۴۰۰- وعن عبدِ اللَّه بنِ عتبة بن مسعودٍ قال: سمِعْتُ عُمَر بْنَ الخَطَّاب رضي الله عنه يقولُ: «إِنَّ نَاساً كَانُوا يُؤْخَذُونَ بالوَحْي في عَهْدِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وإِنَّ الوَحْيَ قَدِ انْقَطَعَ، وإِنَّمَا نَأْخُذُكُمُ الآنَ بِما ظَهَرَ لَنَا مِنْ أَعْمَالِكُم، فَمَنْ أَظْهَرَ لَنا خَيْرًا، أَمَّنَّاه، وقرَّبناه وَلَيْس لنَا مِنْ سَريرَتِهِ شيء، اللَّهُ يُحاسِبُهُ في سرِيرَتِه، ومَنْ أَظْهَرَ لَنَا سُوءًا، لَمْ نأْمنْه، وَلَمْ نُصَدِّقْهُ وإِنْ قال إِنَّ سَرِيرَتَه حَسنَةٌ». [روایت بخاري]([۱])
ترجمه: عبدالله بن عتبه بن مسعود میگوید: شنیدم که عمر بن خطاب رضي الله عنه میفرمود: «مردم، در زمان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم با وحی، مؤاخذه میشدند؛ ولی اینک وحی، قطع شده است و ما، شما را مطابق اعمالی مؤاخذه میکنیم که از شما سر میزند. هرکس، اعمال نیکی از او نمایان شود، به او امان می دهیم و او را به خود نزدیک میگردانیم و به باطنِ او کاری نداریم و الله، او را در موردِ باطن وی، محاسبه خواهد کرد؛ و از هرکس اعمال بدی ببینیم، به او امان نمیدهیم و اگر ادعا کند که باطنش خوب است (و قصدِ بدی ندارد) او را تصدیق نمیکنیم».
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی از عبدالله بن عتبه بن مسعود، برادرزادهی صحابی بزرگوار، عبدالله بن مسعود رضي الله عنه نقل کرده است که امیر مؤمنان، عمر بن خطاب رضي الله عنه میفرمود: ما در دوران رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از طریق وحی از باطنِ پلید و باطلِ برخی از افراد، اطلاع مییافتیم. زیرا در آن زمان نیز منافقانی در جامعه وجود داشتند که در ظاهر نیک بودند، ولی باطنِ بسیار پلیدی داشتند؛ لذا الله متعال، با نزول وحی بر پیامبرش، آنها را رسوا میکرد. البته نه اینکه آنها را نام ببرد یا نامهایشان را ذکر کند؛ بلکه ویژگیهایشان را بیان میفرمود. حکمتش، این بود که این ویژگیها، بهطور عموم در میان تمام منافقان، یافت میشد؛ همانگونه که الله متعال، میفرماید:
﴿۞وَمِنۡهُم مَّنۡ عَٰهَدَ ٱللَّهَ لَئِنۡ ءَاتَىٰنَا مِن فَضۡلِهِۦ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٧٥ فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُم مِّن فَضۡلِهِۦ بَخِلُواْ بِهِۦ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٧٦ فَأَعۡقَبَهُمۡ نِفَاقٗا فِي قُلُوبِهِمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ يَلۡقَوۡنَهُۥ بِمَآ أَخۡلَفُواْ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُواْ يَكۡذِبُونَ ٧٧﴾ [التوبة: ٧٥، ٧٧]
برخی از ایشان با الله پیمان بستند که اگر (الله) از فضل خویش به ما ببخشاید، حتماً زکات میدهیم و از نیکوکاران میشویم. و هنگامی که الله از فضل خویش به آنان بخشید، در آن بخل ورزیدند و رویگردانی نمودند و ایشان (از خیر و نیکی) رویگردانند. پس بدان سبب که در پیمانشان با الله خلاف کردند و بدان سبب که دروغ میگفتند، (پروردگار نیز) نفاق را تا روزی که با او دیدار کنند، سرانجامِ ایشان قرار داد.
و مانندِ این آیه که الله عزوجل میفرماید:
﴿وَمِنۡهُم مَّن يَلۡمِزُكَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ يُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ يَسۡخَطُونَ ٥٨﴾ [التوبة: ٥٨]
برخی از آنان در زمینهی تقسیم صدقات بر تو خرده میگیرند؛ پس اگر از صدقات به آنان داده شود، خشنود میشوند و اگر چیزی به آنان داده نشود، خشمگین میگردند.
و نیز این آیه که الله متعال، میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَيَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ﴾ [التوبة: ٧٩]
کسانی که بر آن دسته از مؤمنان که زیاد صدقه میدهند و نیز بر مؤمنانی که به اندازهی توانشان صدقه میدهند، ایراد میگیرند و آنها را مسخره میکنند، بدانند که الله (نیز در مقابل) آنان را مسخره میکند.
آیههای فراوانی از این دست، در سورهی «توبه» وجود دارد که سلف، آن را آیههای رسواکننده نامیدهاند؛ زیرا منافقان را رسوا میکند. البته پس از اینکه نزول وحی، پایان یافت، دیگر، مردم نمیتوانند کسی را بهطور مشخص، منافق بدانند؛ زیرا، نفاق، امری پوشیده است که در قلب، قرار دارد. پناه بر الله.
عمر رضي الله عنه میفرمود: هرکس، اعمال نیکی از او نمایان شود، مطابقِ اعمالش با او رفتار می کنیم؛ گرچه باطنش، بد باشد. و از هرکس اعمال بدی ببینیم، او را به سببِ کردار بدش مؤاخذه میکنیم؛ گرچه باطنِ نیکی داشته باشد. زیرا وظیفهی ما، اینست که مطابق رفتاری که از مردم میبینیم، یعنی بر طبقِ ظاهرشان، با آنان رفتار نماییم. و این، لُطف الهیست که فقط بر اساسِ ظاهر افراد، حکم میکنیم. زیرا اگر مبنای قضاوت، باطن افراد بود، کار، خیلی سخت میشد؛ اما الله متعال، به هیچ کس، بیش از اندازهی توانش تکلیف نمیدهد. از اینرو اگر ظاهرِ کسی، نیک باشد، با او به نیکی رفتار می کنیم یا قضاوتِ نیکی دربارهاش خواهیم داشت؛ اما اگر رفتارِ ظاهری و رویکرد کسی، بد باشد، وظیفهی ما، کشفِ نیت یا قصد او نیست؛ بلکه تنها الله عزوجل نیتِ هر کسی را میداند؛ همان ذاتی که از وسوسههای درونی انسان، آگاه است.