۲۷۹- وعن عبد الله بن زَمْعَةَ رضي الله عنه أَنَّه سَمِعَ النَّبيَّ صلی الله علیه و آله و سلم يخْطُب، وذكَر النَّاقَةَ والَّذِى عقَرهَا، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: «انْبعثَ لَها رَجُلٌ عزِيزٌ، عارِمٌ منِيعٌ في رهْطِهِ» ثُمَّ ذكَرَ النِّساء، فَوعظَ فِيهِنَّ، فَقال: «يعْمِدُ أَحَدكُمْ فيجْلِدُ امْرأَتَهُ جلْد الْعَبْدِ فلَعلَّهُ يُضاجعُهَا مِنْ آخِر يومِهِ» ثُمَّ وَعَظهُمْ في ضحكهِمْ مِن الضَّرْطَةِ وقال: «لِمَ يضحكُ أَحَدَكُمْ مِمَّا يفعل؟» [متفق عليه]([۱])
ترجمه: عبدالله بن زمعه رضي الله عنه میگوید: شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سخنرانیاش، دربارهی شتر صالح علیه السلام و کسی که آن را پَی کرد، سخن گفت و فرمود: «﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢﴾ ([۲]) مردی که در میان قومش بینظیر و گرامی، مقتدر، و بسیار تبهکار بود، بهسرعت برخاست (و مادهشتر را پی کرد)». سپس دربارهی زنان سخن گفت و فرمود: «برخی از شما، همسرانشان را مانند بردهی زرخرید، کتک میزنند و چهبسا در پایان همان روز، با او همبستر میشوند»! سپس مردم را دربارهی بادی که از شکم خارج میشود، نصیحت کرد و فرمود: «چرا برخی از شما بهخاطر کاری که از خودشان سر میزند، دیگران را مسخره میکنند؟»
شرح
مؤلف رحمه الله، از عبدالله بن زمعه رضي الله عنه نقل کرده است که وی، پایِ سخنرانی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود. خطبهها یا سخنرانیهای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بر دو گونه بود؛ سخنرانیهای ثابت و مشخص، و سخنرانیهای اتفاقی و غیرثابتی که بنا بر ضرورت خاصی ایراد میکرد. به عبارت دیگر برخی از خطبهها و سخنرانیهای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، ثابت بود و زمان مشخصی داشت؛ مانند سخنرانی روز جمعه یا خطبههای عید فطر و قربان، یا خطبهای که پس از نماز کسوف (خورشیدگرفتگی) ایراد میفرمود. و برخی از خطبهها نیز به حسب ضرورت و مطابق شرایط، انجام میشد؛ یعنی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، طبق نیاز و بنا بر ضرورت یا سببی خاص، در میانِ مردم برمیخاست و برای آنها سخنرانی میکرد. گاه برای سخنرانی بالای منبر میرفت و گاه ایستاده به ایرادِ سخنرانی میپرداخت؛ و گاه روی شتری میایستاد و در پارهای از موارد نیز بر یکی از یارانش تکیه میزد و سخنرانی می کرد؛ یعنی مطابق شرایط، نحوهی سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متفات بود. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهل تکلّف نبود؛ یعنی با رعایت موازین شرعی، از امکانات موجود استفاده مینمود و در عین حال، چیزی که وجود نداشت، درخواست نمیکرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از سخنرانیهایش که عبدالله بن زمعه رضي الله عنه حضور داشت، فرمود: «برخی از شما همسران خود را مانند بردهی زرخرید، کتک میزنند»؛ بهگونهای که گویا هیچ علاقه و پیوندی در میان آنها وجود ندارد. یعنی با زن، همانند یک اسیر رفتار میکنند. این، کارِ بسیار زشتیست؛ زیرا رابطهی مرد با همسرش، باید بر محبت و دوستی استوار باشد، نه اینکه به رفتار و گفتار زشتی آلوده شود. لذا معنا ندارد که انسان، همسرش را مانند بردهی زرخرید کتک بزند و در پایان همان روز با او همخوابگی کند! این، رویکرد دوگانهایست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را نکوهش کرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم راست گفته است؛ زیرا چنین رویکردی، شایستهی هیچ خردمندی نیست، تا چه رسد به اینکه یک مسلمان، چنین رویکردی داشته باشد.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی موضوع دیگری سخن گفت؛ دربارهی خندیدن بهخاطر بادی که از شکم، خارج میشود. یعنی خندیدن به کسی که بادِ شکمش خارج میشود و صدا می دهد، درست نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چرا برخی از شما بهخاطر کاری که از خودشان سر میزند، دیگران را مسخره میکنند؟» تو که دیگران را بهخاطر این کار مسخره میکنی، مگر این کار از خودت سر نمیزند؟ انسان به کاری میخندد یا از کاری تعجب میکند که از خودش سر نمیزند؛ از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسانی را که از این بابت میخندند، سرزنش فرمود. در فرهنگ برخی از مردم دنیا، بیرون دادن باد شکم در میان جمع، عیب بهشمار نمیرود و آن را مانند عطسه و خمیازه میپندارند؛ و در برخی از مناطق نیز این کار را خیلی بد میدانند. در هر صورت، اگر از کسی باد شکمش خارج شد، درست نیست که به او بخندیم و او را خجالت دهیم.
اینجاست که درمییابیم انسان نباید دیگران را بهخاطر عیبی که در خود او نیز وجود دارد، سرزنش کند؛ چه معنا دارد که انسان، چیزی را که برای خود عیب نمیداند، برای دیگران عیب بداند؟!
لازم میدانم که اینجا نکتهای را یادآوری کنم که در میان مردم، رایج شده است؛ همه میدانید که خوردن گوشتِ شتر، وضو را میشکند. یعنی اگر کسی وضو داشت و گوشت شتر خورد، بر او واجب است که برای نماز، وضو بگیرد؛ فرقی نمیکند که این گوشت، نیمپخته بوده یا بهطور کامل پخته است؛ همچنین فرقی نمیکند که این گوشت، از کدام قسمت شتر باشد: جگر، قلب، گوشت بدون چربی، شش و سیرابی و امثال آن؛ یعنی خوردن گوشت شتر از هر جای بدنش که باشد، وضو را میشکند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون اینکه هیچ قسمتی را مستثنا کند، فرمود: «تَوَضَّئُوا مِنْ لُحُومِ الإِبِلِ». یعنی: «پس از خوردن گوشت شتر، وضو بگیرید». همچنین شخصی، از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: آیا پس از خوردن گوشت شتر، وضو بگیریم؟ فرمود: «بله». آن شخص، سؤال کرد: آیا پس از خوردن گوشت گوسفند، وضو بگیریم؟ فرمود: «إِنْ شِئْت».([۳]) یعنی: «اگر بخواهی…». یعنی گوشت گوسفند، وضو را نمیشکند و خوردن گوشت گاو و اسب نیز شکنندهی وضو نیست. ولی اگر در حالِ وضو، گوشت شتر بخورید، چه بهطور کامل پخته باشد و چه نیمپخته باشد، برای نماز خواندن، واجب است که وضو بگیرید. ولی نوشیدن شیر شتر، بنا بر قول صحیح، وضو را نمیشکند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دو نفر از طایفهی «عُرینه» که بیمار شده بودند، فرمود که از شیر و ادرارِ شتران صدقه بخورند و به آنها دستور نداد که وضو بگیرند. لذا اگر شیر شتر، وضو را میشکست، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آنان فرمان میداد که وضو بگیرند. البته اگر پس از خوردن شیر شتر وضو بگیرید، بهتر است، ولی واجب نیست.
همچنین خوردنِ آبِ غذای آبگوشتی که با گوشت شتر تهیه شده است، وضو را نمیشکند؛ اما اگر وضو بگیرید، بهتر است. البته اگر گوشت شتر بخورید، واجب است که وضو بگیرید؛ لذا خوردن چربیِ شتر نیز وضو را میشکند.
نکته ای که میخواهم تذکر دهم، اینست که برخی از مردم میگویند: سببش، اینست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ضیافتی حضور داشت که در آن با گوشت شتر، پذیرایی کردند. در این میان، بادی از یکی از حاضران، خارج شد؛ ولی معلوم نشد که چه کسی بود. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس، گوشت شتر خورده است، وضو بگیرد». لذا همه، برخاستند و وضو گرفتند.
و بدینسان این را سبب وضو گرفتن پس از خوردن گوشت شتر دانستهاند؛ این، روایت بیاساسیست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تنها بنا بر حکمتی که فقط الله می داند، دستور داد که پس از خوردن گوشت شتر وضو بگیرند. گاه ما، به حکمت رهنمودها و دستورهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پی میبریم و گاه حکمتش را درک نمی کنیم؛ در هر صورت بر ما واجب است که از دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنیم. لذا همینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور داده است که پس از خوردن گوشت شتر وضو بگیریم، کافیست و باید اطاعت نماییم.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۴۹۴۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۸۵۵.
([۲]) سورهی شمس، آیهی ۱۲؛ یعنی: آنگاه که بدبخت ترین آن قوم (برای پی کردن مادهشتر) برخاست.