۵۸۱- وعن أَنس رضي الله عنه قال: خَطَّ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم خُطُوطاً فقال: «هَذا الإِنسَانُ وَهَذا أَجَلُه، فَبَيْنَما هو كَذَلِكَ إِذ جَاءَ الخَطُّ الأَقْرَبُ». [روایت بخاري]([۱])
شرح
سپس مؤلف رحمه الله حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که ابنعمر رضي الله عنهما میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برای مسلمانی که چیزی برای وصیت دارد، جایز نیست که دو شب بر او بگذرد و وصیتنامهاش را ننوشته باشد». ابنعمر رضي الله عنهما میگوید: از زمانی که این سخن را از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدهام، یک شب نیز بدون وصیتنامه بر من نگذشته است.
منظور از وصیت، اینست که انسان دربارهی بخشی از ثروتش برای کسی سفارش کند یا فرزندان کوچکش را به کسی بسپارد یا نسبت به کاری که در اختیار اوست، پس از مرگ خود به شخصی سفارش نماید که آن را به انجام برساند یا از آن بهرهبرداری کند. مثلاً شخصی بنویسد: وصیت من به فلانی اینست که به فرزندان خردسالم توجه و رسیدگی کند.
وصیتم به فلانی، اینست که یکسوم یا یک چهارم و یا یکپنجم ثروتم را جدا نماید و در راه الله متعال ببخشد. سفارشم به فلانی اینست که از خانه یا ملکی که پس از خود بهجا میگذارم، استفاده کند.
خلاصه اینکه وصیت، عبارت است از اینکه انسان در حیات خود دربارهی چیزهایی که در اختیار اوست، به کسی سفارش کند تا پس از مرگ وی به آن رسیدگی نماید. وصیت چند گونه است:
انواع وصیت: واجب، حرام، و جایز.
یکم: وصیت واجب: اینست که انسان نسبت به حقوقی که بر عهدهی اوست، سفارش نماید تا وارثانش آن را انکار نکنند؛ بهویژه در شرایطی که دلیل یا سندی دربارهی این حقوق وجود ندارد. مثلاً کسی از او بستانکار است؛ اگر سندی در اینباره وجود ندارد، بر انسان واجب است که نسبت به بدهیاش وصیت کند؛ زیرا اگر وصیت نکند، ممکن است وارثانش، این بدهی را انکار نمایند؛ بهویژه اینکه وارثان ملزَم نیستند که هر ادعایی مبنی بر طلب یا بستانکاری از مردهی خویش را بپذیرند. از اینرو اگر میّت، در حیات خود نسبت به بدهیهایش سفارش نکند، چهبسا حقّ کسی بر گردنش بماند. از اینرو در چنین مواردی وصیت، واجب است.
همچنین واجب است که برای خویشاوندان و نزدیکانی که از او ارث نمیبرند، وصیت کند؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠﴾ [البقرة: ١٨٠]
بر شما این حکم مقرر شده که چون مرگ هر یک از شما فرا رسد، اگر مالی از خود بهجا میگذارد، به صورت عادلانه برای پدر و مادر و نزدیکان وصیت کند.
البته حکم وصیت برای پدر و مادر و خویشاوندانی که ارث میبرند، با آیههای میراث، منسوخ شد؛ یعنی وصیت برای وارثان، جایز نیست و این آیه، دربارهی نزدیکانی که ارث نمیبرند، به قوت خود باقیست. چنانکه ابنعباس رضي الله عنهما و بسیاری از علما، همین دیدگاه را دارند؛ یعنی بر انسان واجب است که وقتی مال و ثروت فراوانی دارد، بخشی از ثروتش را که برایش میسّر است، برای آن دسته از نزدیکانش وصیت نماید که از او ارث نمیبرند. البته وصیت برای وارث، جایز نیست؛ زیرا سهم ارثش برای او کافیست. لذا وصیت در دو موردی که ذکر شد، واجب میباشد:
- وقتی بدهی داشت یا حقّ مردم بر گردنش باشد.
- زمانی که ثروت فراوانی دارد؛ در چنین حالتی بر او واجب است برای آن دسته از خویشاوندانش که از او ارث نمیبرند، دربارهی بخشی از اموالش وصیت کند.
دوم: وصیت حرام: مانندِ اینکه برای یکی از وارثانش وصیت کند؛ به عنوان مثال برای فرزند بزرگش سفارش کند و در میان وارثانش، سهم بیشتری به او بدهد یا برای همسرش وصیت نماید و بیش از سهمِ وی به او اختصاص دهد. چنین کاری حرام است؛ اگرچه از همسرش راضی باشد و بخواهد نیکیهایش را جبران کند، باز هم جایز نیست که برای او به چیزی بیش از سهمش وصیت کند. همچنین اگر یکی از فرزندانش، به او خدمت و نیکی میکند، جایز نیست که برای چنین فرزندی به چیزی بیش از سهم ارثش وصیت نماید و این، حرام است.
گاه مشاهده میشود که برخی از مردم، چندین فرزند دارند و چون فرزندِ بزرگشان را داماد میکنند، به گمان خود برای اینکه حقّی از فرزندان کوچکتر ضایع نشود، بهاندازهی مخارجی که برای فرزند بزرگشان پرداخت کردهاند، به نفع فرزندان کوچک خود وصیت میکنند؛ این هم حرام است. زیرا ازدواج دادن فرزند، یک ضرورت و نیاز مقطعی مانند خوردن و آشامیدن است؛ به عبارت دیگر فرزندی که نیازمند ازدواج است و پدرش قدرت مالی دارد، بر او واجب است که به ازدواج فرزندش کمک کند؛ اما برای پدر جایز نیست که با چنین استدلالی، یعنی به گمان اینکه فرزند بالغش را ازدواج داده است، باید پس از مرگ خود، همان مبلغ یا کمک را از طریق وصیت به فرزند خردسالش اختصاص دهد.
این، مسألهایست که بر بسیاری از طلاب پوشیده میباشد و گمان میکنند که اگر فرزند خود را داماد میکنید، بر شما واجب است بهاندازهای که برای داماد کردن فرزند بزرگ خود هزینه کردهاید، برای فرزندان خردسال خود نیز وصیت نمایید. این، درست نیست؛ بلکه وصیت برای وارث، بهطور مطلق جایز نمیباشد. لذا اگر کسی از روی بیاطلاعی از این موضوع، به نفع یکی از وارثانش وصیت کند، قبول یا ردّ این وصیت، به سایر وارثان بستگی دارد؛ اگر بخواهند این وصیت را میپذیرند و گرنه، آن را رد میکنند.
سوم: وصیت جایز: اینست که انسان به بخشی از اموالش که از یکسوم کل آن تجاوز نمیکند، وصیت نماید. زیرا وصیت کردن به بیش از یکسوم اموال، ممنوع است و هرکس به کمتر از آن، آزاد میباشد و میتواند برای هرکس جز وارثانش، وصیت کند. اما آیا یکسوم بهتر است یا یکچهارم و یا یکپنجم؟ میگوییم: یکسوم، بیشترین مقداریست که میتوانید وصیت کنید و بهتر است که کمتر از یکسوم باشد. از اینرو ابنعباس رضي الله عنهما گفته است: ای کاش مردم به جای یکسوم، یکچهارم اموالشان را وصیت میکردند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سعد بن ابیوقاص رضي الله عنه فرمود: «الثُّلثُ والثُّلُثُ كثِيرٌ». یعنی: «یکسوم، و یکسوم نیز زیاد است». ابوبکر رضي الله عنه یکپنج اموالش را صدقه داد و فرمود: من، همان چیزی را میپسندم که الله عزوجل برای خود پسندیده است. لذا به یکپنجم (خمس) اموالش وصیت نمود و این، بهترین مقدار برای صدقه دادن اموال یا وصیت کردن دربارهی آن است.
ای کاش طلاب علم و کسانی که وصیتنامهها را مینویسند، به وصیتکنندگان یادآوری میکردند که بهترین وصیت، وصیت به یکپنجم اموال است، نه یکسوم آن. و متأسفانه وصیت به یکسوم اموال در میان مردم، رایج شده و این، بیشترین حد و اندازهایست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین نموده است، و گرنه، وصیت به کمتر از آن، بهتر میباشد؛ یعنی یکچهارم از یکسوم بهتر است و یکپنجم از یکچهارم.
ناگفته نماند: اگر وارثان، نیازمندند، ترک وصیت بهتر است؛ زیرا وارثان، مستحقترند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «إِنَّكَ إِنْ تَذرَ وَرثتَك أغنِياءَ خَيْرٌ مِن أَنْ تذرَهُمْ عالَةً يَتكفَّفُونَ النَّاس».([۲]) یعنی: «اگر وارثانت را پس از خود، بينياز ترك گویی، بهتر است از اينكه آنها را فقير و نیازمند رها كني تا دست گدايي پيش اين و آن دراز كنند». لذا اگر از وضعیت وارثان خود آگاهید و میدانید که وضعیت متوسطی دارند و به فقر نزدیکترند و از علاقه و نیازشان به این مال آگاهی دارید، بهتر است به صدقه دادن هیچ بخشی از اموال خود وصیت نکنید.
در حدیث ابنعمر رضي الله عنهما به وصیت کردن یا نوشتن وصیتنامه اشاره شده است و همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، وصیت بر سه گونه است: وصیت واجب، وصیت حرام و وصیت مباح (جایز).
وصیت واجب: اینست که انسان نسبت به بدهیها و حقوقی که بر عهدهی اوست، وصیت نماید تا وارثانش، آن را انکار نکنند و حقّ کسی ضایع نشود؛ بهویژه اگر دلیل یا سندی دربارهی این حقوق وجود نداشته باشد. همچنین بر کسی كه مال و ثروت فراوانی از خود بهجا میگذارد، واجب است که بدون سهمبندی و کمتر از یکسوم اموالش برای آن دسته از نزدیکان خود که از او ارث نمیبرند، وصیت کند.
وصیت حرام خود بر دو نوع است: یکی اینکه برای یک از وارثان وصیت شود؛ و دیگر اینکه افزون بر یکسوم کل اموال باشد.
وصیت مباح غیر از موارد مذکور است؛ البته بهتر و افضل، اینست که به یکپنجم و کمتر از آن وصیت شود و اگر تا یکچهارم و یکسوم نیز وصیت گردد، ایرادی ندارد؛ ولی وصیت کردن به بیش از یکسوم، جایز نیست.
در حدیث ابنعمر رضي الله عنهما به نوشتن وصیتنامه اشاره شده است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مگر اینکه وصیتنامهاش، نزدش مکتوب (نوشتهشده) باشد». و این، نشان میدهد که نوشتن وصیتنامه واجب است. «مکتوب» اسم مفعول است؛ لذا وصیتنامه، باید مکتوب باشد و فرقی نمیکند که وصیتکننده، خود آن را بنویسد یا دیکته کند و دیگری بنویسد؛ مهم، ثبوتِ وصیتنامه است، چه به خطّ وصیتکننده باشد و چه به خط شخصی قابل اعتماد؛ اما اگر به خطی مجهول باشد، اعتبار ندارد و به آن، عمل نمیشود.
اینکه فرمود: «وصیتنامهاش، نزدش مکتوب (نوشتهشده) باشد»، نشان میدهد که انسان، باید مراقبِ سندهایش باشد و آن را در دسترسِ کسی قرار ندهد؛ مثلاً در گاوصندوق یا امثال آن بگذارد تا از میان نرود یا کسی در آن، دستکاری نکند یا به آن، دستبرد نزند.
خلاصه اینکه از این حدیث به اهمیت توجه به نوشتن وصیتنامه پی میبریم و درمییابیم که انسان باید مراقب وصیتنامهاش باشد تا از میان نرود. همچنین پی میبریم که صحابه رضي الله عنهم بهسرعت به دستورها و رهنمودهای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم عمل میکردند. چنانکه ابنعمر رضي الله عنهما پس از شنیدن این حدیث فرمود: «از زمانی که این سخن را از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدهام، یک شب نیز بر من نگذشته، مگر اینکه وصیتنامهام نزدم بوده است».
لذا شایسته و بایستهی هر مسلمانیست که به این موضوع، اهمیت دهد؛ زیرا مرگ انسان، بیخبر میرسد. در این صورت، انسان نه به خود ستم میکند و نه حقّ کسی ضایع میشود.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۷۳۸؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۶۲۷.
([۲]) بخاری، ش: (۱۲۹۶، ۳۹۳۶، ۴۴۰۹، ۶۳۷۳)؛ و مسلم، ش: ۱۶۲۸. ر.ک: حدیث شمارهی ۷.