۲۸۳- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «أَكْمَلُ المُؤْمنين إِيمَاناً أَحْسنُهُمْ خُلُقاً، وَخِياركُمْ خيارُكم لِنِسَائِهِم». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن صحيح دانسته است.]([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مؤمنانی که خوشاخلاقترند، ایمانشان، کاملتر است و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان، خوشرفتارند».
([۱]) صحیح الجامع الصغیر، ش: ۱۲۳۲؛ و السلسلة الصحيحة، ش: ۲۸۴؛ و صحیح الترمذی، ش: ۹۲۸ از آلبانی رحمه الله؛ و مشکاة المصابیح، ش: ۳۲۶۴.
شرح
مؤلف رحمه الله، در روایتی که از معاویه بن حیده رضي الله عنه نقل کرده، آورده است که معاویه بن حیده رضي الله عنه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: ای رسولخدا! حق زن بر شوهرش چیست؟ صحابه رضي الله عنهم تنها بهقصد عمل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال میکردند؛ بر خلافِ بسیاری از مردم که امروزه فقط برای بالا بردن سطح معلومات خود، سؤال میکنند و تنها اندکی از آنها به معلومات خود عمل مینمایند. زیرا هرچه علم و دانش انسان در زمینهی علوم دینی بیشتر شود، یا حجتی به نفع اوست و یا به زیان او؛ زیرا اگر به علم خود عمل کند، به نفع اوست و اگر عمل نکند، به زیان اوست و باید پاسخگو باشد.
نمونههای فراونی در قرآن وجود دارد که نشان میدهد صحابه رضي الله عنهم دربارهی مسایل دینی خود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال میکردند:
﴿۞يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَهِلَّةِۖ﴾ [البقرة: ١٨٩]
از تو دربارهی هلالهای ماه میپرسند؛
یا نمونهی دیگرش، اینکه الله عزوجل میفرماید:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَۖ﴾ [البقرة: ٢١٥]
از تو میپرسند: چه چیزی انفاق کنند؟
همچنین میفرماید:
﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡيَتَٰمَىٰۖ﴾ [البقرة: ٢٢٠]
و از تو دربارهی یتیمان، میپرسند.
و میفرماید:
﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ﴾ [البقرة: ٢٢٢]
و از تو دربارهی (نزدیکی با همسران در) عادت ماهانه سؤال میکنند.
اینها، سؤالهایی بود که صحابه رضي الله عنهم میپرسیدند تا حکم پروردگار را دربارهاش بدانند و به آن عمل کنند و آن را در خانه و خانوادهی خود اجرا نمایند.
همانطور که در این روایت آمده است، معاویه رضي الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کرد: حق زن بر شوهرش چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همانگونه که خود، غذا میخوری و لباس میپوشی، برای او نیز غذا و لباس تهیه کنی». زیرا او شریک زندگی توست و نفقهاش بر تو واجب است. از اینرو بسیاری از علما گفتهاند: اگر مرد، نفقهی زنش را ندهد و زن، خواهان جدایی از او باشد، قاضی میتواند عقد نکاحشان را فسخ کند؛ زیرا مرد در انجام وظیفهی خود نسبت به تأمین هزینههای همسرش کوتاهی کرده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ادامه فرمود: «و هیچگاه به صورتش نزن». یعنی جز به ضرورت، همسرت را نزن و اگر چارهای نباشد، به صورتش نزن؛ بلکه او را بهگونه ای تنبیه کن که آسیبی به او نرسد.
پیشتر این نکته را بیان کردیم که هرگاه زن، از شوهرش نافرمانی کند یا نسبت به وظایف خویش کوتاهی نماید، شوهرش باید پیش از هر اقدامی او را نصیحت نماید، سپس با او همخوابی نکند و آن گاه او را به آرامی یا بهگونهای بزند که هیچ آسیبی به او نرسد؛ در چنین مواردی نباید به صورت همسرش بزند. البته این مسأله را باید دربارهی دیگران نیز رعایت کند؛ یعنی اگر فرزندش مرتکب کار نادرستی میشود و میخواهد تنبیهش کند، نباید به صورتش بزند؛ زیرا صورت، گرامیترین عضو بدن است. لذا باید بهآرامی، از ناحیهی کتف، پُشت، بازو و امثال آن، تنبیهش کند. اگر به صورتش نزند و بدون خشونت، کتکش بزند، میتوان چنین کتکی را تنبیه نامید؛ زیرا هم باعث میشود که فرزند انسان، بدون اینکه احساس خواری و سرخوردگی کند، اشتباه خود را دریابد و این کتک خوردن را بهجا بداند. از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از زدن به صورت و زشت شمردن آن، منع نمود و فرمود: «لا تُقَبِّح»؛ یعنی: به او نگو که تو، زشتی یا به او حرف زشت نگو. این، مفهومی گسترده دارد؛ به عبارت دیگر نباید ظاهر و سیمای زنش را زشت بشمارد یا با گفتنِ سخنان زشت، تحقیرش کند و به او بگوید که تو، از خانوادهی پستی هستی. همهی اینها در این مفهوم میگنجد و الله عزوجل از آن منع فرموده است. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «و جز در خانه از او دوری نکن». یعنی اگر بنا بر سببی، قصد تنبیهش را داشتی و میخواستی از او دوری کنی، در خانهات و بدون اینکه کسی مطلع شود، از همخوابی با او دوری نما و پیش مردم، اظهار نکن که با همسرت قهر کردهای؛ زیرا اگر امروز با او قهر نمودهای، فردا با او آشتی خواهی کرد. بنابراین، مشکل خود را برای دیگران فاش نکنید؛ فاش کردن مشکلات خانوادگی برای دیگران، اشتباه بسیار بزرگیست؛ لذا در خانه، از همخوابی با او دوری کن و کسی از قهرِ شما باخبر نشود تا وقتی كه با هم آشتی میکنید، همه چیز مثل اول، خوب شود و کسی هم از مشکلی که در میان شما پیش آمده است، اطلاع نیابد.
و اما حدیث دوم، یعنی حدیث ابوهریره رضي الله عنه، حدیث مهم و پرمحتواییست. ابوهریره رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مؤمنانی که خوشاخلاقترند، ایمانشان، کاملتر است».
ایمان، کم و زیاد میشود؛ همانگونه که الله متعال، میفرماید:
﴿وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا﴾ [المدثر: ٣١]
و بر ایمان مؤمنان بیفزاید.
ایمان همهی مردم، یکسان نیست. برخی از مردم بهگونهای به غیب و آخرت ایمان دارند که گویا آن را میبینند و اینک در آن بهسر میبرند؛ به بهشت ایمان دارند و گویا بهشت، پیش روی آنان است. به دوزخ ایمان دارند؛ گویا دوزخ را با چشمان خود میبینند. به عبارت دیگر ایمان حقیقی و استواری دارند که شک و تردید به آن راه نمییابد. و برخی از مردم، ایمان سست و متزلزلی دارند. همانگونه که الله متعال، میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفٖۖ فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَيۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ بِهِۦۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ١١﴾ [الحج : ١١]
و برخی از مردم الله را در حاشیه و با شک و دودلی عبادت میکنند. اگر خیری به آنان برسد، به آن آرامش مییابند و اگر بلایی به آنان برسد، رویگردان میشوند؛ در دنیا و آخرت زیان میبینند. این، همان زیان آشکار است.
چنین کسانی، اگر با افرادِ شبههانگیز روبهرو نشوند و تنها با افراد نیکوکار نشست و برخاست داشته باشند، آرامش دارند؛ ولی اگر بلایی جسمی یا آزمونی مالی به آنان برسد و یا عزیزی از دست بدهند، از حقیقت و عبادتِ الله رویگردان میشوند و به تقدیر الاهی اعتراض میکنند و بدینسان در مسیر تیرهروزی و شقاوت قرار میگیرند و در دنیا و آخرت زیان میبینند.
در هر حال، آن دسته از مؤمنان که اخلاقشان بهتر است، ایمانشان کاملتر میباشد. و این، نشانگر اهمیت خوشاخلاقیست؛ اخلاق خوش با خدا و اخلاق خوش با خلق خدا. اخلاق خوش با خدا، اینست که انسان به شریعت پروردگار، راضی باشد و بهطور کامل و با رضایت خاطر به دین و شریعت تن دهد و تسلیم دستورهای الله عزوجل باشد؛ چه الله متعال، او را به کاری فرمان دهد و چه او را از کاری بازدارد. همچنین باید به تقدیر الله عزوجل راضی باشد؛ لذا کسی که به خواست و تقدیر الهی، دچار مشکلی شده یا اتفاق ناگواری برایش پیش آمده است، مانند کسی باشد که از نعمتی الهی برخوردار شده که مایهی شادی اوست و بگوید: پروردگارا! همه چیز از نزد توست؛ من، به اینکه تو پروردگار من هستی، شادمانم. اگر نعمتم دهی، سپاسگزارم و اگر مرا بیازمایی، صبر میکنم. و بدینسان رضایت به قضا و قدر، و شریعت و دستورهای الهی، همان اخلاق خوش با خداست. اخلاق خوش با مردم، موضوع مبهم و پوشیدهای نیست و مصادیق و مفاهیم گستردهای دارد؛ از جمله پرهیز از اذیت و آزار مردم، مهرورزی و بذل و بخشش به آنان، پایداری در برابر اذیت و آزارشان و دیگر مواردی که در گسترهی اخلاق خوش با مردم میگنجد؛ لذا کسی که به مردم اذیت و آزار نمیرساند و مهر و بخشش خویش را از آنان دریغ نمیدارد و بر اذیت و آزارشان صبر میکند، ایمانِ کاملتری دارد.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان، بهترین رفتار را دارند». یعنی بهترین مردم، کسانی هستند که با خانواده و همسر خویش خوشرفتارند. همانطور که در حدیث دیگری آمده است: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لأَهْلِهِ، وَأَنَا خَيْرُكُمْ لأَهْلِي».([۲]) یعنی: «بهترین شما، کسانی هستند که با خانواده (همسران) خویش بهترند؛ و من، بهترین شما در برخورد با همسران خود هستم». زیرا نزدیکان هر کسی، بیش از دیگران سزاوار نیکیهای او هستند؛ لذا اگر میخواهید به کسی نیکی کنید، نزدیکان شما اولویت دارند و باید نخستین کسانی باشند که از خیر و نیکی شما برخوردار میشوند. این، برعکسِ رویکرد برخی از مردم در این دوران است؛ میبینیم که با خانوادهی خود رفتار بدی دارند و با دیگران بسیار خوشرفتارند! خانوادهی هر کسی، بیش از همه سزاوار اخلاقِ خوشِ او هستند و انسان باید به خانوادهاش بیش از دیگران، نیکی کند و رفتارش با خانواده، بهتر از رفتاری باشد که با دیگران دارد؛ زیرا خانوادهاش شبانهروز و در نهان و آشکار با او هستند. اگر گرفتار شود، در کنارِ او میمانند و اگر شادمان گردد، با او شادی میکنند و در غم و اندوه نیز با او شریکند. لذا رفتار انسان با خانوادهاش باید بهتر از رفتاری باشد که با دیگران دارد و بهترین مردم، کسانی هستند که برای همسر و خانوادهی خود، بهترند. الله متعال، ایمان ما و همهی مسلمانان را کامل بگرداند و ما را در زمرهی بهترین بندگانش در رابطه با خانوادههایمان و دیگر کسانی قرار دهد که بر ما حق دارند.
([۱]) صحیح ابنماجه، از آلبانی رحمه الله، ش: ۱۵۰۰؛ و آداب الزفاف، ص: ۲۰۸.