۶۲۴- وعنْه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِي في حُلَّةٍ تُعْجِبُه نفْسُه، مرَجِّلٌ رأسَهُ، يَخْتَالُ في مَشْيَتِه، إِذْ خَسَفَ اللَّهُ بِه، فهو يَتَجَلْجَلُ في الأَرْضِ إلى يوْمِ القِيامةِ». [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مردی در لباسی فاخر، در حالی که موهایش را شانه زده و به خود فریفته شده بود، خرامان و متکبرانه راه میرفت؛ ناگهان الله او را در زمین فرو بُرد و تا روز قیامت در زمین فرو میرود».
شرح
مؤلف رحمه الله این احادیث را در باب حرام بودن کبر و خودپسندی ذکر کرده است؛ از جمله این حدیث که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سه گروه هستند که الله روز قیامت با آنها سخن نمیگوید، آنها را پاکیزه نمیگرداند و به آنها نظر نمیکند و عذاب دردناکی در انتظار اینهاست: پیردمرد زناکار، پادشاه و فرمانروای بسیار دروغگو، و فقیرِ متکبر». منظور، سه گروه است، نه سه نفر؛ زیرا چهبسا هزاران نفر اینگونه باشند. لذا منظور از سه یا هفت و دیگر اعدادی که در برخی از احادیث بهطور مطلق آمده است، سه گروه یا سه دسته میباشد. الله متعال روز قیامت با این سه دسته سخن نمیگوید، به آنها نظر نمیکند، آنان را پاکیزه نمیگرداند؛ بلکه این سه گروه، عذاب دردناکی خواهند داشت.
نخست: پیرمرد زناکار یا کسی که سن و سالی از او گذشته، اما زنا میکند. الله متعال با چنین افرادی سخن نمیگوید، به آنها نظر نمیکند، آنان را پاکیزه نمیگرداند و عذاب دردناکی به آنها میرساند؛ زیرا کسی که پا به سن میگذارد، شهوتش فروکش میکند؛ بر خلافِ جوان که شهوتش قویست و خویشتنداری در دورانِ جوانی، دشوارتر میباشد؛ لذا خیلی زشتتر است که یک پیرمرد زنا کند. چون انگیزهی چنین گناهی در او کمتر و ضعیفتر شده است. اگرچه زنا هم برای جوان، بد است و هم برای پیرمرد؛ البته برای پیرمرد خیلی زشتتر میباشد. این حدیث، مقیّد به حدیثیست که در «صحیحین» آمده؛ اگر کسی چنین عملِ زشتی انجام دهد و در دنیا مجازات شود، یعنی حدّ شرعی بر او اجرا گردد، دیگر، الله متعال او را در آخرت مجازات نمیکند؛ به عبارت دیگر مجازات دنیا، عذاب آخرت را از او ساقط میگرداند و این بنده، دو بار مجازات نمیشود. زیرا اجرای مجازات شرعی، او را پاک میسازد.
دوم: پادشاه یا فرمانروای بسیار دروغگو؛ زیرا پادشاه، نیازی به دروغ ندارد. سخنش، فراتر از سخن همهی مردم است؛ پس باید راستگو باشد و بیپرده سخن بگوید. وقتی پادشاه در موقعیتیست که هر چه میخواهد، میگوید و انجام میدهد، پس دلیلی ندارد که دروغ بگوید؛ اما به مردم وعده میدهد و به وعدهاش عمل نمیکند؛ میگوید: چنین و چنان خواهم کرد، اما آنچه را که میگوید، به انجام نمیرساند؛ با مردم سخن میگوید و با فکر و آرمان آنها بازی میکند و به آنان دروغ میگوید. روشن است که چنین حاکم یا فرمانروایی، مشمول این وعید میگردد؛ در نتیجه الله متعال روز قیامت با او سخن نمیگوید، به او نظر نمیکند و پاکش نمیسازد؛ بلکه عذاب دردناکی به او میرساند.
دروغ برای حاکم و مردم عادی، حرام است؛ اما برای فرمانروا، بدتر و شدیدتر است. زیرا پادشاه در موقعیتیست که نیازی به دروغ گفتن ندارد و هر کاری که بخواهد، انجام میدهد و فرمانش در میان مردم نافذ است؛ از اینرو باید روراست باشد. البته این، بدین معنا نیست که دروغ گفتن، میتواند توجیهپذیر باشد. شاید یک فردِ عادی بهخاطر اینکه در موقعیت قدرت نیست، سعی کند دروغش را توجیه نماید و خود را نیازمند دروغ بداند، اما پادشاه که نیازی به دروغ ندارد.
دروغ، حرام است و یکی از ویژگیهای منافقان بهشمار میآید. منافق هر بار که لب به سخن میگشاید، دروغ میگوید و دروغ گفتن بهطور مطلق برای هیچکس جایز نیست. اینکه برخی از مردم، دروغ مصلحتی را جایز میدانند، یک پندارِ شیطانیست و هیچ پایه و اساسی ندارد. زیرا دروغ در هر حال، حرام است.
سوم: فقیر متکبر؛ شاهد موضوع همین بخش حدیث است. فقیر، چیزی ندارد که بهخاطر آن در برابر مردم، سر و گردنش را بالا بگیرد و تکبر کند. شاید ثروتمند به مال و ثروتِ خویش فریفته شود و در برابر بندگان الله متعال تکبر نماید، اما فقیر، چه دلیلی برای تکبر دارد؟ لذا الله عزوجل روز قیامت به فقیرانی که تکبر میورزند، نظر نمیکند، با آنها سخن نمیگوید و آنان را پاکیزه نمیگرداند. ناگفته نماند که تکبر، هم برای فقرا حرام است و هم برای ثروتمندان؛ اما برای فقرا بدتر میباشد. از اینرو مردم با دیدنِ ثروتمندانِ متواضع، تعجب میکنند و تواضعش را میستایند؛ اما اگر فقیری، فروتن باشد، برایشان تعجبآور نیست. زیرا فقر انسان را متواضع میگرداند و آدمِ فقیر انگیزهای برای تکبر ندارد. حال اگر کسی فقیر باشد و با وجودِ فقر در برابر حق یا در برابر خلق خدا تکبر کند، وعيد این حدیث، شامل حالش میشود. پناه بر الله.
سپس مؤلف رحمه الله در ادامهی دلایلی که دربارهی حرام بودن کبر و خودپسندی ذکر کرده، این حدیث قدسی را آورده است که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الله عزوجل میفرماید: عزت، ازارِ من است و بزرگی و کبریایی، ردای من؛ و کسی که دربارهی یکی از این دو با من نزاع کند، او را عذاب میدهم».
این، یکی از احادیث قدسی میباشد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از الله عزوجل نقل کرده است؛ احادیث قدسی، گرچه از الله متعال نقل میشوند، اما در قرآن کریم نیستند. قرآن، احکام خاص خوش را دارد؛ مثلاً معجزه است و هیچیک از انسانها نمیتواند ده سوره، بلکه یک سوره بیاورد که مانند قرآن باشد. همچنین تلاوت قرآن برای کسی که جنب است، جایز نمیباشد. نمازگزار میتواند در نمازش از هر جای قرآن که بخواهد، قرائت کند؛ بلکه خواندن سورهی فاتحه در نماز، واجب است؛ در صورتی که احادیث قدسی اینگونه نیست.
علاوه بر این، قرآن از هر گونه تحریفی محفوظ است و کم و زیاد نمیشود و به معنا روایت نمیگردد و هیچ ضعفی در آن وجود ندارد؛ اما احادیث قدسی، به معنا روایت میشوند و پارهای از آنها ضعیف و حتی موضوع و ساختگیست. لذا احادیث قدسی اگرچه روایتِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از الله عزوجل میباشد، اما در جایگاه و منزلت قرآن نیست.
الله متعال میفرماید: عزت، ازارِ من است و بزرگی و کبریایی، ردای من؛ و کسی که دربارهی یکی از این دو با من نزاع کند، او را عذاب میدهم».
ما، این احادیث را به همان گونهای میپذیریم که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ثابت شده است؛ یعنی معنا و مفهوم آن را تحریف نمیکنیم و پیرامون کیفیتش سخن نمیگوییم. لذا عزت را ردای الهی میدانیم و از این حدیث درمییابیم که هرکس در عزت و قدرت پروردگار، به نزاع برخیزد و در پیِ قدرتی چون قدرت الله برآید یا در بزرگیِ پروردگار کشمکش نماید و بر بندگانِ الله تکبر کند، گرفتار عذاب الهی میشود و الله عزوجل او را بهخاطر این گستاخی عذاب میدهد؛ زیرا بر سرِ چیزی که ویژهی الله متعال میباشد، با الله نزاع میکند.
سپس مؤلف رحمه الله حدیث دیگری از ابوهریره رضي الله عنه ذکر کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مردی در لباسی فاخر، در حالی که موهایش را شانه زده و به خود فریفته شده بود، خرامان و متکبرانه راه میرفت؛ ناگهان الله او را در زمین فرو بُرد و تا روز قیامت در زمین فرو میرود».
این مردِ متکبر نیز به سرنوشت قارون گرفتار شد که در ابتدای این باب ذکر گردید. قارون با کبکبه و آرایش خویش به میان قومش رفت؛ ببینیم الله عزوجل چه میفرماید.
﴿فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِي زِينَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِينَ يُرِيدُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا يَٰلَيۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٧٩ وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَيۡلَكُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗاۚ وَلَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلصَّٰبِرُونَ ٨٠ فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا كَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِينَ ٨١﴾ [القصص: ٧٩، ٨١]
(قارون) با كبكبه و آرایش خویش به میان قومش رفت. كسانى كه خواستار زندگى دنيا بودند، گفتند: اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده، به ما هم داده مىشد. بهراستی او، دارای بهره (و ثروت) بزرگیست. و آنان که از علم و دانش بهرهمند شده بودند، گفتند: وای بر شما! ثواب و پاداش الهی برای کسی که ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، بهتر است و تنها افراد صابر و شکیبا آن را درمییابند. پس قارون و خانهاش را به زمین فرو بردیم؛ و هیچ گروهی نداشت که او را در برابر الله یاری دهند و خود نیز یارای چنین کاری نداشت.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی آن مردِ متکبر و خودپسند فرمود: «تا روز قیامت در زمین فرو میرود». دو احتمال دارد؛ یکی اینکه آن مرد زنده است و همچنان در زمین فرو میرود و تا روز قیامت در درون زمین عذاب میشود. و احتمال دوم، اینکه مطابق سنت الهی به محض فرو رفتن در زمین، مرده است؛ اما همچنان در زمین فرو میرود و این فرو رفتن، مربوط به بزرخ اوست و کیفیتش معلوم نیست. بهیقین الله، بهتر میداند. خلاصه اینکه این، مجازاتِ اوست.
این حدیث و احادیث قبل و بعدش، نشانگر حرام بودن کبر و خودپسندیست و نشان میدهد که انسان باید حد و اندازهی خود را بداند.