۶۷۸- وعن أبي بكرة رضي الله عنه قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم يقول: «مَن أهَانَ السُّلطَانَ أَهَانَهُ اللَّهُ». [ترمذي روایتش کرده و گفته است: حديثی حسن میباشد.]([۱])
ترجمه: ابیبکره رضي الله عنه میگوید: از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: «هرکس حاکم را خوار کند، الله او را خوار و زبون میگرداند».
[در اینباره احادیث صحیح و فراوانی وجود دارد که برخی از آنها در بابهای گذشته، ذکر شد.]
شرح
این دو حدیث، آخرین احادیث مذکور در این باب است؛ ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس از من اطاعت کند، از الله اطاعت کرده است؛ و هرکس از من نافرمانی نماید، از الله نافرمانی نموده است. و هرکس از امیر اطاعت کند، از من اطاعت کرده و هرکس از امیر نافرمانی نماید، از من نافرمانی نموده است».
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث بیان فرموده که اطاعت و فرمانبرداری از او، اطاعت از الله متعال است؛ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ﴾ [النساء : ٨٠]
کسی که از پیامبر اطاعت کند، از الله اطاعت نموده است.
هر دستوری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میداد، بر اساسِ وحی بود؛ یعنی در چارچوب شریعتی که الله عزوجل برای شخصِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امتش نازل فرموده است. لذا هر دستوری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داده، شریعت الهیست و هرکس از آن اطاعت کند، از الله متعال اطاعت کرده و هرکس از آن سرپیچی نماید، از الله متعال نافرمانی نموده است.
کسی که از امیر اطاعت کند، از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کرده است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در احادیث فراوانی به اطاعت از ولی امر، دستور داده است؛ از جمله:
- «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ ضَرَبَ ظَهْرَكَ وَأَخَذَ مَالَكَ».([۲]) یعنی: «حرفشنوی و فرمانبرداری نما؛ هرچند تو را بزند و اموالت را غصب کند».
- «اسْمَعُوا وأَطِيعُوا، وإنِ اسْتُعْمِلَ علَيْكُمْ عبْدٌ حبشىٌّ كَأَنَّ رَأْسهُ زَبِيبَةٌ».([۳]) یعنی: «از امیر خود حرفشنوی و اطاعت کنید؛ گرچه بردهای حبشی و سیهفام بر شما گماشته شود که سَرَش بهاندازهی کشمش، کوچک باشد».
- «عَلی الُمسلِمِ السَّمْعُ وَالطَّاعةُ في عُسْرِهِ ويُسْرِهِ وَمنْشَطِهِ ومَكْرَهِهِ».([۴]) یعنی: «حرفشنوی و اطاعت از امیر – در هر شرایطی- در سختی و آسانی، و در خوشی و ناخوشی، بر مسلمان واجب است».
احادیث فراوانی در اینباره وجود دارد که به اطاعت از ولی امر دستور داده است؛ این حدیث و احدیث پیشین و دیگر احادیثی که مؤلف رحمه الله ذکر نکرده، همگی نشانگر وجوب اطاعت و فرمانبرداری از حکام و صاحبان امر است؛ مگر در مواردی که به معصیت و نافرمانی از الله عزوجل دستور دهند. در اطاعت و فرمانبرداری از صاحبان امر، فواید فراوانی نهفته است؛ از جمله: امنیت و آرامش، نظم و عدمِ هرج و مرج یا نابسامانی و همچنین عدمِ خودسری یا ناهنجاریهای ناشی از رفتارهای خودسرانه.
اما نافرمانی از والیان امور در مواردی که اطاعت از آنها واجب است، به هرج و مرج، ناامنی، پیدایش فتنههای گوناگون و ناهنجاریهای ناشی از رفتارهای خودسرانهی افراد جامعه میانجامد؛ از اینرو اطاعت از حکام و صاحبان امر بر ما واجب است، مگر در مواردی که به نافرمانی از الله عزوجل دستور دهند. پروردگارِ ما و آنها، الله متعال است و حکمِ از آنِ اوست؛ لذا در مواردی که ما را به معصیت و نافرمانی از الله عزوجل دستور میدهند، به آنها میگوییم: بر خودتان واجب است که از معصیت و نافرمانی از الله متعال بپرهیزید؛ پس چگونه به ما دستور میدهید که از الله نافرمانی کنیم؟پس در این مورد از ما انتظار حرفشنوی و اطاعت نداشته باشید.
پیشتر عرض کردم که دستورهای صاحبان امر و فرمانروایان، سه گونه است:
نخست: همان دستوری را میدهند که الله متعال داده است؛ مانند اقامهی نماز جماعت در مساجد یا به ما دستور میدهند که کارهای نیک انجام دهیم و از کارهای زشت بپرهیزیم. در چنین مواردی اطاعت از حکام و فرمانروایان، واجب است؛ زیرا:
- دستورشان جزو فرمانهای الهیست.
- هر کسی چنین دستوری بدهد، باید از او اطاعت کرد؛ زیرا وقتی کسی، شما را به انجام عمل نیکی فرمان دهد که واجب است، باید آن را اجرا کنید.
دوم: به معصیت و نافرمانی از الله عزوجل دستور میدهند. اینجا نباید از آنها اطاعت کرد و اگر بهخاطر سرپیچی از چنین فرمانی، شما را شکنجه کنند، روز قیامت مجازات خواهند شد؛ به دو دلیل:
- بهخاطر پایمال کردن حقّ الله؛ زیرا به معصیت و نافرمانی از الله عزوجل دستور دادهاند.
- بهخاطر حقّ شما؛ زیرا به شما ستم کردهاند و باید پاسخگوی این ستم باشند. آنها، خود مانند شما بندهی پروردگار هستند و نافرمانی از الله، نه برای شما درست است و نه برای آنها.
سوم: اگر به چیزی دستور دهند که شریعت نه به آن دستور داده و نه از آن نهی کرده است، اطاعت از آنها در چنین مواردی واجب است؛ مانند دستورالعملهایی که مخالف شرع نیست؛ از قبیل مقررات راهنمایی و رانندگی. اگر مردم از این دستورالعملهای پیروی کنند، امنیت، آرامش، آسایش و اطمینان را در جامعهی خود تجربه خواهند کرد و تعامل نیک و شایسته ای در میان مردم و مسؤولان برقرار خواهد شد؛ بدینسان که مردم، مسؤولان خود را دوست خواهند داشت و مسؤولان، مردم را.
سپس مؤلف رحمه الله آخرین حدیث این باب را ذکر کرده است؛ ابوبکره رضي الله عنه میگوید: که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس حاکم را خوار کند، الله او را خوار و زبون میگرداند». تحقیر حاکم، به چند صورت است:
از جمله اینکه انسان فرمانهای حاکم را بهریشخند بگیرد و وقتی حاکم فرمانی میدهد، بگوید: ببینید چه میگوید؟!
همچنین وقتی حاکم عملی انجام میدهد که به میلِ این شخص نیست، بگوید: نگاه کنید؛ ببینید چهکار میکند! و قصدِ گوینده از چنین سخنی، اینست که عملکردِ حاکم را در نگاه مردم، خوار نماید. زیرا وقتی فرمانِ حاکم بیاهمیت شود، خودش نیز از نگاهِ مردم میافتد و دیگر، از او فرمان نمیبرند و از آنچه منع نماید، خودداری نمیکنند.
از اینرو کسی که عیوب حاکم را فاش میکند یا در میان مردم به نکوهش و عیبجویی از حاکم میپردازد، خود در آستانهی خفت و خواری از سوی الله عزوجل قرار میگیرد و هر آن امکان دارد الله متعال او را خوار و زبون بگرداند؛ زیرا کسی که با چنین رویکردی به حاکم توهین میکند و مردم را به سرپیچی از او وادار میسازد، فتنهانگیز بهشمار میآید و الله متعال او را خوار و زبون میگرداند.
اگر چنین شخصی در دنیا خوار شود، مجازات عملش را دیده است و اگر در دنیا خوار نگردد، سزاوار خفت و خواریِ آخرت است؛ زیرا سخنِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حق میباشد که فرمود: «هرکس حاکم را خوار کند، الله او را خوار و زبون میگرداند».
و هرکس به حاکم کمک کند، الله متعال کمکش مینماید؛ زیرا او در زمینهی خیر و نیکی، همکاری کرده است. لذا اگر مردم را با وظایفشان در قبال حاکم آشنا کنید و به آنها کمک نمایید که در چارچوب شریعت از فرمانروای خود، اطاعت کنند، کار نیک و بزرگی انجام دادهاید؛ البته بهشرطی این همکاری در زمینهی نیکی و پرهیزگاری و در مسیرِ درست باشد.
([۱]) صحیح الجامع، ش: ۶۱۱۱؛ السلسلة الصحيحة، ش: ۲۲۹۶؛ و صحیح الترمذی از آلبانی رحمه الله، ش: ۱۸۱۲.
([۲]) صحیح مسلم، ش: ۱۸۴۷ بهنقل از حذیفه رضي الله عنه.