۵۳۴- وعن أبي عبدِ الرحمنِ عَوف بن مالك الأَشْجَعِيِّ رضي الله عنه قال: كُنَّا عِنْدَ رسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم تِسَعْةً أَوْ ثمانيةً أَوْ سَبْعَةً فَقال: أَلاَ تُبَايِعُونَ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وكُنَّا حَدِيثي عَهْدٍ بِبيْعَةٍ ، فَقُلْنا: قَدْ بايعْناكَ يَا رَسُولَ اللهِ، ثُمَّ قال: «ألا تبايعون رسول الله؟» فبَسَطْنَا أَيدِيَنَا وَقُلنَا قد بايعناك يا رسول الله فَعَلاَم نَبَايِعُك؟ قال: «على أَنْ تَعْبُدُوا اللَّه ولا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا، والصَّلَوَاتِ الخَمْس وَتُطِيعُوا اللَّهَ» وَأَسرَّ كلمَة خَفِيةً: «وَلاَ تَسْأَلُوا النَّاسَ شَيْئًا». فَلَقَدْ رَأَيتُ بَعْضَ أُولِئكَ النَّفَرِ يَسْقُطُ سَوْطُ أَحدِهِمْ فَما يَسْأَلُ أَحَدًا يُنَاوِلُهُ إِيَّاهُ. [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: ابوعبدالرحمن، عوف بن مالک اشجعی رضي الله عنه میگوید: نه یا هشت یا هفت نفر، نزد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که فرمود: «آیا با رسولالله، بیعت نمیکنید؟» در حالی که ما تازه بیعت کرده بودیم؛ از اینرو گفتیم: ای رسولخدا! ما با شما بیعت کردهایم. باز فرمود: «آیا با رسولالله بیعت نمیکنید؟» ما دستانمان را دراز کردیم و گفتیم: ما با شما پیمان بستهایم؛ اینک بر سر چه چیزی با شما بیعت کنیم؟ فرمود: «بر اینکه الله را عبادت و پرستش کنید و هیچ چیز و هیچکس را شریکش نسازید و نمازهای پنجگانه را بهجای آورید و از الله، اطاعت نمایید». و سخنی را بهآرامی زمزمه کرد «و اینکه از مردم چیزی نخواهید». پس از آن، برخی از این افراد را دیدم که وقتی تازیانهی یکی از آنها به زمین میافتاد، از کسی نمیخواست که آن را بردارد و به او بدهد».
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی بدین مضمون نقل کرده است که حکیم بن حزام رضي الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مالی درخواست کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او عطا نمود؛ بار دوم و سوم نیز درخواست نمود و هر بار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او کمک کرد. این، روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بلکه از بخشندگی و بزرگواری ایشان بود که درخواست هیچکس را رد نمیکرد و هرچه از او در رابطه با اسلام خواسته میشد، دریغ نمینمود. سرانجام، به حکیم رضي الله عنه فرمود: «این مالِ دنیا، شیرین و دلفریب است. هرکس آن را سخاوتمندانه – و بدون طمع- دریافت کند، برایش بابرکت خواهد بود؛ و هرکس از روی حرص و طمع آن را بهدست بیاورد، برایش برکتی نخواهد داشت». پس کسی که از روی طمع، دست نیاز پیش این و آن، دراز میکند، بهمراتب از این برکت، دورتر خواهد بود. از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عمر بن خطاب رضي الله عنه فرمود: «مَا جَاءَكَ مِنْ هَذَا الْمَالِ وَأَنْتَ غَيْرُ مُشْرِفٍ وَلا سَائِلٍ فَخُذْهُ وَمَا لا فَلا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ». یعنی: «هرگاه مال و ثروتی بدون چشمداشت یا درخواست، به تو رسید، بپذیر و گرنه، در پیِ آن مباش».
سپس رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به حکیم رضي الله عنه فرمود: «دستِ بالا از دستِ پایین بهتر است». منظور از دست بالا، دست بخشنده میباشد و دست پایین، همان دست گیرنده یا درخواستکننده است. حکیم رضي الله عنه عرض کرد: ای رسولخدا! سوگند به ذاتی که شما را بهحق مبعوث کرده است، پس از شما تا زنده باشم، از هیچکس چیزی نخواهم خواست.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و ابوبکر صدیق رضي الله عنه مسؤولیت خلافت را بر عهده گرفت و چون حکیم رضي الله عنه را فرامیخواند تا سهمش از بیتالمال را به او بدهد، حکیم رضي الله عنه قبول نمیکرد. آنگاه ابوبکر رضي الله عنه درگذشت و عمر رضي الله عنه به خلافت رسید. عمر رضي الله عنه نیز حکیم را فرامیخواند تا چیزی به او بدهد، ولی حکیم رضي الله عنه نمیپذیرفت. لذا عمر رضي الله عنه فرمود: ای مسلمانان! من شما را گواه میگیرم که من، سهم حکیم را از بیت المال بر او عرضه میکنم، ولی او از پذیرش آن خودداری مینماید. عمر رضي الله عنه این کار را انجام داد تا مردم را گواه بگیرد که به وظیفهاش عمل کرده و سهم حکیم رضي الله عنه از بیتالمال را به او عرضه کرده است تا حکیم رضي الله عنه روز قیامت ادعایی دربارهی حقش نداشته باشد؛ اما حکیم رضي الله عنه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تا زمانی که زنده بود، از هیچکس چیزی قبول نکرد.
در روایتی دیگر که مؤلف رحمه الله ذکر کرده، آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دست بالا (بخشنده) از دست پایین (گیرندهی صدقه) بهتر است و ابتدا به کسی صدقه بده که تحت تکفل و سرپرستی توست». بنابراین، بذل و بخشش بر خانواده، بر صدقه دادن بر فقرا، برتری دارد؛ زیرا تأمین مخارج خانواده، هم صدقه است و هم ادای حقّ خویشاوندی (صلهی رحم) و هم حفظ حرمت و عزت خانواده و بینیازی آنان از دیگران. و رسیدگی به نیازهای شخصی از این هم برتر میباشد؛ چنانکه در حدیث آمده است: «اِبْدَأْ بِنَفْسِك فَتَصَدَّقْ عَلَيْهَا؛ فَإِنْ فَضَلَ شَيْء فَلأَهْلِك». یعنی: «ابتدا از خود آغاز کن و از مال خویش استفاده ببَر؛ آنگاه مازاد آن را برای خانوادهات، خرج نما».
مؤلف رحمه الله حدیث عبدالله بن عمر رضي الله عنهما را ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «شخصی از شما همواره- از مردم- خواهش و گدایی میکند تا اینکه در حالی الله متعال را ملاقات مینماید که هیچ گوشتی در چهرهاش نیست».
این، هشداری جدیست که نشان میدهد کثرت خواهش یا درخواست کمک از دیگران، حرام است. از اینرو علما گفتهاند: برای هیچکس جایز نیست که جز در شرایط اضطراری، چیزی از مردم بخواهد. لذا اگر درخواست کمک مالی از دیگران، از روی چشم و همچشمی و برای دستیابی به تجملات و زندگی مجمل باشد، پس در حرام بودنش هیچ شکی نیست و برای کسی، دریافت چنین کمکهایی با چنین اهدافی جایز نمیباشد؛ حتی گرفتن زکات هم به قصد هزینه کردن در تجملات یا کارهای غیرضروری، جایز نیست. البته درخواست کمک مالی از دیگران در شرایط اضطراری، اشکالی ندارد. و الله، داناتر است.