۵۷۱- وعن أبي سعيدٍ الخُدريِّ رضي الله عنه قال: بينَمَا نَحْنُ في سَفَرٍ مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم إِذ جَاءَ رَجُلٌ على رَاحِلَةٍ لَه، فَجَعَلَ يَصْرفُ بَصَرَهُ يَمِينًا وَشِمَالاً، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهرٍ فَليَعُدْ بِهِ عَلى مَنْ لا ظَهْرَ لَه، وَمَن كانَ لَهُ فَضْلٌ مِن زَاد، فَليَعُدْ بِهِ على مَن لا زَادَ لَهُ» فَذَكَرَ مِن أَصْنَافِ المَالِ مَا ذَكَرَ حَتَّى رَأَيْنَا أَنَّهُ لا حَقَّ لأحدٍ مِنَّا في فَضْلٍ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: ابوسعید خدری رضي الله عنه میگوید: در سفری با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همراه بودیم؛ در این میان، مردی که بر شترش سوار بود، آمد و به چپ و راست نگاه میکرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم – از نگاهش دریافت که محتاج است و- فرمود: «هرکس سواریِ اضافهای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد؛ و هرکس، آذوقه (توشهی) اضافی دارد، آن را به کسی بدهد که بیتوشه است». و انواع مالها را ذکر کرد؛ در نتیجه اینگونه برداشت کردیم که هیچیک از ما حقّی در اموال مازاد بر نیازش ندارد».
شرح
مؤلف رحمه الله این احادیث، یعنی حدیث ابوهریره، جابر و ابوسعید رضي الله عنهم را در باب ایثار ذکر کرده است.
در دو حدیث اول، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غذای یک نفر را برای دو نفر کافی دانسته و خوراک دو نفر را برای چهار نفر. همچنین بیان فرموده که غذای چهار نفر، برای هشت نفر کافیست. این، نشان میدهد که اگر غذایی داشتید و فرد دیگری سر سفرهی شما حاضر شد، بخل نورزید و نگویید که این غذا، فقط برای من کافیست؛ بلکه ایثار کنید و به آن شخص نیز غذا بدهید تا برای دو نفر کافی باشد. همچنین اگر دو نفر غذا داشتند و دو نفر دیگر نیز آمدند، دو نفر اول نباید بخل بورزند و ناراحت شوند که این غذا، کافی نیست؛ بلکه به دو نفر تازهوارد نیز غذا بدهند و بدانند که این غذا، برای همهی آنها کافیست. چنانکه غذای چهار نفر برای هشت نفر کافی میباشد. این را رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از آن جهت بیان فرمود که انسان، غذای اضافیاش را به برادرش ببخشد.
در حدیث ابوسعید رضي الله عنه به داستان مردی اشاره شده است که سوار بر شترش نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و به چپ و راست، نگاه میکرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از نگاهش دریافت که محتاج است. فرمود: «هرکس سواریِ اضافهای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد؛ و هرکس، آذوقه (توشهی) اضافی دارد، آن را به کسی بدهد که بیتوشه است». و انواع مالها را ذکر کرد؛ بدون اینکه چیزِ خاصی را نام ببرد تا آن مرد شرمنده نشود؛ بلکه فرمود: «هرکس سواریِ اضافهای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد». زیرا آن مرد، مرکبی برای سوار شدن داشت و این، از خوب سخن گفتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود.
راوی میگوید: «لذا چنین برداشت کردیم که هیچیک از ما حقّی در اموال مازاد بر نیازش ندارد». یعنی برداشتِ ما، این بود که هرکس، غذا، آشامیدنی و دیگر چیزهای مازاد بر نیاز خود را بذل و بخشش کند و چیزی با خود نگه ندارد. همهی اینها، بهخاطر ایثار و ازخودگذشتگی بود.
و اما حدیث چهارم، حدیث سهل بن سعد رضي الله عنه؛ در این حدیث آمده است: زنی، پارچهی آورد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هدیه داد. عادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این بود که هدیه را رد نمیکرد؛ بلکه میپذیرفت و جبران مینمود و این، از بخشندگی و اخلاقِ والا و سترگِ آن بزرگوار بود. مردی جلو آمد و عرض کرد: چه لباس خوب و زیبایی! و آن را از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز آن را تا کرد، پیچید و به آن مرد داد. مردم به آن شخص گفتند: چگونه این لباس را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم طلب کردی، حال آنکه خود میدانی هر چه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درخواست شود، دریغ نمیکند؟ وی، در پاسخ گفت: «به الله سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم؛ بلکه میخواهم کفنم باشد». و آن را نزد خود نگه داشت و زمانی که از دنیا رفت، او را در همین پارچه کفن کردند.
از این حدیث به ایثار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پی میبریم؛ زیرا با اینکه به این لباس نیاز داشت، آن را به آن مرد بخشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهاندازهای به آن لباس نیاز داشت که آن را پوشیده بود و این، نشان میدهد که نیاز شدیدی به آن داشته است.