري نیز بخشی از این روایت را به‌صورت مختصر ذکر کرده است.]

۶۹۳- وعن ثابتٍ عن أنس رضي الله عنه قال: أَتى علیَّ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم وأَنا ألْعَبُ مع الْغِلْمان، فسلَّمَ عَلَيْنَا، فَبَعَثَنِي فِي حاجةٍ، فَأبْطأْتُ على أُمِّي، فَلَمَّا جِئتُ قالت: ما حَبَسَك؟ فقلت: بَعَثَنِي رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم لِحَاجَةٍ؛ قالت: ما حَاجته؟ قُلتُ: إِنَّهَا سرٌّ. قالتْ: لا تُخِبرَنَّ بسِرِّ رسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم أَحَدًا. قال أَنَس رضي الله عنه: والله لوْ حدَّثْتُ بِهِ أحَدًا لَحَدَّثْتُكَ بِهِ يَا ثابِتُ. [روایت مسلم؛ بخاري نیز بخشی از این روایت را به‌صورت مختصر ذکر کرده است.]([۱])

ترجمه: از ثابت روایت است که انس رضي الله عنه فرمود: با پسرانِ هم‌سن و سالم بازی می‌کردم که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم نزدم آمد و به ما سلام کرد؛ آن‌گاه مرا به دنبال کاری فرستاد. به همین سبب دیر نزدِ مادرم برگشتم. لذا از من پرسید: چرا دیر کردی؟ گفتم: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم مرا به دنبال کاری فرستاد. مادرم سؤال کرد: چه کاری؟ گفتم: این یک راز است. مادرم فرمود: رازِ رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به هیچ‌کس نگو. – ثابت می‌گوید:- انس رضي الله عنه فرمود: ای ثابت! به الله سوگند، اگر این راز را برای کسی بازگو می‌کردم، حتماً آن را به تو می‌گفتم.

شرح

مؤلف رحمه الله در باب رازداری، روایتی بدین مضمون از ثابت از خدمت‌کار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی از انس رضي الله عنه نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد پسربچه‌هایی رفت که با هم بازی می‌کردند و انس رضي الله عنه نیز با آن‌ها بود. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به آن‌ها سلام گفت؛ زیرا رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم از همه خوش‌اخلاق‌تر بود و هرگاه از کنارِ بچه‌ها می‌گذشت، به آن‌ها سلام می‌کرد. سپس انس رضي الله عنه را صدا زد و او را به دنبال کاری فرستاد؛ در نتیجه انس رضي الله عنه دیر نزدِ مادرش بازگشت. مادرش، ام‌سلیم همسر ابوطلحه رضي الله عنهما بود. هنگامی که انس رضي الله عنه نزدِ مادرش بازگشت، مادرش علت تأخیرش را پرسید. انس رضي الله عنه پاسخ داد: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم مرا به دنبال کاری فرستادند. ام‌سلیم- مادر انس رضي الله عنهما- سؤال کرد: چه کاری؟ انس رضي الله عنه گفت: این، یک راز است و من راز رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به کسی نمی‌گویم. مادر انس رضي الله عنه فرمود: آری؛ راز رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به هیچ‌کس نگو. انس به ملازم و یارِ همیشه‌همراه خود فرمود: «ای ثابت! به الله سوگند، اگر این راز را برای کسی بازگو می‌کردم، حتماً آن را به تو می‌گفتم». یعنی به تو می‌گفتم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا به دنبالِ چه کاری فرستاد؛ ولی این، یک راز است و آن را به هیچ‌کس نمی‌گویم.

و اما نکاتی که در این حدیث وجود دارد:

یکم: خوش‌خُلقی و تواضع فراوانِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؛ زیرا با جاه و جیگاه والایی که نزد الله عزوجل و مردم داشت، به‌قدری فروتن بود که به بچه‌هایی که در کوچه بازی می‌کردند، سلام می‌گفت؛ حال آن‌که کم‌تر کسی از ما چنین کاری می‌کند؛ مگر کسی که الله بخواهد.

دوم: از این حدیث درمی‌یابیم که سنت است وقتی از کنارِ کسی عبور می‌کنیم، به او سلام بگوییم؛ هرچند خردسال یا بچه باشد. زیرا سلام کردن، در حقیقت دعای خیر برای برادر مسلمان است و وقتی جوابِ سلام تو را می‌دهند، در حقیقت برای تو دعای خیر می‌کنند. هم‌چنین سلام کردن به بچه‌ها تأثیر به‌سزایی در تربیت آن‌ها دارد و باعث می‌شود که به سلام کردن عادت کنند؛ در نتیجه بدان سبب که شما وسیله‌ی تربیت نیکوی آن‌ها بوده‌اید، در اجر و ثواب آن‌ها شریک خواهید بودید. زیرا انسان در پاداش هر کار نیکی که مردم از او یاد بگیرند و به آن عمل کنند، سهیم است.

سوم: مسؤولیت دادن به بچه‌ها یا واگذاریِ یک کار جایز است؛ یعنی اگر به بچه‌ای اطمینان دارید، ایرادی ندارد که انجام کاری را به او واگذار کنید. اما اگر بچه‌ای بازی‌گوش و غیر قابل اعتماد باشد، پس کارهای مهم را به او واگذار نکنید؛ زیرا معمولاً بچه‌ها بازی‌گوش هستند و به کاری که به آن‌ها واگذار می‌شود، اهمیت نمی‌دهند. یعنی مسؤولیت‌پذیری را به‌تدریج به بچه‌ها آموزش دهید.

چهارم: فقها رحمهم‌الله گفته‌اند: وقتی بچه‌ای چیزی آورد و گفت: این را پدرم یا مادرم داده است، می‌توانید از او بپذیرید؛ گرچه بچه، خودش مال و ثروتی ندارد که بذل و بخشش کند؛ اما وقتی چیزی آورد، مثلاً بسته‌ای خرما، یک هندوانه، لباس یا هر چیزِ دیگری، آن را از او بپذیرید و نگویید:«او که بچه است؛ شاید آن را دزدیده یا بدون اجازه برداشته است»؛ بلکه ظاهرِ سخنش را قبول کنید.

پنجم: انسان باید مراعاتِ حال مادر و خانواده‌اش را بکند؛ یعنی وقتی برای انجامِ کاری خانه را ترک می‌کند و احتمال می‌دهد که دیر برگردد، در صورتی که خللی در کارش ایجاد نمی‌شود، به آن‌ها بگوید که کجا می‌رود تا نگران نشوند. انسان گاه به جایی می‌رود و اتفاقی می‌افتد یا بیمار می‌شود؛ لذا اگر خانواده‌اش ندانند که کجا رفته است، پریشان و نگران می‌شوند. اما اگر به جایی مثلِ مسجد می‌روید که عادی‌ست، نیازی به این نیست که هر بار به خانواده اطلاع دهید. اما اگر می‌خواهید به‌اتفاق دوستان خود به گردش یا به شهر و روستایی در نزدیکی شهر خود بروید، حتماً به خانواده اطلاع دهید تا نگران نشوند.

ششم: برای انسان جایز نیست که رازِ کسی را فاش کند و آن را کسی بازگو نماید؛ حتی برای پدر و مادرش. لذا اگر کسی، شما را به دنبال کاری فرستاد و سپس پدرتان از شما پرسید: «تو را برای چه کاری فرستاد»، به پدرتان نگویید؛ هرچند پدرِ شماست. و به مادرتان نیز نگویید؛ زیرا این، راز مردم است و فاش کردن راز دیگران، جایز نیست.

هفتم: درمی‌یابیم که ام‌سلیم فرزندش را خوب تربیت کرد؛ زیرا به او گفت: راز رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به هیچ‌کس نگو. گرچه انس رضي الله عنه خود این راز را نه برای مادرش بازگو کرد و نه برای کسی دیگر؛ اما مادر برای این‌که عذری برای فرزندش نگذارد و بر اهمیت این موضوع، تأکید کند، به انس رضي الله عنه فرمود: راز رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به هیچ‌کس نگو. زیرا انس رضي الله عنه خود گفته بود: من، راز رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به هیچ‌کس نمی‌گویم. گویا مادرش به او گفت: من هم موافقم؛ کارِ خیلی خوبی می‌کنی.

هشتم: انس رضي الله عنه محبتش به ثابت رضي الله عنه را نشان داد؛ زیرا ثابت، دوستِ همیشه‌همراه انس بود و می‌بینیم که ثابت، روایت‌های فراوانی از انس رضي الله عنه نقل کرده است. چنان‌که انس رضي الله عنه به ثابت فرمود: اگر این راز را با کسی در میان می‌گذاشتم، حتماً آن را به تو می‌گفتم. و این، نشان‌گر محبت انس با شاگردش ثابت رحمه الله می‌باشد.

چه خوب است که رابطه‌ی همه‌ی شاگردان با معلمان و استادانشان، این‌گونه محبت‌آمیز باشد؛ زیرا اگر چنین رابطه ای میان استاد و شاگرد وجود نداشته باشد، شاگرد همه‌ی سخنان استادش را نمی‌پذیرد و معلم نیز شور و نشاط چندانی برای آموزش شاگردش ندارد و به او یا موفقیتش اهمیت نمی‌دهد. اما اگر محبت دو جانبه‌ای در میان معلم و شاگرد وجود داشته باشد، پیامدش بسیار نیک و فراوان خواهد بود.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۶۲۸۹؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۴۸۲.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۶۹۲- وعن عائشة رضي الله عنها قالت: كُنَّ أَزْواجُ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم عِنْدَهُ، فَأْقْبلتْ فَاطِمةُ رضي الله عنها تَمْشِي، مَا تُخْطِئُ مِشْيتُهَا مِنْ مِشْيَةِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شَيْئًا، فَلَمَّا رآها رَحَّبَ بِهَا وقال: «مرْحبًا بابنَتِي»؛ ثُمَّ أَجْلَسهَا عنْ يَمِينِهِ أَوْ عَنْ شِمالِهَ، ثُمَّ سارَّها فَبَكتْ بُكَاءً شديدًا، فلَمَّا رَأى جَزَعَها سَارَّها الثَّانِيةَ فَضَحِكَت؛ فقلتُ لَهَا: خصَّك رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم مِن بَيْنِ نِسائِهِ بالسِّرارِ، ثُمَّ أَنْتِ تَبْكِين؟ فَلَمَّا قَام رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم سأَلْتُهَا: ما قالَ لكِ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم؟ قَالَت: ما كُنْتُ لأُفْشِيَ عَلى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سِرَّهُ. فَلَمَّا تُوُفِّيَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم قُلْتُ: عَزَمْتُ عَلَيْكِ بِمَا لِي عَلَيْكِ مِنَ الحَقِّ، لَمَا حدَّثْتِنِي مَا قال لكِ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم؟ فَقَالَتْ: أَمَّا الآنَ فَنَعَمْ، أَمَّا حِينَ سَارَّنِي فِي المَرَّةِ الأولى فَأخْبَرَنِي «أَنَّ جِبْرِيلَ كَان يُعارِضُهُ القُرْآن في كُلِّ سَنَةٍ مرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ، وأَنَّهُ عَارَضهُ الآنَ مَرَّتَيْنِ، وإنِّي لا أُرَى الأجَل إلاَّ قدِ اقْتَرَبَ، فَاتَّقِي الله واصْبِرِي، فَإنَّهُ نِعْمَ السَّلَفُ أَنَا لكِ». فَبَكَيْتُ بُكَائِيَ الَّذِي رأيْتِ، فَلَمَّا رَأَى جَزَعِي سَارَّنِي الثَانيةَ، فقال: «يَا فَاطمةُ أَما تَرْضِينَ أَنْ تَكُونِي سيِّدَةَ نِسَاء المُؤْمِنِين، أوْ سَيِّدةَ نِساءِ هذهِ الأمَّة؟» فَضَحِكْتُ ضَحِكي الَّذي رأَيْتِ. [متفقٌ عليه؛ این، لفظ مسلم است.]

۶۹۲- وعن عائشة رضي الله عنها قالت: كُنَّ أَزْواجُ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم عِنْدَهُ، فَأْقْبلتْ فَاطِمةُ رضي الله عنها تَمْشِي، مَا تُخْطِئُ مِشْيتُهَا مِنْ مِشْيَةِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شَيْئًا، فَلَمَّا رآها رَحَّبَ بِهَا وقال: «مرْحبًا بابنَتِي»؛ ثُمَّ أَجْلَسهَا عنْ يَمِينِهِ أَوْ عَنْ شِمالِهَ، ثُمَّ سارَّها […]

ادامه مطلب …

۶۹۱- وعن عبد الله بن عمر رضي الله عنهما أنَّ عمرَ رضي الله عنه حِينَ تَأَيَّمتْ بِنْتُهُ حَفْصةُ قال: لقيتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ رضي الله عنه، فَعَرَضْتُ علَيْهِ حفصةَ فَقلت: إنْ شِئتَ أنكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمر؟ قال: سَأَنْظُرُ في أمْرِي فَلبِثْتُ ليَالِي، ثُمَّ لَقِينِي، فقال: قد بَدَا لِي أنْ لا أَتَزَوَّجَ يوْمِي هذا، فَلَقِيتُ أبا بَكْرٍ الصِّديقَ رضي الله عنه، فقلتُ: إن شِئْتَ أَنكَحْتُكَ حَفْصةَ بنْتَ عُمَر، فَصَمتَ أبو بكْرٍ رضي الله عنه، فَلَمْ يرْجِعْ إلیَّ شَيْئًا، فَكُنْتُ عَلَيْهِ أَوجَدَ مِنِّي عَلَى عُثْمانَ، فَلَبثْتُ ليَالِيَ، ثُمَّ خَطَبهَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم فَأَنْكَحْتُهَا إيَّاهُ، فلَقِيَنِي أبُو بكْرٍ فقال: لَعَلَّكَ وجَدْتَ علَیَّ حِينَ عَرضْتَ علَیَّ حفْصةَ فَلَمْ أَرْجعْ إِلْيَكَ شَيْئًا؟ فقلتُ: نَعم. قال: فإنَّهُ لَمْ يَمْنَعْنِي أنْ أرْجِعَ إِلَيْكَ فيما عرضْتَ عليَّ الاَّ أَنِّي كُنْتُ عَلِمْتُ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم ذَكرَها، فَلَمْ أَكُنْ لأُفْشِيَ سِرَّ رسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم، ولوْ تَركَهَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم لَقَبِلْتُهَا. [روایت بخاري]

۶۹۱- وعن عبد الله بن عمر رضي الله عنهما أنَّ عمرَ رضي الله عنه حِينَ تَأَيَّمتْ بِنْتُهُ حَفْصةُ قال: لقيتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ رضي الله عنه، فَعَرَضْتُ علَيْهِ حفصةَ فَقلت: إنْ شِئتَ أنكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمر؟ قال: سَأَنْظُرُ في أمْرِي فَلبِثْتُ ليَالِي، ثُمَّ لَقِينِي، فقال: قد بَدَا لِي أنْ لا أَتَزَوَّجَ يوْمِي هذا، فَلَقِيتُ أبا […]

ادامه مطلب …

۶۹۰- وعن أبي سعيد الخُدْرِيِّ رضي الله عنه قال: قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ الله مَنْزِلَةً يَوْم الْقِيامَةِ الرَّجُل يُفضِي إِلَى المَرْأَةِ وَتُفضِي إلَيهِ ثُمَّ يَنْشُرُ سِرَّهَا». [روایت مسلم]

۶۹۰- وعن أبي سعيد الخُدْرِيِّ رضي الله عنه قال: قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ الله مَنْزِلَةً يَوْم الْقِيامَةِ الرَّجُل يُفضِي إِلَى المَرْأَةِ وَتُفضِي إلَيهِ ثُمَّ يَنْشُرُ سِرَّهَا». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابوسعید خدری رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه