دوشنبه 24 صفر 1447
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
18 آگوست 2025

۶۰۰- وعن نافِعٍ أَنَّ عُمَرَ بنَ الخَطَّابِ رضي الله عنه كَانَ فَرَضَ لِلْمُهاجِرِينَ الأَوَّلِينَ أَربَعَةَ آلاف، وفَرَضَ لابْنِهِ ثلاثةَ آلافٍ وخَمْسَمائةٍ، فَقِيلَ لَه: هُوَ مِنَ المُهاجِرِينَ فَلِم نَقَصْتَهُ؟ فقال: إِنَّما هَاجَر بِهِ أَبُوه يَقُول: لَيْسَ هُوَ كَمَنْ هَاجَرَ بِنَفْسِه. [روایت بخاري]

۶۰۰- وعن نافِعٍ أَنَّ عُمَرَ بنَ الخَطَّابِ رضي الله عنه كَانَ فَرَضَ لِلْمُهاجِرِينَ الأَوَّلِينَ أَربَعَةَ آلاف، وفَرَضَ لابْنِهِ ثلاثةَ آلافٍ وخَمْسَمائةٍ، فَقِيلَ لَه: هُوَ مِنَ المُهاجِرِينَ فَلِم نَقَصْتَهُ؟ فقال: إِنَّما هَاجَر بِهِ أَبُوه يَقُول: لَيْسَ هُوَ كَمَنْ هَاجَرَ بِنَفْسِه. [روایت بخاري]([۱])

ترجمه: نافع می‌گوید: عمر بن خطاب رضي الله عنه برای مهاجرانِ پیش‌گام چهار هزار مقرّر نمود و برای پسرش سه‌هزار و پانصد (درهم)؛ به عمر رضي الله عنه گفتند: پسرت نیز از مهاجران است؛ پس چرا حقوق کم‎تری برای او مقرّر کرده‌ای؟ فرمود: «پدرش او را با خود به هجرت برد»؛ و می‌گفت: «او مانندِ کسی که خودش هجرت کرده، نیست».

شرح

مؤلف رحمه الله در باب ورع و ترک شبهات، روایتی بدین مضمون نقل کرده است که: نافع می‌گوید: امیرمؤمنان، عمر بن خطاب رضي الله عنه هنگامی که حقوق مردم از بیت المال را تعیین نمود، برای مهاجران، چهار هزار مقرر کرد و برای پسرش عبدالله رضي الله عنه، سه‌هزار و پانصد درهم؛ در صورتی که پسرش عبدالله نیز جزو مهاجران بود؛ یعنی حقوقی که عمر رضي الله عنه برای پسرش مقرر نمود، پانصد درهم کم‌تر از حقوقِ سایر مهاجران بود. علتش را از او پرسیدند؛ فرمود: «پدرش او را با خود به هجرت برد؛ لذا او مانندِ کسی که خودش هجرت کرده، نیست». این، نشان‌گر کمال تقوا و پرهیزگاریِ عمر رضي الله عنه می‌باشد. لذا بر همه‌ی مسؤولان واجب است که نزدیکان خود را بر سایر مردم، ترجیح ندهند و از تبعیض، دوری کنند و میان فقیر و ثروتمند، فرقی نگذارند؛ بلکه به هرکس همان جایگاهی را بدهند که شایسته‌ی اوست. این، لازمه‌ی ورع و پرهیزگاری‌ست. البته عبدالله بن عمر رضي الله عنهما نیز اعتراض نکرد و به پدرش نگفت: پدر! من نیز جزو مهاجران هستم و اگر می‌خواستم، در مکه می‌ماندم و هجرت نمی‌کردم؛ بلکه به تصمیمِ پدرش احترام گذاشت و آن را پذیرفت.

و اما حدیث عطیه رضي الله عنه؛ در این حدیث آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بنده، در صورتی به درجه‌ی پرهیزگاران می‌رسد که از ترس ابتلا به چیزهای ناروا، چیزهایی را که رواست و اشکالی ندارد، رها کند». یعنی وقتی در یک چیزِ مباح، شبهه‌ی حرام وارد شود و تشخیصِ حلال و حرام غیرممکن یا دشوار باشد، تقوا و کمال ایمان، چنین ایجاب می‌کند که انسان، از آن روزیِ حلال دوری نماید تا مرتکبِ حرام نشود. آن‌گونه که علما گفته‌اند: در پیش گرفتن چنین روی‌کردی، واجب است؛ یعنی وقتی در یک کار یا روزیِ حلال، شبهه‌ی حرام وارد شود، اجتناب از همه‌ی آن واجب است؛ زیرا اجتناب از حرام، واجب می‌باشد و در چنین مواردی، اجتناب از حرام در صورتی تحقق می‌یابد که انسان، از کار یا روزیِ حلالی که در آن شبهه است، دوری کند. چون «هرچیزی که انجامِ واجب جز به‌وسیله‌ی آن ممکن نباشد، خود، واجب است». البته اگر چاره‌ای جز انتخاب یکی از این دو گزینه را نداشت، می‌تواند با جستجو و دقت نظر، یکی از گزینه‌ها را که به گمانِ غالبش درست است، انتخاب نماید؛ به‌عنوان مثال: وقتی غذای کسی با غذای شخصی دیگر، اشتباه شود و به این عذا، نیاز شدیدی داشته باشد، در این صورت پس از بررسی و دقت نظر می‌تواند غذایی را که به گمانِ غالبش، غذای خودِ اوست، بردارد و استفاده کند.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۳۹۱۲.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۵۹۹- وعن عائشةَ رضي الله عنها قالت: كانَ لأبي بَكْرٍ الصَّدِّيق رضي الله عنه غُلامٌ يُخْرِجُ لَهُ الخَراجَ وكانَ أَبو بَكْرٍ يَأْكُلُ مِنْ خَرَاجِه، فَجَاءَ يَومًا بِشَيءٍ، فَأَكَلَ مِنْهُ أَبُو بَكْر، فَقَالَ لَهُ الغُلام: تَدْرِي مَا هَذا؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: ومَا هُو؟ قال: كُنْتُ تَكَهَّنْتُ لإِنْسَانٍ في الجاهِلِيَّةِ ومَا أُحْسِن الكَهَانَةَ إِلاَّ أَنِّي خَدَعْتُهُ، فَلَقِينِي، فَأَعْطَاني بِذلكَ هَذَا الَّذي أَكَلْتَ مِنْه، فَأَدْخَلَ أَبُو بَكْرٍ يَدَه فَقَاءَ كُلَّ شَيءٍ في بَطْنِهِ. [روایت بخاري]

۵۹۹- وعن عائشةَ رضي الله عنها قالت: كانَ لأبي بَكْرٍ الصَّدِّيق رضي الله عنه غُلامٌ يُخْرِجُ لَهُ الخَراجَ وكانَ أَبو بَكْرٍ يَأْكُلُ مِنْ خَرَاجِه، فَجَاءَ يَومًا بِشَيءٍ، فَأَكَلَ مِنْهُ أَبُو بَكْر، فَقَالَ لَهُ الغُلام: تَدْرِي مَا هَذا؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: ومَا هُو؟ قال: كُنْتُ تَكَهَّنْتُ لإِنْسَانٍ في الجاهِلِيَّةِ ومَا أُحْسِن الكَهَانَةَ إِلاَّ أَنِّي خَدَعْتُهُ، فَلَقِينِي، […]

ادامه مطلب …

۵۹۵- وعن النَّوَّاسِ بنِ سَمعانَ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «البرُّ حُسنُ الخُلُقِ وَالإِثمُ ما حاكَ فِي نفْسِك وكَرِهْتَ أَنْ يَطَّلَعَ عَلَيْهِ النَّاسُ». [روایت مسلم]

۵۹۵- وعن النَّوَّاسِ بنِ سَمعانَ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «البرُّ حُسنُ الخُلُقِ وَالإِثمُ ما حاكَ فِي نفْسِك وكَرِهْتَ أَنْ يَطَّلَعَ عَلَيْهِ النَّاسُ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: نوّاس بن سمعان رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «نیکی، یعنی خوش‌خُلقی؛ و بدی، […]

ادامه مطلب …

۵۹۶- وعن وابصةَ بنِ مَعْبِدٍ رضي الله عنه قال: أَتَيْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: «جِئْتَ تسأَلُ عنِ البِر؟» قُلتُ: نعم، فقال: «اسْتَفْتِ قَلْبَكَ، البِرُّ: ما اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْس، واطْمَأَنَّ إِلَيْهِ القَلْب، والإِثمُ ما حاكَ فِي النَّفْسِ وتَرَدَّدَ في الصَّدْرِ، وإِنْ أَفْتَاكَ النَّاسُ وَأَفْتَوكَ». [حديثی حسن است که احمد ودارَمي در مسندهای خود روایت کرده‌اند.]

۵۹۶- وعن وابصةَ بنِ مَعْبِدٍ رضي الله عنه قال: أَتَيْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: «جِئْتَ تسأَلُ عنِ البِر؟» قُلتُ: نعم، فقال: «اسْتَفْتِ قَلْبَكَ، البِرُّ: ما اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْس، واطْمَأَنَّ إِلَيْهِ القَلْب، والإِثمُ ما حاكَ فِي النَّفْسِ وتَرَدَّدَ في الصَّدْرِ، وإِنْ أَفْتَاكَ النَّاسُ وَأَفْتَوكَ». [حديثی حسن است که احمد ودارَمي […]

ادامه مطلب …

۵۹۸- وعن الحَسَنِ بن عَليٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهما، قال: حَفِظْتُ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «دَعْ ما يَرِيبُكَ إِلى مَا لا يرِيبُك». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]

۵۹۸- وعن الحَسَنِ بن عَليٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهما، قال: حَفِظْتُ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «دَعْ ما يَرِيبُكَ إِلى مَا لا يرِيبُك». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([۱]) ترجمه: حسن بن علی بن ابی‌طالب رضي الله عنهما می‌گوید: به‌یاد دارم که رسول‌الله صلی الله […]

ادامه مطلب …

۵۹۳- وعن النُّعمان بنِ بَشيرٍ رضي اللهُ عنهما قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَقُول: «إِنَّ الحَلاَلَ بَيِّنٌ، وإِنَّ الحَرامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهما مُشْتَبِهاتٌ لاَ يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَن اتَّقَى الشُّبُهاتِ، اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وعِرْضِه، وَمَنْ وَقَعَ في الشبُهاتِ، وقَعَ في الحَرام، كالرَّاعي يَرْعى حَوْلَ الحِمى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيه، أَلاَ وإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى ، أَلاَ وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وإِنَّ في الجسَدِ مُضغَةً إذا صلَحَت صَلَحَ الجسَدُ كُلُّه، وَإِذا فَسَدَتْ فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّه؛ أَلاَ وَهِي القَلْبُ». [متفقٌ عليه؛ بخاری و مسلم، این حدیث را از طُرُقی دیگر با لفظ‌های نزدیک به هم روایت کرده‌اند.]

۵۹۳- وعن النُّعمان بنِ بَشيرٍ رضي اللهُ عنهما قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَقُول: «إِنَّ الحَلاَلَ بَيِّنٌ، وإِنَّ الحَرامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهما مُشْتَبِهاتٌ لاَ يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَن اتَّقَى الشُّبُهاتِ، اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وعِرْضِه، وَمَنْ وَقَعَ في الشبُهاتِ، وقَعَ في الحَرام، كالرَّاعي يَرْعى حَوْلَ الحِمى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيه، أَلاَ […]

ادامه مطلب …

۵۹۷- وعن أبي سِرْوَعَةَ بكسر السين المهملة وفتحها عُقْبَةَ بنِ الحارِثِ رضي الله عنه أَنَّهُ تَزَوَّجَ ابْنَةً لأبِي إِهاب بنِ عَزِيز، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فقالت: إِنِّي قَد أَرْضَعْتُ عُقْبَةَ وَالَّتي قَدْ تَزَوَّجَ بِهَا، فقال لَها عُقبةُ: ما أَعْلَمُ أَنَّكِ أَرضَعْتِنِي وَلاَ أَخْبَرتِني، فَرَكَبَ إِلى رسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بالمَدِينَةِ فَسَأَلَه، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «كَيْفَ، وَقَدْ قِيل؟» ففَارقَهَا عُقْبَةُ ونكَحَتْ زَوْجاً غيرَه. [روایت بخاري]

۵۹۷- وعن أبي سِرْوَعَةَ بكسر السين المهملة وفتحها عُقْبَةَ بنِ الحارِثِ رضي الله عنه أَنَّهُ تَزَوَّجَ ابْنَةً لأبِي إِهاب بنِ عَزِيز، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فقالت: إِنِّي قَد أَرْضَعْتُ عُقْبَةَ وَالَّتي قَدْ تَزَوَّجَ بِهَا، فقال لَها عُقبةُ: ما أَعْلَمُ أَنَّكِ أَرضَعْتِنِي وَلاَ أَخْبَرتِني، فَرَكَبَ إِلى رسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بالمَدِينَةِ فَسَأَلَه، فقَالَ […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه