۵۵۳- وعن أبي هُريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَا مِنْ يَوْمٍ يُصبِحُ العِبادُ فِيهِ إِلاَّ مَلَكَانِ يَنْزِلانِ، فَيَقُولُ أَحَدَهُمَا: اللَّهُمَّ أَعطِ مُنْفِقًا خَلَفًا، وَيَقُولُ الآخَر: اللَّهُمَّ أَعطِ مُمسكًا تَلَفًا». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر روز که بندگان شب را به صبح میرسانند، دو فرشته پایین میآیند؛ یکی از آنها میگوید: یا الله! به کسی که انفاق میکند، عوض بده. و دیگری، میگوید: یا الله! به بخیل و کسی که از انفاق کردن خودداری میکند، ضرر و زیان برسان».
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۱۴۴۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۱۰. [ر.ک: حدیث شمارهی۳۰۰.]
شرح
مؤلف رحمه الله میگوید: «باب: بخشش و سخاوت و خرج کردن در راههای نیک به امید الله متعال و با توکل بر او».
مال و ثروتی که الله متعال به انسانها میبخشد، برای آزمودن آنهاست تا آنها را بیازماید که آیا آن را درست مصرف میکنند یا نه؟ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَأَوۡلَٰدُكُمۡ فِتۡنَةٞۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ ١٥﴾ [التغابن : ١٥]
اموال و فرزندانتان، فقط مایهی آزمایش (شما) هستند. و نزد الله پاداش بزرگیست.
برخی از مردم، مال و ثروتشان را در راه شهوترانی، هوسبازی و لذتهای ناروایی بهکار میگیرند که باعث دوریِ هرچه بیشترشان از الله متعال میگردد و بدینسان مال و ثروتشان، وبال گردنشان خواهد بود. پناه بر الله.
و برخی دیگر مطابق رهنمودهای دینی، اموالشان را بهخاطر خشنودی الله در راههایی مصرف میکنند که آنان را به او نزدیک میگرداند. بهیقین، چنین مال و ثروتی به نفعِ انسان است.
برخی هم اموالشان را در کارهای بیفایدهای هزینه میکنند که نه حرام است و نه فضیلت یا امتیازی شرعی دارد؛ یعنی در واقع اموالشان را تباه میگردانند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از نابود کردن اموال نهی نموده است.
انسانی که اموالش را در راهی خرج میکند که مورد پسند خداست، باید به نویدهای الاهی اطمینان کامل داشته باشد؛ چنانکه الله متعال در کتابش میفرماید:
﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَهُوَ يُخۡلِفُهُۥۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ ٣٩﴾ [سبأ: ٣٩]
و هرچه انفاق کنید، او عوضش را میدهد؛ و او، بهترین روزیدهنده است.
الله متعال فرموده است: ﴿يُخۡلِفُهُۥ﴾، نه «یَخْلُفُهُ». لذا بدین معناست که الله، عوضش را میدهد، نه اینکه الله، خود جایگزین آن میشود؛ از اینرو چنین پنداری، بهکلی اشتباه میباشد. چنانکه در حدیث آمده است: «اللهُمَّ أْجُرْنِي فِي مُصِيبَتِي وَأَخْلِفْ لِي خَيْرًا مِنْهَا». یعنی: «یا الله! در این مصیبت، به من اجر و پاداش عنایت کن و به من بهتر از آن عوض بده». نگویید: «واخْلُفْ» که اشتباه است.
الله عزوجل در کتابش وعده فرموده است که هرکس انفاق کند، الله عوضش را میدهد. این را حدیثِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تفسیر میکند؛ همان حدیثی که مؤلف رحمه الله ذکر کرده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «هر روز که بندگان شب را به صبح میرسانند، دو فرشته پایین میآیند؛ یکی از آنها میگوید: یا الله! به کسی که انفاق میکند، عوض بده. و دیگری، میگوید: یا الله! به بخیل و کسی که از انفاق کردن خودداری میکند، ضرر و زیان برسان».
منظور از بخیل در اینجا، کسیست که حقوق شرعیِ اموالش را ادا نمیکند؛ لذا این، بددعایی شامل همهی کسانی که انفاق نمیکنند، نمیشود و فقط شامل حال کسانی میگردد که از انفاق یا بذل و بخششی که الله متعال واجب فرموده است، امتناع میورزند. فرشتگان برای چنین کسانی بددعایی میکنند که الله متعال به اموالشان ضرور و زیان برساند. این ضرور و زیان، بر دو گونه است:
- ضرر و زیانِ ظاهری یا حسی.
- ضرر و زیانِ معنوی.
ضرر و زیان ظاهری، ضرر و زیانیست که در خودِ مال و ثروت، پدید میآید؛ به عنوان مثال در آتش میسوزد یا سرقت میشود و امثال آن.
و ضرر و زیان معنوی، بدین صورت است که خیر و برکت، از آن برداشته میشود و انسان در زندگی خود از آن استفاده نمیکند. چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یارانش فرمود: «آیا کسی از شما، مال وارثش را بیش از مالِ خود دوست دارد؟» گفتند: ای رسولخدا! همهی ما، مال خود را بیشتر دوست داریم.
شما، مال خود را از مال زید و عمرو و خالد، بیشتر دوست دارید؛ هرچند وارثان شما باشند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مال انسان، همان مالیست که خرج یا بخشش میکند و مالِ وارث، مالیست که انسان، – خرج یا بخشش نمیکند و- از خود باقی میگذارد».
این، حکمتی بزرگ از سخنان جامع و حکمتآمیز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ مالِ شما، همان مالیست که روز قیامت آن را در پیشگاه الله عزوجل مشاهده میکنید؛ همان مالی که بذل و بخشش کردهاید. و مالِ وارث، همان ثروتیست که پس از خود برای وارثان خویش میگذارید و آنها میخورند و از آن استفاده میکنند. مالی که از هریک از ما باقی میماند، در حقیقت، مالِ وارث است. پس اموال خود را برای خشنودی الله عزوجل انفاق کنیم و مطمئن باشیم که الله متعال، عوضش را به ما میدهد و بر ما بذل و بخشش میفرماید؛ چنانکه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «الله متعال میفرماید: «ای فرزندِ آدم! انفاق و بخشش کن تا بر تو انفاق شود».
همهی این آیات و احادیث، نشانگر اینست که انسان باید ثروتش را مطابق احکام و رهنمودهای الاهی، خرج و بخشش نماید. همانگونه که مؤلف رحمه الله در ابتدای این باب، حدیثی بدین مضمون ذکر کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «رشک بردن (غبطه خوردن) فقط در دو مورد، درست است». یعنی درست نیست که انسان بر مال و ثروتی که الله به کسی بخشیده یا هر چیزیِ دیگری که به بندهای داده است، غبطه بخورد، مگر در دو مورد:
اول: شخصی که الله به او مالی داده و به او همت خرج کردن در راه الله را عنایت نموده است. و بدینسان این بنده، مالش را در راهی انفاق میکند که مورد پسند و رضایت الله متعال است. رشک بردن به چنین شخصی، جایز میباشد؛ زیرا تجار، رویکردِ گوناگونی دارند و با هم متفاوتند. برخی از آنها اموالشان را در راه الله، در کارهای خوبی از قیبل ساختن مساجد، کمک به نیازمندان، چاپ کتاب، کمک به جهاد و امثال آن انفاق میکنند. الله متعال به چنین کسانی همت خرج کردن در راه خود را عنایت فرموده است.
برخی هم ثروتشان را در راههای نامشروع و لذتهای حرام، خرج مینمایند؛ برای هوسرانی به خارج میروند تا زناکاری و میگساری نمایند یا قماربازی کنند و اموالشان را در راههای حرامی که مایهی خشم و غضب خداست، تلف نمایند. بنابراین ثروتمندی، قابل رشک و غبطه است که همت خرج کردن اموالش را در راههای درست دارد. زیرا معمولاً کسی که به نان و نوا یا ثروتی میرسد، سر به طغیان و سرکشی، و فسق و فجور مینهد. لذا انسان با دیدن ثروتمندی که اموالش را در راه الله انفاق میکند، به او غبطه میخورد.
دوم: شخصی که الله به او حکمت و معارف دینی داده و او به آن، حکم و عمل میکند. منظور از حکمت در اینجا، دانش دینیست. همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمۡ تَكُن تَعۡلَمُ﴾ [النساء : ١١٣]
و الله، کتاب و سنت را بر تو نازل نمود و آنچه را نمیدانستی، به تو آموخت.
لذا این شخص، به علم و دانشی که الله متعال به او داده است، عمل میکند و مطابق آن قضاوت مینماید؛ چه دربارهی خود و چه در میان خانواده و نزدیکانش و چه دربارهی کسانی که از او قضاوت میخواهند. علاوه بر این، علم و دانش خود را به دیگران نیز آموزش میدهد و به این بسنده نمیکند که مردم، نزدش بیایند و چیزی از او بپرسند یا نمیگوید: همین کافیست که مردم نزدم بیایند تا در میانشان قضاوت کنم؛ بلکه خود نیز قدم پیش میگذارد و علاوه بر حکم کردن و عمل نمودن به دانش خود، آن را به دیگران نیز منتقل مینماید. روشن است که چنین شخصی، قابل رشک میباشد.
مردم در رابطه با حکمت یا دانش، چند گونهاند:
اول: الله متعال به برخی از مردم، علم و دانش داده است، ولی آنها این دانش را از خود نیز دریغ میدارند و به خودشان هم بخل میورزند و از این دانش الاهی، استفاده نمیکنند و به وسیلهی آن، به اطاعت و بندگیِ الله عزوجل نمیپردازند یا از کارهای ممنوع بازنمیآیند. اینها از همه زیانکارترند و مانند یهودیان هستند که هر چند حق و حقیقت را میدانستند، ولی تکبر ورزیدند و از آن سرپیچی کردند.
دوم: کسانی که الله متعال به آنها علم و دانش داده است و خود به آن عمل میکنند، ولی سایر بندگان خدا نفعی از علمشان نمیبرند. این دسته از گروه پیشین بهترند، اما عملکردشان ناقص است.
سوم: گروهی که الله متعال به آنها علم و دانش داده است و گذشته از اینکه خود به آن عمل میکنند، آن را به دیگران نیز آموزش میدهند. اینها بهترین دستهاند.
وگروه چهارمی هم وجود دارد؛ کسانی که بهطور مطلق بهرهای از علم و دانش ندارند و در حقیقت، جاهلند. اینها اگرچه از خیر فراوانی محروم شدهاند، اما وضعیتشان از دستهی اول که علم و دانش دارند و به آن عمل نمیکنند، بهتر است. زیرا برای اینها این امید وجود دارد که به کسب علم و عمل به آن روی بیاورند، اما علم گروهِ اول، وبال گردنشان است. پناه بر الله.