چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

۵۶۹- وعن أبي هُريرة رضي الله عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: إنّي مَجْهُودٌ، فأَرسَلَ إِلى بَعضِ نِسائِه، فَقَالت: والَّذِي بَعَثَكَ بِالحَقِّ ما عِندِي إِلاَّ مَاء، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلى أُخْرَى. فَقَالَتْ مِثْلَ ذَلِك، حتَّى قُلْنَ كُلُّهنَّ مِثل ذَلِك: لا وَالذِي بعثَكَ بِالحَقِّ ما عِندِي إِلاَّ مَاء. فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن يُضِيفُ هَذا اللَّيْلَة؟» فقال رَجُلٌ مِن الأَنْصار: أَنَا يَا رَسُولَ اللهِ، فَانْطَلَقَ بِهِ إِلى رحْلِه، فَقَال لامْرَأَتِه: أَكرِمِي ضَيْفَ رسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم. وفِي روايةٍ: قال لامرَأَتِه: هل عِنْدَكِ شَيء؟ فَقَالَت: لا، إِلاَّ قُوتَ صِبيانِي قال: عَلِّليهمْ بِشَيءٍ وإِذا أَرَادُوا العَشَاء، فَنَوِّميهِم، وإِذَا دَخَلَ ضَيْفُنَا، فَأَطفِئي السِّرَاج، وأَريِهِ أَنَّا نَأْكُل، فَقَعَدُوا وأَكَلَ الضَّيفُ وبَاتا طَاوِيَيْن، فَلَمَّا أَصْبح، غَدَا على النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم: فقال: «لَقَد عَجِبَ اللَّهُ مِن صَنِيعِكُمَا بِضَيفِكُمَا اللَّيْلَةَ». [متفقٌ عليه]

۵۶۹- وعن أبي هُريرة رضي الله عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: إنّي مَجْهُودٌ، فأَرسَلَ إِلى بَعضِ نِسائِه، فَقَالت: والَّذِي بَعَثَكَ بِالحَقِّ ما عِندِي إِلاَّ مَاء، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلى أُخْرَى. فَقَالَتْ مِثْلَ ذَلِك، حتَّى قُلْنَ كُلُّهنَّ مِثل ذَلِك: لا وَالذِي بعثَكَ بِالحَقِّ ما عِندِي إِلاَّ مَاء. فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن يُضِيفُ هَذا اللَّيْلَة؟» فقال رَجُلٌ مِن الأَنْصار: أَنَا يَا رَسُولَ اللهِ، فَانْطَلَقَ بِهِ إِلى رحْلِه، فَقَال لامْرَأَتِه: أَكرِمِي ضَيْفَ رسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم.
وفِي روايةٍ: قال لامرَأَتِه: هل عِنْدَكِ شَيء؟ فَقَالَت: لا، إِلاَّ قُوتَ صِبيانِي قال: عَلِّليهمْ بِشَيءٍ وإِذا أَرَادُوا العَشَاء، فَنَوِّميهِم، وإِذَا دَخَلَ ضَيْفُنَا، فَأَطفِئي السِّرَاج، وأَريِهِ أَنَّا نَأْكُل، فَقَعَدُوا وأَكَلَ الضَّيفُ وبَاتا طَاوِيَيْن، فَلَمَّا أَصْبح، غَدَا على النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم: فقال: «لَقَد عَجِبَ اللَّهُ مِن صَنِيعِكُمَا بِضَيفِكُمَا اللَّيْلَةَ». [متفقٌ عليه]( )
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: من، سخت گرسنه و ناتوانم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خانه‌ی یکی از همسرانش پیغام فرستاد- که آیا غذایی هست؟- همسرش پاسخ داد: سوگند به ذاتی که تو را به‌حق مبعوث کرده است، چیزی جز آب ندارم. سپس به یکی دیگر از همسرانش پیغام فرستاد و او نیز همین پاسخ را داد تا این‌که همه‌ی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همین جواب را دادند و گفتند: سوگند به ذاتی که تو را به‌حق برانگیخته است، چیزی جز آب نداریم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چه کسی، این شخص را امشب مهمان می‌کند؟» یکی از انصار رضي الله عنهم گفت: من، ای رسول‌خدا! و او را با خود به خانه‌اش برد و به همسرش گفت: مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را گرامی بدار-(و از او به‌خوبی پذیرایی کن).
و در روایتی آمده است: به همسرش گفت: آیا نزد تو چیزی هست؟ پاسخ داد: غذایی جز خوراک بچه‌هایم ندارم. گفت: بچه‌ها را با چیزی سرگرم کن و وقتی شام خواستند، آن‌ها را بخوابان و هر وقت مهمانمان- برای صرف غذا- آمد، چراغ را خاموش و به او وانمود کن که ما نیز غذا می‌خوریم. سپس برای خوردن غذا نشستند و مهمان، غذا خورد و آن دو – زن و مرد انصاری- گرسنه خوابیدند؛ وقتی صبح شد، مرد انصاری رضي الله عنه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الله از رفتار شب گذشته‌ی شما با مهمانتان خشنود گردید».
شرح
مؤلف رحمه الله در باب ایثار و کمک به دیگران، این حدیث شگفت‌آور و بزرگ را ذکر کرده که نشان‌گر وضعیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یاران اوست. چنان‌که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و اظهار داشت که تنگ‌دست و گرسنه است. او مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ از این‌رو رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم شخصی را به خانه‌ی یکایک همسرانش فرستاد تا بپرسد که آیا غذایی در خانه هست؟ و هر یک از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ داد: «سوگند به ذاتی که شما را به‌حق مبعوث کرده است، چیزی در خانه نداریم». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نُه خانه داشت و در هیچ‌یک از آن‌ها چیزی جز آب نبود؛ در صورتی که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواست، الله متعال کوه‌ها را برایش به طلا تبدیل می‌کرد، ولی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم پارساترین شخص در دنیا بود و هیچ علاقه‌ای به دنیا نداشت و در نُه خانه‌اش چیزی جز آب، یافت نمی‌شد. از این‌رو از یارانش پرسید: «چه کسی این شخص را امشب مهمان می‌کند؟» مردی از انصار رضي الله عنهم پاسخ داد: «من، ای رسول‌‌خدا!» و آن‌گاه آن مرد را به خانه‌اش برد و به همسرش گفت: «آیا چیزی در خانه هست؟» همسرش جواب داد: «غذایی جز خوراک بچه‌هایم ندارم». یعنی تنها غذایی که در خانه هست، برای شامِ بچه‌هاست. مرد انصاری به همسرش گفت: «مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را گرامی بدار». یعنی از او به‌خوبی پذیرایی کن. او بچه‌ها را سرگرم کرد و وقتی غذا خواستند، آن‌ها را خواباند و سپس شام را آورد و به بهانه‌ی درست کردن چراغ، آن را خاموش نمود و چنین وانمود کرد که او و شوهرش نیز غذا می‌خورند و بدین‌سان مهمان غذا خورد و این خانواده، برای پذیرایی از مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، بدون شام و گرسنه خوابیدند. صبح روز بعد، مرد انصاری رضي الله عنه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او خبر دادند که الله متعال پذیرایی شبِ گذشته‌ی آنان را پسندیده و از این‌که رفتار نیکی با مهمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داشته‌اند، خشنود شده است.
