۲۸۷- وعن أبي هريرة رضي الله عنه أَيضاً أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لا يَحلُّ لامْرَأَةٍ أَنْ تَصُومَ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ إِلاَّ بِإِذْنِه، وَلا تَأْذَنَ في بَيْتِهِ إِلاَّ بِإِذنِهِ». [متفقٌ عليه؛ البته این، لفظ بخاریست.]([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برای زن جایز نیست که با حضور شوهرش، جز به اجازهی او، روزه(ی نفل) بگیرد و نباید کسی را بدون اجازهی شوهرش به خانهاش راه دهد».
شرح
مؤلف رحمه الله، حدیثی بدین مضمون نقل کرده است که ابوهریره رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برای زن جایز نیست که با حضور شوهرش، جز به اجازهی او، روزه(ی نفل) بگیرد و نباید کسی را بدون اجازهی شوهرش به خانهاش راه دهد».
این، یکی از حقوق مرد بر همسر اوست؛ یعنی وقتی مردی در شهر یا منطقهی خود باشد، زنش نباید بدون اجازهی او، روزهی نفل بگیرد؛ ولی اگر شوهرش در شهر یا منطقه نباشد، زن میتواند در صورت تمایل، روزهی نفل بگیرد. از ظاهرِ این حدیث چنین برداشت میشود که این دستور، هم شامل روزهی فرض میشود و هم شامل روزهی نفل. روشن است که زن نباید بدون اجازهی شوهرش روزهی نفل بگیرد؛ زیرا رعایت حق شوهر بر او واجب است و روزهی نفل، عمل داوطلبانهایست که با ترک آن، گنهکار نمیشود؛ ولی با ترک حقوق شوهرش گنهکار میگردد. چراکه ممکن است مرد، بخواهد با همسرش همبستر شود و اگر زن، در حالِ روزه باشد، مرد دچار مشکل میگردد یا لااقل امکان دارد بهخاطر ملاحظهی همسرش، شهوتش را سرکوب کند؛ البته ناگفته نماند که اگر زنی، بدون اجازهی شوهرش روزهی نفل بگیرد، این حق برای شوهر او محفوظ است که با وی نزدیکی کند و هیچ گناهی بر او نخواهد بود که با همسرِ روزهدارش نزدیکی کرده است. ولی مرد، خودش احساس بدی خواهد داشت که در چنین حالتی با همسرش نزدیکی نماید. از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برای زن جایز نیست که با حضور شوهرش، جز به اجازهی او، روزه(ی نفل) بگیرد».
و اما روزهی فرض؛ اگر ایامی که از سال (قمری) باقی مانده، بیش از ایامیست که زن، روزهی قضایی دارد، برایش جایز نیست که بدون اجازهی شوهرش، با حضور وی روزهی قضایی بگیرد؛ یعنی اگر ده روزِ رمضان بر گردن اوست و اینک در ماه رجب بهسر میبرد، تنها در صورتی میتواند روزهی قضایی بگیرد که شوهرش اجازه دهد؛ زیرا وقت دارد. اما اگر فقط ده روز از ماه شعبان باقی مانده است، زن میتواند بدون اجازهی شوهرش، روزههای قضاییاش را بهجای آورَد؛ زیرا برای انسان جایز نیست که روزههای قضایی خود را تا رمضان دوم بهتأخیر بیندازد. بنابراین در چنین مواردی، زن به وظیفه یا واجب شرعی خود عمل کرده است و در چنین مواردی، اجازهی شوهر و هیچکس دیگری شرط نیست.
موضوع روزهی زن، مفصل است: روزهی نفل جز با اجازهی شوهر، جایز نیست؛ ولی روزهی قضایی، اگر وقت کافی باشد، باز هم بدون اجازهی شوهر، جایز نیست و اگر وقت کافی بهاندازهی روزهایی که بر گردن اوست، وجود نداشته باشد، دیگر، اجازهی شوهر، شرط نیست. این، در صورتیست که شوهرش حاضر است، یعنی در شهر میباشد؛ و اگر غایب است، زن میتواند روزه بگیرد.
ولی آیا نماز نیز همینگونه است؟ احتمال دارد نماز نیز مثل روزه باشد؛ لذا زن نباید با حضور شوهرش نماز نفل بخواند. این احتمال نیز وجود دارد که چون نماز زمان زیادی نمیبرد، لذا مانند روزه نیست؛ زیرا روزه، در همهی روز است، ولی نماز اینگونه نیست و نماز نفل، دو رکعت است و ناگفته پیداست که اجازهی شوهر دربارهی نماز فرض، شرط نیست. لذا چنین بهنظر میرسد که حکم نماز در چنین موردی، مانند روزه نیست و زن میتواند با حضور شوهرش، نماز نفل بخواند؛ مگر اینکه شوهر، او را از نماز نفل منع کند و بگوید: اینک به نزدیکی با تو نیاز دارم؛ مثلاً بگوید: نماز چاشت نخوان؛ یا نماز شب نخوان. ناگفته نماند که برای مرد جایز نیست همسرش را از کارهای نیکی مانند نماز چاشت یا تهجد، محروم کند، مگر اینکه شهوت، بر او غالب شود و نتواند صبر کند. ولی در مجموع، مرد باید یاورِ همسرش در کارهای نیک و اطاعت و بندگی الله عزوجل باشد و بدینسان همانند همسرش اجر و پاداش خواهد یافت.
اما مسألهی راه دادن دیگران به خانهی شوهر یا اجازه دادن به دیگران برای ورود به منزل، تنها با اجازهی شوهرش جایز است؛ ولی این اجازه، بر دو نوع است:
نوع اول: اجازهی عرفی؛ یعنی روشی که معمول شده است و گاه همسایگان، دوستان، همکاران و نزدیکان یک زن، به دیدنش میآیند و مرد نیز به همسرش اجازه میدهد که این افراد، به خانهاش بیایند. لذا زن میتواند اینها را به خانهی شوهرش راه دهد؛ مگر اینکه مرد، منع کند و بگوید: فلانزن حق ندارد وارد خانهام شود یا فلانزن حق ندارد نزدت بیاید. در این صورت بر زن واجب است که به حرفِ شوهرش عمل کند.
نوع دوم: اجازهی لفظیست؛ بدینسان که مرد به همسرش بگوید: «هرکه را خواسته باشی، میتوانی به خانه بیاوری، جز کسی که به گمانت، ورودش به خانه و رفت و آمد با او، زیانبار است». در این صورت اجازهی مرد، ضروریست.
بنابراین نتیجه میگیریم که مرد میتواند هرکه را بخواهد، حتی مادرزن، یا خواهرزن و یا خاله و عمهی همسرش را از ورود به خانهاش منع کند؛ البته در صورتی که رفت و آمد چنین کسانی به خانهاش، برای او و خانوادهاش، زیانبار باشد. زیرا برخی از زنها، حتی نسبت به دختران خود حسادت دارند و نمیتوانند شاهدِ زندگی آرام و خوشبختی دخترشان باشند و با دوبههمزنی، رابطهی دختر و داماد خود را خراب میکنند! مانند جادوگرانی که با سحر و جادو، سعی میکنند روابط زناشویی برخی از زنان و شوهرانشان را خراب نمایند. در چنین مواردی، اصلاً به صلاح نیست که همسر آدم با مادرش رفت و آمد کند.