دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۲ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۳۱۹- وعنه أيضاً رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيوْمِ الآخِر، فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَه، وَمَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيوم الآخِر، فَلْيصلْ رَحِمَه، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَالْيوْمِ الآخِر، فلْيقُلْ خيراً أَوْ لِيَصمُتْ». [متفقٌ عليه]

۳۱۹- وعنه أيضاً رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيوْمِ الآخِر، فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَه، وَمَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيوم الآخِر، فَلْيصلْ رَحِمَه، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَالْيوْمِ الآخِر، فلْيقُلْ خيراً أَوْ لِيَصمُتْ». [متفقٌ عليه]([۱])

ترجمه: هم‌چنین از ابوهریره رضي الله عنه روایت است که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد، مهمانش را گرامی بدارد؛ هرکس به الله و آخرت ایمان دارد، با خویشاوندانش ارتباط داشته باشد؛ هرکس به الله و آخرت ایمان دارد، یا سخن نیک بگوید یا ساکت باشد».

شرح

این دو حدیث، درباره‌ی جایگاه و اهمیت والای صله‌‌ی رحم است. پیش‌تر این نکته را بیان کردم که منظور از صله‌ی رحم، ارتباط خویشاوندی‌ست و این، به عُرف مردم و عادت‌ِ آن‌ها بستگی دارد؛ زیرا چند و چون پیوند خویشاوندی و حد و اندازه‌ی آن در کتاب و سنت، بیان نشده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شرط و قیدی برای آن ذکر نکرده است. به عبارت دیگر، مواردی چون خورد و نوش یا هم‌سفره بودن و یا زندگی در یک مسکن به عنوان شرایط پیوند خویشاوندی، مطرح نیست و این مسأله به عرف مردم بستگی دارد؛ یعنی صله‌ی رحم، همان است که در عرف مردم، ارتباط و پیوند خویشاوندی شناخته شود و در مقابل، آن‌چه مردم قطع رابطه بدانند، بی‌توجهی به صله‌ی رحم به‌شمار می رود؛ این، یک اصل است.

ناگفته نماند که اگر عرف مردم در این باره به‌گونه‌ای از میان برود یا خراب شود که به ارتباط خویشاوندی اهمیت ندهند، چنین عرفی اعتبار ندارد؛ زیرا چنین عادتی، یک عرف یا عادت غیراسلامی‌ست. چنان‌که امروزه در کشورهای غیراسلامی به خانواده‌هایشان اهمیت نمی‌دهند و چه‌بسا اعضای یک خانواده یکدیگر را نمی‌شناسند! گاه فرزندِ یک مرد، بزرگ می‌شود و پدرش را نمی‌شناسد و با هم بیگانه هستند! دلیلش، این‎ست که آن‌ها به ارتباط خانوادگی و خویشاوندی، اهمیت نمی‌دهند و معنا و مفهوم همسایگی را نمی‌دانند و روابط اجتماعی آن‌ها، خشک، پوچ و فاسد است؛ زیرا کفر، آن‌ها و همه‌ی ارزش‌های اخلاقی آنان را از میان برده است. لذا سخنِ ما، درباره‌ی جامعه‌ی اسلامی متعهدی‌ست که به ارزش‌های دینی و اخلاقی اهمیت می‌دهد؛ از این‌رو آن‌چه در عرف چنین جامعه‌ای، صله‌ی رحم محسوب شود، همان صله‌‌ی رحم یا پیوند خویشاوندی‌ست و آن‌چه که در این جامعه آن را قطع رابطه‌ی خویشاوندی بدانند، قطع این پیوند به‌شمار می‌آید.

در نخستین حدیث ابوهریره رضي الله عنه آمده است که الله متعال، با کسی پیوند دارد و او را از رحمت خویش بهره‌مند می‌سازد که حق پیوند خویشاوندی را به‌جای آورَد و پیوندش را با کسی که پیوند خویشاوندی را قطع ‌کند، قطع می‌نماید و او را از رحمت خود، محروم می‌گرداند. هرکس، خواهانِ ارتباط با پروردگار خویش است؛ پس حق خویشاوندی را ادا کنید و اگر مایلید که الله با شما قطع رابطه کند، رابطه‌ی خویشاوندی خود را قطع کنید؛ این، مجازاتی درخورِ قطع رابطه‌ی خویشاوندی‌ست. لذا هرچه توجه انسان به ادای این حق، بیش‌تر باشد، ارتباطش با الله استوارتر است و هرچه در این زمینه کوتاهی کند، از اجر و ثواب او کاسته می‌شود و بی‌گمان الله متعال، به هیچ‌کس ستم نمی‌کند.

مؤلف رحمه الله این دو آیه ذکر کرده که الله عزوجل فرموده است:

﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣﴾                                              [محمد : ٢٢،  ٢٣]

چه بسا آن‌گاه که سرپرست (امور مردم) شوید، در زمین به فساد و تبهکاری بپردازید و رابطه با خویشاوندانتان را قطع نمایید. الله، چنین کسانی را نفرین (و از رحمتش دور) نموده و (گوش‌های) آنان را کر و چشمانشان را کور کرده است.

در این آیه بدین نکته تصریح شده که تبهکاران و کسانی که در زمین به فساد و تباهی می‌پردازند و رابطه با خویشاوندانشان را قطع می‌کنند، از رحمت الهی دور می‌شوند و الله متعال، آن‌ها را از شنیدنِ سخن حق، کَر می‌گرداند و به‌فرض این‌که سخن حق را بشنوند، هیچ سودی از آن نمی‌برند؛ هم‌چنین چشمانشان را از دیدن حقیقت، کور گردانیده و راه‌های سعادت و نیکی را نمی‌بینند؛ زیرا چشم و گوش، دو راه اساسی برای انتقال اطلاعات به قلب هستند و وقتی مسیرِ انتقال، خراب شود، هیچ خیری به قلب نمی‌رسد. پناه بر الله.

علما، بذل و بخشش به نزدیکان و خویشاوندان را یکی از نمونه‌های ارتباط با آنان برشمرده‌ و گفته‌اند: ثروتمندی که خویشاوندانِ فقیری دارد و خود، جزو وارثان آن‌ها محسوب می‌شود، بر او واجب است که نفقه‌ی این‌ها را بدهد، یعنی مخارج متعارف آن‌ها را تأمین کند؛ مانند دو برادر که یکی از آن‌ها، ثروتمند است و دیگری، فقیر، و توانایی کسب و کار ندارد. لذا از آن‌جا که برادر از برادر، ارث می‌برد، بر برادر ثروتمند واجب است که مخارج متعارف برادر فقیرش و ناتوانش را که کسب و کاری ندارد، تأمین کند. این، یکی از مصادیق و نمونه‌های پیوند خویشاوندی‌ست.

علما، هم‌چنین گفته‌اند: اگر خویشاوند فقیر برای ازدواج به کمک و حمایت نیاز داشت، کمک کردن به او واجب است؛ زیرا ازدواج برای حفظ عفت و پاک‌دامنی، یکی از مهم‌ترین نیازهای انسان است. بنابراین، اگر فقیری، برادرِ ثروتمندی داشته باشد که تنها وارث اوست، بر برادر ثروتمند تأمین خوراک، پوشاک، مسکن و سواریِ مورد نیازِ برادرِ فقیرش واجب است و چنان‌چه برادر فقیر، قصد ازدواج داشته باشد، برادر ثروتمند باید به او کمک کند.

بر کسی که دانشی درباره‌ی چنین مسایلی ندارد، واجب است که از علما بپرسد تا او را راهنمایی کنند و راه درست را به او نشان دهند؛ زیرا الله جل جلاله می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡۖ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٧﴾                                                                                                                     [الأنبياء: ٧]

ما پیش از تو تنها مردانی را (به عنوان پیامبر) فرستادیم که به آنان وحی می‌کردیم؛ اگر نمی‌دانید، از اهل علم بپرسید.

حدیث دوم، درباره‌ی سزاوارترین شخص به هم‌صحبتی و خوش رفتاری انسان است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث، بیان فرموده که مادر، بیش از دیگران سزاوار این‎ست که با او خوش‌رفتار باشیم. و چون دوباره‌ در این‌باره از او پرسیدند، باز هم مادر را سزاوارترین شخص به هم‌صحبتی و خوش‌رفتاری معرفی کرد و تا سه بار، او را بیش از همه سزاوار عطوفت، مهرورزی و خوش‌رفتاری دانست و مرتبه‌ی چهارم، پدر را سزاوار تکریم، محبت و خوش‌رفتاری معرفی فرمود؛ زیرا هیچ‌کس مثل مادر به فرزندش، مهر نمی‌ورزد و نسبت به او دل‌سوزی نمی‌کند. الله متعال، می‌فرماید:

﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ﴾                                                                 [لقمان: ١٤]

مادرش در حالی که دچار ضعف روز‌افزون می‌شد، او را (در شکم خود) حمل کرد.

و می‌فرماید:

﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ كُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ كُرۡهٗا﴾                                                [الأحقاف: ١٥]

مادرش با تحمل رنج و سختی به او باردار شد و با رنج و سختی، او را به دنیا آورد.

ابتدای شب، فرزندش را در گهواره می‌گذارد و او را آرام می‌کند تا بخوابد و وقتی فرزندش بیمار یا بی‌خواب می‌شود، شب تا صبح بیدار می‌ماند تا فرزندش، راحت بخوابد؛ خودش سرما را به جان می‌خرد تا فرزندش گرم باشد و گرمای سخت را تحمل می‌کند تا فرزندش احساس گرما نکند و بیش ازپدر ، به فرزند خویش توجه و رسیدگی می‌نماید. از این‌رو حق مادر، سه برابر حقّ پدر است.

هم‌چنین مانند پدر، پُرزور و قوی نیست و حقش را نمی‌گیرد؛ بنابراین، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سه بار درباره‌ی حق مادر، سفارش فرمود و یک بار نسبت به حق پدر؛ و این، رهنمودی روشن برای انسان است که باید هرچه می‌تواند هم‌صحبت خوبی برای پدر و مادرش باشد و از هیچ خدمتی به آنان دریغ نکند. الله متعال، به ما و همه‌ی مسلمانان توفیق خدمت به پدر و مادر را عنایت کند و همگان را به آن‌چه که خیر و صلاح آن‌ها در آن است، موفق بگرداند و ما و سایر مسلمانان را از لطف و احسان خویش بهره‌مند بفرماید.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۶۱۳۸؛ و صحیح مسلم، ش: ۴۷.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۳۲۵- وَ عنهُ قال: كَانَ أَبُو طَلْحَةَ رضي الله عنه أَكْثَر الأَنْصَارِ بِالمدِينَةِ مَالاً مِنْ نَخْل، وَكَانَ أَحَبُّ أَمْوالِهِ إِلَيْهِ بَيْرَحاء، وَكانَتْ مُسْتَقْبِلَةَ المسْجِدِ وكانَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم يدْخُلُهَا وَيشْربُ مِنْ ماءٍ فِيهَا طَيِّبٍ قَالَ أَنَس: فلَمَّا نزَلَتْ هَذِهِ الآيةُ: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ﴾ قام أَبُوطَلْحَةَ إِلى رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: يَا رَسُولَ اللهِ إِنَّ اللهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَيْك: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ﴾ وَإِنَّ أَحَبَّ مَالي إِلَيَّ بَيْرَحَاء، وإِنَّهَا صَدقَةٌ للَّهِ تَعَالَى أَرْجُو بِرَّهَا وذُخْرهَا عِنْد الله تعالى، فَضَعْها يا رسول الله حيْثُ أَرَاكَ اللَّهُ، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «بَخ، ذلِكَ مَالٌ رَابح، ذلِكَ مَالٌ رَابِح، وَقَدْ سمِعْتُ مَا قُلْت، وَإِنِّي أَرَى أَنْ تَجْعَلَهَا في الأَقْرَبِينَ». فقال أَبُو طَلْحَةَ: أَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللهِ، فَقَسَّمَهَا أَبُو طَلْحَةَ في أَقَاربِه، وَبَني عَمِّهِ. [متفقٌ عليه]

۳۲۵- وَ عنهُ قال: كَانَ أَبُو طَلْحَةَ رضي الله عنه أَكْثَر الأَنْصَارِ بِالمدِينَةِ مَالاً مِنْ نَخْل، وَكَانَ أَحَبُّ أَمْوالِهِ إِلَيْهِ بَيْرَحاء، وَكانَتْ مُسْتَقْبِلَةَ المسْجِدِ وكانَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم يدْخُلُهَا وَيشْربُ مِنْ ماءٍ فِيهَا طَيِّبٍ قَالَ أَنَس: فلَمَّا نزَلَتْ هَذِهِ الآيةُ: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ﴾ قام أَبُوطَلْحَةَ […]

ادامه مطلب …

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و ترمذی آن را حسن صحيح دانسته است.

۳۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما قال: كَانَتْ تَحتي امْرأَةٌ وكُنْتُ أُحِبُّها، وَكَانَ عُمرُ يكْرهُهَا، فقال لي: طَلِّقْها فأبيْت، فَأَتَى عَمرُ رضي الله عنه النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم، فَذَكر ذلكَ لَه، فقال النَّبيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «طَلِّقْهَا». [ابوداود و ترمذي، این حدیث را روایت کرده‌اند و […]

ادامه مطلب …

۳۲۱- وعنه رضي الله عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى رسول اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: يا رسولَ الله! مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بحُسنِ صَحَابَتي؟ قال: «أُمُّك». قال: ثُمَّ من؟ قال: «أُمُّكَ». قال: ثُمَّ مَن؟ قال: «أُمُّكَ» قال: ثُمَّ مَن؟ قال: «أَبُوكَ». [متفقٌ عليه] وفي رواية : يا رسول الله! مَنْ أَحَقُّ الناس بِحُسْن الصُّحْبة؟ قال: «أُمُّكَ ثُمَّ أُمُّك، ثُمَّ أُمُّك، ثمَّ أَباك، ثُمَّ أَدْنَاكَ أَدْنَاكَ».

۳۲۱- وعنه رضي الله عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى رسول اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم فقال: يا رسولَ الله! مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بحُسنِ صَحَابَتي؟ قال: «أُمُّك». قال: ثُمَّ من؟ قال: «أُمُّكَ». قال: ثُمَّ مَن؟ قال: «أُمُّكَ» قال: ثُمَّ مَن؟ قال: «أَبُوكَ». [متفقٌ عليه]([۱]) وفي رواية : يا رسول الله! مَنْ أَحَقُّ الناس […]

ادامه مطلب …

۳۲۸- وعن عائشة قالت: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «الرَّحمُ مَعَلَّقَةٌ بِالعَرْشِ تَقُول: مَنْ وصلني وَصَلَهُ اللَّه، وَمَن قَطَعَني، قَطَعَهُ اللَّه». [متفقٌ عليه]

۳۲۸- وعن عائشة قالت: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «الرَّحمُ مَعَلَّقَةٌ بِالعَرْشِ تَقُول: مَنْ وصلني وَصَلَهُ اللَّه، وَمَن قَطَعَني، قَطَعَهُ اللَّه». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: عایشه رضي الله عنها می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «رَحِم به عرش، آویزان است و می‌گوید: هرکس، پیوند خویشاوندی را برقرار […]

ادامه مطلب …

۳۲۹- وعن أُمِّ المُؤْمِنِينَ ميمُونَةَ بنْتِ الحارِثِ رضي الله عنها أَنَّهَا أَعتَقَتْ وليدةً وَلَم تَستَأْذِنِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فلَمَّا كانَ يومَها الَّذي يدورُ عَلَيْهَا فِيه، قالت: أشَعَرْتَ يَا رَسُول الله إِنِّي أَعْتَقْتُ ولِيدتي؟ قال: «أَوَ فَعلْت؟». قالت: نَعمْ. قال: «أَما إِنَّكِ لو أَعْطَيتِهَا أَخوالَكِ كان أَعظَمَ لأجرِكِ». [متفقٌ عليه]

۳۲۹- وعن أُمِّ المُؤْمِنِينَ ميمُونَةَ بنْتِ الحارِثِ رضي الله عنها أَنَّهَا أَعتَقَتْ وليدةً وَلَم تَستَأْذِنِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فلَمَّا كانَ يومَها الَّذي يدورُ عَلَيْهَا فِيه، قالت: أشَعَرْتَ يَا رَسُول الله إِنِّي أَعْتَقْتُ ولِيدتي؟ قال: «أَوَ فَعلْت؟». قالت: نَعمْ. قال: «أَما إِنَّكِ لو أَعْطَيتِهَا أَخوالَكِ كان أَعظَمَ لأجرِكِ». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: […]

ادامه مطلب …

۳۳۱- وعن زينب الثقفيةِ امرأةِ عبدِ الله بن مسعود رضي الله عنه وعنها قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «تَصَدَّقْنَ يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ وَلَوْ مِنْ حُلِيِّكُنَّ»، قَالَتْ: فَرَجَعْتُ إِلَى عبد الله بنِ مسعود فقلتُ لَهُ: إنَّكَ رَجُلٌ خَفِيفُ ذَاتِ اليَدِ وَإنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَدْ أمَرَنَا بِالصَّدَقَةِ فَأْتِهِ فَاسْألْهُ، فإنْ كَانَ ذلِكَ يُجزِئُ عَنِّي وَإلا صَرَفْتُهَا إِلَى غَيْرِكُمْ. فَقَالَ عبدُ اللهِ: بَلِ ائْتِيهِ أنتِ، فانْطَلَقتُ، فَإذا امْرأةٌ مِنَ الأنْصارِ بِبَابِ رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم حَاجَتي حَاجَتُها، وَكَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَدْ أُلْقِيَتْ عَلَيهِ المَهَابَةُ. فَخَرجَ عَلَيْنَا بِلاَلٌ، فَقُلْنَا لَهُ: ائْتِ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فَأخْبرْهُ أنَّ امْرَأتَيْنِ بالبَابِ تَسألانِكَ: أُتُجْزِئُ الصَّدَقَةُ عَنْهُمَا عَلَى أزْواجِهمَا وَعَلَى أيْتَامٍ في حُجُورِهِما؟ وَلا تُخْبِرْهُ مَنْ نَحْنُ، فَدَخلَ بِلاَلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فسأله، فَقَالَ لَهُ رَسُول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ هُمَا؟» قَالَ: امْرَأةٌ مِنَ الأنْصَارِ وَزَيْنَبُ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «أيُّ الزَّيَانِبِ هِيَ؟» قَالَ: امْرَأةُ عبدِ اللهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «لَهُمَا أجْرَانِ: أجْرُ القَرَابَةِ وَأجْرُ الصَّدَقَةِ». [متفقٌ عليه]

۳۳۱- وعن زينب الثقفيةِ امرأةِ عبدِ الله بن مسعود رضي الله عنه وعنها قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «تَصَدَّقْنَ يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ وَلَوْ مِنْ حُلِيِّكُنَّ»، قَالَتْ: فَرَجَعْتُ إِلَى عبد الله بنِ مسعود فقلتُ لَهُ: إنَّكَ رَجُلٌ خَفِيفُ ذَاتِ اليَدِ وَإنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه