دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۳۳۰- وعن أسماءَ بنتِ أَبي بكر الصديق رضي الله عنهما قَالَتْ: قَدِمَتْ عَلَيَّ أُمِّي وَهِيَ مُشركةٌ في عَهْدِ رسولِ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فاسْتَفْتَيْتُ رَسُولَ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، قُلْتُ: قَدِمَتْ عَلَيَّ أُمِّي وَهِيَ رَاغِبَةٌ، أفَأصِلُ أُمِّي؟ قَالَ: «نَعَمْ، صِلِي أُمَّكِ». [متفقٌ عليه]

۳۳۰- وعن أسماءَ بنتِ أَبي بكر الصديق رضي الله عنهما قَالَتْ: قَدِمَتْ عَلَيَّ أُمِّي وَهِيَ مُشركةٌ في عَهْدِ رسولِ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فاسْتَفْتَيْتُ رَسُولَ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، قُلْتُ: قَدِمَتْ عَلَيَّ أُمِّي وَهِيَ رَاغِبَةٌ، أفَأصِلُ أُمِّي؟ قَالَ: «نَعَمْ، صِلِي أُمَّكِ». [متفقٌ عليه]([۱])

ترجمه: اسماء دختر ابوبکر صدیق رضي الله عنهما می‌گوید: مادرم، در حالی که مشرک بود، در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدم آمد؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کردم: مادرم نزدِ من آمده است و از من انتظار (نیکی و هدیه) دارد؛ آیا با او ارتباط بگیرم (و به او نیکی کنم)؟ فرمود: «بله؛ با مادرت ارتباط بگیر».

شرح

مؤلف رحمه الله روایتی بدین مضمون نقل کرده است که اسماء دختر ابوبکر صدیق رضي الله عنهما می‌گوید: مادرم، در حالی که مشرک بود، در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدم آمد؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کردم: مادرم نزدِ من آمده است و از من انتظار (نیکی و محبت) دارد؛ آیا با او ارتباط بگیرم (و به او نیکی کنم)؟ فرمود: «بله؛ با مادرت ارتباط بگیر».

در متن این روایت آمده است: «وَهِيَ رَاغِبَةٌ». برخی از علما گفته‌اند: بدین معناست که به اسلام، رغبت دارد. لذا ارتباط با او، بدین‌خاطر بود که علاقه و رغبت بیش‌تری به اسلام، پیدا کند و مسلمان شود. هم‌چنین گفته شده که این عبارت، بدین مفهوم است که: او، انتظار دارد که با او ارتباط داشته باشم. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اسماء رضي الله عنها دستور داد که با مادرش ارتباط بگیرد. لذا مادر اسماء، با این امید و اشتیاق که دخترش با او ارتباط بگیرد و به او هدیه دهد، به ملاقات دخترش آمد.

این، نشان می‌دهد که انسان باید با خویشاوندانش رابطه داشته باشد، حتی اگر مسلمان نباشند؛ زیرا حق خویشاوندی آن‌ها، به قوت خود باقی‌ست. فرموده‌ی الله متعال در سوره‌ی «لقمان» بیان‌گر همین موضوع است:

﴿وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗا﴾                                                                                                                     [لقمان: ١٥]

و اگر (پدر و مادرت) تو را بر آن داشتند که چیزی را شریکم بسازی که به آن دانش نداری، از آنان اطاعت مکن و در دنیا با آن‌ها به خوبی رفتار نما.

یعنی اگر پدر و مادرت، مشرک بودند و با تأکید و پافشاری از او می‌خواستند که به الله شرک بورزی، از آنان اطاعت نکن؛ زیرا اطاعت از مخلوق در جهت نافرمانی از خالق، درست نیست. با این حال، در دنیا به آنان به‌نیکی رفتار کن؛ یعنی به وظیفه‌ی خود در قبال آن‌ها عمل نما و با آن‌ها ارتباط داشته باش، هرچند کافر یا فاسق باشند؛ زیرا حق خویشاوندی دارند.

این حدیث هم، نشان‌گر همان موضوعی‌ست که در این آیه بیان شده است؛ چنان‌که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اسماء دختر ابوبکر صدیق رضي الله عنهما فرمان داد که با مادرش که در آن زمان، مشرک بود، ارتباط بگیرد.

هم‌چنین دریافتیم که صدقه دادن به خویشان، دو پاداش دارد: اجر صله‌ی رحم، و اجر صدقه. دلیلش، روایتی‎ست که زینب دختر مسعود ثقفی، همسر عبدالله بن مسعود رضي الله عنه روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنان را به صدقه دادن، دستور داد. زینب رضي الله عنها به خانه‌اش بازگشت؛ شوهرش، عبدالله بن مسعود رضي الله عنه مردی تنگ‌دست و فقیر بود. زینب به شوهرش خبر داد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، به زنان دستور داده است که صدقه دهند. لذا عبدالله بن مسعود رضي الله عنه از همسرش خواست که به او و نیز یتیمانِ نیازمند، کمک کند. اما این سؤال برای آن‌ها مطرح شد که آیا زن، می‌تواند به شوهر و اعضای خانواده‌ی خود و کسانی که در خانه‌‌اش هستند، صدقه دهد؟ لذا زینب رضي الله عنها به خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت تا این مسأله را مطرح کند و حکمش را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بپرسد. وقتی به خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید، زنی از انصار را مقابل خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دید که او هم آمده بود تا همین سؤال را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بپرسد. ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پُرهیبت بود و هیچ‌یک از این‌ها در خود نمی‌دید که در بزند و سؤالش را بپرسد تا این‌که بلال رضي الله عنه خارج شد؛ آری؛ هیبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به‌گونه‌ای بود که ابتدا که انسان، ایشان را می‌دید، هیبتشان، انسان را می‌گرفت، ولی پس از اندکی گفتگو و هم‌نشینی، محبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دل می‌نشست. بلال رضي الله عنه از خانه خارج شد و از آن دو سؤال کرد: چه‌کار داريد؟ گفتند: نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برو و به ایشان بگو: دو زن، پشتِ در هستند و می‌پرسند: آیا می‌توانند صدقه‌ی اموالشان را به شوهران خود و یتیمانی بدهند که تحت سرپرستی آن‌ها هستند؟ و به ایشان نگو که ما، کیستیم. بلال نزد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم رفت و سؤال را مطرح کرد. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: «این دو زن، کیستند؟» پاسخ داد: زنی از انصار و زینب. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کدام زینب؟» چون خیلی‌ها، اسمشان زینب بود. بلال رضي الله عنه پاسخ داد: همسر عبدالله. عبدالله بن مسعود رضي الله عنه خادمِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و بدون اجازه وارد خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌شد. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عبدالله رضي الله عنه و خانواده‌اش را به‌خوبی می‌شناخت و از اوضاع او آگاه بود. آن زنِ انصاری و همسر عبدالله بن مسعود رضي الله عنهم از بلال خواستند نامی از آن‌ها، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبرد و نگوید که کیستند؛ ولی بلال رضي الله عنه از آن جهت که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کرد و اطاعت ایشان بر اطاعت دیگران، مقدم است، به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر داد که سؤال‌کنندگان؛ زنی از انصار و نیز همسر عبدالله بن مسعود هستند. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «این‌ها، دو اجر دارند: اجر خویشاوندی، و اجر صدقه». لذا بدین نکته پی می‌بریم که هنگام نیاز، صدقه دادن به فرزندان و همسر (هم زن و هم مرد) جایز است و این، دو پاداش دارد: اجر صدقه، و اجر صله‌ی رحم؛ یعنی انسان می‌تواند در هنگام نیاز، به فرزندان یا همسر خود، صدقه دهد.

ناگفته نماند که اگر این نیاز، جزو همان نفقه‌ای باشد که بر انسان واجب است، در این صورت دادن زکات به کسی که نفقه‌اش بر انسان واجب است، درست نیست؛ ولی اگر نیازش، خارج از حد نفقه باشد یا آن شخص، جزو کسانی نباشد که نفقه‌اش بر انسان، واجب است، در این صورت، دادن زکات به چنین شخصی، بلامانع است؛ یعنی اشکالی ندارد که انسان از زکات اموالش، بدهی پدر، پسر یا همسرش را بپردازد؛ البته در صورتی که بدهکار، زنده باشد؛ یعنی اگر بدهکار، مرده باشد، بدهی‌اش را از مالِ زکات نمی‌دهند؛ بلکه بدهی‌اش را داوطلبانه یا به عنوان صدقه‌ی نفلی و یا از آن‌چه بر جا گذاشته است، ادا می‌کنند.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۶۲۰؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۰۳.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۳۱۸- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لا يَجْزِي ولَدٌ والِداً إِلاَّ أَنْ يَجِدَهُ مملُوكا، فَيَشْتَرِيَه، فَيَعْتِقَهُ». [روایت مسلم]

۳۱۸- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لا يَجْزِي ولَدٌ والِداً إِلاَّ أَنْ يَجِدَهُ مملُوكا، فَيَشْتَرِيَه، فَيَعْتِقَهُ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هیچ فرزندی، نمی‌تواند حق پدرش را ادا کند، مگر این‌که […]

ادامه مطلب …

۳۲۶- وعن عبد الله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال: أَقْبلَ رجُلٌ إِلى نَبِيِّ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، فقال: أُبايِعُكَ على الهِجرةِ وَالجِهَادِ أَبتَغِي الأَجرَ مِنَ الله تعالى. قال: «فَهَلْ مِنْ والدِيْكَ أَحدٌ حَي؟» قال: نعمْ بل كِلاهُما. قال: «فَتَبْتَغِي الأَجْرَ مِنَ الله تعالى؟» قال: نعم. قال: «فَارْجعْ إِلى والدِيْك، فَأَحْسِنْ صُحْبتَهُما». [متفقٌ عليه؛ این، لفظ مسلم است.] وفي روايةٍ لهُما: جاءَ رجلٌ فاسْتَأْذَنُه في الجِهَادِ فقال: «أَحيٌّ والِداك؟» قال: نَعَم، قال: «ففِيهِما فَجاهِدْ».

۳۲۶- وعن عبد الله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال: أَقْبلَ رجُلٌ إِلى نَبِيِّ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، فقال: أُبايِعُكَ على الهِجرةِ وَالجِهَادِ أَبتَغِي الأَجرَ مِنَ الله تعالى. قال: «فَهَلْ مِنْ والدِيْكَ أَحدٌ حَي؟» قال: نعمْ بل كِلاهُما. قال: «فَتَبْتَغِي الأَجْرَ مِنَ الله تعالى؟» قال: نعم. قال: «فَارْجعْ إِلى […]

ادامه مطلب …

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و ترمذی آن را حسن صحيح دانسته است.

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و […]

ادامه مطلب …

۳۳۴- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: لما نزلَتْ هذِهِ الآيَةُ: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ ٢١٤﴾ [الشعراء : ٢١٤] دعا رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قُرَيْشًا فاجْتَمعُوا فَعَم، وخَصَّ وقال: «يا بَني عبدِ شَمس، يا بني كَعْب بنِ لُؤَي، أَنقِذُوا أَنْفُسَكُمْ مِنَ النَّار، يَا بني مُرَّةَ بنِ كْعب، أَنْقِذُوا أَنفُسَكُمْ مِن النَّار، يا بني عبْدِ مَنَاف، أَنْقِذُوا أَنْفُسَكُمْ مِنَ النَّار، يا بَني هاشِمٍ أَنقِذُوا أَنْفُسكُمْ مِنَ النَّار، يا بني عبْدِ المطَّلِبِ أَنْقِذُوا أَنْفُسكُمْ مِن النَّار، يا فاطِمَة أَنْقِذي نفْسَكِ منَ النَّار، فَإِني لا أَمْلِكُ لَكُمْ منَ الله شيْئا، غَيْر أَنَّ لَكُمْ رحِماً سأَبلُّهَا بِبِلالِها». [روایت مسلم]

۳۳۴- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: لما نزلَتْ هذِهِ الآيَةُ: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ ٢١٤﴾ [الشعراء : ٢١٤] دعا رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قُرَيْشًا فاجْتَمعُوا فَعَم، وخَصَّ وقال: «يا بَني عبدِ شَمس، يا بني كَعْب بنِ لُؤَي، أَنقِذُوا أَنْفُسَكُمْ مِنَ النَّار، يَا بني مُرَّةَ بنِ كْعب، أَنْقِذُوا أَنفُسَكُمْ مِن […]

ادامه مطلب …

۳۲۹- وعن أُمِّ المُؤْمِنِينَ ميمُونَةَ بنْتِ الحارِثِ رضي الله عنها أَنَّهَا أَعتَقَتْ وليدةً وَلَم تَستَأْذِنِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فلَمَّا كانَ يومَها الَّذي يدورُ عَلَيْهَا فِيه، قالت: أشَعَرْتَ يَا رَسُول الله إِنِّي أَعْتَقْتُ ولِيدتي؟ قال: «أَوَ فَعلْت؟». قالت: نَعمْ. قال: «أَما إِنَّكِ لو أَعْطَيتِهَا أَخوالَكِ كان أَعظَمَ لأجرِكِ». [متفقٌ عليه]

۳۲۹- وعن أُمِّ المُؤْمِنِينَ ميمُونَةَ بنْتِ الحارِثِ رضي الله عنها أَنَّهَا أَعتَقَتْ وليدةً وَلَم تَستَأْذِنِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فلَمَّا كانَ يومَها الَّذي يدورُ عَلَيْهَا فِيه، قالت: أشَعَرْتَ يَا رَسُول الله إِنِّي أَعْتَقْتُ ولِيدتي؟ قال: «أَوَ فَعلْت؟». قالت: نَعمْ. قال: «أَما إِنَّكِ لو أَعْطَيتِهَا أَخوالَكِ كان أَعظَمَ لأجرِكِ». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: […]

ادامه مطلب …

۳۲۲- وعنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «رغِم أَنْف، ثُم رغِم أَنْف، ثُمَّ رَغِم أَنف مَنْ أَدرْكَ أَبَويْهِ عِنْدَ الْكِبر أَحدُهُمَا أَوْ كِلاهُما، فَلمْ يدْخلِ الجَنَّةَ». [روایت مسلم]

۳۲۲- وعنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «رغِم أَنْف، ثُم رغِم أَنْف، ثُمَّ رَغِم أَنف مَنْ أَدرْكَ أَبَويْهِ عِنْدَ الْكِبر أَحدُهُمَا أَوْ كِلاهُما، فَلمْ يدْخلِ الجَنَّةَ». [روایت مسلم]([۱]) ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خوار و زبون باد، خوار و زبون […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه