چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

۴۸۲- وعن أبي هُرَيْرَة رضي الله عنه قال: سمعتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يقول: «أَلاَ إِنَّ الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ، مَلعونٌ مَا فيها، إِلاَّ ذِكْرَ اللَّه تعالى، ومَا وَالاَه وَعالِماً وَمُتَعلِّماً». [ترمذي روایت کرده و گفته است: حسن است.]

۴۸۲- وعن أبي هُرَيْرَة رضي الله عنه قال: سمعتُ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يقول: «أَلاَ إِنَّ الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ، مَلعونٌ مَا فيها، إِلاَّ ذِكْرَ اللَّه تعالى، ومَا وَالاَه وَعالِماً وَمُتَعلِّماً». [ترمذي روایت کرده و گفته است: حسن است.]([۱])

ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می‌فرمود: «دنیا و آن‌چه در آن است، نفرین‌شده می‌باشد؛ جز ذکر الله متعال و آن‌چه که مانند آن است – یعنی هر عمل نیکی که مانند ذکر خداست- و عالم (استاد) و کسی که به کسب علم و دانش، مشغول است (دانش‌آموز)».

([۱]) صحیح الجامع، ش: ۳۴۱۴؛ صحیح الترمذی، از آلبانی رحمه الله، ش: ۱۸۹۱؛ وی، در مشکاة المصابیح، ش: ۲۱۷۶ این حدیث را حسن دانسته است.

شرح

همه‌ی این احادیث پیرامون زهد در دنیا و روی آوردن به آخرت است. مؤلف رحمه الله حدیث خباب بن ارت رضي الله عنه درباره‌ی مصعب بن عمیر رضي الله عنه را ذکر کرده است؛ مصعب رضي الله عنه یکی از مهاجران پیش‌گامی بود که به‌خاطر رضایت و خشنودی الله عزوجل هجرت کردند. مصعب رضي الله عنه جوانی اهل مکه بود که پدر و مادر ثروتمندی داشت و بهترین لباس‌های آن زمان را برایش تهیه می‌کردند و او را نوازش می‌نمودند؛ یعنی مصعب رضي الله عنه جوان نازپرورده‌ای بود که در زندگی خود، چیزی کم نداشت، ولی همین‌که مسلمان شد، پدر و مادرش که کافر بودند، او را از خود راندند. وی، به مدینه هجرت کرد و در جرگه‌ی نخستین مهاجران قرار گرفت. هنوز سه سال کامل از هجرتش نگذشته بود که در جنگ احد به شهادت رسید؛ وی، در این جنگ پرچم‌دار لشکر اسلام بود. تنها چیزی که با خود داشت، جامه‌ای بود که وقتی سرش را با آن می‌پوشاندند، پاهایش بیرون می‌ماند و چون پاهایش را می‌پوشاندند، سرش برهنه می‌شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد سرش را بپوشانند و روی پاهایش گیاهی به نام «کوم» بگذارند.

خباب رضي الله عنه می‌گوید: «برخی از ما، یعنی برخی از مهاجران، ثمره‌ی (هجرت و جهادشان) رسید – و از ثمره‌ی هجرتشان برخوردار شدند- و از میوه‌اش می‌چینند». وی، این سخن را از شوق آن روزها، یعنی با یاد و خاطره‌ی روزهایی بیان کرد که دنیا به روی آن‌ها گشوده نشده بود و برخی از آنان، به دنیا مشغول نشده بودند.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۱۲۷۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۴۰.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۴۷۸- وعن عائشةَ رضي اللَّه عنها قالت: تُوفِّيَ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وَمَا فِي بَيْتِي مِنْ شَيْءٍ يَأْكُلُهُ ذُو كَبِدٍ إِلاَّ شَطْرُ شَعيرٍ في رَفٍّ لي فَأَكَلْتُ مِنْهُ حَتَّى طَال علَیَّ، فَكِلْتُهُ فَفَنِيَ. [متفقٌ عليه]

۴۷۸- وعن عائشةَ رضي اللَّه عنها قالت: تُوفِّيَ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وَمَا فِي بَيْتِي مِنْ شَيْءٍ يَأْكُلُهُ ذُو كَبِدٍ إِلاَّ شَطْرُ شَعيرٍ في رَفٍّ لي فَأَكَلْتُ مِنْهُ حَتَّى طَال علَیَّ، فَكِلْتُهُ فَفَنِيَ. [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: عایشه رضي الله عنها می‌گوید: وقتی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم […]

ادامه مطلب …

۴۸۶- وعن أبي عمرو ويقال: أَبو عبدِ اللَّه، ويقال: أَبو لَيْلى عُثْمَانُ بنُ عَفَّانَ رضي الله عنه أَنَّ النَِّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ لابْن آدَمَ حَقٌّ في سِوى هَذِهِ الخِصَال: بَيْتٌ يَسْكُنُه، وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ وَجِلْفُ الخُبزِ، وَالمَاءِ». [ترمذي روایت کرده و گفته است: صحیح می‌باشد.]

۴۸۶- وعن أبي عمرو ويقال: أَبو عبدِ اللَّه، ويقال: أَبو لَيْلى عُثْمَانُ بنُ عَفَّانَ رضي الله عنه أَنَّ النَِّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ لابْن آدَمَ حَقٌّ في سِوى هَذِهِ الخِصَال: بَيْتٌ يَسْكُنُه، وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ وَجِلْفُ الخُبزِ، وَالمَاءِ». [ترمذي روایت کرده و گفته است: صحیح می‌باشد.]([۱]) ترجمه: از ابوعمرو – […]

ادامه مطلب …

۴۷۵- وعن ابن عمر رضي اللهُ عنهما قال: أَخَذ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بِمَنْكِبَيَّ، فقال: «كُنْ في الدُّنْيا كأَنَّكَ غريبٌ، أَوْ عَابِرُ سبيلٍ». وَكَانَ ابنُ عمر رضي اللهُ عنهما يقول: إِذَا أَمْسيْتَ، فَلا تَنْتظِرِ الصَّباحَ وإِذَا أَصْبحْتَ، فَلا تنْتَظِرِ الْمَساءَ، وخُذْ منْ صِحَّتِكَ لِمَرَضِكَ ومِنْ حياتِك لِموتكَ. [روایت بخاري]

۴۷۵- وعن ابن عمر رضي اللهُ عنهما قال: أَخَذ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بِمَنْكِبَيَّ، فقال: «كُنْ في الدُّنْيا كأَنَّكَ غريبٌ، أَوْ عَابِرُ سبيلٍ». وَكَانَ ابنُ عمر رضي اللهُ عنهما يقول: إِذَا أَمْسيْتَ، فَلا تَنْتظِرِ الصَّباحَ وإِذَا أَصْبحْتَ، فَلا تنْتَظِرِ الْمَساءَ، وخُذْ منْ صِحَّتِكَ لِمَرَضِكَ ومِنْ حياتِك لِموتكَ. [روایت بخاري]([۱]) ترجمه: […]

ادامه مطلب …

۴۹۲- وعن ابن عَبَّاس وعِمْرَانَ بن الحُصَيْن رضي الله عنهم عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «اطَّلعْتُ في الجَنَّةِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهلِهَا الفُقَراء. وَاطَّلَعْتُ في النَّارِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهْلِهَا النِّساءَ». [متفقٌ عليه]

۴۹۲- وعن ابن عَبَّاس وعِمْرَانَ بن الحُصَيْن رضي الله عنهم عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «اطَّلعْتُ في الجَنَّةِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهلِهَا الفُقَراء. وَاطَّلَعْتُ في النَّارِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهْلِهَا النِّساءَ». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: ابن‌عباس و عمران بن حصین رضي الله عنهم می‌گویند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: […]

