سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۵۳۰- وعن أبي بُردَةَ عن أبي موسى الأشعَريِّ رضي الله عنه قال: خَرَجْنَا مَعَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فِي غَزوَةٍ ونحْن سِتَّةُ نَفَرٍ بيْنَنَا بَعِير نَعْتَقِبه، فَنَقِبَتْ أَقدامُنا، وَنَقِبَتْ قَدَمِي، وَسَقَطَتْ أَظْفاري، فَكُنَّا نَلُفُّ عَلى أَرْجُلِنا الخِرَق، فَسُمِّيَتْ غَزوَةُ ذَاتِ الرِّقاعِ لِما كُنَّا نَعْصِبُ عَلى أَرْجُلِنَا الخِرَق، قالَ أَبو بُردَةَ: فَحَدَّثَ أَبو مُوسَى بِهَذا الحَدِيث، ثُمَّ كَرِهَ ذلكَ، وقال: ما كنْتُ أَصْنَعُ بِأَنْ أَذْكُره، قال: كَأَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَكُونَ شَيْئًا مِنْ عَمَلِهِ أَفْشاه. [متفقٌ عليه]

۵۳۰- وعن أبي بُردَةَ عن أبي موسى الأشعَريِّ رضي الله عنه قال: خَرَجْنَا مَعَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فِي غَزوَةٍ ونحْن سِتَّةُ نَفَرٍ بيْنَنَا بَعِير نَعْتَقِبه، فَنَقِبَتْ أَقدامُنا، وَنَقِبَتْ قَدَمِي، وَسَقَطَتْ أَظْفاري، فَكُنَّا نَلُفُّ عَلى أَرْجُلِنا الخِرَق، فَسُمِّيَتْ غَزوَةُ ذَاتِ الرِّقاعِ لِما كُنَّا نَعْصِبُ عَلى أَرْجُلِنَا الخِرَق، قالَ أَبو بُردَةَ: فَحَدَّثَ أَبو مُوسَى بِهَذا الحَدِيث، ثُمَّ كَرِهَ ذلكَ، وقال: ما كنْتُ أَصْنَعُ بِأَنْ أَذْكُره، قال: كَأَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَكُونَ شَيْئًا مِنْ عَمَلِهِ أَفْشاه. [متفقٌ عليه]([۱])

ترجمه: ابوبرده می‌گوید: ابوموسی اشعری رضي الله عنه گفت: با رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به غزوه‌ای رفتیم؛ ما – اشعری‌ها- شش نفر بودیم و یک شتر داشتیم که به‌نوبت، بر آن سوار می‌شدیم. از این‌رو پاهایمان، زخمی شد؛ پاهای من نیز زخمی گردید و ناخن‌هایم افتاد. لذا پاهایمان را با تکه‌های پارچه می‌بستیم. به همین سبب، این غزوه، «ذات‌الرقاع»([۲]) نامیده شد. ابوبرده می‌گوید: ابوموسی رضي الله عنه پس از این‌که این حدیث را بازگو کرد، ناراحت و پشیمان شد و گفت: «من، این کار را نکردم که آن را بازگو نمایم». گویا دوست نداشت که چیزی از عملش را فاش کند.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۴۱۲۸؛ صحیح مسلم، ش: ۱۸۱۶.

([۲]) رقاع، جمع رقعه است و به وصله یا پینه‌ای می‌گویند که بر کفش یا لباس می‌دوزند. از آن‌جا که اصحاب رضي الله عنهم در این غزوه، پاهای زخمی خود را با پارچه می‌بستند، این غزوه را ذات‌الرقاع نامیدند. [مترجم]

شرح

مؤلف رحمه الله روایتی بدین مضمون نقل کرده است که حکیم بن حزام رضي الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مالی درخواست کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او عطا نمود؛ بار دوم و سوم نیز درخواست نمود و هر بار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او کمک کرد. این، روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بلکه از بخشندگی و بزرگواری ایشان بود که درخواست هیچ‌کس را رد نمی‌کرد و هرچه از او در رابطه با اسلام خواسته می‌شد، دریغ نمی‌نمود. سرانجام، به حکیم رضي الله عنه فرمود: «این مالِ دنیا، شیرین و دل‌فریب است. هرکس آن را سخاوتمندانه – و بدون طمع- دریافت کند، برایش بابرکت خواهد بود؛ و هرکس از روی حرص و طمع آن را به‌دست بیاورد، برایش برکتی نخواهد داشت». پس کسی که از روی طمع، دست نیاز پیش این و آن، دراز می‌کند، به‌مراتب از این برکت، دورتر خواهد بود. از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عمر بن خطاب رضي الله عنه فرمود: «مَا جَاءَكَ مِنْ هَذَا الْمَالِ وَأَنْتَ غَيْرُ مُشْرِفٍ وَلا سَائِلٍ فَخُذْهُ وَمَا لا فَلا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ». یعنی: «هرگاه مال و ثروتی بدون چشم‌داشت یا درخواست، به تو ‌رسید، بپذیر و گرنه، در پیِ آن مباش».

سپس رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به حکیم رضي الله عنه فرمود: «دستِ بالا از دستِ پایین بهتر است». منظور از دست بالا، دست بخشنده می‌باشد و دست پایین، همان دست گیرنده یا درخواست‌کننده است. حکیم رضي الله عنه عرض کرد: ای رسول‌خدا! سوگند به ذاتی که شما را به‌حق مبعوث کرده است، پس از شما تا زنده باشم، از هیچ‌کس چیزی نخواهم خواست.

رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و ابوبکر صدیق رضي الله عنه مسؤولیت خلافت را بر عهده گرفت و چون حکیم رضي الله عنه را فرامی‌خواند تا سهمش از بیت‌المال را به او بدهد، حکیم رضي الله عنه قبول نمی‌کرد. آن‌گاه ابوبکر رضي الله عنه درگذشت و عمر رضي الله عنه به خلافت رسید. عمر رضي الله عنه نیز حکیم را فرامی‌خواند تا چیزی به او بدهد، ولی حکیم رضي الله عنه نمی‌پذیرفت. لذا عمر رضي الله عنه فرمود: ای مسلمانان! من شما را گواه می‌گیرم که من، سهم حکیم را از بیت المال بر او عرضه می‌کنم، ولی او از پذیرش آن خودداری می‌نماید. عمر رضي الله عنه این کار را انجام داد تا مردم را گواه بگیرد که به وظیفه‌اش عمل کرده و سهم حکیم رضي الله عنه از بیت‌المال را به او عرضه کرده است تا حکیم رضي الله عنه روز قیامت ادعایی درباره‌ی حقش نداشته باشد؛ اما حکیم رضي الله عنه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تا زمانی که زنده بود، از هیچ‌کس چیزی قبول نکرد.

در روایتی دیگر که مؤلف رحمه الله ذکر کرده، آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دست بالا (بخشنده) از دست پایین (گیرنده‌ی صدقه) بهتر است و ابتدا به کسی صدقه بده که تحت تکفل و سرپرستی توست». بنابراین، بذل و بخشش بر خانواده، بر صدقه دادن بر فقرا، برتری دارد؛ زیرا تأمین مخارج خانواده، هم صدقه است و هم ادای حقّ خویشاوندی (صله‌ی رحم) و هم حفظ حرمت و عزت خانواده و بی‌نیازی آنان از دیگران. و رسیدگی به نیازهای شخصی از این هم برتر می‌باشد؛ چنان‌که در حدیث آمده است: «اِبْدَأْ بِنَفْسِك فَتَصَدَّقْ عَلَيْهَا؛ فَإِنْ فَضَلَ شَيْء فَلأَهْلِك». یعنی: «ابتدا از خود آغاز کن و از مال خویش استفاده ببَر؛ آن‌گاه مازاد آن را برای خانواده‌ات، خرج نما».

مؤلف رحمه الله حدیث عبدالله بن عمر رضي الله عنهما را ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «شخصی از شما همواره- از مردم- خواهش و گدایی می‌کند تا این‌که در حالی الله متعال را ملاقات می‌نماید که هیچ گوشتی در چهره‌اش نیست».

این، هشداری جدی‌ست که نشان می‌دهد کثرت خواهش یا درخواست کمک از دیگران، حرام است. از این‌رو علما گفته‌اند: برای هیچ‌کس جایز نیست که جز در شرایط اضطراری، چیزی از مردم بخواهد. لذا اگر درخواست کمک مالی از دیگران، از روی چشم و هم‌چشمی و برای دست‌یابی به تجملات و زندگی مجمل باشد، پس در حرام بودنش هیچ شکی نیست و برای کسی، دریافت چنین کمک‌هایی با چنین اهدافی جایز نمی‌باشد؛ حتی گرفتن زکات هم به قصد هزینه کردن در تجملات یا کارهای غیرضروری، جایز نیست. البته درخواست کمک مالی از دیگران در شرایط اضطراری، اشکالی ندارد. و الله، داناتر است.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۶۴۴۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۵۱.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۵۳۱- وعن عمرو بن تَغْلِب بفتح التاءِ المثناةِ فوقَ وإِسكان الغين المعجمة وكسر الَّلام رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم أُتِيَ بمالٍ أَوْ سبْيٍ فَقسَّمَهُ، فَأَعْطَى رجالاً وتَرَكَ رِجالاً، فَبَلَغَهُ أَنَّ الَّذِينَ تَرَكَ عَتَبُوا، فَحَمِدَ اللَّه، ثُمَّ أَثْنَى عَلَيه، ثُمَّ قال: «أَمَا بَعد، فَوَاللَّه إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ وَأَدَعُ الرَّجُل، والَّذِي أَدَعُ أَحَبُّ إلیَّ مِنَ الَّذِي أُعْطِي، وَلكِنِّي إِنَّمَا أُعْطِي أَقوَامًا لِما أَرى في قُلُوبِهِمْ مِن الجَزَعِ والهَلَع، وَأَكِلُ أَقْوامًا إِلى ما جعَلَ اللَّه في قُلُوبِهِمْ مِنَ الغِنَی والخَيْر، مِنْهُمْ عَمْروُ بنُ تَغلِبَ». قال عمرُو بنُ تَغْلِب: فَواللَّهِ ما أُحِبُّ أَن لي بِكلِمةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حُمْرَ النَّعَم. [روایت بخاري]

۵۳۱- وعن عمرو بن تَغْلِب بفتح التاءِ المثناةِ فوقَ وإِسكان الغين المعجمة وكسر الَّلام رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم أُتِيَ بمالٍ أَوْ سبْيٍ فَقسَّمَهُ، فَأَعْطَى رجالاً وتَرَكَ رِجالاً، فَبَلَغَهُ أَنَّ الَّذِينَ تَرَكَ عَتَبُوا، فَحَمِدَ اللَّه، ثُمَّ أَثْنَى عَلَيه، ثُمَّ قال: «أَمَا بَعد، فَوَاللَّه إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ وَأَدَعُ […]

ادامه مطلب …

۵۳۳- وَعَن أبي سفيانَ صَخْرِ بنِ حَرْبٍ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لا تُلْحِفُوا فِي المسأَلَةِ، فوَاللَّه لا يَسْأَلُنِي أَحَدٌ مِنْكُمْ شَيْئًا، فَتُخرِجَ لَهُ مَسْأَلَتُهُ مِنِّي شَيْئًا وَأَنا لَهُ كارِه، فَيُبَارَكَ لَهُ فيما أَعْطَيْتُهُ». [روایت مسلم]

۵۳۳- وَعَن أبي سفيانَ صَخْرِ بنِ حَرْبٍ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لا تُلْحِفُوا فِي المسأَلَةِ، فوَاللَّه لا يَسْأَلُنِي أَحَدٌ مِنْكُمْ شَيْئًا، فَتُخرِجَ لَهُ مَسْأَلَتُهُ مِنِّي شَيْئًا وَأَنا لَهُ كارِه، فَيُبَارَكَ لَهُ فيما أَعْطَيْتُهُ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابوسفیان، صخر بن حرب رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله […]

ادامه مطلب …

۵۴۱- وعن أبي بِشْرٍ قَبِيصَةَ بن المُخَارِقِ رضي الله عنه قال: تَحمَّلْتُ حمَالَةً فَأَتَيْتُ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أَسْأَلُهُ فيها، فقال: «أَقِمْ حَتَّى تَأْتِينَا الصَّدَقَةُ فَنأْمُرَ لكَ بِها». ثُمَّ قال: «ياَ قَبِيصَةُ إِنَّ المَسأَلَةَ لا تَحِلُّ إِلاَّ لأَحَدِ ثَلاثَةٍ: رَجُلٌ تَحَمَّلَ حمالَةً، فَحَلَّتْ لَهُ المَسْأَلَةُ حَتَّى يُصيبَها، ثُمَّ يُمْسِك. ورجُلٌ أَصابَتْهُ جائِحَةٌ اجْتَاحَتْ مالَه، فَحَلَّتْ لهُ المَسأَلَةُ حَتَّى يُصِيبَ قِوَامًا مِنْ عيْش،أَوْ قال: سِداداً مِنْ عَيْش، ورَجُلٌ أَصابَتْهُ فاقَة، حَتى يقُولَ ثلاثَةٌ مِنْ ذَوي الحِجَى مِنْ قَوْمِه: لَقَدْ أَصَابَتْ فُلانًا فَاقَةٌ، فحلَّتْ لَهُ المسْأَلةُ حتَّى يُصِيبَ قِواماً مِنْ عَيْش،أَوْ قالَ: سِداداً مِنْ عَيْش. فَمَا سِواهُنَّ مِنَ المَسأَلَةِ يا قَبِيصَةُ سُحْتٌ، يأَكُلُها صاحِبُها سُحْتاً». [روایت مسلم]

۵۴۱- وعن أبي بِشْرٍ قَبِيصَةَ بن المُخَارِقِ رضي الله عنه قال: تَحمَّلْتُ حمَالَةً فَأَتَيْتُ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أَسْأَلُهُ فيها، فقال: «أَقِمْ حَتَّى تَأْتِينَا الصَّدَقَةُ فَنأْمُرَ لكَ بِها». ثُمَّ قال: «ياَ قَبِيصَةُ إِنَّ المَسأَلَةَ لا تَحِلُّ إِلاَّ لأَحَدِ ثَلاثَةٍ: رَجُلٌ تَحَمَّلَ حمالَةً، فَحَلَّتْ لَهُ المَسْأَلَةُ حَتَّى يُصيبَها، ثُمَّ يُمْسِك. ورجُلٌ […]

ادامه مطلب …

۵۴۲- وعن أبي هريرة رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ المِسْكِينُ الَّذِي يطُوفُ عَلى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمَةُ واللُّقْمَتان، وَالتَّمْرَةُ والتَّمْرتَانِ، وَلَكِنَّ المِسْكِينَ الَّذِي لا يجِدُ غِنًى يُغنِيه، وَلاَ يُفْطَنُ لَه، فَيُتَصدَّقَ عَلَيْه، وَلاَ يَقُومُ فَيسْأَلَ النَّاسَ». [متفقٌ عليه]

۵۴۲- وعن أبي هريرة رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ المِسْكِينُ الَّذِي يطُوفُ عَلى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمَةُ واللُّقْمَتان، وَالتَّمْرَةُ والتَّمْرتَانِ، وَلَكِنَّ المِسْكِينَ الَّذِي لا يجِدُ غِنًى يُغنِيه، وَلاَ يُفْطَنُ لَه، فَيُتَصدَّقَ عَلَيْه، وَلاَ يَقُومُ فَيسْأَلَ النَّاسَ». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی […]

ادامه مطلب …

۵۴۰- وعَنْ ثَوْبانَ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ تَكَفَّلَ لِي أَن لا يسْأَلَ النَّاسَ شَيْئًا وَأَتَكَفَّلُ له بالجَنَّة؟» فقلتُ: أَنا، فَكَانَ لاَ يسْأَلُ أَحَداً شَيْئًا. [این حدیث را ابوداود با اِسناد صحيح روایت کرده است.]

۵۴۰- وعَنْ ثَوْبانَ رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ تَكَفَّلَ لِي أَن لا يسْأَلَ النَّاسَ شَيْئًا وَأَتَكَفَّلُ له بالجَنَّة؟» فقلتُ: أَنا، فَكَانَ لاَ يسْأَلُ أَحَداً شَيْئًا. [این حدیث را ابوداود با اِسناد صحيح روایت کرده است.]([۱]) ترجمه: ثوبان رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه […]

ادامه مطلب …

۵۳۲- وعن حَكيمِ بن حِزامٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «اليدُ العُليا خَيْرُ مِنَ اليَدِ السُّفْلى وابْدَأ بِمنْ تَعُول وَخَيْرُ الصَّدَقَةِ ما كان عنْ ظَهْرِ غِنًی، ومَنْ يَسْتعْففْ يُعفَّهُ اللَّه، ومَنْ يَسْتغْن يُغْنِهِ اللَّه». [متفقٌ عليه؛ این، لفظ بخاري است و لفظ مسلم مختصرتر می‌باشد.]

۵۳۲- وعن حَكيمِ بن حِزامٍ رضي الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «اليدُ العُليا خَيْرُ مِنَ اليَدِ السُّفْلى وابْدَأ بِمنْ تَعُول وَخَيْرُ الصَّدَقَةِ ما كان عنْ ظَهْرِ غِنًی، ومَنْ يَسْتعْففْ يُعفَّهُ اللَّه، ومَنْ يَسْتغْن يُغْنِهِ اللَّه». [متفقٌ عليه؛ این، لفظ بخاري است و لفظ مسلم مختصرتر می‌باشد.]([۱]) ترجمه: حکیم […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه