۳۶- وعنْ عطاءِ بْن أَبي رَباحٍ قال: قالَ لِي ابْنُ عبَّاسٍ رضي الله عنهما ألا أريكَ امْرَأَةً مِن أَهْلِ الجَنَّة؟ فَقُلت: بلَى، قال: هذِهِ المْرأَةُ السوْداءُ أَتَتِ النبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فقالَت: إِنِّي أُصْرَع، وإِنِّي أَتكَشَّف، فَادْعُ اللَّه تعالى لِي قال: «إِن شئْتِ صَبَرْتِ ولكِ الْجنَّةُ، وإِنْ شِئْتِ دعَوْتُ اللَّه تَعالَى أَنْ يُعافِيَكِ». فقَالت: أَصْبر، فَقالت: إِنِّي أَتَكشَّف، فَادْعُ اللَّه أَنْ لا أَتكشَّف، فَدَعَا لَهَا. [متَّفق عليه]([۱])
ترجمه: عطاء بن ابیرباح میگوید: عبدالله بن عباس رضي الله عنهما به من گفت: آيا زني بهشتي به تو نشان ندهم؟ گفتم: بلي. ابنعباس رضي الله عنهما گفت: اين زن سياه؛ نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: من، «صرع» دارم؛ وقتی بيهوش ميشوم، برهنه ميگردم. از الله بخواه تا مرا شفا دهد . پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر ميخواهي، صبر كن. و در عوض، بهشت از آنِ تو خواهد بود. و اگر میخواهی، برایت دعا میکنم تا الله تو را شفا دهد». گفت: صبر ميكنم. ولی (هنگام بیهوشی) برهنه ميشوم. از الله بخواه تا بدنم نمایان نشود. و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برايش دعا كرد.
شرح
ابنعباس رضي الله عنهما به عطاء بن ابیرباح رحمه الله پیشنهاد کرد که زنی بهشتی را به او نشان دهد. باید دانست که اهل بهشت، دو دستهاند: عدهای بر اساس ویژگیهایشان گواهی میدهیم که بهشتیاند و عدهای نیز بهطور مشخص و با نام و نشان، به بهشت مژده داده شدهاند.
در دستهی اول، هر مؤمن پرهیزکاری میگنجد و ما، دربارهی هر مؤمن باتقوایی گواهی میدهیم که بهشتی خواهد بود. همانگونه که الله عزوجل (در آیهی ۱۳۳ سورهی آلعمران) میفرماید: ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ﴾ یعنی: «(بهشت،) برای پرهیزکاران آماده شده است». همچنین میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ ٧ جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ﴾ [البينة: ٧، ٨]
بیشک کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آنها، بهترین آفریدگان هستند. پاداششان نزد پروردگارشان، باغهای جاودانهایست که زیر درختانش جویبارها روان است و آنها در آن، جاودانهاند.
ما، دربارهی هر مؤمن پرهیزکاری که کارهای شایسته انجام میدهد، گواهی میدهیم که بهشتی خواهد بود؛ البته بهطور مشخّص از کسی نام نمیبریم و نمیگوییم که فلانی، بهشتیست؛ زیرا نمیدانیم که آیا ختم به خیر میشود یا خیر و نیز از باطنش خبر نداریم که آیا مانند ظاهرش میباشد یا نه. از اینرو وقتی آدمِ مؤمن و نیکوکاری میمیرد، قاطعانه نمیگوییم که بهشتیست؛ بلکه میگوییم: امیدواریم بهشتی باشد.
دستهی دوم بهشتیان، کسانی هستند که بهطور مشخّص، از آنان به عنوان اهل بهشت یاد شده است؛ مانند کسانی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به بهشتی بودن آنها گواهی داده است؛ مثل: عشرهی مبشره، یعنی ده نفری که مژدهی بهشت یافتهاند: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، سعید بن زید، سعد بن ابیوقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه بن عبیدالله، ابوعبیده عامر بن جراح، و زبیر بن عوام رضي الله عنهم. یا همانند: ثابت بن قیس بن شمّاس، سعد بن معاذ، عبدالله بن سلام و بلال بن رباح و دیگر کسانی که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم از آنان، بهطور مشخّص به عنوان اهل بهشت یاد فرمود.
ما، دربارهی اینها با ذکر نامشان گواهی میدهیم که بهشتیاند؛ از اینرو شهادت میدهیم که ابوبکر و عمر رضي الله عنهما بهشتیاند و همینطور دربارهی سایر کسانی که بهروشنی و با ذکر نامشان، بشارت بهشت یافتهاند. همانند این بانوی سیاهپوست که ابنعباس رضي الله عنهما به شاگردش عطاء بن ابیرباح رحمه الله خبر داد که به فرمودهی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، بانویی بهشتیست.
شاید یک زن سیاه، ارزش و جایگاهی در جامعه نداشته باشد؛ او، صرع دارد و وقتی بیهوش میشود، بدنش نمایان و برهنه میگردد؛ از اینرو از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم میخواهد تا برایش دعا کند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او میفرماید: «اگر ميخواهي، صبر كن. و در عوض، بهشت از آنِ تو خواهد بود. و اگر میخواهی، برایت دعا میکنم تا الله تو را شفا دهد». او، گزینهی اول را انتخاب میکند؛ ولی بهخاطر برهنه شدنش در هنگام بیهوشی، ناراحت است؛ میگوید: پس دعا کنید که برهنه نشوم. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم برایش دعا کرد و از آن پس، هربار دچار صرع میشد، بدنش نمایان نمیگشت.
صرع، دو سبب دارد:
یک نوع صرع، به سبب تشنج اعصاب میباشد و نوعی بیماری جسمیست که پزشکان سعی میکنند با شیوههای درمانی، معالجهاش کنند.
نوع دیگر صرع، به سبب تسلط جنها یا شیاطین بر انسان میباشد؛ بدین صورت که جنّی وارد بدن انسان میشود و باعث بیهوشی او میگردد؛ بهگونهای که شخصِ جنزده به زمین میافتد و از شدت صرع، هوش و حواسی ندارد و بیهوش میشود. چه بسا جن یا شیطانی که به درون انسان راه یافته است، به زبان آن شخص سخن میگوید و شنونده، گمان میکند که آن شخص، حرف میزند؛ حال آنکه جنّ درون اوست که سخن میگوید. از اینرو از افراد جنزده، سخنانی میشنویم که در حالت عادی و وقتی بههوش هستند، چنین سخنان بیربطی نمیگویند. این نوع صرع، با قرائت و خواندن آیات قرآن بر بیمار توسط اهل علم درمان میشود. گاهی جن، به سخن درمیآید و علت ورودش به انسان را به عالمی که بر او میخواند، میگوید. در قرآن کریم نیز به این نوع صرع اشاره شده است؛ آنجا که الله عزوجل میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ ٱلرِّبَوٰاْ لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ ٱلَّذِي يَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مِنَ ٱلۡمَسِّۚ﴾ [البقرة: ٢٧٥]
آنان که ربا میخورند، همانند کسی (از قبرشان) بر میخیزند که شیطان، او را بهشدت دچار جنون و اختلال حواس کرده است.
این آیه نشان میدهد که شیطان، انسان را به اختلال حواس دچار میکند که همان «صرع» است. در سنت نیز به جنزدگی اشاره شده است؛ امام احمد رحمه الله در مسند خود روایت کرده که: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از سفرهایش زنی را دید که با خود کودکی داشت و آن کودک، بیهوش میشد. آن زن، کودکش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با جنی که بر کودک چیره شده بود، سخن گفت و بدین تریب جن، بیرون رفت و آن زن بهپاس لطف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هدیهای به ایشان داد.([۲])
اهل علم با جنّی که بر شخص مبتلا به صرع چیره میشود، سخن میگویند؛ مانند شیخالاسلام ابوالعباس حراني رحمه الله. شاگردش ابنالقیم رحمه الله میگوید: باری جنزدهای را نزدش آوردند. هرچه شیخ رحمه الله بر آن بیمار خواند، جن از وجودش بیرون نرفت. جنّی که در بدن آن شخص بود، به سخن درآمد و گفت: من، این مرد را دوست دارم.- آن جن، مؤنث بود.- شیخ رحمه الله به او گفت: ولی او، تو را دوست ندارد. از خدا بترس و بیرون برو. ولی جن قبول نکرد تا اینکه شیخ الاسلام رحمه الله بهشدت به گردن بیمار زد؛ بهگونهای که دست خودش درد گرفت. سرانجام، جن گفت: باشد؛ بهشرافت و بزرگواری شیخ، بیرون میروم. شیخالاسلام رحمه الله فرمود: لازم نیست بهاحترام من و به خاطر کرامت من، بیرون بروی؛ بلکه به خاطر اطاعت از الله و رسولش بیرون برو. بدین ترتیب جن در حضور شیخ، از وجود بیمار بیرون رفت و آن بیمار، بهخود آمد و گفت: چرا من اینجا هستم؟ گفتند: سبحانالله؛ اینهمه تو را زد و تو نفهمیدی؟! پاسخ داد: اصلاً احساس نکردم که مرا زده است؛ داستان را برایش بازگو کردند و بهبود یافت.
مثالها و نمونههای زیادی از این دست وجود دارد. گفتنیست: این نوع صرع، هم درمان دارد و هم پیشگیری. برای پیشگیری باید به اذکار و اوراد صبح و شب پایبند باشیم؛ از جمله: آیةالکرسی که هرکس آن را در شب بخواند، تا صبح در حفظ و امانِ الله خواهد بود و هیچ شیطانی، به او نزدیک نمیشود. همچنین سورههای اخلاص، فلق و ناس و اورادی که در احادیث رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم آمده است.
و اما درمان این نوع صرع؛ برای درمان کسی که دچار جنزدگی شده است، آیههايی از قرآن که حاوی هشدار، پند و استعاذه یا پناه بردن به الله عزوجل میباشد، بر بیمار یا جنزده میخوانند تا جن، بیرون برود.
در این حدیث، به فضیلت صبر که سبب ورود به بهشت میباشد، اشاره شده است. آنجا که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به آن زن فرمود: «اگر میخواهی، صبر کن و بهشت، پاداش تو خواهد بود».
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۵۶۵۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۵۷۶
([۲]) صحیح لغیره؛ روایت احمد در المسند (۴/۱۷۰) بهروایت یعلی بن مرة، در سندش انقطاع وجود دارد و در السلسلة الصحیحة بهشمارهی ۴۸۵ آمده است. نگا: «برهان الشرع فی إثبات المس والصرع» از شیخ علی حسن بن عبدالحمید الحلبی الأثری که در آن، به خوبی دربارهی این موضوع بحث کرده و به پاسخگویی شبهاتی در اینباره پرداخته است.