چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

۴۵۷- وَعَنْهُ قال: قالَ أَبو بَكْرٍ لعمر رضي اللهُ عنهما بعدَ وفاةِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: انْطَلِقْ بِنا إلى أُمِّ أَيمن رضي اللَّه عنها نَزُورُها كما كَانَ رسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يَزُورُها. فَلَمَّا انْتَهَيا إِليْها بَكَت. فقَالا لها: ما يُبْكِيكِ؟ أَمَا تَعْلَمِينَ أَنَّ مَا عِنْدَ اللَّه تعالى خَيْرٌ لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم؟ قالَت: إِنِّي لاَ أَبْكِي أن لاَ أَكونَ أَعْلَمُ أَنَّ ما عنْدَ اللَّه خَيرٌ لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم، ولكِنِّي أَبْكِي أَنَّ الوَحْيَ قَدِ انْقَطَعَ مِنَ السَّماءِ فَهَيَّجَتْهُما عَلى البُكاء، فَجَعَلا يَبْكِيانِ مَعهَا. [روایت مسلم]

۴۵۷- وَعَنْهُ قال: قالَ أَبو بَكْرٍ لعمر رضي اللهُ عنهما بعدَ وفاةِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: انْطَلِقْ بِنا إلى أُمِّ أَيمن رضي اللَّه عنها نَزُورُها كما كَانَ رسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم يَزُورُها. فَلَمَّا انْتَهَيا إِليْها بَكَت. فقَالا لها: ما يُبْكِيكِ؟ أَمَا تَعْلَمِينَ أَنَّ مَا عِنْدَ اللَّه تعالى خَيْرٌ لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم؟ قالَت: إِنِّي لاَ أَبْكِي أن لاَ أَكونَ أَعْلَمُ أَنَّ ما عنْدَ اللَّه خَيرٌ لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم، ولكِنِّي أَبْكِي أَنَّ الوَحْيَ قَدِ انْقَطَعَ مِنَ السَّماءِ فَهَيَّجَتْهُما عَلى البُكاء، فَجَعَلا يَبْكِيانِ مَعهَا. [روایت مسلم]([۱])

ترجمه: انس رضي الله عنه می‌گوید: ابوبکر رضي الله عنه پس از وفات رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به عمر رضي الله عنه گفت: بیا با هم به دیدنِ ام‌ایمن رضي الله عنها برویم؛ همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دیدنش می‌رفت. وقتی نزدش رفتند، گریست. ابوبکر و عمر رضي الله عنهما به او گفتند: چرا گریه می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی که آن‌چه نزد الله است، برای رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بهتر می‌باشد؟ ام‌ایمن پاسخ داد: سبب گریه‌ام بر رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، بی‌اطلاعی از این نیست که آن‌چه نزد خداست برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهتر است؛ بلکه من از این جهت می‌گریم که نزول وحی از آسمان قطع شده است. و بدین‌سان ام‌ایمن رضي الله عنها ابوبکر و عمر را به گریه انداخت و آن دو با او گریستند.

([۱]) صحیح مسلم، ش: ۲۴۵۴؛ ر.ک: حدیث شماره‌ی ۳۶۴ و نیز درآمدی بر کتاب (مقدمه).

شرح

مؤلف رحمه الله چند حدیث درباره‌ی گریستن از خوف الله و شوق او، ذکر کرده است؛ از جمله حدیث عبدالله بن شخّیر رضي الله عنه که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در حالِ نماز دید؛ در آن هنگام صدایی مانند صدای جوشیدن دیگ از سینه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیده می‌شد که به سبب گریه از خشیت الله عزوجل بود. هنگامی که دیگ به‌جوش می‌آید، غلغل می‌کند؛ آری! سینه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز از خوف و خشیت الهی، غلغل می‌کرد.

مؤلف رحمه الله هم‌چنین حدیث انس رضي الله عنه را ذکر کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ابی بن کعب رضي الله عنه فرمود: «الله عزوجل به من دستور داده که سوره‌ی «بینه» را برای تو بخوانم:

﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡبَيِّنَةُ ١﴾                                                                                                [البينة: ١]

آن دسته از اهل کتاب که کفر ورزیدند و نیز مشرکان، (از کفر و شرک خویش) دست‌بردار نبودند تا آن‌که برایشان دلیل روشنی آمد.

ابی رضي الله عنه پرسید: آیا پروردگار، مرا نام برد؟ رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بله». در نتیجه ابی رضي الله عنه گریست.

گویا این گریه از شوق به الله بوده است؛ زیرا همین‌که الله عزوجل به پیامبرش دستور داد که این سوره را برای ابی رضي الله عنه بخواند، نشان‌گر جایگاه والای ابی رضي الله عنه می‌باشد و امکان دارد گریه‌ی ابی رضي الله عنه از روی شادی بوده است؛ چون گاه شادی، انسان را به گریه می‌اندازد و گاه غم و اندوه.

سپس مؤلف رحمه الله احادیثی ذکر کرده که نشان‌گر گریستن بر گذشته است؛ از جمله ماجرای ملاقات ابوبکر و عمر با ام‌ایمن رضي الله عنهم که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به‌پیروی از ایشان به دیدنِ ام‌ایمن رضي الله عنهما رفتند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عادت داشت که به ملاقات ام‌ایمن می‌رفت. وقتی ابوبکر و عمر رضي الله عنهما به دیدن ام‌ایمن رفتند، این بانوی بزرگوار شروع به گریه کرد. ابوبکر و عمر به او گفتند: مگر نمی‌دانی که آن‌چه نزد خداست، برای رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بهتر است؟ ام‌ایمن رضي الله عنهما پاسخ داد: «من، این را می‌دانم؛ اما سبب گریه‌ام این‎ست که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، وحی قطع شده است». و بدین‌سان ابوبکر و عمر را نیز به گریه انداخت و آن دو با او گریستند.

حدیث عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه نیز نشان‌گر گریستن بر گذشته است. عبدالرحمن رضي الله عنه روزه بود؛ برایش غذا آوردند؛ معمولاً روزه‌دار رغبت زیادی به غذا دارد، ولی عبدالرحمن رضي الله عنه همین‌که به یادِ وضعیت صحابه و مسلمانان پیش‌گام افتاد، گریست؛ عبدالرحمن رضي الله عنه خود، جزو نخستین مسلمانان و از مهاجران پیش‌گام بود. او از مصعب بن عمیر رضي الله عنه یاد کرد و خود را از او کوچک‌تر شمرد و فرمود: مصعب رضي الله عنه از من بهتر بود.

مصعب رضي الله عنه جوانی اهل مکه بود که پدر و مادر ثروتمندی داشت و بهترین لباس‌های آن زمان را برایش تهیه می‌کردند و او را نوازش می‌نمودند؛ یعنی مصعب رضي الله عنه جوان نازپرورده‌ای بود که در زندگی خود، چیزی کم نداشت، ولی همین‌که مسلمان شد، پدر و مادرش او را از خود راندند. وی، به مدینه هجرت کرد و در جرگه‌ی نخستین مهاجران قرار گرفت. پس از هجرت، لباس پینه‌داری بر تن داشت؛ گرچه در مکه و نزد پدر و مادرش از بهترین لباس برخوردار بود، ولی همه‌ی این رفاه و آسایش را به‌خاطر الله و پیامبرش ترک کرد و هجرت نمود.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غزوه‌ی «احد» پرچم لشکر اسلام را به او داد. مصعب رضي الله عنه در این جنگ به شهادت رسید؛ جامه‌ای با او بود که می‌خواستند او را با آن کفن کنند؛ وقتی سرش را می‌پوشاندند، پاهایش بیرون می‌ماند و چون پاهایش را می‌پوشاندند، سرش برهنه می‌شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد سرش را بپوشانند و روی پاهایش گیاهی به نام «کوم» بگذارند.

عبدالرحمن بن عوف از این بزرگ‌مرد و امثال او یاد می‌کرد و می‌گفت: آن‌ها کسانی بودند که به‌سلامت از دنیا رستند و پیش از آن‌که الله متعال، دنیا و نعمت‌های آن را به روی آیندگانشان بگشاید، این سرای زودگذر را پشت سر نهادند و رفتند. همان‌گونه که الله متعال، به این غنایم و نعمت‌ها اشاره نموده و فرموده است:

﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةٗ يَأۡخُذُونَهَاۗ﴾                                                      [الفتح: ١٩]

و نیز غنیمت‌های فراوانی که آن را به دست می‌آورند.

سپس عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه فرمود: «ما از این می‌ترسیم که مبادا پاداش نیکی‌های خود را زودتر، (در دنیا) دریافت کرده باشیم». کافر، پاداش نیکی‌هایش را در دنیا دریافت می‌کند و نصیبش در آخرت، آتش دوزخ است. و مؤمن، گاه علاوه بر پاداش اخروی‌اش، در دنیا نیز اجر و پاداشی دریافت می‌کند؛ البته پاداش اخروی او مهم‌تر است. ترس و نگرانی عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه از این بود که مبادا پاداش نیکی‌های خود را در دنیا دریافت کرده باشند؛ لذا از ترس و نگرانی، گریست و غذایی نخورد.

این، نشان‌گر گریستن از خشیت الهی و ترس از مجازات اوست.

([۱]) صحیح ابی‌داود، ش: ۸۳۹؛ آلبانی در مختصر الشمائل المحمدية، ش: ۲۷۶، این حدیث را صحیح دانسته است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۴۵۹- وعن إِبراهيمَ بنِ عبدِ الرَّحمنِ بنِ عوفٍ أَنَّ عبدَ الرَّحمنِ بنَ عَوْف رضي الله عنه أُتِيَ بطَعامٍ وكانَ صائمًا، فقال: قُتِلَ مُصْعَبُ بنُ عُمَير رضي الله عنه وهُوَ خَيْرٌ مِنِّي، فَلَمْ يُوجَدْ لَه ما يُكَفَّنُ فيهِ إِلاَّ بُرْدَةٌ إِنْ غُطِّي بِها رَأْسُهُ بَدَتْ رِجْلاُه، وإِنْ غُطِّيَ بها رِجْلاه بَدَا رأْسُه، ثُمَّ بُسِطَ لَنَا مِنَ الدُّنْيَا ما بُسِطَ أَوْ قال: أُعْطِينَا مِنَ الدُّنْيا مَا أُعْطِينَا قَدْ خَشِينَا أَنْ تَكُونَ حَسَنَاتُنَا عُجِّلَتْ لَنا. ثُمَّ جَعَلَ يبْكي حَتَّى تَرَكَ الطَّعام. [روایت بخاري]

۴۵۹- وعن إِبراهيمَ بنِ عبدِ الرَّحمنِ بنِ عوفٍ أَنَّ عبدَ الرَّحمنِ بنَ عَوْف رضي الله عنه أُتِيَ بطَعامٍ وكانَ صائمًا، فقال: قُتِلَ مُصْعَبُ بنُ عُمَير رضي الله عنه وهُوَ خَيْرٌ مِنِّي، فَلَمْ يُوجَدْ لَه ما يُكَفَّنُ فيهِ إِلاَّ بُرْدَةٌ إِنْ غُطِّي بِها رَأْسُهُ بَدَتْ رِجْلاُه، وإِنْ غُطِّيَ بها رِجْلاه بَدَا رأْسُه، ثُمَّ بُسِطَ لَنَا مِنَ […]

ادامه مطلب …

۴۵۴- وعنْهُ قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «سبْعَةٌ يُظِلُّهُم اللَّه في ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّه: إِمامٌ عادِل، وَشَابٌ نَشَأَ في عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالی، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مَعلَّقٌ بِالمَسَاجِدِ ورَجُلان تَحَابَّا في اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْه، وَتَفَرَّقَا عَلَيْه، ورَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَال، فقال: إِنِّي أَخافُ اللَّه، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ ما تُنْفِقُ يَمِينُه، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِياً فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ». [متفقٌ عليه]

۴۵۴- وعنْهُ قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «سبْعَةٌ يُظِلُّهُم اللَّه في ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّه: إِمامٌ عادِل، وَشَابٌ نَشَأَ في عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالی، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مَعلَّقٌ بِالمَسَاجِدِ ورَجُلان تَحَابَّا في اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْه، وَتَفَرَّقَا عَلَيْه، ورَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَال، فقال: إِنِّي أَخافُ اللَّه، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ […]

ادامه مطلب …

۴۵۳- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لاَيَلِجُ النَّارَ رَجْلٌ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّه حَتَّى يَعُودَ اللَّبَنُ في الضَّرْع وَلا يَجْتَمعُ غُبَارٌ في سَبِيلِ اللَّه ودُخانُ جَهَنَّمَ». [ترمذي روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]

۴۵۳- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لاَيَلِجُ النَّارَ رَجْلٌ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّه حَتَّى يَعُودَ اللَّبَنُ في الضَّرْع وَلا يَجْتَمعُ غُبَارٌ في سَبِيلِ اللَّه ودُخانُ جَهَنَّمَ». [ترمذي روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می گوید: […]

ادامه مطلب …

۴۵۲- وعن أنس رضي الله عنه قال: خَطَبَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم خُطْبَةً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهَا قَط، فقال: «لَوْ تَعْلمُونَ ما أَعْلَمُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلاً وَلَبَكَيْتُمْ كثيراً». قال: فَغَطَّى أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وُجُوهَهُم ولهمْ خَنِين. [متفقٌ عليه؛ پیش‌تر در باب «خوف و خشیت الهی» ذکر شد.]

۴۵۲- وعن أنس رضي الله عنه قال: خَطَبَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم خُطْبَةً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهَا قَط، فقال: «لَوْ تَعْلمُونَ ما أَعْلَمُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلاً وَلَبَكَيْتُمْ كثيراً». قال: فَغَطَّى أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وُجُوهَهُم ولهمْ خَنِين. [متفقٌ عليه؛ پیش‌تر در باب «خوف و خشیت الهی» […]

ادامه مطلب …

۴۵۱- وعَن ابن مَسعود رضي الله عنه قال: قال لِي النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «اقْرَأْ عَلَیَّ القُرآنَ». قلت: يَا رَسُولَ اللهِ، أَقْرَأُ عَلَيْك، وَعَلَيْكَ أُنْزِل؟ قال: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْ غَيْرِي». فقرَأْتُ عليه سورَةَ النِّساء، حتى جِئْتُ إلى هذِهِ الآية: ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا ٤١ [النساء:۴۱] قال: «حَسْبُكَ الآنَ» فَالْتَفَتُّ إِليْهِ فَإِذَا عِيْناهُ تَذْرِفانِ. [متفقٌ عليه]

۴۵۱- وعَن ابن مَسعود رضي الله عنه قال: قال لِي النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «اقْرَأْ عَلَیَّ القُرآنَ». قلت: يَا رَسُولَ اللهِ، أَقْرَأُ عَلَيْك، وَعَلَيْكَ أُنْزِل؟ قال: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْ غَيْرِي». فقرَأْتُ عليه سورَةَ النِّساء، حتى جِئْتُ إلى هذِهِ الآية: ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ […]

ادامه مطلب …

۴۶۰- وعن أبي أُمامة صُدَيِّ بْنِ عَجلانَ الباهِلي رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ شَيءٌ أَحَبَّ إِلى اللَّه تعالى مِنْ قَطْرَتَين وأَثَرَيْنِ: قَطْرَةُ دُمُوعٍ من خَشيَةِ اللَّه وَقَطرَةُ دَمٍ تُهرَاقُ في سَبِيلِ اللَّه تعالى، وأما الأثران فَأَثَرٌ فِي سبيل الله تعالى وَأَثَرٌ في فَرِيضَةٍ منْ فَرَائِضِ اللَّه تعالى». [ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است.]

۴۶۰- وعن أبي أُمامة صُدَيِّ بْنِ عَجلانَ الباهِلي رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لَيْسَ شَيءٌ أَحَبَّ إِلى اللَّه تعالى مِنْ قَطْرَتَين وأَثَرَيْنِ: قَطْرَةُ دُمُوعٍ من خَشيَةِ اللَّه وَقَطرَةُ دَمٍ تُهرَاقُ في سَبِيلِ اللَّه تعالى، وأما الأثران فَأَثَرٌ فِي سبيل الله تعالى وَأَثَرٌ في فَرِيضَةٍ منْ فَرَائِضِ اللَّه […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه