دوشنبه 24 صفر 1447
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
18 آگوست 2025

۵۹۷- وعن أبي سِرْوَعَةَ بكسر السين المهملة وفتحها عُقْبَةَ بنِ الحارِثِ رضي الله عنه أَنَّهُ تَزَوَّجَ ابْنَةً لأبِي إِهاب بنِ عَزِيز، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فقالت: إِنِّي قَد أَرْضَعْتُ عُقْبَةَ وَالَّتي قَدْ تَزَوَّجَ بِهَا، فقال لَها عُقبةُ: ما أَعْلَمُ أَنَّكِ أَرضَعْتِنِي وَلاَ أَخْبَرتِني، فَرَكَبَ إِلى رسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بالمَدِينَةِ فَسَأَلَه، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «كَيْفَ، وَقَدْ قِيل؟» ففَارقَهَا عُقْبَةُ ونكَحَتْ زَوْجاً غيرَه. [روایت بخاري]

۵۹۷- وعن أبي سِرْوَعَةَ بكسر السين المهملة وفتحها عُقْبَةَ بنِ الحارِثِ رضي الله عنه أَنَّهُ تَزَوَّجَ ابْنَةً لأبِي إِهاب بنِ عَزِيز، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فقالت: إِنِّي قَد أَرْضَعْتُ عُقْبَةَ وَالَّتي قَدْ تَزَوَّجَ بِهَا، فقال لَها عُقبةُ: ما أَعْلَمُ أَنَّكِ أَرضَعْتِنِي وَلاَ أَخْبَرتِني، فَرَكَبَ إِلى رسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بالمَدِينَةِ فَسَأَلَه، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «كَيْفَ، وَقَدْ قِيل؟» ففَارقَهَا عُقْبَةُ ونكَحَتْ زَوْجاً غيرَه. [روایت بخاري]([۱])

ترجمه: از ابوسِروَعَه، عقبه بن حارث رضي الله عنه روایت است که وی با دخترِ ابواهاب بن عزیز ازدواج کرده بود؛ زنی نزدش آمد و گفت: من، به تو و زنی که با او ازدواج کرده‌ای، شیر داده‌ام.- یعنی شما برادر و خواهرِ رضاعی هستید.- عقبه به آن زن گفت: من نمی‌دانستم که تو، به من شیر داده‌ای و تا کنون به من نگفته بودی. لذا سوار – بر شتر- شد و به مدینه، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و در این‌باره از ایشان سؤال کرد. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چگونه می‌خواهی با او زندگی کنی، در حالی که چنین سخنی گفته شده است؟» لذا عقبه از او جدا شد و آن زن، با مردی دیگر ازدواج کرد.

شرح

حدیث نخست، یعنی حدیث عقبه رضي الله عنه درباره‌ی «رضاع» یا هم‌شیری‌ست و حدیث دوم، یعنی حدیث حسن بن علی بن ابی‌طالب رضي الله عنهما درباره‌ی دوری از چیزی که انسان درباره‌ی درست بودن آن شک دارد.

در حدیث نخست آمده است: عقبه رضي الله عنه با دخترِ ابواهاب بن عزیز ازدواج کرده بود؛ زنی نزدش آمد و گفت: من، به تو و زنی که با او ازدواج کرده‌ای، شیر داده‌ام. یعنی تو، برادرِ رضاعی این زن هستی و برادرِ رضاعی مانند برادر نَسَبی بر خواهرش حرام می‌باشد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «يَحْرُم مِنْ الرَّضَاع مَا يَحْرُم مِنْ النَّسَب». یعنی: «آن‌چه از نَسَب حرام است، از شیر خوردن نیز حرام می‌شود». البته چند شرط دارد:

شرط نخست: این‌که شیرِ انسان باشد؛ یعنی اگر دو کودک به‌طور مشترک از شیرِ گوسفند، گاو یا شتر بخورند، با هم برادر رضاعی نیستند؛ زیرا شیری که می‌خورند، باید شیرِ انسان باشد و الله متعال فرموده است:

﴿وَأُمَّهَٰتُكُمُ ٱلَّٰتِيٓ أَرۡضَعۡنَكُمۡ﴾                                                [النساء : ٢٣]

و مادران رضاعیِ شما که به شما شیر داده‌اند.

شرط دوم: شیر خوردن باید پنج بار و یا بیش‌تر باشد؛ لذا اگر یک یا دو یا سه یا چهار مرتبه باشد، اعتبار ندارد. یعنی اگر زنی، کودکی را چهار مرتبه در چهار روز شیر دهد، این کودک فرزندِ رضاعی او محسوب نمی‌شود؛ بلکه حتما باید پنج مرتبه او را شیر دهد. البته اگر پنج مرتبه او را شیر دهد، هرچند کودک سیر نشود، این زن مادرِ رضاعیِ او به‌شمار می‌آید و بر یکدیگر حرام می‌شوند.

شرط سوم: شیر خوردن باید در دوران شیرخوارگی، یعنی پیش از دو سالی باشد که کودک را از شیر می‌گیرند. یعنی اگر در این دوران نباشد و یک زن، به کسی شیر دهد که دوران شیرخوارگی‌اش را پشت سر گذاشته است، این، اعتبار ندارد؛ یعنی اگر یک کودک پنج ساله، پنج یا ده مرتبه از زنی شیر بخورد، فرزندِ رضاعیِ این زن به‌شمار نمی‌آید؛ زیرا شیر خوردن در دوران شیرخواری نبوده است.

این‌ها، شروط سه‌گانه‌ی شیرخوارگی‌ست و وقتی ثابت شود، فقط به شیرخوار –کسی که شیر خورده- و فرزندانش، منتقل می‌گردد، نه به برادران، پدرها و مادرانش.([۲]) بنابراین برای برادرِ طفلِ شیرخوار، ازدواج با خواهرِ رضاعیِ برادرش، یا ازدواج با مادرِ رضاعیِ برادرش جایز است؛ زیرا تأثیر و اعتبار رضاعت و هم‌شیر بودن، فقط بر شیرخوار و فرزندانِ اوست و بر ریشه و اصلِ وی، یعنی پدرها و مادرهایش و بر نزدیکانِ خانوادگی‌اش از جمله برادرها، عموها و فرزندانِ ایشان تأثیر ندارد؛ چه از او بزرگ‌تر باشند و چه کوچک‌تر و این پندار عمومِ مردم که معتقدند حکمِ هم‌شیر بودن به برادرانِ کوچک‌تر از او تعلق می‌گیرد، نادرست و بی‌اعتبار است. برخی از عمومِ مردم می‌گویند: هرگاه کودکی از یک زن شیر بخورد، آن کودک و برادرانِ کوچک‌ترش، فرزندانِ رضاعیِ آن زن به‌شمار می‌آیند؛ این، درست نیست، بلکه هیچ‌یک از برادران این کودک، نه آن‌ها که قبل از او به‌دنیا آمده‌اند و نه آن‌ها که پس از او زاده شده‌اند، فرزندانِ رضاعیِ این زن محسوب نمی‌شوند.

و اما حدیث حسن بن علی بن ابی‌طالب رضي الله عنهما؛ حسن رضي الله عنه این جمله‌ی مهم و بزرگ را که یکی از اصول و قواعدِ وَرَع و پرهیزگاری به‌شمار می‌آید، از جدّ بزرگوارش رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیده و به‌خاطر سپرده است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «آن‌چه را که درباره‌ی (درست بودن) آن شک داری، رها کن و به کاری بپرداز یا به چیزی روی بیاور که درباره‌‌اش شک نداری». یعنی تنها به انجامِ کارهایی بپرداز که به درست بودن آن، اطمینان داری یا گمان غالب تو، این‎ست که درست می‌باشد؛ اما اگر درباره‌ی درست بودنِ کاری شک داشتی، رهایش کن. این، یکی از اصول پرهیزگاری‌ست. چنان‌که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در راه، یک دانه خرما دید و فرمود: «لَوْلاَ أَنِّي أَخافُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الصَّدَقَةِ لأَكَلْتُها».([۳]) یعنی: «اگر نمی‌ترسیدم که از صدقه (زکات) باشد، حتماً آن را می‌خوردم». این، مصداق و نمونه‌ای عینی و نمایان از رهنمودِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد که در حدیثِ حسن رضي الله عنه آمده است. هم‌چنین اگر میان شما و شخصی دیگر، حساب و کتابی بود و در نتیجه‌ی این حساب و کتاب، چیزی به نفع شما به سوی شما آمد که شما شک داشتید آیا حقّ شماست یا خیر، از آن بگذرید و اگر طرفِ مقابل نیز به همین شکل شک کرد و از این سود گذشت، شما هم رهایش کنید و آن را صدقه‌ای معلّق قرار دهید؛ یعنی به این نیت صدقه دهید که اگر حقّ شما بوده، آن را برای تقرب به الله صدقه داده‌اید و اگر حقّ شما نبوده، از این طریق خود را از عذابش، خلاص کرده‌اید.

خلاصه این‌که حدیث حسن رضي الله عنه حدیثی مهم در باب ورع و پرهیزگاری‌ست: «دَعْ ما يَرِيبُكَ إِلى مَا لا يرِيبُك». لذا آن‌چه را که درباره‌ی درست بودن آن شک داری، رها کن و به کاری بپرداز که درباره‌‌اش شک نداری و با انجامِ آن، ناآرام، مضطرب و پریشان نمی‌شوی.

([۱]) صحیح بخاری، ش: (۸۸، ۲۶۴۰).

([۲]) پدرها، یعنی پدر و پدربزرگ تا آخِر و مادرها، یعنی مادر و مادربزرگ تا آخر.

([۳]) صحیح بخاری، ش: (۲۰۵۵، ۲۴۳۱)؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۷۱.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۵۹۸- وعن الحَسَنِ بن عَليٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهما، قال: حَفِظْتُ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «دَعْ ما يَرِيبُكَ إِلى مَا لا يرِيبُك». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]

۵۹۸- وعن الحَسَنِ بن عَليٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهما، قال: حَفِظْتُ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «دَعْ ما يَرِيبُكَ إِلى مَا لا يرِيبُك». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([۱]) ترجمه: حسن بن علی بن ابی‌طالب رضي الله عنهما می‌گوید: به‌یاد دارم که رسول‌الله صلی الله […]

ادامه مطلب …

۶۰۱- وعن عطِيَّةَ بنِ عُرْوةَ السَّعْدِيِّ الصَّحَابِيِّ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لاَ يَبْلُغُ العَبْدُ أَنْ يَكونَ مِنَ الْمُتِّقِينَ حَتَّى يَدَعَ ما لا بَأْسَ بِهِ حَذرًا مِمَّا بِهِ بَأْسٌ». [ترمذي روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]

۶۰۱- وعن عطِيَّةَ بنِ عُرْوةَ السَّعْدِيِّ الصَّحَابِيِّ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لاَ يَبْلُغُ العَبْدُ أَنْ يَكونَ مِنَ الْمُتِّقِينَ حَتَّى يَدَعَ ما لا بَأْسَ بِهِ حَذرًا مِمَّا بِهِ بَأْسٌ». [ترمذي روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([۱]) ترجمه: عطیه بن عروه‌ی سعدی رضي الله عنه […]

ادامه مطلب …

۵۹۹- وعن عائشةَ رضي الله عنها قالت: كانَ لأبي بَكْرٍ الصَّدِّيق رضي الله عنه غُلامٌ يُخْرِجُ لَهُ الخَراجَ وكانَ أَبو بَكْرٍ يَأْكُلُ مِنْ خَرَاجِه، فَجَاءَ يَومًا بِشَيءٍ، فَأَكَلَ مِنْهُ أَبُو بَكْر، فَقَالَ لَهُ الغُلام: تَدْرِي مَا هَذا؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: ومَا هُو؟ قال: كُنْتُ تَكَهَّنْتُ لإِنْسَانٍ في الجاهِلِيَّةِ ومَا أُحْسِن الكَهَانَةَ إِلاَّ أَنِّي خَدَعْتُهُ، فَلَقِينِي، فَأَعْطَاني بِذلكَ هَذَا الَّذي أَكَلْتَ مِنْه، فَأَدْخَلَ أَبُو بَكْرٍ يَدَه فَقَاءَ كُلَّ شَيءٍ في بَطْنِهِ. [روایت بخاري]

۵۹۹- وعن عائشةَ رضي الله عنها قالت: كانَ لأبي بَكْرٍ الصَّدِّيق رضي الله عنه غُلامٌ يُخْرِجُ لَهُ الخَراجَ وكانَ أَبو بَكْرٍ يَأْكُلُ مِنْ خَرَاجِه، فَجَاءَ يَومًا بِشَيءٍ، فَأَكَلَ مِنْهُ أَبُو بَكْر، فَقَالَ لَهُ الغُلام: تَدْرِي مَا هَذا؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: ومَا هُو؟ قال: كُنْتُ تَكَهَّنْتُ لإِنْسَانٍ في الجاهِلِيَّةِ ومَا أُحْسِن الكَهَانَةَ إِلاَّ أَنِّي خَدَعْتُهُ، فَلَقِينِي، […]

ادامه مطلب …

۵۹۶- وعن وابصةَ بنِ مَعْبِدٍ رضي الله عنه قال: أَتَيْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: «جِئْتَ تسأَلُ عنِ البِر؟» قُلتُ: نعم، فقال: «اسْتَفْتِ قَلْبَكَ، البِرُّ: ما اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْس، واطْمَأَنَّ إِلَيْهِ القَلْب، والإِثمُ ما حاكَ فِي النَّفْسِ وتَرَدَّدَ في الصَّدْرِ، وإِنْ أَفْتَاكَ النَّاسُ وَأَفْتَوكَ». [حديثی حسن است که احمد ودارَمي در مسندهای خود روایت کرده‌اند.]

۵۹۶- وعن وابصةَ بنِ مَعْبِدٍ رضي الله عنه قال: أَتَيْتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: «جِئْتَ تسأَلُ عنِ البِر؟» قُلتُ: نعم، فقال: «اسْتَفْتِ قَلْبَكَ، البِرُّ: ما اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْس، واطْمَأَنَّ إِلَيْهِ القَلْب، والإِثمُ ما حاكَ فِي النَّفْسِ وتَرَدَّدَ في الصَّدْرِ، وإِنْ أَفْتَاكَ النَّاسُ وَأَفْتَوكَ». [حديثی حسن است که احمد ودارَمي […]

ادامه مطلب …

۵۹۳- وعن النُّعمان بنِ بَشيرٍ رضي اللهُ عنهما قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَقُول: «إِنَّ الحَلاَلَ بَيِّنٌ، وإِنَّ الحَرامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهما مُشْتَبِهاتٌ لاَ يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَن اتَّقَى الشُّبُهاتِ، اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وعِرْضِه، وَمَنْ وَقَعَ في الشبُهاتِ، وقَعَ في الحَرام، كالرَّاعي يَرْعى حَوْلَ الحِمى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيه، أَلاَ وإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى ، أَلاَ وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وإِنَّ في الجسَدِ مُضغَةً إذا صلَحَت صَلَحَ الجسَدُ كُلُّه، وَإِذا فَسَدَتْ فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّه؛ أَلاَ وَهِي القَلْبُ». [متفقٌ عليه؛ بخاری و مسلم، این حدیث را از طُرُقی دیگر با لفظ‌های نزدیک به هم روایت کرده‌اند.]

۵۹۳- وعن النُّعمان بنِ بَشيرٍ رضي اللهُ عنهما قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَقُول: «إِنَّ الحَلاَلَ بَيِّنٌ، وإِنَّ الحَرامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهما مُشْتَبِهاتٌ لاَ يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَن اتَّقَى الشُّبُهاتِ، اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وعِرْضِه، وَمَنْ وَقَعَ في الشبُهاتِ، وقَعَ في الحَرام، كالرَّاعي يَرْعى حَوْلَ الحِمى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيه، أَلاَ […]

ادامه مطلب …

۵۹۴- وَعَنْ أَنسٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم وَجَدَ تَمْرَةً في الطَّرِيق، فقالَ: «لَوْلاَ أَنِّي أَخافُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الصَّدَقَةِ لأَكَلْتُها». [متفقٌ عليه]

۵۹۴- وَعَنْ أَنسٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم وَجَدَ تَمْرَةً في الطَّرِيق، فقالَ: «لَوْلاَ أَنِّي أَخافُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الصَّدَقَةِ لأَكَلْتُها». [متفقٌ عليه]([۲]) ترجمه: انس رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در راه، یک دانه خرما دید و فرمود: «اگر نمی‌ترسیدم که […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه