۶۸۹- وعن أبي سعيد الخُدْرِيِّ رضي الله عنه قال: كانَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم أَشَدَّ حَيَاءً مِنَ الْعَذْرَاءِ في خِدْرِهَا، فَإذَا رأى شَيْئًا يَكْرَهُهُ عَرَفْنَاهُ في وَجْهِهِ. [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: ابوسعید خدری رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از دوشیزگان پردهنشین شرم و حیای بیشتری داشت و وقتی چیزی میدید که دوست نداشت، از تغییر چهرهاش متوجه میشدیم. (اما به سبب شرم، چیزی نمیگفت.)
[قَالَ العلماءُ: حَقِيقَةُ الحَيَاءِ خُلُقٌ يَبْعَثُ عَلَى تَرْكِ القَبِيحِ ، وَيَمْنَعُ مِنَ التَّقْصِيرِ في حَقِّ ذِي الحَقِّ. وَرَوَيْنَا عَنْ أَبي القاسم الْجُنَيْدِ رَحِمَهُ اللهُ، قَالَ : الحَيَاءُ: رُؤيَةُ الآلاءِ – أيْ النِّعَمِ – ورُؤْيَةُ التَّقْصِيرِ، فَيَتَوَلَّدُ بَيْنَهُمَا حَالَةٌ تُسَمَّى حَيَاءً.]
[ترجمه: علما گفتهاند: حیا در حقیقت، خوی و سرشتیست که انسان را به ترکِ اعمال زشت برمیانگیزد و از کوتاهی در ادای حقِّ صاحبان حقوق باز میدارد. از ابوالقاسم، جنید رحمه الله روایت کردهایم که گفته است: حیا، دیدنِ نعمتها و مشاهدهی کوتاهیهای خویشتن است و در میان آن دو، حالتی پدید میآید که شرم و حیا نامیده میشود.]
شرح
نووی رحمه الله در باب شرم و حیا و فضیلت آن، سخنی بدین مضمون از ابوسعید خدری رضي الله عنه نقل کرده که فرموده است: «رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از دوشیزگان پردهنشین شرم و حیای بیشتری داشت». دخترِ زیرِ چادر یا زنِ پردهنشینی که ازدواج نکرده است، بیش از سایر زنان، شرم و حیا دارد؛ زیرا با مردان ارتباط و معاشرت نداشته و شرم و حیایش نریخته است؛ اما رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از دخترانِ زیرِ چادر نیز شرم و حیای بیشتری داشت. اما وقتی چیزی میدید که خوشَش نمیآمد، از روی شرم و حیا چیزی نمیگفت؛ اما از چهرهاش مشخّص میشد که از آن، خوشَش نیامده است.
مؤمن نیز باید اینگونه باشد؛ یعنی شرم و حیا داشته باشد، بیشرمی و سبکسری نکند و عملی انجام ندهد که باعث خجالت و شرمندگیاش شود یا انگشت نقد و انتقاد یا خردهگیریِ دیگران را به سوی خود دراز کند؛ البته این بدین معنا نیست که مؤمن، احساس و عاطفه ندارد؛ بلکه اگر مسألهی ناراحتکنندهی ببیند، متأثر میشود؛ زیرا شعور و احساس دارد و کودن و بیاحساس نیست. متأثر شدن، خوب است؛ اما باید آنقدر شرم و حیا داشته باشیم که واکنشِ بیشرمانهای از ما سر نزند.
ناگفته نماند که شرم و حیا، نباید مانع از پرسیدن سؤالهایی شود که دانستنِ آن واجب است؛ خودداری از پرسیدنِ سؤالهای دینی، حیا نیست؛ بلکه نشانهی ناتوانی و ضعف است. زیرا الله متعال از بیان حق و حقیقت، شرم نمیکند.
امالمؤمنین عایشه رضي الله عنها میگوید: «زنان انصار، چه زنان خوبی هستند؛ شرم و حیا آنها را از تفقه و پژوهش در دین باز نمیدارد».([۲]) به همین خاطر، گاه یک زن نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میآمد و سؤالی میپرسید که مردان از ذکر آن، خجالت میکشند. لذا انسان باید دربارهی دینش بپرسد و خجالت نکشد.
چنانکه ماعز بن مالک رضي الله عنه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و به ارتکاب زنا، اقرار کرد. او اعتراف نمود و گفت: مرتکب زنا شدهام. اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او روی گرداند. دوباره اعتراف کرد؛ باز هم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او روی گرداند. باری دیگر آمد و اعتراف نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امید اینکه توبهاش را به درگاه خداوند عزوجل ببرد و الله متعال نیز توبهاش را بپذیرد، از او روی میگرداند و به اعترافش ترتیب اثر نمیداد. و چون مرتبهی چهارم نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد، ایشان به بررسی موضوع پرداخت و از او پرسید: «آیا دیوانه شدهای؟» گفت: «خیر، ای رسولخدا!». فرمود: «آیا میدانی زنا چیست؟» پاسخ داد: بله؛ یعنی انسان همان عمل جایزی را که با همسرش انجام میدهد، با زنی بیگانه که حرام است، انجام دهد. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بدون کنایه و با صراحت تمام از او پرسید: «أَنِكْتَهَا؟» یعنی بدون کنایه یا بیآنکه از این عمل به جماع و همبستری و امثال آن تعبیر کند، از او پرسید که آیا دخول انجام شده است؟ ماعز رضي الله عنه اقرار نمود و گفت: بله. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «حَتَّى غَابَ ذَاكَ مِنْك فِي ذَلِكَ مِنْهَا كَمَا يَغِيبُ الْمِرْوَدُ فِي الْمُكْحُلَةِ وَالرِّشَاءُ فِي الْبِئْرِ؟»([۳])یعنی: «آیا بهگونهای که آلتِ تناسلیِ تو در آلت تناسلیِ او فرو رفت؛ مانندِ میلِ سرمه که در سرمهدان فرو میرود و طنابِ دلو که وارد چاه میشود؟» پاسخ داد: بله.
چنین سخنانی گرچه در اصلِ خود شرمآور است، اما در چنین مواردی که هدف، روشن شدن حقیقت است، نباید از گفتنِ آن شرم کرد. چنانکه امسلیم رضي الله عنها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: ای رسولخدا! الله متعال از بیان حق شرم نمیکند؛ اگر زنی احتلام شود، آیا غسل بر او واجب است؟ فرمود: «نَعَم إِذَا رَأَتِ الْمَاءَ».([۴]) یعنی: «بله؛ هنگامی که آب ببیند». گاه مرد نیز از طرحِ چنین پرسشی خجالت میکشد؛ بهویژه اگر در میانِ جمع باشد. اما امسلیم رضي الله عنها که میخواست حکم شرعیاش را بداند، این سؤال را پرسید و شرم و حیا او را از پژوهش و تفقه در دین باز نداشت.
لذا شرم و حیایی که انسان را از پرسیدن دربارهی مسایل شرعی باز دارد، شرم و حیا نیست؛ بلکه ترس و ناتوانی، و از سوی شیطان است. پس بدون خجالت و شرمندگی مسایل دینی خود را بپرسید. البته ناگفته پیداست که شرم و حیا در رابطه با مسایل غیرواجب، از بیشرمی و بیحیایی بهتر است: «إِنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلامِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ».([۵]) یعنی: «یکی از سخنانی که مردم از پیامبران گذشته گرفتهاند، اینست که: اگر حیا نداری، هر چه خواهی کن».
بيشرميِ برخي از مردم به جايي رسيده كه در كوچه و خيابان سخنان بيشرمانهاي ميگويند يا كارهاي بيشرمانهاي انجام ميدهند. خلاصه اینکه انسان باید، شرم و حیا داشته باشد؛ اما برای دانستن مسایل دینیاش یا برای درک حقیقت، خجالت نکشد.
([۱]) صحیح بخاری، ش: (۳۵۶۲، ۶۱۰۲)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۳۲۰.
([۳]) روایت ابوداود، ش: ۴۴۲۸؛ اصل این روایت در صحیحین نیز آمده است.
([۴]) بخاری، ش: (۱۳۰، ۲۸۲، ۳۳۲۸، ۶۰۹۱، ۶۱۲۱)؛ و مسلم، ش: ۳۱۳.