۶۰- السادِس: عن أبي خالدٍ حكيمِ بنِ حزَام رضي الله عنه قال: قال رسولُاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : «الْبيِّعَان بالخِيارِ ما لم يَتفرَّقا، فإِن صدقَا وبيَّنا بوُرِك لهُما في بَيعْهِما، وإِن كَتَما وكذَبَا مُحِقَتْ بركةُ بيْعِهِما». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: ابوخالد، حکیم حزام رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «فروشنده و خريدار تا زماني كه از هم جدا نشدهاند، اختيار فسخ معامله را دارند؛ اگر راست بگويند و عيب كالا را بيان كنند، در معاملهی آنها خير و بركت خواهد بود؛ و اگر عيب كالا را پنهان كنند و دروغ بگويند، معاملهی آنها بي بركت خواهد شد».
شرح
در حدیث، واژهی «الْبيِّعَان» آمده که به معنای فروشنده و خریدار است؛ همانطور که در زبان عربی میگویند: «قمران» یعنی «دو ماه» که منظور خورشید و ماه است؛ یا گفته میشود: «عُمَرانِ»، یعنی دو عمر که منظور ابوبکر و عمر هستند.
فرمود: «بالخِيارِ»؛ یعنی: هر دو اختیار فسخ معامله را دارند؛ البته تا زمانی که محل معامله را ترک نکرده و از هم جدا نشده باشند؛ چون فرمود: «ما لم يَتفرَّقا». به عنوان مثال: شخصی، خودروی خود را به پنج میلیون تومان میفروشد؛ تا زمانی که فروشنده و خریدار، در محل معامله هستند و از هم جدا نشدهاند، هر یک از آن دو، حق فسخ معامله را دارد. این، لطف خداست که بر بندگانش آسان گرفته است؛ زیرا کالا تا زمانی که در دست دیگران است، برای انسان ارزشمند میباشد و دوست دارد که هرطور شده، به آن دست یابد؛ ولی وقتی به آن دست مییابد، علاقهاش به آن کمتر میشود؛ از اینرو شارع، این امکان را برای انسان فراهم کرده که با تأنی و دقت نظر، معاملهاش را انجام دهد و عجله نکند. لذا تا زمانی که فروشنده و خریدار، از هم جدا نشدهاند، هر چقدر هم که طول بکشد، حق فسخ معامله را دارند؛ چون فرمود: «ما لم يَتفرَّقا». در حدیث ابنعمر رضي الله عنهما آمده است: «أو یخَیِّر أحدُهُما الآخر»؛ یعنی: «یا اینکه یکی از آن دو (فروشنده یا خریدار)، حق فسخ معامله را به دیگری بدهد». به عبارت دیگر، به طرف معاملهاش بگوید: حق فسخ معامله فقط با توست. بدین ترتیب این حق، از او سلب میشود و به طرف مقابلش میرسد. یا حتی میتوانند با موافقت یکدیگر، حق فسخ معامله را از هر دوی خود سلب کنند. لذا این مسأله، چهار صورت دارد:
هر دو، حق فسخ معامله را برای خود محفوظ نگه دارند؛ این، در زمانیست که بدون قید و شرط خاصی در این زمینه، با هم معامله میکنند.
معامله، با این شرط انجام میشود که هیچیک از آن دو حق فسخ معامله را نداشته باشد. در این صورت، بلافاصله پس از عقد قرارداد، معامله تمام است و هیچیک حق به همزدن معامله را ندارد.
هنگام معامله، توافق کنند که حق فسخ، فقط با فروشنده است؛ بنابراین خریدار، دیگر حق فسخ معامله را ندارد.
توافق میکنند که حق فسخ معامله با خریدار باشد، نه با فروشنده؛ لذا فروشنده، دیگر، حق فسخ معامله را ندارد.
بههر حال خریدار و فروشنده، هر دو حق فسخ معامله را دارند و از اینرو میتوانند این حق را برای خود محفوظ نگه دارند یا آن را از خود سلب کنند؛ به توافقشان بستگی دارد که در اینباره چه تصمیمی بگیرند و چگونه با هم به توافق برسند؛ چون رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «المُسلمونَ عَلَی شروطِهم إلا شرطًا أحلَّ حرامًا أَو حرَّمَ حلالاً»؛([۲]) این حدیث، بیانگر این است که شرایط مورد توافق مسلمانان در معاملههایشان اعتبار دارد، مگر شرایطی که حلالی را حرام، یا حرامی را حلال کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تا زمانی که جدا نشدهاند»؛ و نوع یا چگونگی جدایی را بیان نکرد؛ اما منظور، جدا شدن از یکدیگر و ترک محل معامله میباشد. و اما نکتهی مورد توجه مؤلف از این حدیث که در باب صدق و راستی ذکرش کرده، این است که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر راست بگويند و عيب كالا را بيان كنند، در معاملهی آنها، خير و بركت خواهد بود». اگر راست بگویند و در تعریف از کالای مورد معامله، صادق باشند و عیبهایش را بیان کنند، معاملهی آنها مبارک خواهد بود؛ به عنوان مثال: شخصی میخواهد ماشین خود را بفروشد؛ میگوید: ماشین جدیدیست؛ چنین امکاناتی دارد و چنین و چنان است؛ خلاصه اینکه تا میتواند از آن تعریف میکند؛ ولی واقعاً طوری که او میگوید، نیست. لذا دروغ گفته است. همچنین اگر هنگام فروختن ماشین، عیبهایش را نگوید، در واقع عیبهای ماشین را کتمان کرده است؛ حال آنکه برکت معامله، در صداقت و بیان عیبهای کالای مورد معامله میباشد. صداقت و راستگویی با بیان عیبهای کالا، تفاوت دارد؛ صداقت در تعریف از کالا و بیان کیفیت آن است؛ و بیان، در رابطه با عیبهای کالای مورد معامله میباشد. در معامله، کتمان عیب یا مخفی کردن آن، متضاد بیان است و تعریف نابهجا و بیاساس از کالا، متضاد راستگویی.
مثال دیگری میزنم: شخصی، گوسفندی دارد و میخواهد آن را بفروشد. گوسفندش، بیمار است؛ اما بیماریاش نمایان نیست. یعنی کسی با نگاه کردن به گوسفند، متوجه بیماریاش نمیشود. فروشنده هم نمیگوید که این گوسفند، بیمار است. یعنی عیبش را بیان نمیکند؛ حتی طوری از گوسفندش تعریف میکند که واقعیت ندارد؛ به عبارتی، دروغ میگوید. بدینسان، نه راست گفته و نه عیب گوسفندش را بیان کرده است.
متأسفانه امروزه نمونهی این تقلب را زیاد میبینیم؛ آقای فروشنده، خرمای خوب و مرغوب را روی جعبه میچیند و خرمای نامرغوب را پایینتر؛ یعنی صادقانه معامله نمیکند و عیب کالایش را مخفی نگه میدارد. خدا به ما رحم کند.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۰۷۹؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۵۳۲.
([۲]) روایت: ترمذی (۱۳۵۲)، و طبرانی در الکبیر (۱۷/۲۲)؛ و حاکم در المستدرک (۴/۱۱۳) و برای شرط اولش، شواهدی وجود دارد.