۵۹۵- وعن النَّوَّاسِ بنِ سَمعانَ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «البرُّ حُسنُ الخُلُقِ وَالإِثمُ ما حاكَ فِي نفْسِك وكَرِهْتَ أَنْ يَطَّلَعَ عَلَيْهِ النَّاسُ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: نوّاس بن سمعان رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «نیکی، یعنی خوشخُلقی؛ و بدی، عبارت است از چیزی که در درون انسان تردید ایجاد نماید و دوست نداشته باشی که مردم از آن اطلاع پیدا کنند».
شرح
مؤلف، حافظ نووی رحمه الله در کتاب ریاضالصالحین، بابی بدین عنوان گشوده است: «وَرَع و ترکِ شبهات». در این باب حدیثی بدین مضمون ذکر شده که نواس بن سمعان رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «نیکی، یعنی خوشخُلقی؛ و بدی، عبارت است از چیزی که در درون انسان تردید ایجاد نماید و دوست نداشته باشی که مردم از آن اطلاع پیدا کنند».
این سخنِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «نیکی، یعنی خوشخُلقی»، بدین معناست که خوشخُلقی، جزو نیکیست و در مفهوم این آیه میگنجد که الله عزوجل میفرماید:
﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾ [المائدة: ٢]
و با یکدیگر بر نیکی و پرهیزگاری همکاری نمایید.
خوشخُلقی، دو جنبه دارد: یکی بُعدِ عبادی، یعنی منشِ نیکو در عبادت الله عزوجل و دیگری، خوشخُلقی در تعامل با بندگان الله متعال.
خوشخُلقی یا منشِ نیکو در عبادت الله، اینست که انسان فرمانهای الله متعال را با سینهای باز و قلبی مطمئن و آرام بپذیرد و بهطور کامل و بدون هیچ بیرغبتی یا شک و تردیدی به انجامِ آن بپردازد؛ با میل و رغبتِ کامل، نماز را با جماعت ادا کند؛ و در روزهای سرد، با رغبت کامل به فرمان الله عزوجل دربارهی وضو گردن نهد؛ همچنین با میل و رغبت به فرمان الهی، زکات اموالش را بدهد و در رمضان، روزه بگیرد و در صورت توانایی، حکمِ الله عزوجل دربارهی حج را بهجا بیاورد.
اما خوشخلقی در تعامل با بندگان الله عزوجل، اینست که به پدر و مادرش نیکی کند، صلهی رحم نماید، از نیکی کردن به همسایگانش دریغ نکند و در معاملاتش صداقت داشته باشد و با رویکردِ مثبت و نیکی که در برخورد با دیگران دارد، آسودهخاطر، خرسند و آرام باشد و ذرهای احساس دلتنگی نکند. اگر اینچنین هستید، بدانید که در جرگهی نیکوکاران، جای دارید.
اما گناه، عبارت است از چیزی که انسان دربارهاش تردید دارد و قلبش نسبت به آن، آرام و مطمئن نیست؛ البته کسی دارای چنین وضعیتیست که نفسی آرام، مطمئن و خرسند به شریعت الله عزوجل دارد. زیرا بدکاران، فاسقان و اهل فسق و فجور، نسبت به گناه و معصیت، بیپروا هستند و بهسادگی و بدون هیچ عذاب وجدان یا شک و تردیدی، به گناه و معصیت میپردازند و کَکِشان هم نمیگزد؛ اما نیکوکارانی که توفیق کارهای نیک پیدا میکنند، بهگونهای هستند که وقتی دربارهی چیزی دچار شک و تردید میشوند و قلب و درون آنها نسبت به آن، بیقرار میگردد، به گناه بودنِ آن عمل پی میبرند و درمییابند که چنین کاری، گناه و معصیت است. در چنین موقعیتی، باید از چنین کاری دوری کرد و به کاری پرداخت که قلب و درون انسان، به آن آرام و مطمئن میباشد؛ این، یعنی وَرَع و پرهیزگاری. از اینرو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرچند مردم، بارها دربارهی صحتش به تو فتوا دهند»، اما از آنجا که قلبت به درست بودن چنین عملی گواهی نمیدهد، از آن دوری کن. این، جزو نیکیست؛ مگر اینکه نسبت به آن چه الله عزوجل حلال کرده است، وسواس و شک و تردید داشته باشی؛ در این صورت به این شک و تردید توجه نکن. زیرا سخنِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مردم، کاملاً روشن و واضح و به صورتیست که امراضی چون وسواس، هیچ جایی در آن ندارد؛ یعنی این سخن، رو به کسانیست که در قلبشان چنین امراضی وجود ندارد. پس نیکی، چیزیست که صاحب چنین قلبی نسبت به آن، آرام و مطمئن میباشد و گناه، عبارت است از چیزی که در قلب چنین انسانی شک و تردید ایجاد میکند و دوست ندارد که مردم از آن مطلع شوند.