دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۳۳۵- وعن أبي عبد الله عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال: سمعتُ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم جِهارًا غيْرَ سِرٍّ يَقُول: «إِنَّ آلَ بَني فُلانٍ لَيُسُوا بأَوْلِيائي إِنَّما وَلِيِّي اللهُ وصالحُ المؤْمِنِين، ولَكِنْ لَهُمْ رحِمٌ أَبُلُّها بِبِلالِها». [متفق عليه؛ این، لفظ بخاری‌ست.]

۳۳۵- وعن أبي عبد الله عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال: سمعتُ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم جِهارًا غيْرَ سِرٍّ يَقُول: «إِنَّ آلَ بَني فُلانٍ لَيُسُوا بأَوْلِيائي إِنَّما وَلِيِّي اللهُ وصالحُ المؤْمِنِين، ولَكِنْ لَهُمْ رحِمٌ أَبُلُّها بِبِلالِها». [متفق عليه؛ این، لفظ بخاری‌ست.]([۱])

ابوعبدالله، عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما می‌گوید: شنیدم که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم آشکارا، نه مخفیانه (با صراحت تمام) می‌فرمود: «طایفه‌ی بنی‌فلان، دوستان من نیستند؛ بلکه دوستان من، الله و مؤمنان نیکوکارند. البته حق خویشاوندی آن‌ها محفوظ است که من، آن را به‌طرز شایسته‌ای ادا می‌کنم».

([۱]) صحیح بخاری، ش:۵۹۹۰؛ و صحیح مسلم، ش:۲۱۵.

شرح

احادیثی که مؤلف رحمه الله ذکر کرده، همه، نشان‌‌گر اهمیت صله‌ی رحم (ارتباط با خویشاوندان) است. در رأس این احادیث، حدیث ابوسفیان، صخر بن حرب رضي الله عنه قرار دارد؛ حکایتش به زمانی برمی‌گردد که ابوسفیان با گروهی از قریشیان نزد «هرقل»، پادشاه روم رفت. این ماجرا پیش از مسلمان شدن ابوسفیان رضي الله عنه بود؛ زیرا ابوسفیان در سال فتح مکه مسلمان شد.

این ملاقات، پس از صلح حدیبیه اتفاق افتاده است. هرقل که مردی زیرک بود، اطلاعاتی از تورات و نشانه‌های محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و محل بعثت ایشان داشت؛ زیرا وصف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دعوت ایشان در تورات و انجیل آمده است؛ همان‌گونه که الله عزوجل می‌فرماید:

﴿ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ﴾    [الأعراف: ١٥٧]

…پیامبر درس نخوانده­ای که وصف او و نامش را نزد خویش در تورات و انجیل می­بینند.

از این‌رو همان‌گونه که فرزندان خود را به‌خوبی می‌شناسند و شکی درباره‌ی آن‌ها ندارند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز می‌شناسند و هیچ شکی درباره‌‌ی صداقتش ندارند.

هرقل، زمانی که از حضور تعدادی از عرب‌های حجاز در سرزمین خویش، اطلاع یافت، آنان را به حضور خواست تا درباره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دعوت ایشان سؤال کند و بداند که دعوت پیامبر نوظهور چیست و از چه چیزی بازمی‌دارد و یارانش چگونه‌اند یا چه وضعیتی دارند. از این‌رو هرقل پرسش‌هایی در این‌باره مطرح کرد که بخاری رحمه الله در «صحیح» خود در روایتی طولانی ذکر نموده است. یکی از پرسش‌های هرقل، این بود که این پیامبر به چه فرمان می‌دهد؟ پاسخ ابوسفیان، این بود که او، ما را به صله‌ی رحم، صدق و راستی، و عفت و پاک‌دامنی فرامی‌خواند.

صله‌ی رحم، مراعات حقوق خویشاوندی یا ارتباط با خویشان است، و صدق و راستی، به معنای گفتاری‌ست که واقعیت دارد یا مطابق واقعیت است؛ و عفت، یعنی پاک‌دامنی و دوری از زنا و نیز دور نگه داشتن چشم و دست و زبان از مال و آبروی دیگران.

در پایان این گفتگو، هرقل به ابوسفیان گفت: اگر آن‌چه گفتی، حقیقت داشته باشد، به‌زودی جای پای مرا تصرف خواهد کرد. این را کسی چون هرقل می‌گوید که فرمان‎روای یکی از دو امپراتوری بزرگ آن روز، یعنی روم و ایران است و بر بخش عظیمی از دنیا حکم می‌رانَد؛ ولی می‌داند که دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، حق است و با سرشت و نهاد بشریت مطابقت دارد و با رهنمودهای حیات‌بخش الهی، هم‌سو می‌باشد؛ زیرا به صدق و راستی، عفت و پاک‌دامنی، و صله‌ی رحم، فرامی‌خواند.

سپس مؤلف رحمه الله تعدادی حدیث درباره‌ی صله‌ی رحم و ارتباط با خویشاوندان روایت کرده است؛ از جمله این روایت که: الله متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد:

﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ ٢١٤﴾                                                     [الشعراء : ٢١٤]

و به خويشاوندان نزدیکت هشدار بده.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیرو این فرمان، قریش را جمع کرد و طوایف مختلف قریش را به‌طور عام و برخی از افراد آن را به‌طور خاص خطاب قرار داد تا این‌که به دخترش فاطمه رضي الله عنها فرمود: «يا فاطِمَة! أَنْقِذي نفْسَكِ منَ النَّار». یعنی: «ای فاطمه! خود را از آتش دوزخ نجات بده». و پیامش به همه‌ی آن‌ها، این بود که من، نمی‌توانم نزد الله برای شما کاری بکنم. البته این را هم بیان فرمود که حق خویشاوندی آن‌ها، هم‌چنان محفوظ است و با آب صله‌ی رحم، آتش قطع رابطه با خویشاوندان را فرو می‌نشاند؛ زیرا قطع رابطه با خویشاوندان، آتشی‌ست که با آبِ صله‌ی رحم خاموش می‌شود. پیوند خویشاوندی، با قطع رابطه می‌میرد و ارتباط با خویشان، مانند آب است که به آن، حیات می‌بخشد. همان‌طور که الله متعال، فرموده است:

﴿وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّۚ﴾                                                       [الأنبياء: ٣٠]

و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم.

یعنی آب، مایه‌ی حیات است؛ از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صله‌ی رحم را به آبِ تشبیه کرد که پیوند خویشاوندی را خرم و باطراوت نگه می‌دارد.

مؤلف رحمه الله، هم‌چنین این حدیث را ذکر کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «طایفه‌ی بنی‌فلان، دوستان من نیستند». زیرا کافر بودند. بر هر مسلمانی واجب است که از دوستی با کافران، بیزاری بجوید؛ همان‌گونه که الله عزوجل می‌فرماید:

﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ كَفَرۡنَا بِكُمۡ وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ﴾                                                                                         [الممتحنة : ٤]

به‌راستی برای شما، در ابراهیم و همراهانش، الگوی نیکی‌ست؛ آن‌گاه که به قوم خویش گفتند: ما، از شما و آن‌چه جز الله می‌پرستید، بیزاریم. ما، به شما باور نداریم و میان ما و شما برای همیشه دشمنی و کینه پدید آمده است تا آن‌که به الله یکتا ایمان بیاورید.

و بدین‌سان ابراهیم علیه السلام از قوم خود که مشرک بودند، بیزاری جست.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ولَكِنْ لَهُمْ رحِمٌ أَبُلُّها بِبِلالِها». یعنی با این‌که کافرند، حق خویشاوندی آن‌ها را ادا می‌کنم. و این، نشان می‌دهد که حق ارتباط برای خویشاوند، محفوظ است؛ اگرچه کافر باشد و این، غیر از دوستی با خویشاوندِ کافر است؛ یعنی خویشاوندِ کافرِ انسان، اگرچه حقّ خویشاوندی دارد، اما حقّ ولایت و دوستی ندارد و نباید با او دوستی کرد؛ زیرا بر باطل است.

سپس مؤلف، احادیثی ذکر کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نوید فتح مصر را به یارانش داده و به نیک‌رفتاری با اهل مصر سفارش نموده و فرموده است: «آن‌ها، حرمت و حق خویشاوندی دارند». زیرا هاجر، مادرِ اسماعیل علیه السلام و همسر ابراهیم خلیل علیه السلام اهل مصر بوده است و بدین‌سان مصری‌ها، دایی‌های اسماعیل علیه السلام محسوب می‌شوند و اسماعیل علیه السلام پدرِ عرب‌های مستعربه، به‌شمار می‌رود؛ یعنی عرب‌های مستعربه، نوادگان اسماعیل علیه السلام هستند.

به‌هر حال، این نشان می‌دهد که قرابت و خویشاوندیِ دور نیز درخورِ صله‌ی رحم است و وقتی دریابیم که فلان‌شخص از طایفه‌ی ماست، باید حق خویشاوندی او را ادا کنیم؛ هرچند خویشاوندِ دور ما باشد.

هم‌چنین درمی‌یابیم که ارتباط با خویشاوندان مادری، مانند صله‌ی رحم با خویشاوندان پدری‌ست.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۷۷۳.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۳۴۰- وعن البراءِ بن عازبٍ رضي الله عنهما عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «الخَالَةُ بِمَنْزِلَة الأُمِّ». [ترمذي، اين حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحيح مي‌باشد.] وفي الباب أَحاديث كِثيرة في الصحيح مشهورة ، منها حديث أَصحابِ الغارِ، وحديث جُرَيْجٍ وقَدْ سَبَقَا، وأَحاديث مشهورة في الصحيح حَذَفْتُهَا اخْتِصارًا، وَمِنْ أَهَمِّهَا حديثُ عمْرو بن عَبسَةَ رضي الله عنه الطَّوِيلُ المُشْتَمِلُ على جُمَلٍ كثيرة مِنْ قَوَاعِدِ الإِسْلامِ وآدابِهِ وَسَأَذْكُرُهُ بِتَمَامِهِ إِن شَاءَ الله تعالى في بابِ الرَّجَاء، قال فيه: دَخَلْتُ عَلى النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم بِمَكَّةَ، يَعْني في أَوَّل النُبُوَّةِ، فقلتُ له: ما أَنت؟ قال: «نَبيٌّ». فقلت: وما نبي؟ قال: «أَرسلَني اللهُ تعالى»، فقلت: بِأَيِّ شَيءٍ أَرْسلَك؟ قال: «أَرْسلَني بِصِلةِ الأَرْحام، وكَسْرِ الأوثَان، وأَنْ يُوحَّدَ الله لا يُشرَكُ بِهِ شَيءٌ». وذكر تَمامَ الحديث. واللَّه أعلم.

۳۴۰- وعن البراءِ بن عازبٍ رضي الله عنهما عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «الخَالَةُ بِمَنْزِلَة الأُمِّ». [ترمذي، اين حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحيح مي‌باشد.]([۱]) وفي الباب أَحاديث كِثيرة في الصحيح مشهورة ، منها حديث أَصحابِ الغارِ، وحديث جُرَيْجٍ وقَدْ سَبَقَا، وأَحاديث مشهورة في الصحيح حَذَفْتُهَا اخْتِصارًا، […]

ادامه مطلب …

۳۲۸- وعن عائشة قالت: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «الرَّحمُ مَعَلَّقَةٌ بِالعَرْشِ تَقُول: مَنْ وصلني وَصَلَهُ اللَّه، وَمَن قَطَعَني، قَطَعَهُ اللَّه». [متفقٌ عليه]

۳۲۸- وعن عائشة قالت: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «الرَّحمُ مَعَلَّقَةٌ بِالعَرْشِ تَقُول: مَنْ وصلني وَصَلَهُ اللَّه، وَمَن قَطَعَني، قَطَعَهُ اللَّه». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: عایشه رضي الله عنها می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «رَحِم به عرش، آویزان است و می‌گوید: هرکس، پیوند خویشاوندی را برقرار […]

ادامه مطلب …

۳۳۹- وعن أبي الدَّرْداءِ رضي الله عنه أَنَّ رَجُلاً أَتَاهُ فقال: إِنَّ لي امْرَأَةً وإِن أُمِّي تَأْمُرُني بِطَلاَقِها؟ فقال: سَمِعْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يقولُ: «الْوالِدُ أَوْسطُ أَبْوابِ الجَنَّةِ، فَإِنْ شِئْتَ فَأَضِعْ ذلِك الْباب، أَوِ احفظْهُ». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]

۳۳۹- وعن أبي الدَّرْداءِ رضي الله عنه أَنَّ رَجُلاً أَتَاهُ فقال: إِنَّ لي امْرَأَةً وإِن أُمِّي تَأْمُرُني بِطَلاَقِها؟ فقال: سَمِعْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يقولُ: «الْوالِدُ أَوْسطُ أَبْوابِ الجَنَّةِ، فَإِنْ شِئْتَ فَأَضِعْ ذلِك الْباب، أَوِ احفظْهُ». [ترمذي، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]([۱]) ترجمه: […]

ادامه مطلب …

۳۲۲- وعنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «رغِم أَنْف، ثُم رغِم أَنْف، ثُمَّ رَغِم أَنف مَنْ أَدرْكَ أَبَويْهِ عِنْدَ الْكِبر أَحدُهُمَا أَوْ كِلاهُما، فَلمْ يدْخلِ الجَنَّةَ». [روایت مسلم]

۳۲۲- وعنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «رغِم أَنْف، ثُم رغِم أَنْف، ثُمَّ رَغِم أَنف مَنْ أَدرْكَ أَبَويْهِ عِنْدَ الْكِبر أَحدُهُمَا أَوْ كِلاهُما، فَلمْ يدْخلِ الجَنَّةَ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خوار و زبون باد، خوار و زبون […]

ادامه مطلب …

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و ترمذی آن را حسن صحيح دانسته است.

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و […]

ادامه مطلب …

۳۳۷- وعن سلْمان بن عامرٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِذا أَفْطَرَ أَحَدُكُمْ فَلْيُفْطِرْ عَلَى تَمر فَإِنَّهُ بركَةٌ، فَإِنْ لَمْ يجِد تَمْرًا، فَالماء، فَإِنَّهُ طُهُورٌ». وقال: «الصَّدقَةُ عَلَى المِسكِينِ صدقَةٌ، وعَلَى ذي الرَّحِمِ ثِنْتَان: صَدَقَةٌ وصِلَةٌ». [ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است.]

۳۳۷- وعن سلْمان بن عامرٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِذا أَفْطَرَ أَحَدُكُمْ فَلْيُفْطِرْ عَلَى تَمر فَإِنَّهُ بركَةٌ، فَإِنْ لَمْ يجِد تَمْرًا، فَالماء، فَإِنَّهُ طُهُورٌ». وقال: «الصَّدقَةُ عَلَى المِسكِينِ صدقَةٌ، وعَلَى ذي الرَّحِمِ ثِنْتَان: صَدَقَةٌ وصِلَةٌ». [ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است.]([۱]) ترجمه: سلمان […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه