۲۷۱- وَعَنْهُ عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «شَرُّ الطَّعَام طَعَامُ الْوليمةِ، يُمْنَعُها مَنْ يأْتِيهَا، ويُدْعَى إِلَيْهَا مَنْ يَأْبَاهَا، ومَنْ لَمْ يُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى اللهَ ورَسُولَهُ». رواه مسلم.
وفي رواية في الصحيحين عن أبي هريرةَ رضي الله عنه من قوله: «بِئْسَ الطَّعَامُ طَعَامُ الْوَلِيمَةِ يُدْعَى إِلَيْهَا الأَغْنِيَاءُ وَيُتْرَكُ الفُقَرَاءُ».([۱])
ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بدترین غذا، غذای “ولیمه” است؛ کسی که در آن حضور مییابد، دعوت نمیکنند و کسی را دعوت میکنند که در آن، حضور نمییابد. و هرکس، دعوت را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است».
در روایتی در «صحیحین» آمده است که ابوهریره رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بدترین غذا، غذای “ولیمه” است که ثروتمندان را به آن دعوت میکنند و فقیران را دعوت نمیکنند».
شرح
مؤلف رحمه الله، حدیثی بدین مضمون نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «بدترین غذا، غذای «ولیمه» است؛ کسی که در آن حضور مییابد، دعوت نمیکنند و کسی را دعوت میکنند که در آن، حضور نمییابد. و هرکس، دعوت را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است». منظور از ولیمه در اینجا، غذای عروسیست و احتمال دارد هر غذایی باشد که دیگران را برای صرف آن دعوت میکنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدترین غذا را غذایی دانست که کسی را به آن دعوت میکنند که حضور نمییابد و کسی را که در آن حضور مییابد، دعوت نمیکنند! یعنی ثروتمندان را دعوت میکنند؛ و از آنجا که ثروتمند، نیازی ندارد، این دعوت را نمیپذیرد. ولی فقرا و نیازمندان را دعوت نمیکنند! حال آنکه فقیر، بهخاطرش نیازی که دارد، هرگاه دعوتش نمایند، قبول میکند. چنین ضیافتی، مایهی تقرب میزبان به الله عزوجل نیست. زیرا نیازمندان را که مستحقاند، دعوت نمیکند؛ بلکه ثروتمندان را دعوت مینماید. البته از یاد نبریم که ولیمه، بهویژه غذای عروسی، سنت مؤکده است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه فرمود: «أَوْلِمْ وَلَوْ بِشَاةٍ»؛ یعنی: «ولیمه بده؛ اگرچه با یک گوسفند». بدینسان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عبدالرحمن رضي الله عنه دستور داد که حتی با چیزِ اندکی مثلِ یک گوسفند هم که شده، ولیمه بدهد. زیرا عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه ثروتمند بود و یک گوسفند، برای او چیزی نبود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس، دعوت را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است». از اینرو درمییابیم که قبول کردن دعوتِ ولیمه، واجب است؛ زیرا ترکِ یک عمل، در صورتی معصیت است که آن عمل، واجب باشد. البته قبول کردن دعوت، چند شرط دارد:
شرط اول: اینکه دعوتکننده (میزبان)، مسلمان باشد؛ یعنی اگر دعوتکننده مسلمان نباشد، قبول کردن دعوتِ او، واجب، بلکه جایز نیست؛ مگر اینکه مصلحتی در کار باشد. یعنی اگر کافری، شما را به ولیمه یا غذای عروسی و امثال آن، دعوت کرد، اگر مصلحتی مانند جذب او به اسلام وجود داشته باشد، پذیرش دعوت او جایز است. چنانکه یک یهودی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در مدینه دعوت کرد و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نان جو و پیه داغ (جزغاله) آورد. ناگفته نماند که «عدالت» برای قبول کردن دعوت، شرط نیست؛ یعنی قبول کردن دعوتِ «فاسق» جایز است. به عنوان مثال: اگر شخصی سیگاری یا کسی که ریش خود را میتراشد یا فردی که در نماز جماعت، کمتر شرکت میکند، شما را دعوت کرد، دعوت او را قبول کنید. البته مصلحت را در نظر بگیرید و ببینید که اگر عدمِ قبولِ دعوتش، او را به تفکر وامیدارد که چرا دعوتم را قبول نمیکنند و این امر، به شرمندگی و توبهی او میانجامد، دعوتش را نپذیرید؛ اما اگر امیدی به توبهی او نیست، اختیار با شماست که دعوتش را قبول یا رد نمایید. ولی بهتر است که دعوتش را قبول کنید؛ زیرا مسلمان است.
شرط دوم: اینست که مالِ میزبان، حلال باشد؛ یعنی اگر کسب و کارش، حلال نیست و درآمدش از راه حرام مانند رباست، دعوتش را قبول نکنید؛ زیرا مالش، حرام است و انسان باید از خوردن اموال افرادِ حرامخوار، پرهیز کند؛ اگرچه خوردن اموال چنین کسانی یا نشستن بر سرِ سفرهی آنها، حرام نیست. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دعوت یهودیان را قبول کرد و یهودیان، رباخوار بودند. البته این، دلیلِ جواز میباشد؛ و گرنه، تقوا، اینست که از مال چنین کسانی نخورید. همچنین اگر کسی، مالش، آمیخته به حرام باشد، ایرادی ندارد که دعوتش را قبول کنید؛ مانند کسی که تجارتِ حلالی دارد و در عین حال، از راه حرام نیز کسبِ درآمد میکند و اموالِ حلالش را با اموال حرام، میآمیزد. متأسفانه امروزه بسیاری از مردم، چنین حالتی دارند و گاه مشاهده میشود که برخیها، تجارتِ حلالِ خود را با تقلّب و کلاهبرداری، آلوده میگردانند و یا در پارهای از موارد، ربا میخورند؛ یا مانند برخی از کارمندان که انضباط و وجدان کاری ندارند. چنانکه دیر سرِ کار میروند و قبل از پایان وقت، کارِ خود را ترک مینمایند؛ حقوقِ چنین کسانی، حلال نیست و هرچه کمکاری کرده و حقوق گرفتهاند، حرام است؛ زیرا باید به تعهد شغلی خود، عمل کنند.
شرط سوم: اینست که در ضیافت و میهمانی، عمل منکری انجام نشود؛ و گرنه، چنین دعوتی را قبول نکنید. یعنی اگر در میهمانی با سیگار، قلیان و موسیقی و امثال آن، پذیرایی میکنند و شما نمیتوانید از این کارهای حرام، منع نمایید، در این صورت قبول کردن دعوت، جایز نیست؛ ولی اگر میتوانید با حضور خود، از این کارها، بازدارید، بر شما واجب است که چنین دعوتی را بپذیرد؛ به دو دلیل: اول اینکه از منکر نهی کنید و دوم اینکه دعوت برادرِ مسلمان خود را اجابت نمایید. اما اگر نمیتوانید با حضور خود در این میهمانی، از این اعمال زشت منع کنید، شرکت در چنین ضیافتی، حرام است.
شرط چهارم: اینست که میهمان را مشخص کند؛ یعنی بهطور مشخص، بگوید: فلانی! تو را به غذای عروسی دعوت میکنم. اگر بدون ذکر نام یا اشاره به شخصِ معینی، اعلام عمومی کنند و بگویند: «بفرمایید؛ جشن عروسی داریم»، در این صورت حضور در این جشن بر شما واجب نیست؛ زیرا دعوت، عمومیست و شما را بهطور مشخص، دعوت نکردهاند. لذا قبول کردن میهمانی یا دعوت، زمانی بر انسان واجب است که از او بهطور خاص دعوت میکنند و اگر دعوت، عمومی باشد، حضور در آن واجب نیست. البته انسان باید (با رعایت شرایط مذکور) هر دعوتی را قبول کند؛ زیرا پذیرفتن دعوت مسلمان، یکی از حقوق او بهشمار میرود، جز در مواردی که مصلحت یا دلیلی راجح، وجود داشته باشد.