چند نکته از این حدیث برداشت می‌شود؛ از جمله:
اول: وضعیت سخت و دشوار زندگی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم و این‌که تنگ‌دست بودند؛ در حالی که آن بزرگوار، برگزیده‌ترین بنده‌ی الله بود و اگر دنیا ارزشی داشت، رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بیش از همه، از آن برخوردار می‌شد و سزاوارِ این برخورداری بود، اما دنیا نزد الله متعال، هیچ ارزشی ندارد. ابن‌القیم رحمه الله این‌چنین سروده است:
لو ساوت الدنيا جناح بعوضة لم يسق منها الربُّ ذا الكفران
لكنـهــا والله أحقـر عنــده مـن ذا الجناح القاصر الطيران
ترجمه: «اگر دنیا به‌اندازه‌ی بالِ پشه‌ای ارزش داشت، پروردگار به هیچ کافر و ناسپاسی، یک جرعه آب نمی‌داد؛ اما دنیا نزد الله متعال به‌اندازه‌ی بال این حشره‌ی کوچک نیز ارزش ندارد».
دوم: باادب بودن اصحاب رضي الله عنهم درباره‌ی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم؛ چنان‌که این انصاری رضي الله عنه به همسرش گفت: «مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را گرامی بدار» و نگفت: مهمان خودمان را؛ در صورتی که آن شخص، مهمان آن‌ها بود، اما از او به عنوان مهمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد کرد.
سوم: حواله دادن مهمان به دیگران، جایز است و این کار، ناپسند نمی‌باشد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پذیرایی از مهمان خود را به شخص معینی واگذار نکرد و نگفت: فلانی! این مرد را مهمان کن. لذا نمی‌توانیم بگوییم: این کار، میزبان را به زحمت می‌اندازد؛ بلکه خود، به انتخاب و اختیار خویش، از این پیشنهاد عمومی ا‌ستقبال می‌کند. به عنوان مثال: برای انسان جایز است که وقتی مهمان دارد و خود سرگرم است یا امکانِ پذیرایی از مهمان برای او فراهم نیست، از اطرافیانش بپرسد: «چه کسی می‌تواند این شخص را مهمان کند؟» و ایرادی ندارد.
چهارم: به ایثار و ازخودگذشتگی این مرد انصاری رضي الله عنه پی می‌بریم؛ چنان‌که هم خودش و هم همسر و فرزندانش، بدون شام و گرسنه خوابیدند تا بتوانند از مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به‌خوبی پذیرایی کنند.
پنجم: انسان باید به‌گونه‌ای رفتار کند که مهمان احساس نکند که میزبانش را به زحمت انداخته یا برای او باعث درد‎سر شده است؛ چنان‌که این مرد انصاری، از همسرش خواست تا به بهانه‌ای چراغ را خاموش کند تا مهمان متوجه نشود که حضورِ او، آن‌ها را از شامِ شب انداخته است. و این، برگرفته از رفتار و منشِ زیبای ابراهیم خلیل علیه السلام با مهمانانش می‌باشد، آن‌گاه که فرشتگان در صورت مردانی به خانه‌اش آمدند:
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ ٢٦﴾ [الذاريات: ٢٦]
سپس به‌سرعت پنهانی نزد خانواده‌اش رفت و برایشان گوساله‌ای فربه (و بریان) آورد.
ابراهیم علیه السلام به‌سرعت و پنهانی این کار را انجام داد تا مهمانانش شرمنده نشوند.
ششم: جایز است که انسان مهمانش را بر خود و خانواده‌اش ترجیح دهد و این در شرایط خاص می‌باشد؛ و گرنه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «اِبْدَأْ بِنَفْسِك ثُمَّ بِمَنْ تَعُول».( ) یعنی: «ابتدا از خود آغاز کن و سپس از کسانی که تحت سرپرستی تو هستند».
لذا اگر شرایط خاصی مثل وضعیت مذکور پیش آید، برای انسان اشکالی ندارد که مهمانش یا هرکسی را که اکرامش واجب است، بر خود ترجیح دهد.
هرکس به روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحابش رضي الله عنهم توجه کند، ارزش‌های اخلاقی و منش‌ها یا رفتارهای والایی مشاهده می‌کند که اگر مردم نیز به آن عمل کنند، به جایگاه والایی در دنیا و آخرت دست می‌یابند. الله متعال همه‌ی ما را به آن‌چه به نفع دنیا و آخرت ماست، موفق بدارد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۵۷۰- وعنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَعَامُ الاثْنَينِ كافي الثَّلاثَةِ، وطَعامُ الثَّلاثَةِ كافي الأَربَعَةِ». [متفقٌ عليه] وفي رواية لمسلمٍ عَن جَابِرٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «طَعَامُ الوَاحِد يَكفي الاثْنَيْنِ، وطَعَامُ الاثْنَيْنِ يَكْفي الأربَعَةَ وطَعَامُ الأرْبعةِ يَكفي الثَّمَانِيَةَ».

۵۷۰- وعنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَعَامُ الاثْنَينِ كافي الثَّلاثَةِ، وطَعامُ الثَّلاثَةِ كافي الأَربَعَةِ». [متفقٌ عليه]([۱]) وفي رواية لمسلمٍ عَن جَابِرٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «طَعَامُ الوَاحِد يَكفي الاثْنَيْنِ، وطَعَامُ الاثْنَيْنِ يَكْفي الأربَعَةَ وطَعَامُ الأرْبعةِ يَكفي الثَّمَانِيَةَ». ترجمه: ابوهریره […]

ادامه مطلب …

۵۷۳- وعن أبي موسى رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنَّ الأشعَرِيينَ إِذَا أَرملُوا في الْغَزْوِ، أَو قَلَّ طَعَامُ عِيَالِهِم بالمَدِينَةِ جَمَعُوا ما كَانَ عِندَهُم في ثَوبٍ وَاحد ثُمَّ اقتَسَمُوهُ بَيْنَهُم في إِنَاءٍ وَاحِدٍ بالسَّويَّةِ فَهُم مِنِّي وَأَنَا مِنهُم». [متفقٌ عليه]

۵۷۳- وعن أبي موسى رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنَّ الأشعَرِيينَ إِذَا أَرملُوا في الْغَزْوِ، أَو قَلَّ طَعَامُ عِيَالِهِم بالمَدِينَةِ جَمَعُوا ما كَانَ عِندَهُم في ثَوبٍ وَاحد ثُمَّ اقتَسَمُوهُ بَيْنَهُم في إِنَاءٍ وَاحِدٍ بالسَّويَّةِ فَهُم مِنِّي وَأَنَا مِنهُم». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: ابوموسی رضي الله عنه می‌گوید: […]

ادامه مطلب …

۵۷۱- وعن أبي سعيدٍ الخُدريِّ رضي الله عنه قال: بينَمَا نَحْنُ في سَفَرٍ مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم إِذ جَاءَ رَجُلٌ على رَاحِلَةٍ لَه، فَجَعَلَ يَصْرفُ بَصَرَهُ يَمِينًا وَشِمَالاً، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهرٍ فَليَعُدْ بِهِ عَلى مَنْ لا ظَهْرَ لَه، وَمَن كانَ لَهُ فَضْلٌ مِن زَاد، فَليَعُدْ بِهِ على مَن لا زَادَ لَهُ» فَذَكَرَ مِن أَصْنَافِ المَالِ مَا ذَكَرَ حَتَّى رَأَيْنَا أَنَّهُ لا حَقَّ لأحدٍ مِنَّا في فَضْلٍ». [روایت مسلم]

۵۷۱- وعن أبي سعيدٍ الخُدريِّ رضي الله عنه قال: بينَمَا نَحْنُ في سَفَرٍ مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم إِذ جَاءَ رَجُلٌ على رَاحِلَةٍ لَه، فَجَعَلَ يَصْرفُ بَصَرَهُ يَمِينًا وَشِمَالاً، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهرٍ فَليَعُدْ بِهِ عَلى مَنْ لا ظَهْرَ لَه، […]

ادامه مطلب …

۵۷۲- وعن سَهلِ بنِ سعدٍ رضي الله عنه أَنَّ امرَأَةً جَاءَت إِلى رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بِبُردةٍ مَنسُوجَةٍ، فقالت: نَسَجتُها بِيَدَيَّ لأكْسُوَكَهَا، فَأَخَذَهَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم مُحتَاجًا إِلَيهَا، فَخَرَجَ إِلَينا وَإِنَّهَا لإزَارُه، فقال فُلانٌ اكسُنِيهَا مَا أَحسَنَها، فَقَالَ: «نَعَمْ». فَجلَس النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم في المجلِسِ، ثُمَّ رَجَعَ فَطَواهَا، ثُمَّ أَرسَلَ بِهَا إِلَيْه؛ فَقَالَ لَهُ القَوْم: ما أَحسَنْتَ، لَبِسَهَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم مُحْتَاجًا إِلَيها، ثُمَّ سَأَلتَه، وَعَلِمت أَنَّهُ لا يَرُدُّ سَائِلاً، فَقال: إنّي وَاللَّهِ ما سَأَلْتُهُ لألْبَسَها، إِنَّمَا سَأَلْتُهُ لِتكُونَ كَفَنِي. قال سَهْل: فَكانت كَفَنَهُ. [روایت بخاري]

۵۷۲- وعن سَهلِ بنِ سعدٍ رضي الله عنه أَنَّ امرَأَةً جَاءَت إِلى رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بِبُردةٍ مَنسُوجَةٍ، فقالت: نَسَجتُها بِيَدَيَّ لأكْسُوَكَهَا، فَأَخَذَهَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم مُحتَاجًا إِلَيهَا، فَخَرَجَ إِلَينا وَإِنَّهَا لإزَارُه، فقال فُلانٌ اكسُنِيهَا مَا أَحسَنَها، فَقَالَ: «نَعَمْ». فَجلَس النَّبِيُّ صلی الله علیه و […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه