۶۲۷- وعنه قال: مَا مَسسْتُ دِيباجًا ولاَ حَرِيرًا أَلْيَنَ مِنْ كَفِّ رسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم، وَلاَ شَمَمْتُ رائحَةً قَطُّ أَطْيَبَ مِن رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، وَلَقَدْ خَدَمْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم عَشْرَ سِنينَ، فَما قالَ لِي قَط: أُفٍّ، وَلا قالَ لِشَيْءٍ فَعلْتُه: لِمَ فَعَلْتَهُ؟ ولا لشيءٍ لَمْ افعَلْه: أَلاَ فَعَلْتَ كَذا؟ [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: انس رضي الله عنه میگوید: هیچ دیبا و حریری لمس نکردم که از کف دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نرمتر باشد و هیچ بویی خوشتر از بوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشنیدم. ده سال خدمتکارِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودم و هیچگاه کوچکترین سخنِ ناخوشایندی به من نگفت؛ اگر کاری کردم که نباید انجام میدادم، نفرمود: چرا این کار را انجام دادی؟ همچنین بهخاطرِ کاری که انجام ندادم – و باید انجام میدادم- مرا سرزنش نکرد.
۶۲۸- وعن الصَّعبِ بنِ جَثَّامَةَ رضي الله عنه قال: أَهْدَيْتُ رسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حِمَارًا وَحْشِيًّا، فَرَدَّهُ علیَّ، فلمّا رأَى مَا في وَجْهي قال: «إِنَّا لَمْ نَرُدَّهُ عَلَيْكَ إِلاَّ لأَنَّا حُرُمٌ». [متفقٌ عليه]([۲])
ترجمه: صعب بن جثّامه رضي الله عنه میگوید: گورخری به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهدا کردم؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را به من برگرداند و چون از چهرهام دریافت که بهخاطر قبول نکردنِ هدیهام ناراحت شدهام، فرمود: «ما فقط بدینخاطر این هدیه را از تو قبول نکردیم که در احرام هستیم».
شرح
حافظ نووی رحمه الله، روایتی بدین مضمون نقل کرده است که انس بن مالک رضي الله عنه میگوید: «هیچ دیبا و حریری لمس نکردم که از کف دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نرمتر باشد و هیچ بویی خوشتر از بوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشنیدم». انس رضي الله عنه ده سال در خدمتِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و به ایشان خدمت کرد؛ زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم واردِ مدینه شد، مادرِ انس، فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورد و گفت: ای رسولخدا! این، فرزندم انس بن مالک است که در خدمتِ شما خواهد بود تا به شما خدمت کند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز پذیرفت و برای انس رضي الله عنه دعا کرد که الله عزوجل مال و نسل او را پرخیر و برکت بگرداند. حتی گفته میشود: انس رضي الله عنه باغی داشت که دو بار در سال ثمر میداد و این، به برکتِ دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. شمار فرزندان انس رضي الله عنه که از پشتِ او بودند، به یکصد و بیست تن رسید. همهی اینها به برکت دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود.
انس رضي الله عنه میگوید: «هیچ دیبا و حریری لمس نکردم که از کف دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نرمتر باشد». الله متعال، قلبِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز نرم کرده بود؛ الله متعال میفرماید:
﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ﴾
[آل عمران: ١٥٩]
از رحمت الله است که بر آنان نرم گشتهای؛ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطرافت پراکنده میشدند. پس آنان را ببخش و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنها مشورت نما و چون تصمیمت را گرفتی، بر الله توکل کن.
انس رضي الله عنه همچنین میگوید: «هیچ بویی خوشتر از بوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشنیدم». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذشته از اینکه خود، خوشبو بود، از عطر و دیگر خوشبوکنندهها، بهکثرت استفاده میکرد. چنانکه فرمود: «حُبِّبَ إلیَّ مِن دُنياكم ثلاثٌ: النِّساءُ والطِّيبُ، وجُعِلَتْ قرَّةُ عَينِي في الصَّلاةِ».([۳]) یعنی: «سه چیز را از دنیای شما دوست دارم: زنان، بوی خوش (هر چیز خوشبوکننده)؛ و روشنیِ چشم من در نماز است». رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم خود، خوشبو بود؛ از اینرو مردم سعی میکردند عرق آن بزرگوار را بهخاطر عطر و بوی خوشی که در آن بود، بهدست آورند و به عرق ایشان تبرک میجستند. این جزو ویژگیهای منحصر به فرد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که به عرق، آب دهان و لباس وی تبرک میجستند و تبرک جستن به عرق، آب دهان و لباس کسی دیگر جایز نیست.
انس رضي الله عنه میگوید: «ده سال خدمتکارِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودم و هیچگاه کوچکترین سخنِ ناخوشایندی به من نگفت». یعنی هیچگاه مرا سرزنش نکرد. ولی اگر کسی به ما خدمت کند یا یک هفته در خدمتِ ما باشد، امکان ندارد به او حرفی نگوییم یا او را سرزنش نکنیم. اما این مرد، یعنی انس رضي الله عنه ده سال خدمتکارِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و هیچ سرزنشی از ایشان نشنید. انس رضي الله عنه میگوید: «اگر کاری کردم که نباید انجام میدادم، نفرمود: چرا این کار را انجام دادی؟» یعنی اگر انس رضي الله عنه خودسرانه کاری انجام میداد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را سرزنش نمیکرد. انس رضي الله عنه در ادامه میگوید: «و نیز بهخاطرِ کاری که انجام ندادم – و باید انجام میدادم- مرا سرزنش نکرد». بدینسان رفتارِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خدمتکارش مطابق فرمان و رهنمود الله عزوجل بود که میفرماید:
﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ ١٩٩﴾ [الأعراف: ١٩٩]
عفو و گذشت (در پیش) بگیر و به کار نیک و پسندیده فرمان بده و از جاهلان روی بگردان.
آیا میدانید عفو چیست؟ عفو یعنی چشمپوشی از اخلاق و رفتارِ بد دیگران. عفو همچنین بدین معناست که انتظار نداشته باشیم مردم در همه حال یا در همه چیز مطابق میل ما رفتار کنند؛ لذا کسی که میخواهد مردم در همهی موارد مطابق میل او رفتار نمایند، از همه چیز محروم میشود. بنابراین، یک مفهومِ عفو، اینست که آنچه میسر میباشد، بپذیریم و با مردم بهگونهای رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود؛ یعنی بیتوقع. بدینسان که اگر به ما نیکی کنند، بپذیریم و اگر از آنها نیکی ندیدیم، خشمگین نشویم. از اینرو انس رضي الله عنه میگوید: «اگر کاری کردم که نباید انجام میدادم، نفرمود: چرا این کار را انجام دادی؟ و نیز بهخاطرِ کاری که انجام ندادم – و باید انجام میدادم- مرا سرزنش نکرد».
یکی از ویژگیهای اخلاقیِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این بود که بهخاطرِ جلب رضایت دیگران، دربارهی دینِ الله عزوجل کوتاه نمیآمد. به عنوان مثال: صعب بن جثّامه رضي الله عنه گورخری به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهدا کرد؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در احرام بود، این هدیه را قبول نکرد. صعب رضي الله عنه تیرانداز و شکارچیِ ماهری بود. هنگامی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در مسیرِ حج، مهمانش شد، صعب رضي الله عنه دریافت که هیچگاه مهمانی گرامیتر از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نخواهد داشت؛ لذا به شکار رفت و گورخری شکار کرد تا به بهترین شکل، از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پذیرایی نماید. در آن زمان جانوران زیادی برای شکار یافت میشد؛ لذا صعب رضي الله عنه گورخری شکار کرد و آن را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورد. اما رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هدیهی صعب رضي الله عنه را نپذیرفت. این امر بر صعب رضي الله عنه دشوار تمام شد؛ چطور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هدیهام را قبول نکرد؟! چهرهاش عوض شد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دریافت که صعب رضي الله عنه از این بابت ناراحت شده است. فرمود: «ما فقط بدینخاطر این هدیه را از تو قبول نکردیم که در احرام هستیم». و مُحرِم، نباید از آنچه برای او شکار میکنند، بخورد.
لذا اگر در احرام بودید و یکی از ساکنان مکه، برای شما چیزی شکار کرد، یا چیزی شکار کرده بود و آن را برای شما سر برید، نباید از گوشتِ آن بخورید؛ یعنی خوردن از گوشتِ آن برای شما که در احرام هستید، جایز نیست. زیرا این این جانور بهخاطر شما صید شده است یا این صید را بهخاطرِ شما ذبح کردهاند؛ لذا اگر آن را بهخاطر شما صید نکرده باشند، با اینکه شکارش کردهاند، بنا بر قولِ صحیح میتوانید از گوشتِ آن بخورید و این، جایز است. چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از صیدی که ابوقتاده رضي الله عنه شکار کرده بود، خورد؛ چراکه ابوقتاده رضي الله عنه آن را بهخاطرِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شکار نکرده بود. این، بهترین دیدگاه در اینباره است؛ یعنی اگر صید را بهخاطرِ مُحرِم شکار کنند، این صید بر محرِم، حرام است؛ اما اگر کسی آن را برای خود صید کند و از آن به محرم نیز بدهد، اشکالی ندارد.
البته برخی از علما گفتهاند: بهطور مطلق خوردن گوشت صید برای محرم جایز نیست؛ چه آن را بهخاطرِ مُحرِم شکار کرده باشند و چه برای خود. این دسته از علما میگویند: ماجرای صعب بن جثّامه رضي الله عنه پس از ماجرای ابوقتاده رضي الله عنه بوده است؛ زیرا حدیث ابوقتاده رضي الله عنه به صلح حدیبیه در سال ششم هجری برمیگردد و حدیث صعب بن جثّامه رضي الله عنه در حج وداع، یعنی در سال دهم هجری بوده است. لذا به حدیث صعب بن جثّامه رضي الله عنه عمل میشود.
گفتنیست: قاعدهای اصولی- حدیثی وجود دارد که میگوید: در صورتی میتوان به نسخ روی آورد که امکان جمعبندی در میان دو روایت وجود نداشته باشد و از آنجا که این دو روایت، قابل جمعبندیست، لذا دیدگاه مذکور رد میشود. جمعبندی این دو روایت، همان دیدگاهیست که به عنوان قول صحیح ذکر کردیم؛ بهویژه اینکه حدیث جابر بن عبدالله رضي الله عنه این دیدگاه را تأیید میکند. در این حدیث آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «صَيدُ البَرِّ حَلالٌ لَكُم مَا لَم تَصيدُوهُ أو يُصَد لكم».([۴]) یعنی: (در حالِ احرام) شکارِ خشکی برای شما حلال است؛ در صورتی که خود آن را صید نکنید یا آن را خاصّ شما شکار نکنند». این، توضیحی آشکار دربارهی مسألهی مذکور است.
خلاصه اینکه دو نکتهی هم در حدیث صعب بن جثّامه رضي الله عنه وجود دارد:
نخست: اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهخاطرِ جلب رضایت دیگران، دربارهی دینِ الله عزوجل کوتاه نمیآمد؛ وگرنه، هدیهی صعب رضي الله عنه را قبول میکرد و بهخاطر صعب، سکوت مینمود و هیچ نمیگفت. اما امکان نداشت که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین عملی انجام دهد.
دوم: اگر در چنین شرایطی کسی از ما آزردهخاطر شد، باید از او دلجویی کنیم و علتش را برای او بیان نماییم تا خرسند شود؛ زیرا این، روشِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۳۵۶۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۳۳۰.
([۲]) صحیح بخاری، ش: ۱۸۲۵؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۹۳.
([۳]) روایت نسائی (۳۹۳۹، ۳۹۴۰)؛ احمد (۳ رحمه الله۱۲۸، ۱۹۹)؛ آلبانی رحمه الله در صحیح الجامع، ش: ۳۱۲۴ این حدیث را صحیح دانسته است.
([۴]) ترمذی، ش: ۸۴۶؛ نسائی، ش: ۲۸۲۷؛ ابوداود، ش: ۱۸۵۱؛ مدار این حدیث بر عمرو بن ابیعمر میباشد که نسائی دربارهاش گفته است: در حدیث، قوی نیست.