ادامه مطلب …

۴۷۰- وعن أبي هريرة رضي الله عنه عنْ رسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لو كان لِي مِثلُ أُحُدٍ ذَهَبًا، لَسرَّنِي أَنْ لا تَمُرَّ علَيَّ ثَلاثُ لَيَالٍ وَعِندِي منه شَيءٌ إلاَّ شَيءٌ أَرْصُدُهُ لِدَينٍ». [متفق عليه]

۴۷۰- وعن أبي هريرة رضي الله عنه عنْ رسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لو كان لِي مِثلُ أُحُدٍ ذَهَبًا، لَسرَّنِي أَنْ لا تَمُرَّ علَيَّ ثَلاثُ لَيَالٍ وَعِندِي منه شَيءٌ إلاَّ شَيءٌ أَرْصُدُهُ لِدَينٍ». [متفق عليه]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: […]

ادامه مطلب …

۴۶۹- وعن أبي ذرٍّ رضي الله عنه قال: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم في حَرَّةٍ بالمدينة، فَاسْتَقْبلَنَا أَحُدٌ فقال: «يا أَبَا ذَرٍّ». قلت: لَبَّيْكَ يا رسول اللَّه. فقال: «مَا يَسُرُّني أَنَّ عِنْدِي مِثل أَحُدٍ هذا ذَهباً تَمْضِي عَلَيَّ ثَلاثَةُ أَيَّامٍ وعِنْدِي مِنْهُ دِينَار، إِلاَّ شَيْءٌ أَرْصُدُهُ لِدَيْن، إِلاَّ أَنْ أَقُولَ بِهِ في عِبَاد اللَّه هكَذَا وَهَكَذا» عن يَمِينهِ وعن شماله ومن خلفه، ثم سار فقال: «إِنَّ الأَكثَرِينَ هُمُ الأَقَلُّونَ يَومَ القيامةِ إِلاَّ مَنْ قَالَ بالمَالِ هكذَا وهكذا» عن يمينه، وعن شماله، ومِنْ خَلفه «وَقَليلٌ مَا هُمْ». ثُمَّ قال لِي: «مَكَانَك لا تَبْرَحْ حَتَّى آتيَكَ». ثُمَّ انْطَلَقَ في سَوَادِ اللَّيْلِ حتى تَوَارَى، فسمِعْتُ صَوْتاً قَدِ ارْتَفَعَ، فَتَخَوَّفْتُ أَنْ يَكُونَ أَحَدٌ عَرَضَ للنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فَأَرَدْتُ أَنْ آتِيَهُ فَذَكَرْتُ قوله: «لا تَبْرَحْ حَتَّى آتيَكَ»، فلم أَبْرَحْ حَتَّى أَتَانِي، فَقُلْت: لقد سَمِعْتُ صَوتاً تَخَوَّفْتُ منه، فَذَكَرْتُ له. فقال: «وَهَلْ سَمِعْتَه؟» قلت: نَعَم، قال: «ذَاكَ جِبريلُ أَتانِي فقال: مَن ماتَ مِنْ أُمَّتِكَ لايُشرِكُ باللَّه شَيئاً دَخَلَ الجَنَّةَ، قلت: وَإِنْ زَنَي وَإِنْ سَرَق؟ قال: وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ». [متفق عليه؛ این، لفظ بخاري است.]

۴۶۹- وعن أبي ذرٍّ رضي الله عنه قال: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم في حَرَّةٍ بالمدينة، فَاسْتَقْبلَنَا أَحُدٌ فقال: «يا أَبَا ذَرٍّ». قلت: لَبَّيْكَ يا رسول اللَّه. فقال: «مَا يَسُرُّني أَنَّ عِنْدِي مِثل أَحُدٍ هذا ذَهباً تَمْضِي عَلَيَّ ثَلاثَةُ أَيَّامٍ وعِنْدِي مِنْهُ دِينَار، إِلاَّ شَيْءٌ أَرْصُدُهُ لِدَيْن، إِلاَّ أَنْ […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه