۴۳۶- وعن ابنِ مسعود رضي الله عنه قال: كُنَّا مَعَ رسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم في قُبَّةٍ نَحوًا مِنْ أَرَبعِين، فقال: «أَتَرضَونَ أَنْ تَكُونُوا رُبُعَ أَهْلِ الجَنَّة؟» قُلْنَا: نَعَم، قال: «أَتَرضَونَ أَن تَكُونُوا ثُلُثَ أَهْلِ الجَنَّة؟» قُلْنَا: نَعَم، قال: «وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إِنِّي لأَرجُو أَنْ تَكُونُوا نِصفَ أَهْلِ الجَنَّة، وَذَلِك أَنَّ الجَنَّةَ لا يَدخُلُهَا إِلاَّ نَفسٌ مُسلِمَةٌ، وَمَا أَنتُمْ في أَهْلِ الشِّركِ إِلاَّ كََالشَّعرَةِ البَيَضَاءِ في جلدِ الثَّورِ الأَسود، أَوْ كَالشَّعَرَةِ السَّودَاءِ في جلدِ الثَّورِ الأَحْمَرِ». [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: ابن مسعود رضي الله عنه میگوید: ما حدود چهل نفر با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خیمهای بودیم؛ فرمود: «آیا راضی میشوید که شما مسلمانان، یکچهارم بهشتیان باشید؟» گفتیم: بله. فرمود: «آیا راضی میشوید که شما، یکسوم بهشتیان باشید؟» گفتیم: بله. فرمود: «سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، من امیدوارم که شما نصف بهشتیان باشید؛ زیرا کسی جز مسلمان، وارد بهشت نمیشود. شما نسبت به مشرکان، مانند موی سفیدی در پوست گاوی سیاه هستید؛ یا مانندِ مویی سیاه در پوست گاوی سرخموی».
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۰۶۵۲۸، ۶۶۴۲)؛ و صحیح مسلم، ش:۲۲۱.
شرح
همهی این احادیث، دربارهی امیدواری به رحمت الهیست؛ البته امید به رحمت باید مبتنی بر کارهای نیک و شایسته باشد و امید بدون عمل، آرزوی بیپایهایست که هیچ سودی برای بنده ندارد. از اینرو در حدیث آمده است: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَه، وَعَمِلَ لِما بَعْدَ الْموْت، وَالْعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَه هَواهَا، وتمَنَّى عَلَى اللَّهِ الأماني».([۲]) یعنی: «زیرک، کسیست که خویشتن را محاسبه کند و برای پس از مرگ (برای آخرت)، کار نماید؛ و ناتوان، کسیست که از خواستهها و آرزوهای نفسانی خویش، پیروی کند و امید و آرزوی بیاساس و نابجا به خداوند داشته باشد». لذا عمل و کار و کوشش، گریزناپذیر و ضروریست تا امید انسان تحقق یابد و پایه و اساس درستی داشته باشد.
مؤلف رحمه الله حدیث معاذ بن جبل رضي الله عنه را نقل کرده است: معاذ رضي الله عنه پشت سرِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سوار الاغ بود؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به معاذ رضي الله عنه فرمود: «ای معاذ! آیا میدانی حق الله بر بندگان، و حق بندگان بر الله چیست؟» گفتم: الله و پیامبرش داناترند. فرمود: «حقّ الله بر بندگان، اینست که او را عبادت کنند و چیزی را شریکش نسازند؛ و حق بندگان بر الله، اینست که کسی را که چیزی شریکش نمیگرداند، عذاب نکند». گفتم: ای رسولخدا! آیا این مژده را به مردم برسانم؟ فرمود: «خیر؛ این مژده را مگو. زیرا بیم آن میرود که بر این مژده، تکیه کنند و عمل را ترک نمایند». یعنی به واجبات بسنده کنند و دیگر، به اعمال نفل نپردازند. البته معاذ رضي الله عنه در پایان عمرش، از ترس اینکه مبادا بهخاطر کتمان این حدیث، گنهکار شود، آن را به مردم گفت. در هر حال، این فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هشداری جدی در اینباره است که انسان نباید با تکیه بر این مژده به واجبات بسنده کند؛ بلکه باید بداند که عبادت و بندگی الله عزوجل برای رستگار شدن، گریزناپذیر است.
از دیگر احادیثی که مؤلف رحمه الله دربارهی امیدواری به رحمت الله، نقل کرده، روایتیست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: در قبر از مؤمن سؤال میکنند و او گواهی میدهد که معبود برحقی جز الله نیست و محمد، فرستادهی اوست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این، همان سخن استواریست که الله متعال، دربارهاش میفرماید:
﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾ [ابراهيم: ٢٧]
الله، مومنان را در زندگی دنیا و آخرت با سخن استوار، ثابت و پایدار میگرداند.
در قبر از هر مردهای سه سؤال میپرسند: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ و پیامبرت کیست؟ و مؤمن پاسخ میدهد: پروردگار من، الله متعال است و دینم، اسلام و پیامبرم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
مؤلف رحمه الله همچنین روایتی دربارهی نحوهی حسابرسی به مؤمن ذکر کرده است: الله عزوجل روز قیامت بندهاش را دور از انظار مردم، نزد خود میخواند و او را زیر کَنَف خود، یعنی زیرِ پوشش خود قرار میدهد و میفرماید: فلانکار و فلانکار را انجام دادی، و دربارهی گناهانش از او اعتراف میگیرد. و چون بنده، به گناهان خود اعتراف میکند، الله عزوجل میفرماید: «من، در دنیا گناهانت را پوشاندم و امروز نیز (آنها را میپوشانم و) تو را میآمرزم. سپس بنده کارنامهی نیکیهایش را دریافت میکند».
همانگونه که در یکی از این احادیث اشاره شد، روز قیامت به هر مسلمانی، یک یهودی یا نصرانی میدهند و به او میگویند: این، عوض و بلاگردان تو از آتش دوزخ است؛ لذا تو، نجات مییابی.
البته این، بدین معنا نیست که تعداد مسلمانان و غیرمسلمانان، یکسان است؛ بلکه شمار کافران اعم از یهود و نصارا، و سایر مشرکان، بیش از تعداد مسلمانان است؛ زیرا از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر به دوزخ میروند و یک نفر وارد بهشت میشود.
مؤلف رحمه الله حدیثی ذکر کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش فرمود: «آیا راضی میشوید که شما مسلمانان، یکچهارم بهشتیان باشید؟» گفتند: بله. فرمود: «آیا راضی میشوید که شما، یکسوم بهشتیان باشید؟» گفتند: بله. فرمود: «من امیدوارم که شما نصف بهشتیان باشید»؛ یعنی نصف بهشتیان، از این امت هستند و نصف دیگر از سایر امتها. این، نشانگر فراوانی امت اسلامیست؛ زیرا آخرین امت میباشد و افراد این امت تا روز قیامت، پا به عرصهی هستی میگذارند. در «سنن» و «مسند» آمده است: صفهای بهشتیان، یکصد و بیست صف است که هشتاد صف، از آنِ این امت میباشد.([۳]) لذا این امت، دوسوم بهشتیان خواهند بود و این از رحمت الله متعال و از امتیازهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از اجر و پاداش کسانی که به سنت و روش او عمل میکنند، برخوردار میشود.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۸۵۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۳۰.
([۲]) ضعیف است؛ نگا: ضعیف ابنماجه، ش: ۹۳۰؛ و ضعیف الجامع الصغیر، ش: ۴۳۰۵؛ از آلبانی رحمه الله. ر.ک: همین کتاب، حدیث شمارهی ۶۷.
([۳]) ترمذی، (بهشمارهی ۲۵۴۶) روایت کرده و آن را حسن دانسته است؛ و نیز روایت: ابنماجه، ش: (۴۲۸۹)، و احمد (۵ رحمه الله۳۴۷، ۳۵۵، ۳۶۱) بهنقل از بریده و روایت احمد (۱ رحمه الله۴۵۳) بهنقل از ابنمسعود. آلبانی رحمه الله در مشکاة (۵۶۴۴) و ریاض الصالحین(۶۰۸) این روایت را صحیح دانسته است.